فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۸۱ تا ۸۰۰ مورد از کل ۳٬۴۶۳ مورد.
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال سوم بهار ۱۳۹۸ شماره ۷
25 - 47
حوزه های تخصصی:
تحلیل با رویکرد «بینامتنیت» ارتباط یک متن با سایر متون را بررسی می کند. هدف اصلی این پژوهش، مقایسه تعالیم اخلاقی کیمیای سعادت و طب القلوب است. اخلاق، بخش مهمی از ادب تعلیمی را در ادبیات فارسی به خود اختصاص داده است. به گونه ای که در زبان فارسی آثاری همچون کیمیای سعادت و طب القلوب، با موضوع ادب تعلیمی و سرشار از آموزه های اخلاقی به وجود آمده اند. در بررسی پاره ای از فضایل و رذایل اخلاقی این دو کتاب، درمی یابیم تعالیم اخلاقی در این دو اثر به خوبی نمایان و چشمگیر است. غزالی و نقشبندی در آثار خود به صراحت پیام های اخلاقی خود را به نوع بشر عرضه می کنند. انسان عصر حاضر، به عامل کنترل کننده و بازدارنده از سقوط در منجلاب فساد، بیشتر از روزگاران گذشته نیازمند است. درنتیجه نیاز جهان معاصر به اخلاقیات، برای برون رفت از فسادهای اخلاقی موجود، حیاتی است. بر این اساس با شناخت فضیلت ها و رذیلت های اخلاقی از نگاه این دو نویسنده، می توان به جهان بینی آن ها پی برد و با تعمّق در اندیشه هایشان، درراه معرفت اخلاقیات و نیز معرفی پیام های اخلاقی آن ها در راستای اِعمال آن ها در زندگی فردی و اجتماعی برای نجات نوع بشر از تباهی و فسادهای دنیای کنونی، گام برداشت، نگارنده با رهیافتی توصیفی – تحلیلی با بهره گیری از روش کتابخانه ای موضوع حاضر را در قالب مقاله ای علمی -پژوهشی بررسی و تحلیل کرده است.
مطالعه تطبیقی خیانت و ساختار روایی آن در فضایی ناتورالیستی در پیر و ژان گی دو موپاسان و گرداب صادق هدایت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات تطبیقی همواره فضایی فراهم کرده تا ادبیات ملل مختلف با هم دیگر به گفت گو بنشینند و به تعامل و زایندگی بپردازند. بینامتنیت یا حضور قابل توجه عناصری از متون مشخص در اثری دیگر، از مواردیست که در گستره ادبیات تطبیقی جای می گیرد. صادق هدایت از پیشگامان ادبیات مدرن در ایران و از جمله نویسندگانی که آشنایی عمیق با ادبیات غرب و به ویژه ادبیات فرانسه داشته، در بسیاری از آثار خود متأثر از نویسندگان صاحب سبک خارجی بوده است. داستان کوتاه گرداب که در فضایی تلخ و ناتورالیستی رخ می دهد، یکی از آثار هدایت است که به شدت تحت تأثیر مکتب ناتورالیسم و به ویژه رمان ناتورالیستی پیر و ژان گی دو موپاسان به نظر می رسد. مضمون خیانت که به فروپاشی خانواده ای به ظاهر خوشبخت منتهی می شود و ساختاری که این مضمون در قالب آن روایت می شود، حلقه اتصال این دو اثر هستند. این مضمون در دو اثر، با استفاده از قوانین مکتب ناتورالیسم که به ترسیم بی پروای هر آن چه که در جامعه و در میان بشریت به انحطاط می انجامد، پرورانده می شود. مسئله اصلی در مقاله حاضر یافتن ریشه ها و مصادیق خیانت در دو اثر با تکیه بر ساختار روایی و تحلیل رفتار شخصیت ها در مواجهه با این بحران خانوادگی خواهد بود. در نهایت سعی بر این خواهد بود تا از این رهگذر به هدف اصلی این مطالعه تطبیقی که توضیح عناصر ناتورالیسم در داستان گرداب و هم ارزی آن با عناصر ناتورالیستی رمان موپاسان می باشد، دست یابیم.
ادبیّات تطبیقی و سینمای ایران (جستاری در مفهوم کنایه در درام اجتماعی جدایی نادر از سیمین)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال نهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۵
10.22126/jccl.2020.2733.1770
حوزه های تخصصی:
ادبیّات تطبیقی زمینه های پژوهشی فراوانی را فراروی پژوهشگران باز کرده است، یکی از این زمینه ها، مطالعات میان رشته ای است. ارتباط میان سینما و ادبیّات به مثابه دو هنر بشری، بر کسی پوشیده نیست و کارگردانان نمایش های اجتماعی برای مخاطب پسندترکردن درام خود، گفتگوها (دیالوگ ها) را با کنایه های شیرین و به جا پرمغزتر می کنند تا جنس گفتگوها به محاورات مردم نزدیک تر شود. پژوهش حاضر به روش کیفی و مطالعه سمعی- بصری و تحلیل محتواست، بدین صورت که درام یادشده با استفاده از لوح فشرده بررسی شده، سپس گفتگوهای آن را یادداشت برداری کرده و درنهایت تحلیل شده است. برمبنای مکتب های ادبیّات تطبیقی، رویکرد این جستار به مکتب آمریکایی است که درپی تدوین قواعد ثابت و محدودی نیست. دلیل گزینش درام پیش گفته نوع اندیشه هنری کارگردان، ویژگی دراماتیک آن و سبک خاصّ کارگردان بوده است. در درام جدایی نادر از سیمین، بیش از آنچه انتظار می رود با گفتگو هایی که مردم در زندگی روزمرّه خود استفاده می کنند، روبه رو هستیم. کنایه در این درام در سه مقوله کنایه قاموسی، کنایه زبانی و کنایه ابداعی بررسی شده است. کنایه ها در این اثر، نه آن چنان شاعرانه و دور از ذهن هستند و نه سطحی و یک دست؛ یعنی با توجّه به موقعیّت هر شخصیّت و روند داستان کنایه ها به کار می روند. در هفتاد و شش کنایه ای که در این درام به کار رفته، چهل و سه کنایه از گونه زبانی، بیست و سه مورد قاموسی و هشت مورد ابداعی هستند. درام یادشده بیش از آنکه به بیان لایه های پنهان و شفاف سازی عقده های اجتماعی و ارائه راهکار بپردازد، به مسائل روزمرّه اجتماعی پرداخته است.
جلوه های دراماتیکی اشعار ابونواس و ناصرخسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال یازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۲۱
179-197
حوزه های تخصصی:
درام یکی از شگردهای بیانی در شعر عربی و فارسی است. رواج این شیوه از بیان در میان شاعران عرب و ایرانی، به تأثیرپذیری آنها از ادبیات و فلسفه یونان بازمی گردد. ترجمه آثار یونانی و حضور اندیشه آنان در میان ادبای عرب و ایرانی، از اسباب گسترش این شیوه از بیان است. ابونواس و ناصرخسرو، دو شاعر ایرانی تبارند که یکی به زبان عربی و دیگری به زبان فارسی شعر می سرودند. این دو اگرچه در زمان، جغرافیا و چگونگی زیست و عقیده، با هم بسیار متفاوت اند، در سرودن اشعار ستیزوار دراماتیکی در زمره پیشروان این گونه از بیان به شمار می آیند. آنان کشمکش های عصر خود را در اشعار خویش بازمی تابانند. نوشتار حاضر با استفاده از روش تطبیقی به بررسی و نقد سروده های دراماتیکی ابونواس و ناصرخسرو می پردازد و دستاورد پژوهش نشان می دهد که در اشعار هر دو گوینده، برخی از انواع درام (افقی، عمودی و دینامیکی) مشهود است.
بررسی نشانه – معناشناختی تطبیقی؛ الشّحاذ نجیب محفوظ و ماهی سیاه کوچولو صمد بهرنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال نهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۴
10.22126/jccl.2019.79.1042
حوزه های تخصصی:
در بررسی معناشناختی تطبیقی، شناخت زبان به مثابه پدیده ای پیچیده و در حال تحوّل است و چگونگی درک ویژگی های این پدیده نیازمند رویکردی جزءنگر و ژرف کاوی در بن مایه های زایش، شکل گیری و تولید واحدهای زبانی است؛ ضرورتی که در گذر زمان با پیشرفت مداوم زبان شناسی و رشته های مرتبط بیش از پیش رخ می نماید. پژوهش حاضر، تحلیلی نشانه - معناشناختی از دو داستان ماهی سیاه کوچولو اثر صمد بهرنگی و الشّحاذ نوشته نجیب محفوظ است و کوشیده است تا فرایند نشانه - معناشناختی این گفتمان را براساس الگوی مطالعاتی گرمس بررسی کند. وجه اشتراک این دو اثر، رهایی از وضعیّت موجود است، قهرمان رمان الشّحاذ (عمر الحمزاوی)، در پی آن است تا از بیماری ای که به آن دچار شده و هیچ سبب طبیعی و هیچ گونه عوارضی ندارد، رهایی یابد و برای رهایی و تغییر وضعیّت موجود می کوشد. در داستان ماهی سیاه کوچولو ، ماهی کوچولو که قهرمان داستان است نیز در پی گذر از مرحله ای است که توقّف در آن را نابودی خود می داند. این وجه اشتراک، رهایی از وضع موجود، کنش کنش گر را به تکاپو وامی دارد و زایش معنایی صورت می گیرد، نوشتار پیش رو در پی بررسی عناصر اصلی و دخیل در تولید معنا در این دو اثر است؛ روش پژوهش، توصیفی - تحلیلی است.
بررسی تطبیقی قصه تمثیلی «حسن و دل» و« سفر زائر»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع این مقاله بررسی تطبیقی دو قصه تمثیلی«حسن ودل»نوشته سیبک نیشابوری و«سفرزائر»اثر جان بن یان است.ازمهم ترین وجوه مشترک این دوقصه،شخصیت پردازی براساس صفات وویژگی های انسانی واعضای جسم آدمی است.این نوع شخصیت پردازی اگر چه نادر است اما درزبان فارسی و انگلیسی نمونه دارد.وجه دیگرشباهت،حضورشخصیت های هم نام وهمانند دردوداستان است.تعداد شخصیت های هردوداستان متنوع ومتعدداست که ازآن میان شخصیت هایی که قابلیت تطبیق دارند،انتخاب شده است.سپس آنها رابه شخصیت هاومکان های یاری گر وشخصیت ها و مکان های مانع تقسیم کرده ایم.شخصیت های یاری گر دررسیدن سالک یازائر به مقصد نقش دارندو شخصیت های مانع دررسیدن اومانع ایجاد می کنند.شخصیت اصلی سفر زائر،کریستین است که شخصیت هایی چون صبر،بصیرت،سخاوت،نجابت،تدبیر، صداقت ومعرفت اوراهمراهی می کنند.شخصیت های اصلی نمونه فارسی،حُسن ودل هستند که شخصیت هایی چون نظر،خیال،صبر،دل،عشق،وفاوتبسم آنها رایاری می کنند.ازجمله شخصیت های مانع درسفرزائر،خودرأی کاهل،ظاهرپرست،ریاکاروبدگمان ودرحسن و دل،زرق،رقیب،غمزه جادو،ناز وزلف هستند.ازوجوه تفاوت این دوداستان نیز،هدف،سبک بیان،تلمیحات واشارات ودرجه واقع نمایی و انتزاع قابل ذکراست.
بررسی لحن روایت در داستان اعرابی درویش و ماجرای زن با او؛ بر پایه نظریّه کانون روایت ژرار ژنت(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال سوم بهار ۱۳۹۸ شماره ۷
48 - 60
حوزه های تخصصی:
روایت شناسی در دهه های اخیر با ارائه نظریّه های گوناگون بیش از پیش مورد توجّه قرار گرفته و دست کم در ادبیّات داستانی از جهات بسیاری راه گشا بوده است. در این رابطه، یکی از نظریّه پردازان برجسته، ژرار ژنت نام دارد که با تکیه بر مقوله لحن، تحوّل مهمّی در روایت شناسی پدید آورده است. کاربست مبانی آراء ژنت در داستان های فارسی، بخش های نوینی از هنرنمایی نویسندگان را آشکار می کند. در حوزه ادبیّات داستانی کلاسیک فارسی، مولوی چهره ای ممتاز است. او در مثنوی بسیاری از موضوعات اخلاقی، عرفانی و دینی را در قالب داستان تشریح کرده است. در مقاله پیش رو، با روش توصیفی- تحلیلی، تکنیک های روایی به کاررفته در حکایت اعرابی درویش و ماجرای زن با او و لحن آن با رویکرد به آراء ژنت، کاویده شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که زمان غالب روایت، هم زمانی و کانون مکان روایت پربسامد، من- قهرمان بوده است. دیگر آن که، تک گویی درونی تنها مؤلّفه ای بوده که در داستان دیده نشده است. این امر، بیانگر برون گرایی شخصیّت ها و کنشگری آن ها در دنیای واقعی است.
از طرد تا حذف شدن سیاوش از منظر نشانه شناسی فرهنگی در شاهنامه فردوسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
نشانه شناسی فرهنگی مفهومی است که در پی گزینش عناصر فرهنگی به عنوان نخستین موضوعات مورد بررسی از سوی نشانه شناسان ایجاد شد. این دانش با بهره جستن از عناصر فرهنگی، فهم و درک بهتری از فرهنگ خود و دیگری ارائه می دهد. شاهنامه فردوسی از جمله متونی است که به واسطه برخورد با اقوام مختلف در زمره متون چند فرهنگی است. از این رو تلاش می شود، در این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی از طرد تا حذف شدن سیاوش در شاهنامه از منظر نشانه شناسی فرهنگی و تبیین جایگاه او از نظر خود و دیگری بررسی گردد. پرسش اصلی مقاله حاضر این است که چرا سیاوش در نزد خاندان خود نیز دیگری انگاشته می شود. و نیز هدف این پژوهش گسترش دامنه مطالعات نشانه شناسی فرهنگی و فراهم کردن ابزارهای تحلیلی و نظریه بنیاد در تحلیل متن است. نتایج تحقیق نشان می دهد که سیاوش نه تنها از دیدگاه تورانیان «دیگری» انگاشته شده؛ بلکه در درون کشور خود نیز از دیده نزدیک ترین کس به او (پدرش) فردی مساله ساز است و باید از مرکز حکومت دور گردد. و به نوعی او خودی دیگری محسوب می شود
واکاوی و تحلیل کتاب بررسی انتقادی تاریخ ادبیات نگاری در ادب عربی اثر سید حسین سیدی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
نگارش در ارتباط با تاریخ ادبیات، در طول زمان دچار تحول شده است. این تغییرات باعث گوناگونی کتاب های تاریخ ادبیات و همچنین تنوع برداشت های ارائه شده در خصوص این کتاب ها شده است. هدف این پژوهش واکاوی و تحلیل کتاب بررسی انتقادی تاریخ ادبیات نگاری در ادب عربی و مقایسه این اثر با کتاب های مشابه می باشد. دلیل نگارش کتاب آقای سیدی، طرح پرسش ها و نقد تاریخ ادبیات نگاری در حوزه زبان و ادب عربی است، اما به نظر می رسد که نویسنده به بیان کلیات و مفاهیم و تعاریف ادبیات، ارائه نظریه های تاریخ ادبیات، بیان سیر تاریخ ادبیات نگاری و روش های تاریخ ادبیات نگاری و تأثیر خاورشناسان در این زمینه پرداخته است که الگو مطالب کتاب شباهت زیادی به کتاب هایی همچون فی تاریخ الادب مفاهیم ومناهج تألیف حسین الواد و کتاب فلسفه الإستشراق وأثرها فى الأدب العربى المعاصر تألیف احمد اسماعیل لوویچ و کتاب مناهج الدراسه الادبیه فی الادب العربی تألیف فیصل شکریاست. نتایج این تحقیق نشان می دهد کتاب های عربی تألیف شده نسبت به کتاب آقای سیدی پخته تر بوده و اثر آقای سیدی بیشتر نقل نکات عنوان شده کتاب های سه نویسنده مذکور بوده است. روش تحقیق در این مقاله بر اساس روش توصیفی – تحلیلی و کتابخانه ای است و سپس با روش تطبیق و مقایسه نسبت به مقایسه اثر با آثار مشابه مذکور اقدام شده است.
غم و اندوه و مرگ اندیشی؛ مفاهیم مشترک شعر الیاس ابوشبکه و شارل بودلر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵۰
313 - 341
حوزه های تخصصی:
الیاس ابوشبکه شاعر معاصر لبنانی و شارل بودلر شاعر معاصر فرانسوی، از جمله شاعرانِ سرشناس رمانتیست هستند که مضامین مکتب رمانتیسم را به زیبایی کم نظیری در سروده های شان هویدا ساخته اند. شعر این دو شاعر، دربردارنده مضامین رمانتیکی مشترک فراوانی است که در این میان، حزن و اندوه و نیز مرگ اندیشی، بسامد و جایگاه درخوری را به خود اختصاص داده است، چراکه هر دو شاعر به سبب شرایط و مشکلات مشابه زندگی، نسبت به زندگی بدبین بوده و نگرشی همراه با حقد و کینه نسبت به آن داشتند، به طوری که می توان سراسر زندگی این دو شاعر رمانتیست را تمنای مرگ در میان انبوه مشکلات دانست. «أفاعی الفردوس» نام اثری است که الیاس ابوشبکه در سرایش آن، به شدت تحت تأثیر «گل های رنج» شارل بودلر بوده است چنانکه گویی برخی از مفاهیم موجود در اشعار ابوشبکه ، ترجمه اشعار بودلر می باشد. مقاله حاضر بر آن است با مقایسه اشعار این دو شاعر معاصر لبنان و فرانسه و تبیین مفاهیم مشترک در شعر آنان، تأثیرپذیری ابوشبکه از بودلر را به اثبات رساند.
اجتماعیات در ترجمه داستان «سرگذشت ژیل بلاس»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۵۱
231 - 259
حوزه های تخصصی:
داستان «سرگذشت ژیل بلاس» در چهار جلد، اثر آلن رنه لوساژ ، به زبان فرانسه نوشته شده و میرزا حبیب اصفهانی آن را به فارسی ترجمه کرده است. هر مترجمی علاوه بر امانتداری در اصل داستان، به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه، به دلیل هویت فرهنگی خود تغییراتی در متن داستان اعمال می کند که این تغییرات می تواند برگرفته از مسائل اجتماعی و فرهنگی عصر مترجم باشد. جستار حاضر با روش تحلیلی- توصیفی و استفاده از منابع کتابخانه ای، اجتماعیات را در اثر یادشده مطالعه کرده است. حاصل پژوهش نشان می دهد که نویسنده و به تبع آن مترجم اثر، بسیاری از مسائل اجتماعی مانند آزادی، جایگاه اجتماعی زن و واگذاری تربیت کودکان به افراد کاردان، آیین خواستگاری و ازدواج، دزدی، فقر و تضاد طبقاتی، تقدیرباوری، مراسم سوگواری، بازی های محلی و... را در این اثر بازتاب داده است. وجود این عناصر در این اثر نشان می دهد که ادبیات تنها عرصه زیبایی های کلامی نیست. ادبیات، زبان گویای هر جامعه و نمایان گر احوال حاکم بر آن زمان و منعکس کننده مکنونات درونی، باورها، طرز تفکّر و جهان بینی نویسنده است.
برجسته سازی در غزلی از مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۲
89 - 113
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر با رویکردی از تحلیل ساختاری به نام برجسته سازی فرم و محتوای غزلی از مولانا را مورد بررسی قرار می دهد. برجسته سازی به معنای ظرفیت شاعر در بکارگیری بازی های زبانی و موسیقایی و امکانات هنری خود است. به گونه ای که طرز بیان خود آشنازدا و برجسته ساز باشد. مولانا با بهره گیری از سازه های برجستگی متن از قبیل بازی های آوایی، واژگانی، نحوی و موسیقایی، هماهنگی جالب میان ساختار و محتوا را نوآوری کرد. هدف این مقاله در این است که تصویری را از درجه هنری و برجستگی مولانا به دست دهیم. در این تحقیق از روش تحلیلی- توصیفی بر طبق رویکرد ساختاری بهره برده شد تا غزل را از لحاظ برجسته سازی آوایی، واژگانی، نحوی، و معنایی بررسی کند. یافته تحقیق حاضر این است که مولوی با یاری جستن از نوآوری های ساختاری و معنایی، زبان شعری خود را از هنجار معمول در اشعار دیگران جدا و متمایز کرده است. زیباشناختی غزل مولانا در هنر بهره گیری مناسب و متَقَدِّم از همین مؤلفه ساختاری و معناشناختی تحقق یافته است.
بررسی تطبیقی اشعار انگلیسی آغازین و پایانی جنگ جهانی اول بر اساس مفهوم هژمونی و ضد هژمونی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۵۲
275 - 296
حوزه های تخصصی:
پژوهش پیش رو دو گروه از شاعران جنگ جهانی اول ادبیات انگلیسی را بر اساس نظریات آنتونیو گرامشی مورد خوانش تطبیقی قرار می دهد. گروه اول، که دربرگیرنده چهره هایی همچون هنری نیوبولت ، روپرت بروک ، جسی پوپ ، آلیس مِینل ، آلیو لیندسِی و جان مک کری می شود را می توان شعرای وابسته به نظام حاکم نامید که در آغاز جنگ اشعاری موافق با جنگ می نوشتند و دسته دوم، که شامل نویسندگانی همچون زیگفرید سوسون ، رابرت گریوز و ویلفرد اوون می شود را می توان شعرای مخالف با سیاست های نظام حاکم خواند که در پایان جنگ اشعاری ضد جنگ می سرودند. با توجه به اینکه درونمایه های وطن، مذهب و مرگ از جمله شاخصه های اصلی نوشته های مربوط به جنگ است، این پژوهش به بررسی این درونمایه ها در قلم شاعران مد نظر می پردازد. در این راستا، تعاریف گرامشی از نخبگان و دسته بندی آن ها به سنتی و ارگانیک، و همچنین مفاهیم هژمونی و ضد هژمونی در درک هر چه بهتر خوانش مد نظر یاری می رسانند.
گونه های حس آمیزی در سروده های سعید عقل و نیما یوشیج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حس آمیزی ازمنظر علم زبان شناسی یکی از وجوه «رستاخیز واژگان» است که با شکستن ساختار سطحی واژه ها و نه ساختار عمیق، باعث لذّت ادبی مخاطب می شود. در این شیوه از نگارش، شاعر مرزهای نظام رایج تصوّرها و ذهنیات خواننده یا شنونده خود را درهم می شکند و با آفرینش تصویری پیچیده و ناب، موجب شگفتی مخاطب می شود. در این جستار نگارندگان با الهام گیری از مکتب آمریکایی در ادبیّات تطبیقی، به شیوه توصیفی – تحلیلی، حس آمیزی را در سروده های دو شاعر صاحب نام ادبیّات عربی و فارسی یعنی «سعید عقل» و «نیما یوشیج» نقد و بررسی می کنند. نوشتار پیش رو نشان از آن دارد که حس آمیزی در سروده های این دو شاعر افزون بر جنبه زیباشناختی و هنری، ابزار انتقال معانی مبهمی است که به آسانی تن به بیان صریح نمی دهند. از شیوه های جالب توجّه در اشعار این دو شاعر تلفیق وکاربست سایر آرایه های ادبی با حس آمیزی است تا بر جنبه هنری ابیّات بیفزایند و بافت بلاغی و هنری بیت را مستحکم تر نمایند. گاه رابطه بین دو طرف حس آمیخته در سروده هایشان آن چنان دور است که آشنایی زدایی در آن بیشتر به چشم می خورد. سعید عقل با انتخاب شگرد «تزاحم» یا «انباشتِ» حس آمیزی سبب دیریابی معنا شده است که از کارکردهای مهمّ این تکنیک بیانی، برجستگی جنبه زیبایی شناختی بیت است. نیمایوشیج نیز به منظور ارتقابخشیدن به شأن و مرتبه امور محسوس و پیوند جهان ذهنی و عینی، به حس آمیزی انتزاعی - محسوس توجّه ویژه ای کرده است.
نقد و نظر: زندان رفتن بزرگمهر در آیینه ادب فارسی و عربی
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال نهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳۵
10.22126/jccl.2019.1332
حوزه های تخصصی:
روایت خشم انوشروان نسبت به بزرگمهر و سبب آن، در ادب فارسی و عربی جلوه های گوناگونی دارد که با توجّه به اختلافات بسیار آن، شایسته است براساس تقدّم تاریخی به آن نگریست.
جمالیه الملامح الانزیاحیه فی أشعار عزّالدّین المناصره علی أساس نظریه جیفری لیتش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال نهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۶
111 - 136
حوزه های تخصصی:
إنّ الانزیاح ظاهره من الظواهر الهامه فی الدارسات الأسلوبیه التی تهتم بلسان النص الأدبی علی أنّه لغه مضاده لما هو معتاد ومن هنا سعی هذا البحث إلی دراسه هذه الظاهره علی ضوء المنهج الوصفی – التحلیلی، فی شعر عزّالدّین المناصره الذی رغب فی انتهاک قواعد اللغه العادیه وثار على قیودها. یهدف هذا البحث إلی الکشف عن جمالیات الانزیاح واستجلاء أبعاده لدى هذا الشاعر الذی حفل شعره بهذه التقنیه الفنیه مما تدلّ النتائج علی أنّ الانزیاح الدلالی کان من الملامح الأکثر حضوراً لدیه، حیث قد تمکّن الشاعر من أن یحقّق علاقه بعیده ملهمه بین الدّال والمدلول من خلال أسلوب المفارقه وتراسل الحواس. أمّا تجلّیات الانزیاح فی المستوی النحوی فتتبدّی فی التقدیم والتأخیر والاعتراض وفی المستوی الإیقاعی کان الحضور المکثّف للمزج بین التفعیلات واستخدام التکرار الصوتی أمّا فی المستوی الکتابی فلجأ الشاعر إلی تفتیت الألفاظ واستخدام السطور المتساقطه والبیاضات المنقّطه. وفی المستوی الأسلوبی، لجأ الشاعر إلی استخدام الألفاظ العامّیه ومیلاد ألفاظ جدیده بواسطه التصرف فی بنیه الکلمه. إنّ الغرض الجمالی العام لکلّ من هذه التجلیات هو إثاره الدهشه والمفاجأه لدی المتلقّی إلا أنّ الغرض الخاص فهو یختلف باختلاف السّیاق الذی ترد هذه الظاهره فیه.
البدایه وعلاقتها بالتشکیل السردی فی روایه عندما تشیخ الذئاب لجمال ناجی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال نهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۳۴
30 - 1
حوزه های تخصصی:
إن افتتاح الروایه بوابه للولوج إلى عالم الروایه، فذلک قد یجعل بعض الروائیین ینسحبون عن کتابه الروایه، حیث إن التمهید الروائی یعتبر من أصعب الشؤون السردیه. فهو یجذب القارئ إلى عالم الروایه إذا کان أخّاذاً ومثیراً. إذن فللمشهد الأول للروایه دور کبیر فی تشجیع القارئ وتواصله مع النص؛ لإنه جسر واصل بین السارد والمتلقی. فتطمح هذه الدراسه إلى تسلیط الضوء على الافتتاح السردی حیث تقوم بدراسته على أساس المشهد الأول والتنقیب عن التقنیات التی وظفها السارد لتمهیدها. فرغم أن دراسه الافتتاح السردی أخذت حیزاً واسعاً من الدراسات الحدیثه عن الروایه ولکن هذا المضمار یتطلب جهداً أکثر للکشف عن أهمیه الافتتاح فی الروایه والتکریس على مکوناته. فالافتتاح السردی فی "روایه عندما تشیخ الذئاب" یتمتع بطاقات کامنه تهیب بنا إلى الترکیز علیه. فتکمن أهمیه هذه الدراسه فی أنها تحاول التطرق إلى الافتتاح الروائی ومکوناته فی هذه الروایه ثم الکشف عن مدى ارتباطه بکل الروایه ککیان متشابک وتشکیل سردی من المنظور البنیوی. إذن فتعنی الدراسه بالمشهد الأول من الافتتاح وتشدّ الانتباه إلى العلاقه بینه وبین الروایه بأسلوب توصیفی تاره ونقدی تحلیلی تاره أخرى. فتخلص الدراسه إلى أن السارد فی هذه الروایه استخدم التقنیات التی تسیطر على الروایه الحدیثه ویجعل الشخصیات فی ذروه الاهتمام لتمثیل عالم ملیئ بالمفارقات ووظف تقنیه تعدد الأصوات للابتعاد عن الرتابه فی الروایه التقلیدیه.
بررسی و تحلیل سبک های هندی و اصفهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مضمون شعر سبک اصفهانی و هندی در نهایت دقّت، انتخاب شده است و چون شعر سعدی و حافظ، انسان را به فکر کردن فرونمی برد. چنین سبک شعری باارزش های ادبی ایران تاریخی در دوره های خراسانی و عراقی سنخیّت ندارد، از سوی ادیبان و شاعران دوره بعد و نیز از سوی تذکره نویسان مورد توجّه واقع نشد و در تذکره ها نوشتند از ده ها هزار بیت صائب چند بیت او به دشواری انتخاب شد و همین که تا امروز شعر بیدل برای استادان و دانشجویان ایرانی ناآشناست به شگفتی نامأنوس شعر او برمی گردد. بدین جهت تحقیق حاضر تا حدودی می تواند تمایزها و تفاوت های سبک های اصفهانی و هندی و دو نماینده این دو سبک یعنی صائب و بیدل را روشن و مشخّص نماید. بر همین مبنا مقاله پیشِ رو با بررسی و تحلیل دو سبک مذکور، فرضیه های زیر را اثبات می نماید؛ اکثر منتقدان ادبی، سبک هندی و اصفهانی را یکی دانسته اند و وجوه مشترک فراوانی برای آن ها ذکر کرده اند، امّا با اندکی درنگ می توان دریافت که این دو سبک باوجود ویژگی های مشترکِ فراوان، کاملاً بر هم منطبق نیستند. توجّه به سه عنصر زبان، زمان و مکان در شعر صائب و بیدل نمایانگر تفاوت های شعری این دو شاعر و اثبات همسانی سبکی آن هاست.
بررسی تطبیقی زبان بدن در رمان «أیام معه» از کولیت خوری و «بامداد خمار» از فتانه حاج سیدجوادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارتباطات غیرکلامی به عنوان یکی از شاخه های روان شناسی گستره وسیعی از فعالیت های اندامی بدن را دربرمی گیرد که به آن زبان بدن می گویند. این زبان که شامل پیام هایی است که افراد با نگاه ها، حالات چهره و ژست ها منتقل می کنند، در متون ادبی به درک و فهم خواننده از متن کمک می کند. در پژوهش حاضر تلاش بر آن است زبان بدن در رمان أیام معه (1960م) از کولیت خوری و بامداد خمار (1395ش) از فتانه حاج سیدجوادی با تکیه بر روش توصیفی - تحلیلی مورد بررسی قرار گیرد. نتایج حاکی از این است که زبان بدن در هر دو رمان تقریبا کارکردی یکسان دارد (12% أیام معه و 10% بامداد خمار). از آن جا که مفاهیمی چون خوشحالی، خشم، ترس و اضطراب در رفتارهای غیرکلامی شخصیت های زنانه دو اثر نمود زیادی دارد، این مفاهیم در زبان چهره شخصیت ها (67% أیام معه و 55% بامداد خمار) بازتاب گسترده ای یافته است. این میزان کارکرد زبان چهره بدان جهت است که معمولاً این بخش از بدن در هنگام ارتباط، بیشتر قابل استفاده و قابل رؤیت است.
تحلیل بینامتنی «بلبل و مور» با «زنجره و مور» بر اساس رمزگان فرهنگی بارت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵۰
139 - 155
حوزه های تخصصی:
پروین اعتصامی یکی از موفق ترین شاعران معاصر ایرانی در استفاده از «فابل» به منظور بیان آموزه های اخلاقی و اجتماعی است. یکی از پیش متن های اساسی پروین در آفرینش فابل ها و تمثیلات اش، افسانه های لافونتن ، شاعر سده هفده فرانسوی، است. لیکن به تعبیر رولان بارت ساختار هر روایت، متشکل از تعدادی رمزگان فرهنگی مانند پروآیروتیک، هرمنوتیک، سمیک، نمادین و ارجاعی است. این رمزگان منعکس کننده موقعیت فردی و اجتماعی هنرمند و مبتنی بر سنت های ادبی و فرهنگی یک جامعه است. از این روی، در مقاله حاضر، با این پیش فرض که در آثار بازآفرینی شده از یک زبان به زبان دیگر، بیش از هر چیز رمزگان فرهنگی آن دستخوش تغییر و تحول می شود، آن ها را در ساختار روایت «بلبل و مور» پروین اعتصامی که بازآفرینی حکایت «زنجره و مور» ژان دو لافونتن است، مورد واکاوی قرار داده است. نتیجه این بررسی، بر این نکته دلالت دارد که پروین اعتصامی برای آفرینش مجدد حکایت تمثیلی لافونتن ، کنش های روایی، تعلیق های داستان، تقابل های دوجزئی، محیط و فضا و خصوصیات روانی شخصیت های داستان و نیز ارجاعات درون متنی و برون متنی آن را متناسب با بافت فرهنگی و اجتماعی خویش تغییر داده است.