فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۲۰۱ تا ۱٬۲۲۰ مورد از کل ۳٬۵۱۳ مورد.
بررسی تطبیقی ژرف اندیشی در شعر محمود درویش و قیصر امین پور
حوزه های تخصصی:
شعر مقاومت علاوه بر اینکه سلاحی مبارز است، گاهی رنگ نجوا یی به خود می گیرد که در قالب تأمّلات شعری به تعالی انسانی می اندیشد؛ این ژرف اندیشی ها در شعر مقاومت عربی و فارسی به خوبی جلوه گر است. با توجه به تأثیر و تأثرمتقابل دو ادبیات مقاومت فلسطین و انقلاب اسلامی ایران، مضامین تأملی همسانی را در شعر شاعرانی همچون؛ محمود درویش - شاعر مقاومت فلسطینی - و قیصر امین پور - شاعر انقلابی ایرانی - مشاهده می کنیم؛ از جمله این مضامین، پدیده مرگ و زندگی و درون اندیشی یا ذات شناسی است. این تحقیق با روش توصیفی- تحلیلی به دنبال جلوه های ژرف اندیشی در شعر این دو شاعر فارسی و عربی است.
نتیجه تحقیق حاکی از آن است که پدیده مرگ و زندگی در اشعار هردو شاعر به دو گونه پدیدار می شود: زندگی و مرگ های روزمره و همیشگی بدون هیچ فلسفه ای و دیگری مرگی که در عقیده آنها زیبا و دوست داشتنی است و دریچه ای است به سوی جهانی بدون قفس و آزاد و رسیدن به زندگی حقیقی جاودانه، و تأمّلات درونی در اشعار این دو شاعر با ویژگی انسان مداری همراه شده است که به این طریق حیرت و پرسشهای خود را درباره جایگاه انسان معاصر در جهان امروز بیان می کنند؛ دغدغه دیگر قیصر در تأمّلات درونی، بازگشت به خویشتن و دغدغه درویش، هستی شناسی است که بتواند شک وتردید خود را درباره وجود خویش، از بین برد. پرسش های حیرت انگیز و بی پاسخ درباره هستی در تأمّلات امین پور بیشتر است؛ اما در اشعار تأمّلی درویش، بیشتر شاهد زورآزمایی با مرگ و سؤال از ذات هستیم.
مقاله به زبان روسی: ویژگی های اسم شدن در زبان هایی با ساختارهای گوناگون (روسی و تاجیکی) ( Характеристика отглагольных субстантиватов в разноструктурных языках (на примере русского и таджикского языков) )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله نویسنده فعل هایی را که به اسم تبدیل شده اند، بررسی کرده و نشان داده است که فعل های اسم شده را می توان با اضافه کردن پسوند به ریشه فعلی ایجاد کرد، اسم هایی که با اضافه شدن پسوند به ریشه فعل ایجاد می شوند. در زبان شناسی اسم شدن فرآیندی است که در آن فعل یا صفت به اسم تبدیل می شوند. این اصطلاح همچنین به فرآیندی اشاره دارد که در آن یک اسم از سایر بخش های دستوری با اضافه شدن وندهای اشتقاقی ایجاد می شود. این مقاله نشان داده است که اسم های عمل، به عنوان یک واحد معنی، واژه هایی را که مفهوم کار و عمل دارند، با هم ترکیب می کنند و ارتباط بین آن ها را توسط واژه ای که به عنوان اسم یا شبه اسم استفاده می شود، نشان می دهد. فعل های اسم شده ای که برای توصیف معانی گوناگون استفاده شده اند، دو گروه هستند و بسته به اینکه کدام واژه استفاده شود، چندین گروه معنایی به وجود خواهند آورد. بعضی از فرآیندهای واژه سازی روابط بین فرآیند، اشیا و صفت ها را نشان می دهند (اسم انسان، عمل و مفاهیم انتزاعی). این فرآیند در زبان های گوناگون به روش های مختلفی نشان داده می شود. به عتوان نمونه در زبان روسی بر خلاف تاجیکی فرآیند واژه سازی احساسی بسیار بیشتر است. این مقاله نشان داده است فعل هایی که به اسم تبدیل شده اند، با استفاده از پسوندها یا براساس فرایند اشتقاق و ترکیب ساخته شده اند.
سیمای امام رضا (ع) در آینه شعر دعبل خزاعی و نظیری نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شاعران فراوانی در گستره ادب عربی و فارسی سعی کرده اند، مناقب و فضائل خاندان عصمت و طهارت را در شعر خود بازتاب دهند و آن ها را به عنوان الگوهای متعالی بشری معرّفی کنند. دعبل بن علی خزاعی، شاعر مدّاح اهل بیت در روزگار عبّاسیان و نظیری نیشابوری، شاعر ایرانی سبک هندی، در بخشی از سروده هایشان، تبیین صفات انسانی و ترسیم جنبه های مختلف شخصیّت امام رضا (ع) را به عنوان تعهّد و رسالت ادبی خود برگزیده اند. پژوهش حاضر، تلاش می کند با رویکردی توصیفی - تحلیلی، هم سویی دو شاعر در این زمینه را مورد خوانش تطبیقی قرار دهد. یافته های پژوهش نشان از آن دارد که امام (ع) در نگاه دو شاعر، نمونه واقعی انسان کامل در صفات انسانی هستند. تعهّد دعبل نسبت به بزرگداشت و دفاع از اهل بیت در شعرش به مراتب بیش از نظیری است و هر دو، شعر متعهّد خود را ابزاری برای شفاعت خواهی از امام در روز جزا قرار داده اند.
الألفاظ الفارسیة فی آثار الجاحظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یعدّ العصر العباسی فترة ذهبیة للأدب والعلم فی التاریخ الإسلامی وقد تسربت الثقافة الفارسیة فی المجتمع العباسی وتبلورت ملامحها فی طیّات کتب الأدب وأضابیرها واعتبر البعض ذلک سیطرة الأثر الفارسی ونفوذه الغالب ولکن هل هم مصیبون فیه؟ لقد حاولنا الإجابة عن هذا السؤال ولقد تراءت بین حین وآخر وقد اتسمت الثقافة فی هذا العصر بطابع فارسی واستمدّ المجتمع العباسی فی عصره الأول بعض العناصر الثقافیة من الثقافة الفارسیة وتبلور بذلک الأثر الفارسی فی تکوین الثقافة الإسلامیة. لقد تواردت الألفاظ الفارسیة ذات دلالات مختلفة لتکشف ظاهرة التفاعل والتمازج الثقافی الذی مهّد الأرضیّة لتشیید صرح الثقافة الإسلامیة الراقیّة بما تداخل فیها من الأثر الفارسی.
وقد قمنا بضبط ألفاظ الثقافة العباسیّة مصنّفة فی مجالات الحیاة المختلفة، وموثقة فی ضوء نصوص کتب الجاحظ، مع دراسة دلالتها بدقّة فی ضوء معاجم التراث العربی وتأصیل الدخیل من الفارسیة . وتعدّ أعمال الجاحظ من خیر النماذج التطبیقیة للحضور الفارسی فی الثفافة الإسلامیة .
وقد توصّلنا إلی أنّ هذا الأثر الفارسی ینمّ عن ظروف مهّدت الأرضیة للتواصل والتفاعل بین الثقافات الوافدة فی العصر العباسی ما نتجت عنه الحضارة الإسلامیة وطلیعة التطور فی جمیع المجالات العلمیة والثقافیة وصوّرنا بذلک جانباً من هذا التواصل.
ادبیات تطبیقی و مفهوم امروزین آن
منبع:
نامه پارسی ۱۳۸۴ شماره ۳۹
حوزه های تخصصی:
بررسی تطبیقی مؤلفه های زمان روایی در داستان «فرارِ» آلیس مونرو و داستان «پرلاشزِ» زویا پیرزاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمان روایی در قالب داستان کوتاه، به دلیل اختصار و تأثیر در شخصیت پردازی، اهمیّت بسزایی دارد. در پژوهش حاضر، داستان «فرار» آلیس مونرو و داستان «پرلاشز» زویا پیرزاد از مَنظرِ مؤلفه های زمان روایی، بر مبنای نظریة ژرار ژنت، مورد بررسی و تحلیل تطبیقی قرار گرفته است. در این جُستارف به دو سؤال مطرح شده پاسخ داده خواهد شد: استفادة از زمان روایی تا چه حد در قالب داستان کوتاه و شخصیّت پردازی ضروری است؟ آیا در این سبک از روایت، زویا پیرزاد از آلیس مونرو متأثر بوده است؟ بررسی تطبیقی این دو داستان از مَنظرِ زمان روایی، از آن جهت حائز اهمیّت است که آثار دو نویسنده، در فُرم و محتوا دارای ویژگی های مشترکی همچون مؤلفه های زمان روایی با تأکید بر شخصیّت های زن و رویکردِ اجتماعی به مسائل زنان است. تحلیل این دو داستان نشان می دهد که وجوهِ مشترک سبک روایی و محتوایی، با تأکید بر مسائل زنان و رویکرد اجتماعی، به مشکلات آنان در داستان های دو نویسنده و مقارن بودن دورة اوج تکامل این سبک از داستان ها در امریکا و اروپا (دهة نود میلادی)، با تألیفِ داستان های زویا پیرزاد و ترجمة فارسی این آثار، می تواند حاکی از متأثربودن او از این سبک داستان نویسی آلیس مونرو باشد.
بینامتنی دینی(قرآن، انجیل، و تورات) با رویکرد مفهوم مقاومت در اشعار محمود درویش و قیصر امین پور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بینامتنی نظریه ای است که با آن می توان میان متن قدیم و جدید ارتباط برقرار کرد و بر غنای اثر ادبی افزود .به این دلیل، این پژوهش در نظر دارد با روش توصیفی و تحلیلی، اثر بینامتنی دینی را با رویکرد مفهومی مقاومت و با تأکید بر نظریه «کریستوا»، در اشعار مقاومت محمود درویش، شاعر فلسطینی، و قیصر امین پور، شاعر ایرانی، را مورد بازبینی قرار دهد. بینامتنی حوزه های بسیاری دارد امّا از آنجا که شاعران مذکور دریافته اند قرآن، کتاب های آسمانی و شخصیت های دینی، منبع مهمی برای آزادی انسان ها هستند، با استفاده از بینامتنی دینی مردم را به جهاد علیه دشمن دعوت کرده اند، هرچند درویش از منابع یهودی ومسیحی به صورت نفی متوازی و کلّی بیشتر استفاده کرده است و امین پور از نفی متوازی و جزیی بهره برده است .بینامتنی در اشعار درویش نسبت به امین پور، وضوح بیشتری دارد.کاربرد بینامتنی دینی در سه حوزه اسلام، مسیحیت و یهود، بیانگر تعامل دو شاعر با این ادیان است واختلاط دینی که درویش و امین پور در اشعار خود به کاربرده اند، امری است که دولت ها می توانند در سایه آن اختلافات مذهبی خود را کنارگذارند و به نوعی همزیستی مسالمت آمیز دست یابند.
نوع شناسی تطبیقی رمان تاریخی فارسی و عربی (از سر والتر اسکات انگلیسی و جرجی زیدان تا محمدباقرمیرزا خسروی کرمانشاهی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از حوزه های پژوهشی و مطالعاتی مهم در ادبیّات تطبیقی، به بررسی سیر مکتب ها، انواع و جریان های ادبی و البتّه تبیین تفاوت ها و همانندی های سرگذشت و چگونگی ظهور و بروز و زوال این گونه ها و جریان ها و مکتب ها در ادبیّات ملل مختلف اختصاص دارد. شعر حماسی، ادبیّات نمایشی، داستان و... در ادبیّات فارسی و عربی چه سیر و سرگذشتی داشته اند؟ رمان تاریخی چگونه از ادبیّات اروپا به ادبیّات فارسی و عربی راه پیدا کرده است؟ و... این پرسش ها جزء دغدغه های علمی مهمّی هستند که حوزة پژوهشی یادشده بدان ها
می پردازد. پرسش اخیر دقیقاً همان مسأله ای است که این جستار که به زیرشاخه پژوهشی ادبیّات تطبیقی و ترجمه پژوهی(1) نیز نزدیک است، در پاسخ بدان سامان یافته است. پژوهش حاضر، با تکیه بر این فرضیة بنیادین که ترجمه (و بویژه آثار مترجمان نویسنده)، در انتقال «رمان تاریخی» از ادبیّات اروپا به ادبیّات عربی و فارسی نقش انکارناپذیری داشته و به پیدایش یک گونة ادبی جدید در زبان مقصد منجر شده است، به بررسی سیر این نوع ادبی از ادبیّات اروپا تا ادبیّات عربی و فارسی می پردازد و با تحلیل دو نمونة متنی فارسی و عربی، برخی تفاوت های بنیادین گونة رمان تاریخی را در دو ادبیّات فارسی و عربی تبیین می کند و ازجمله آشکار می دارد که شمس و طغرا، شاهکار محمّدباقرمیرزا خسروی با این که او خود، یکی از مترجمان رمان تاریخی جرجی زیدان (که او خود بیشتر تحت تأثیر والتر اسکات انگلیسی بوده) به فارسی است، به گونة فرانسوی رمان تاریخی نزدیک تر است و نسبت به دوشیزة شامی جرجی زیدان، از بلوغ فنّی و ساختاری بیشتری برخوردار.