فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۰۸۱ تا ۱٬۱۰۰ مورد از کل ۳٬۵۱۳ مورد.
حوزه های تخصصی:
به کارگیری برخی از اصول رمانتیسم یکی از وجوه مشترک شعری دو شاعر برجستة ایران و مصر، مجدالدّین میرفخرایی ملقّب به «گلچین گیلانی» و عبدالمعطی حجازی است. گلچین و حجازی از جمله شاعرانی هستند که با نگاهی رمانتیکی و با توجّه به شرایط فردی و اجتماعی زمانة خود و با تلاش برای گریز از آن، بخش عمدة شعرشان را آمیخته با غصّه، حسرت و دلتنگی برای گذشته نموده اند؛ لذا اشعار آن ها دارای لطیف ترین درون مایه ها و مفاهیم رمانتیکی است. گرایش به عاطفه و احساسات عمیق، همراه با نوعی اندوه و درد رمانتیکی از مهم ترین ابعاد مورد توجّه در گسترة اندیشه های مطرح در سروده های دو شاعر است. همدلی و یگانگی با طبیعت، بازگشت به دوران بدوی و معصومیّت کودکی، روستاستایی، نوستالژی و حسرت بر ایّام گذشته، رؤیا، ناامیدی، غم و اندوه و عشق و شادی که از مهم ترین مشخّصات جنبش رمانتیسم است، به فراوانی در آثار این دو شاعر مشاهده می شود. دستاورد علمی این پژوهش نشانگر این مطلب است که مجموعة عوامل یادشده پیرامون مبانی مکتب رمانتیک به صورتی بارز در آثار این دو شاعر بازتاب یافته است.
گونه های حس آمیزی در سروده های سعید عقل و نیما یوشیج(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حس آمیزی ازمنظر علم زبان شناسی یکی از وجوه «رستاخیز واژگان» است که با شکستن ساختار سطحی واژه ها و نه ساختار عمیق، باعث لذّت ادبی مخاطب می شود. در این شیوه از نگارش، شاعر مرزهای نظام رایج تصوّرها و ذهنیات خواننده یا شنونده خود را درهم می شکند و با آفرینش تصویری پیچیده و ناب، موجب شگفتی مخاطب می شود. در این جستار نگارندگان با الهام گیری از مکتب آمریکایی در ادبیّات تطبیقی، به شیوه توصیفی – تحلیلی، حس آمیزی را در سروده های دو شاعر صاحب نام ادبیّات عربی و فارسی یعنی «سعید عقل» و «نیما یوشیج» نقد و بررسی می کنند. نوشتار پیش رو نشان از آن دارد که حس آمیزی در سروده های این دو شاعر افزون بر جنبه زیباشناختی و هنری، ابزار انتقال معانی مبهمی است که به آسانی تن به بیان صریح نمی دهند. از شیوه های جالب توجّه در اشعار این دو شاعر تلفیق وکاربست سایر آرایه های ادبی با حس آمیزی است تا بر جنبه هنری ابیّات بیفزایند و بافت بلاغی و هنری بیت را مستحکم تر نمایند. گاه رابطه بین دو طرف حس آمیخته در سروده هایشان آن چنان دور است که آشنایی زدایی در آن بیشتر به چشم می خورد. سعید عقل با انتخاب شگرد «تزاحم» یا «انباشتِ» حس آمیزی سبب دیریابی معنا شده است که از کارکردهای مهمّ این تکنیک بیانی، برجستگی جنبه زیبایی شناختی بیت است. نیمایوشیج نیز به منظور ارتقابخشیدن به شأن و مرتبه امور محسوس و پیوند جهان ذهنی و عینی، به حس آمیزی انتزاعی - محسوس توجّه ویژه ای کرده است.
جاذبه هاى موسیقایى برخى مضامین خاقانى و پرتو آن در شاعران (مولوی ‘ سعدی و حافظ)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این گفتار نگارنده بر آن است که اظهارکند چگونه شاعران برجستهء ایران در طیف جاذبهء موسیقى روح پرور و مضامین دل فریب شعر خاقانى مجذوب شد ه اند و این نکته را خاطرنشان کندکه اگر خاقانى در ادب فارسى ظهور نمى کرد به هیچ وجه شاعرانى چون مولوى، سعدى و حافظ در حوزهء صنعتگرى شاعرانه و ابداع مضامین مبتکرانه بدین عظمت حضور نمى توانستند یافت
بررسی تطبیقی بادة عرفانی در شعر حافظ و ابن فارض(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
باده سرایی یکی از غرض های برجسته شعر غنایی به شمار می آید که در ادبیّات پارسی و عربی از جایگاه ویژه ای برخوردار بوده است. همین توجّه و اهمیّت به این مسأله، سبب پدید آمدن دو گونة ادبی در ادبیّات آنها شده که در ادب پارسی «ساقی نامه» و در ادبیّات عرب «خمریات» نام گرفته است. در این غرض شعری، «شراب» در مفهوم اولیه خود، همان باده انگوری و زمینی است؛ اما در مفهوم ثانویه، به نمادی معنوی برای بیان حالات روحانی و عرفانی بدل می شود. در این میان، شاعران عارف مسلک، مفهوم روحی و معنوی باده را برای وصف مفاهیم و عقاید خود برگزیده اند. تعبیر شراب از واژگان کلیدی و کاربردی شعر حافظ شیرازی و ابن فارض مصری، است که این امر سبب بروز تفسیرهای متفاوت و بعضاً متعارضی از شعر آن دو گشته است. گروهی آن را اشارتی به مستی آنها از خلقت الهی تفسیر کرده و در مقابل گ روهی دیگ ر از آن تع ریفی زمینی به دست می دهند. این نوشتار بر آن است تا ضمن ارائ ه تص وی ری درست و شف اف از مفهوم باده و باده گساری در جهان بینی هر دو شاعر، به مقایسه تطبیقی اشعارشان در این زمینه بپردازد. شراب در جهان بینی هر دو شاعر، نه تنها جنبه روحی و معنوی، بلکه در برخی از موارد جنبه جسمی و مادی نیز پیدا می کند که این موضوع در اشعار حافظ نسبت به ابن فارض نمود بسیار بیشتری یافته است که گاه شناخت و تمییز را بر مخاطب دشوار می سازد.
ترجمه و ادبیات تطبیقی
چگونگی پیدایشِ ادبیّات تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
باسنت در این فصل از کتاب خود به چگونگی پیدایش و شکل گیری ادبیّات تطبیقی می پردازد. وی ضمن توجه به خاستگاه اصطلاحِ ادبیّات تطبیقی و رواج برخی مفاهیم آن در سال های آغازین قرن نوزدهم، به مسائلی همچون: ارتباط میان فرهنگ و ملّیّت، تأثیرات فرهنگی، تأثیر آثار خاص گاه حتی جعلی، تلاش برای تثبیت هویت ملّی، نقش ترجمه، باور به برتری فرهنگی و سیاست امپریالیسم، برپاییِ کرسی های ادبیّات تطبیقی در اروپا و امریکا، تلاش برای ارائه تعریف و مشخص کردن موضوعِ مورد مطالعه، تفاوت نگرش به ادبیّات تطبیقی به ویژه در فرانسه و آلمان، ایجاد تمایز میان اصطلاحاتِ ادبیّات تطبیقی و ادبیّات عمومی و ادبیّات جهان، تمایز میان زبان ها، و طرح روابط دوگانه اشاره می کند و نقش هریک از آنها را در روند پیدایش و شکل گیری ادبیّات تطبیقی بازمی نماید. (س ر خ)
تأثیر فرهنگ فارسی بر شعر ابن هانی اندلسی (أثر الثقافة الفارسیة فی شعر ابن هانی الأندلسی)
حوزه های تخصصی:
تعنی هذه الدراسة برصد الملامح والمفردات الفارسیة الواردة فی شعر ابن هانی الأندلسی، کی تقدم دلیلا آخر علی العلاقات المتبادلة العریقة بین اللغتین الفارسیة والعربیة منذ أقدم الزمان إلی یومنا هذا وهی تعرض أیضا دلیلا آخر علی التفاعل الحضاری والثقافی بین العرب والفرس، وتعطی فکرة واضحة عن مدی تأثیر کل من اللغتین فی الأخری، مع أن هذا الشاعر الأندلسی یبعد کل البعد عن مستقر اللغتین الرئیس.
وقد تطرق البحث أیضا إلی معالم (الحضورالإیرانی فی شعر ابن هانی الأندلسی) وتقسیمها موضوعیا وشرحها شرحا وافیا، وقد تناولنا محاور عدّة فیما درسناه لنعرض بحثا من بحوث الأدب المقارن ولنکشف الغموض المسدل علی بعض المصطلحات الواردة فی شعر ابن هانی الأندلسی.
بررسی تطبیقی کارکرد مفاهیم مشترک درآثار مولاناو تولستوی (بر اساس حکایت ""منازعت آن چهار کس درباره انگور"" اثر مولانا جلال الدین بلخی و داستان ""یک خدا برای همه"" اثر لئو تولستوی)
حوزه های تخصصی:
در میان قصه های تعلیمی مولانا جلال الدین رومی در مثنوی قصه ای با عنوان منازعت آن چهار کس در باره انگور به چشم می خورد. موضوع حکایت اختلاف میان سه نفر با سه زبان بر سر ظاهر لفظ انگور است. هریک از این افراد واژه انگور را به زبان خود می خواند و از این باب، میان آن ها اختلاف به وجود می آید.داستان دوم یک خدا برای همه اثر لئو تولستوی است، در این داستان تولستوی شخصیت های مختلفی را از کشور های مختلف نشان می دهد که در قهوه خانه ای جمع شده اند و هریک بر اساس دیدگاه و باورهای خود تعریفی خاص از ذات پرورگار ارائه می دهند. هدف این پژوهش، که با روش تحلیل تطبیقی صورت گرفته است، بررسی آراء و نظریات دو فیلسوف و ادیب شهیر قرن 13 و 19 میلادی، مولانا جلال الدین رومی و تولستوی، درباره اهمیّت توجه به باطن امور و بی توجهی به ظواهر آن هاست. مولانا در داستان خود به تبیین این نظریه می پردازد که انسان ها غالباً در لفظ و ظاهر اختلاف دارند و آنجا که باب حقیقت بر انسان ها گشوده می شود اختلافات کنار رفته، صلح و آشتی جایگزین آن می شود. تولستوی نیز،در داستان خود، اختلاف میان ادیان و مذاهب را صوری دانسته و معتقد است اختلاف آن ها پایه و اساس محکمی ندارد،زیرا همگی یک خدا را می پرستند و به یک حقیقت اعتقاد دارند. بنابراین علی رغم تفاوت زمانی ششصد ساله و تفاوت های فرهنگی میاناین دو ادیب، هر دو آن ها بر این باورند که انسان ها فریب خورده جلوه های ظاهری دنیاهستند و در این میان، فقط افرادی به صلح و آرامش ...
آیین بودا و مثنوی مولوی
از قزوین تا سانفرانسیسکو
مقاله به زبان فرانسه: تاثیرحلاج در خلق مجنون الزا نوشته لویی آراگون (Inspiration hallâdjienne dans Le Fou d’Elsa de Louis Aragon)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
لویی آراگون در اثر خود به نام مجنون ِالزا مجموعه ای از فرهنگها و ژانرهای ادبی مختلف را گردآوری کرده است و از همه مهمتر اینکه روابط میان فرهنگی بین غرب و شرق در این کتاب به طور واضح مشاهده می شود. از ادبیات عرب و تاریخ اسپانیا گرفته تا تفکرات فلسفی، مذهبی و عرفانی در شکل گیری این اثر نقش داشته اند. دراین مقاله صرفاَ سعی شده است که به تاثیر لویی آراگون از یکی از شخصیتهای عرفان عرب یعنی منصور حلاج پرداخته شود. در حقیقت لویی آراگون دیدگاه عرفانی حلاج نسبت به عشق را که نه بر پایه لذت وخوشی بلکه بر رنج و درد بنیان نهاده شده است به امانت میگیرد و در این اثر منعکس میکند. نویسنده خود را در قالب قهرمان داستان پنهان میکند تا بتواند دیدگاههایش را در مورد تجربه عشقی اش بیان کند.
بررسی تطبیقی مفاهیم مقاومت و پایداری در اشعار فدوی طوقان و طاهره صفارزاده(مقاله علمی وزارت علوم)
ظفرنامه و شاهنامه مستوفی
یک حکایت، چند روایت نقد و نظری تطبیقی بر داستان «نگریستن عزراییل بر مردی...» در مثنوی و الهی نامه، با نگاهی به چند ماخذ دیگر (عنوان عربی: حکایة واحدة، روایات متعددة دراسة نقدیة مقارنة لقصة «نظرة عزراییل إلی رجل...» فی المثنوی و إلهی نامه، خلال دراستها فی مصادر أخری)
حوزه های تخصصی:
توضیح و تفسیر قصه ها و تمثیل ها در مثنوی مولانا، کلید شناخت این حماسه عرفانی بزرگ است؛ زیرا مولوی، قصه و تمثیل را برای اثبات دعاوی و آشنایی ذهن مخاطب با عقیده و نظر حکمی و عرفانی خود به کار می برد.در مقاله حاضر سعی شده است با مقایسه یکی از حکایات مثنوی به نام «نگریستن عزراییل بر مردی...» با چند ماخذ دیگر قبل از مثنوی، وجوه برتری قصه پردازی مولانا بر سایرین تبیین شود. به همین منظور، این حکایت از دفتر اول مثنوی با همین حکایت در آثاری مانند کیمیای سعادت غزالی، الهی نامه شیخ عطار، کشف الاسرار میبدی، ترک الاطناب فی شرح الشهاب ابن قضاعی و جوامع الحکایات عوفی، به شیوه نقد تطبیقی مقایسه شده است.مخاطب با مطالعه این آثار درمی یابد این حکایت در مثنوی، طرب انگیزتر و جامع تر از سایر آثار است و رابطه منطقی تری میان اجزای آن وجود دارد.چکیده عربی:إن المفتاح الحقیقی لمعرفة المثنوی بوصفه أکبر حماسة عرفانیة، یتمثل فی توضیح قصصه وتمثیلاته وتفسیرها؛ لأن مولانا جلال الدین یستخدم القصة والتمثیل لإثبات عقائده الحکمیة والعرفانیة وتعرّف المخاطب علیها. ومن هذا المنطلق یحاول هذا المقال جوانب تفوق مولانا فی تناول القصة علی الآخرین بعد مقارنة إحدی حکایات مثنوی بعنوان «نظرة عزراییل إلی رجل...» بمصادر أخری تسبق المثنوی. وتحقیقا لهذا الهدف تم دراسة تلک الحکایة الموجودة فی الدفتر الأول من المثنوی مع أخواتها الموجودة فی نتاجات أخری: ککیمیاء السعادة للغزالی، وإلهی نامه للعطار، وکشف الأسرار لمیبدی، وترک الإطناب فی شرح الشهاب لابن القضاعی، وجوامع الحکایات للعوفی علی سبیل الدراسات النقدیة المقارنة.والقارئ بعد قراءة تلک النتاجات یدرک أن الحکایة المذکورة فی المثنوی ألطف وأجمع من مثیلاتها فی باقی النتاجات وأن هناک انسجاما أکثر بین أجزاءها إذا ما قورن بتلک النتاجات.