فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۱۰۱ تا ۱٬۱۲۰ مورد از کل ۳٬۵۱۳ مورد.
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دوازدهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۴۶
275 - 301
حوزه های تخصصی:
نویسندگان کتاب های «کلیله و دمنه عربی» و «گلستان» هر یک به گونه ای در طرح مسأله سیاست مُدُن و آیین حکومت داری تأکید ورزیده اند. رعایت اصول و موازین اخلاقی در سیاست مدن و آیین حکومت داری و کشورداری همچون عدالت، رعیّت پروری، رازداری، برقراری امنیت اجتماعی، خردورزی، مشورت و رایزنی در تدبیر مصالح مملکت، اتحاد و یکدلی، قناعت و خرسندی، توجه به قدرت اهورایی و اعتقاد به تقدیر و سرنوشت و ... پیوندی استوار با شیوه شخصی پادشاهان و حاکمان دارد و حتی این امر در منابع تاریخی ایران نیز نمود فراوانی دارد. سعدی در«گلستان» یک باب را به سیرت پادشاهان اختصاص می دهد و در بقیه باب ها کم و بیش نکات مهمی را در این زمینه متذکر می شود. در کتاب «کلیله و دمنه عربی» نیز این امر به گونه ای دیگر و با زبان حیوانات به شکل نمادین و در هیأت فابل، بازگو می شود. هر دو نویسنده در صدد یافتن چاره ای برای رفع مشکلات مردم و دفع ظلم و فساد هستند. نویسندگان هر دو اثر برای رسیدن به الگوی برتر حکومتی، نگرشی اسوه گرا دارند و برای نشان دادن نمودار عینی آن به آموزه های دینی تکیه می کنند و بر اهتمام به امور دنیا و دین تأکید می ورزند. با بررسی دو اثر، این نتیجه حاصل می شود که در هر عصری نه تنها حاکمان بلکه برخی ادیبان هم به عالم سیاست روی آورده اند و گاهی نقش مشاوران سیاسی حاکمان را ایفا کرده اند.
بررسی تطبیقی مفهوم مرگ در شعرهای جان دان و مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دوازدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۴۵
9 - 22
حوزه های تخصصی:
در این مقاله بر آن ایم که مفهوم «مرگ» را میان آثار جان دان - شاعر متافیزیکال عصر باروکِ انگلستان در قرن هفدهم میلادی- و مولانا - شاعر ایرانی قرن هفتم هجری قمری- به سبب هایی که در متن مقاله می آید مورد مداقه و سپس در صورت امکان مطابقت قرار دهد. از آن رو که هر دو نامبردگان، نخست از دو نگرگاه متفاوت اما دیگرگونه پدیده «مرگ» را میان آثارشان مورد نظر می آورند، پَسین شرایط دوپاره زندگی هر دوی آن ها و سپسین بن مایه های عرفانی و مذهبی درون آثارشان، نگارندگان را بر آن داشته تا با تبیین مفهوم «مرگ» در عصر باروک نزد جان دان - به عنوان سردمدار شعر متافیزیکال(فرارونده) در انگلستان قرن هفدهم میلادی - و نیز تأویل همین مفهوم نزد مولانا در محدوده زمانی حدود چهارصد سال پیش از آن به چیستی و چگونگی آن بپردازد. این مقاله هیچ تلاش بی ثمری جهت یک بررسی «این همان گونه» جهت تطبیقِ اجباری و مبتنی بر برساخته های ذهنی خود ندارد، تنها قرار بر این است که مفهوم «مرگ» به مثابه دو خط، یکی جان دان در عصر باروک و دیگری مولانا ، از یک مرکز (مرگ) بررسیده شده و وجوه مشارکت و مفارقت آن ها، که ممکن است حال در جایی موجب تقطیع این دو خط، موازات و یا اینکه جدایی آن ها شود را بَررسد.
خوانش تطبیقی تاریخ نگاری منظوم در مدایح ابن هانی و امیر معزی (مطالعه موردی: مضامین، ساختار های ادبی و تصاویر شاعرانه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به طورکلی تاریخ نگاری منظوم یا ثبت وقایع تاریخی در شعر شاعران عرب و ایران، جایگاه ویژه ای داشته است؛ اما این امر در عصر عباسی به نحو گسترده و متفاوتی در ادب عرب ظهور یافته و شاعران ایرانی نیز در این دوره، به دلیل ارتباط تنگاتنگی که با شعر و ادبیات عرب پیدا کرده اند، در ثبت وقایع تا حد زیادی متأثر از بزرگان شعر و ادب عرب بوده اند. بر این اساس، مدایح تاریخی امیر معزی را که به عنوان یک شاعر درباری که در لغت، تصاویر شعری و مضمون متأثر از شعرای عرب و از جمله متنبی است، می توان از جنبه های مختلف با مدایح تاریخی ابن هانی که او نیز از متنبی تأثیر پذیرفته و ملقب به متنبی مغرب است، مقایسه کرد. وی بسیاری از مضامین مدایح خود را به صورت مستقیم و آگاهانه، از طریق مطالعه و تسلط بر اشعار برخی از شاعران عرب هم عصر یا پیش از خود یا غیرمستقیم و ناآگاهانه، با تأثیر پذیری از برخی شاعران ایرانی هم عصر یا پیش از خود، از شاعران عرب اخذ کرده و در تعدادی از قصاید خود، طرح کلی، ساختار عمومی و مضامین و تصاویر شعری قصاید عربی را رعایت کرده است. در این پژوهش، با بررسی و مقایسه مدایح تاریخی این دو شاعر، ضمن بیان وجوه اشتراک و افتراق آنها در مضون، ساختار و تصاویر شعری، جایگاه هریک از آنها در ثبت وقایع تاریخی عصر خود، نشان داده شده است.
تمثّل الأنا العربیه والآخر الإیرانی (عضدالدوله البویهی نموذجاً) فی شعر المتنبّی وابن نباته السعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال هشتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۲
97 - 114
حوزه های تخصصی:
أدّی موضوع دراسه صوره الأجنبی فی الأدب إلی نشوء علم الصوره أو الصورولوجیا. إنّ المقارنین الفرنسیین وضعوا أساس هذا العلم و اتخذوه نمطا لاستعراض الصوره المنعکسه للشعوب الأجنبیه علی الآثار الأدبیه وفقا للمبادئ التی اتفقوا علیها أهمّها هی:حالات قراءه الآخر و الأسباب المؤثّره فی تکوین الصوره. الدراسات الصورولوجیه تکشف عن تمثّل الأدیب المسمّی بالأنا فضلا عن تمثّل الأجنبی المسمّی بالآخر فی النص الأدبی و بالتالی تسفر عن معرفتهما التی تساعد الباحث فی التعرّف علی الأمم و ما یتعلق بها من الثقافه، الحضاره، العادات و التقالید؛ إذن أنّها تمتلک أهمیه بالغه بین البحوث الأدبیه. بالنظر لهذه الأهمیه تمّت فی المقاله الموجوده دراسه صوره عضدالدولهالأمیر البویهی الإیرانی فی شعر المتنبی وابن نباته السعدی شاعری العرب بغیه الوقوف علی ما رسماه عن أنفسهما بصفتهما الأنا العربیه و إدراک ما سجّلاه عن ذلک الأمیر بصفته الآخر الإیرانی فی شعرهما. تبیّن نتیجه الدراسه أنّ تکوین صوره الآخر فی شعر المتنبی قد تأثر بالاغتراب والقومیه بینما أنّ تکوین صورته أصبح متأثرا بإیدیولوجیه المعارضه والمصالح الفردیه ؛لذلک تمّیز تمثّل الأنا والآخر فی شعر کل منهما بمیزات خاصه، مع هذا اتجه الشاعران کلاهما فی قراءه الآخر من التشویه السلبی إلی التشویه الإیجابی حسب الظروف المختلفه السیاسیه، الاجتماعیه والاقتصادیه.
بررسی تطبیقی گلستان سعدی و مقامات بدیع الزمان همدانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
بدیع الزمان همدانی یکی از بزرگ ترین نویسندگان عصر عباسی، فنّ جدیدی را ابداع کرد که مورد توجّه نویسندگان و شاعران آن زمان و حتّی دوره های بعد قرار گرفت. این اقبال به فن ابتکاری بدیع الزمان، به زبان عربی محدود نشد و ادبای سایر زبان ها نیز به پیروی از بدیع الزمان آثار ارزشمندی را تألیف نمودند. ازجمله این آثار کتاب گلستان سعدی است. سعدی در تألیف این اثر بی بدیل تا حدود زیادی از مقامات عربی تأثیر پذیرفته، تا جایی که برخی از منتقدان، گلستان را در شیوه انشا نوعی مقامات دانسته و مقدمه آن را یک مقامه کامل به حساب آورده اند. مقاله حاضر درصدد است تا گلستان سعدی را به شکل تطبیقی با مقامات بدیع الزمان مقایسه کرده و موارد اشتراک و اختلاف میان آن ها را به شکل واضح بیان نماید. بر اساس نتایج به دست آمده، گلستان در دوازده مورد با مقامات بدیع الزمان مشترک و در شش مورد با آن متفاوت است. بدین ترتیب و با عنایت به وجود موارد مشترک بیشتر نسبت به موارد اختلاف، معلوم می شود که سعدی گلستان را به شیوه مقامات و به تبعیت از سبک بدیع الزمان تألیف کرده، اما این تأثیرپذیری تقلید صرف نبوده و نبوغ سعدی در گلستان به وضوح نمایان است.
نقد ترجمه محمد الفراتی از استعاره ها و کنایات «نی نامه»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مترجم و شاعر سوری، محمد الفراتی(1880-1978م) «نی نامه» مولوی را به زبان شعر ترجمه نموده است. وی با وجود آشنایی با زبان فارسی گاه در فهم، دریافت و انتقال استعاره و کنایه موجود در زبان مولوی موفق نبوده است. لذا این جستار با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، سعی دارد به بررسی و ارزیابی دریافت معنایی استعارات و کنایات موجود در نی نامه، توسط محمد الفراتی بپردازد که در پی آن برای مخاطب روشن می گردد با وجود تلاش های مترجم، شکاف معنایی و نارسایی در معادل گزینی در ترجمه وی به چشم می خورد. همچنین روشن می گردد که فهم مقصود اصلی بسته به درک معانی پوشیده واژگان و تعابیر دارد و به دنبال آن برای خواننده روشن می شود که مترجم با مبنا قرار دادن متن مبدأ تلاش نموده در نقل معانی امین باشد، اما گاه، وجود مفاهیم کنایی و استعاری وی را از رسیدن به پیام مولوی بازداشته و نتوانسته پی به مقصود شاعر ببرد، در نتیجه ترجمه لفظی را اختیار نموده که معنا و عناصر فرهنگی زبان مبدأ در آن نادیده گرفته شده است.
بررسی تطبیقی آداب و رسوم اجتماعی در شاخه ایرانی شعر دوره صفوی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال دوم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۶
14 - 24
حوزه های تخصصی:
با توجه به این که در تحلیل اشعار شعرای دوره صفوی، نوعی جامعه شناسی مولد و زادگاه، مثل هر دوره دیگری محسوس است و با عنایت به این که شناخت و تحلیل آثار ادبی و نیز شناخت زندگی آفرینندگان این آثار، بدون بررسی اجتماع و فرهنگی که در آن بالیده اند میسر نیست؛ پژوهش حاضر، با هدف بررسی مستند اوضاع اجتماعی این عهد و آشنایی با زندگی عمومی مردم آن روزگار، به روش توصیفی- تحلیلی به بررسی انواع آداب و رسوم اجتماعی در شاخه ایرانی شعر دوره صفوی (اشعار وحشی بافقی، محتشم کاشانی، نظیری نیشابوری، کلیم کاشانی و صائب) می پردازد و نشان می دهد که اشاره به انواع مختلف آداب و رسوم برگزاری اعیاد، ازدواج، سوگواری، باده نوشی و سایر آداب و رسوم از قبیل انعام دادن، بستن طفل بر گهواره، بستن نامه بر بال کبوتر، پری در شیشه کردن و تعویذ بر بازو بستن، بیشترین فراوانی و بسامد را در دیوان صائب دارد. در اشعار وحشی بافقی نیز کمترین اشارات به آداب و رسوم اجتماعی دیده می شود.
القلب والروح فی قصائد شمس الغزلیة مع عنایة خاصة بصنعة التشخیص؛ دراسة موازنة(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اضاءات نقدیه سال هشتم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۰
47-67
حوزه های تخصصی:
تعد فکرتا القلب والروح من أکثر الأفکار والمفاهیم تکراراً فی قصائد شمس الغزلیة من بین جمیع المفاهیم المجردة الواردة فی تلک القصائد حیث تحولتا إلی أهم تلک المفاهیم وأقواها. ومن جانب آخر فإن مولانا جلال الدین الرومی قد قام بتشخیص هذین العنصرین المجردین مرات عدیدة حیث تحاول هذه الصور إظهار هاتین الفکرتین والمیزات التی یتصف بها هذان العنصران فی أفکار مولوی وفی طریقته. تحاول هذه العجالة دراسة وتصنیف التشخیص لمفهومی القلب والروح محاولة معرفة الشحنة المعنویة لکل منهما والخروج منها بموازنة بینهما. یعتمد البحث المنهجین الوصفی والتحلیلی حیث یتم تصنیف وجوه الاختلاف عبر استخراج الشواهد والأمثلة وتصنیف مفاهیمها لتنتهی فی نهایة المطاف إلی مقارنة المعانی بینها فی نسیج کلام مولوی للخروج منها بنتائج للبحث. بالنظر إلی الصور التشخیصیة یمکن القول بأن هناک بوناً شاسعاً بین مفهومی القلب والروح المجردین من حیث المعنی ونطاق الاستخدام فالقلب عنصر ملموس وقریب إلی مولانا جلال الدین الرومی وهو قریب الصلة منه غیر أن الروح أبعد منه وهی بعیدة المنال للشاعر ونتیجة لذلک فإننا نشهد طریقة مختلفة فی نسبة الأفعال والمیزات والأوصاف الإنسانیة إلی کل منهما.
اضطراب تنهایی و رفع آن از دید مولانا و یالوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۴۷
313 - 336
حوزه های تخصصی:
تنهایی دل مشغولی انسان در طول تاریخ بوده و هست و معانی مختلف و انواع متعددی دارد که در حوزه های مختلف فلسفه، عرفان و روان شناسی، جامعه شناسی و ... قابل بحث و بررسی است . یالوم معنادرمان اگزیستانسیالیست است. او بر چهار اضطراب مرگ، تنهایی، آزادی و بی معنایی که به گفته او ریشه در هستی انسان دارند، تمرکز می کند و برای رهایی انسان از این چهار دلواپسی معتقد به ابداع معناست و معنای زندگی را در سه چیز می داند: خدمت کردن به دیگران، خودشکوفایی، آفرینش. یالوم و مولانا هر دو به تنهایی بنیادین معتقدند و هر دو در صدد رفع این تنهایی هستند و هر کدام راه حلی برای رهایی از این تنهایی ارائه کرده اند. در این مقاله نویسندگان سعی بر بررسی تطبیقی دیدگاه مولانا و یالوم در این موضوع با روش تحلیلی- توصیفی دارند. هدف این تحقیق روشن کردن تفاوت های موجود در دیدگاه های آنان درباره این سؤالات می باشد: آیا تنهایی بنیادینی که مولانا به آن معتقد است، همان تنهایی بنیادینی است که یالوم مطرح می کند؟ از طرف دیگر راهکار آن دو برای رفع این تنهایی و رهایی از اضطراب چیست؟
بررسی تطبیقی استعاره های مفهومی در کنایه های فارسی و مصری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
استعاره های مفهومی از جمله نطریات مورد بحث در حوزه زبان شناسی شناختی است که نحوه ادارک و شناخت مفاهیم مختلف در ذهن را مورد بررسی قرار می دهد. از آنجا که درک این مفاهیم با روابط تجربی انسان ارتباط مستقیمی دارد، استعاره های مفهومی را باید در رفتارهای روزانه او، از قبیل گفتار بررسی نمود؛ که البته می تواند در شناخت عقاید، فرهنگ و زبان ملت های مختلف نیز کارساز باشد. از این رو، بررسی تطبیقی استعاره های مفهومی در زبان اقوام و ملل مختلف، آن هم بر اساس گونه های زبانی آنها نظیر امثال و کنایات ضروری به نظر می رسد. کنایه، بعنوان نماینده گفتاری ملت ها می تواند نمونه خوبی جهت مقایسه و تطبیق زبان دو یا چند ملت از لحاظ شناختی باشد. در پژوهش حاضر، با بهره گیری از شیوه تحلیلی- نموداری؛ درصدد بررسی تطبیقی استعاره های مفهومی براساس حوزه مبدأ آنها هستیم و پس از آن با تحلیل آنها در سه بخش 1. مطابقت واژگانی و مفهومی کامل، 2. مطابقت نسبی واژگانی و مفهومی کامل و3. عدم مطابقت واژگانی همراه با مطابقت مفهومی کامل؛ به کشف ارتباط تطابق واژگان دو زبان در تعیین حوزه های مفهومی می پردازیم. شایان ذکر است که جامعه آماری در این پژوهش ششصد و شصت و پنج کنایه مصری است که به صورت تصادفی گزینش شده است و در پایان هر بخش نتایج تحلیل ها و بررسی های انجام شده، به صورت جدول و نمودار ترسیم می شوند. به نظر می رسد که بیشترین حوزه مفهومی مبدأ در دو زبان به ترتیب شامل حوزه «بدن» و «اشیاء» باشد.
دراسه مقارنه للتصدیر البدئی فی الروایات العربیه والفارسیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال هشتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۲
33 - 49
حوزه های تخصصی:
یسعی النقد الجدید بالبحث عن العتبات النصّیه لما له من أهمیّه فی قراءه النص والکشف عن دلالاته والتصدیر بوصفه عتبه ذا أهمیّه ذات وظیفه جمالیه و دلالیه، استُثمِر فی کثیر من الأعمال الروائیه؛ فهذه الدراسه تتناول مدی استخدام هذه العتبه فی الروایات الفارسیه والعربیه ویهدف إلی دراسه مقارنه للتصدیر بین الأدبین روایهً، للوقوف علی طبیعه استثمار عتبه التصدیر وللإطّلاع علی کمیّه توظیف التصدیر وأنواعه ونوع مصادره وتعدّد التصدیر وعلاقه التصدیر مع العنوان. الدراسه هذه تعمل بالرصد والوصف والتحلیل والمقارنه من خلال استخدام المنهج الوصفی والتحلیلی وبواسطه استخدام برنامج SPSS، یتمّ عرض السکّان الإحصائیه. الروائیون العرب أکثر حرصا لاستخدام التصدیر فی مستهلّ روایاتهم فتعدّدت مصادر تصدیراتهم من الدینی والأوروبی والشرقی والکتاب المقدّس والشعر والنثر والمثل و... فی حین اختیار التصدیر واستخدامه فی الروایه الفارسیه عفویه ولیس فیها تعمّد وتکلّف. تعدّدت التصدیرات فی الروایه العربیه وتنوّعت وصارت أسلوبَ خاصٍّ للکاتب الروائی. غاده السمّان وواسینی الأعرج وإبراهیم الکونی أکثر مستخدما للتصدیر فی الروایه العربیه وفی الروایات الفارسیه، محمد أیوبی ونادر إبراهیمی أکثر استخداما له. إنّ نصیب التصدیر الغربی من مجموعه التصدیرات العربیه أکثر من سائر التصدیرات ویمتلک 60% منها.فی حین التصدیر الغربی فی الروایه الفارسیه یمتلک أقلّ نصیب (5/17%) وفی الروایه الفارسیه التصدیر الشرقی أکثر، یلیه فی المرتبه الثانیه، التصدیر الذاتی. والمصادر الفارسیه المستفاده، فی الأغلب هی أشعار حافظ ومولوی. برتولد بریخت ومیکل أنجلوو، إریک فروم، باسکال، لئون تولستوی أکثر حضورا فی التصدیرات الروائیه العربیه. إنّ الروائی العربی تأثّر من الغربیین واستخدم التصدیر کفنّ وزخرفه والروائی الفارسی استخدمه للمعنی ویأتی بالأقوال الشهیره لدی المخاطب.
اقتباس ادبی در سینمای ایران (مطالعه موردی، چهل ودو فیلم اقتباسی)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال دوم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳
99 - 112
حوزه های تخصصی:
چگونگی اقتباس از آثار ادبی یکی از موضوعات مهم در حوزه ی مطالعات سینمایی است و نظریات گوناگونی در این زمینه پدید آمده است. آنچه در بیشتر این مباحث می بینیم، پرداختن به موضوع اقتباس از منظر سینماست، درحالی که در مطالعات ادبی، پرداختن به موضوع اقتباس از منظر ادبیات دارای اهمیت است. نکته دیگر آن است که نظریات مطرح شده در حوزه ی اقتباس، بر اساس فیلم های خارجی شکل گرفته است و گاهی در تطبیق میان آن نظریات و آنچه در سینمای ایران رخ داده است، تمایزاتی دیده می شود و لازم است نظریه ای بومی در این حوزه ارائه گردد. در پژوهش حاضر، اقتباس در سینمای ایران از دو منظر متن تصویری (فیلم سینمایی) و متن نوشتاری (داستان) بررسی شده است و بر اساس اقتباس های صورت گرفته، نظریه ای تازه ارائه گردیده است. با بررسی فیلم های اقتباسی سینمای ایران می توان گفت اقتباس دارای دو رویکرد اصلی است: رویکرد نخست، اقتباس بر اساس منبع ادبی و رویکرد دیگر اقتباس بر اساس عناصر داستانی است. در روش نخست، حضور عناصر سازنده ی متن نوشتاری در ساخت فیلم سینمایی از اهمیت ویژه ای برخوردار است، درحالی که در روش دوم، آنچه مهم است، نظر فیلم ساز در ساخت اثر است. در این رویکرد، فیلم ساز مضمون کلی متن نوشتاری را در فیلم مورداستفاده قرار می دهد و به دیگر عناصر سازنده ی متن داستانی می تواند توجه زیادی نکند یا آن ها را بر اساس نظر خود تغییر دهد.
نشانگرهای جنسیتی در رمان أعشَقُنی و پرنده من بر مبنای الگوی رابین لیکاف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله با هدف کشف ارتباط میان متغیّر اجتماعی جنس و ویژگی های زبانی داستان نویسان زن، تلاش می کند با تکیه بر روش توصیفی- تحلیلی و براساس الگوی لیکاف، نشانگرهای جنسیتی را در دو رمان أعشَقُنی از سناء شعلان (بهترین رمان زنانه اردن در سال 2013م) و پرنده من از فریبا وفی ( بهترین رمان زنانه فارسی در سال 2002م ) بررسی کند. نتایج پژوهش نشان می دهد که در رمان أعشَقُنی نزدیک به یک چهارم از واژه های رمان از ویژگی زبانی زنانه برخوردار است و زبان زنان در بیش از یک چهارم از واژه های رمان پرنده من نشا ندهنده گوینده مؤنّث است. از آنجا که در هر دو رمان نویسنده، زنی است که درباره زنان می نویسد، بسامد استفاده از واژگان مخصوص زنان در نوشته آنها زیاد است. از دیگر ویژگیهای زبان زنان در این رمانها استفاده از تصویرگری دقیق و جزئی نگر و بهره گیری از رنگ واژه های متعدد است. زنهای هر دو رمان به دلیل اعتماد به نفس کمی که حاصل زیستن در جامعه هایی مردسالار است از تردیدنماها، تشدیدکننده ها و تقریب نماهای بیشتری استفاده می کنند و از طریق پرهیز از به کارگیری دُشواژه ها و استفاده از درخواستهای غیرمستقیم، زبانی مؤدبانه را برای گفتگوهای خویش برمی گزینند که نشانگر ساختارهای زبانی گویندگانی محتاط و فرودست است.
بررسی تطبیقی نسبت درد و رنج و معنابخشی به زندگی از نظر مولانا و جان هیک(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴۸
275 - 296
حوزه های تخصصی:
وجود درد و رنج به عنوان یکی از امور غیر قابل انکار برای هر انسانی است و همواره خاستگاه درد و رنج، دلایل وجودی و فواید و مضرّات وجود این امور، مورد سؤال بوده و می باشد. در این مقاله با امعان نظر به دیدگاه و جهان بینی خاص مولانا و جان هیک ، در زمینه وجود درد و رنج و نوع نگاه ایشان به آلام موجود در این عالم، راهکارهای برون رفت، کاهش عملی آثار آن ها و معنابخشیدن به زندگی، سخن خواهیم راند. در پایان اثبات خواهیم کرد که مولانا و جان هیک با وجود فاصله مکانی و زمانی بسیاری که با هم داشته اند و همچنین اختلافات نظر جزئی در بعضی زمینه ها، نظیر هبوط انسان؛ دارای نگرش عالی نسبت به مسأله درد و رنج بوده و دارای اشتراکات بنیادین نظری زیادی در این خصوص می باشند؛ به نحوی که می توان اندیشه های آن ها را در یک راستا و مطابق با هم دانست.
بررسی تطبیقی بینش و روش برخی از نویسندگان مسلمان پیرامون فرهنگ و تمدن اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۴۷
153 - 171
حوزه های تخصصی:
نویسندگان مسلمان پیرامون فرهنگ و تمدن اسلامی با زاویه دید و خطوط فکری مختلف و نیز با توجه به فضای فکری عصر خویش به تحقیق پرداخته اند. مقاله حاضر بر آن است تا با استفاده از روش پژوهش تاریخی مبتنی بر توصیف و تحلیل زوایای مختلف این موضوع را بررسی نماید. یافته های اصلی تحقیق نشان می دهد که متفکران مسلمان و نویسندگان در راستای حفظ میراث گذشتگان، با نگرش های شرعی و فلسفی ابعاد گوناگون فرهنگ و تمدن را بررسی نمودند تا اهمیت والا و حیاتی آن را نشان دهند و در نهایت آیندگان را هم به حراست از میراث پیشینیان تشویق و ترغیب نمایند. از سویی نیز، این نویسندگان در صدد بودند آگاهی حاکمان را بالا ببرند تا از این طریق از دانشمندان علوم مختلف حمایت کرده و با دادن امکانات لازم به این قشر فرهیخته جامعه را تکامل ببخشند و احتیاج مردمان را برطرف سازند و نیز شیوه و آداب کشورداری که برگرفته از سنت ایرانیان باستان است را به زمامداران بیاموزند.
مصطلحات زحاف و تطبیق رابطه معنایی در زبان عربی و فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دوازدهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۴۷
249 - 269
حوزه های تخصصی:
علم عروض از جمله علوم ادبی است که خلیل بن احمد فراهیدی در قرن دوم هجری آن را وضع کرد که موضوع آن شعر عربی و بررسی اوزان و قواعد صحیح از ناصحیح است. اما آنچه این مقاله در صدد بررسی آن است مصطلحات زحاف یکی از موضوعات علم عروض در دو زبان است، یعنی بعد از استخراج مصطلحات زحاف به ریشه یابی و شرح آن ها پرداخته سپس رابطه معنایی این مصطلحات قبل و بعد از اصطلاحی شدن محور بحث را در بر می گیرد تا با مقایسه دو معنای قاموسی و اصطلاحی میزان رابطه معنایی مشخص شود. این مقاله با روش توصیفی و تحلیلی و با استناد بر مصطلحات زحاف وارده در عروض خلیل نگاشته شده، آنچه به دست آمده این است که مصطلحات زحاف بعد از ریشه یابی و شرح ارتباط معنایی مستقیم و هماهنگ با یکدیگر دارند، انتخاب مصطلحات زحاف متناسب با معنای لغوی و مرتبط با آن است.
بررسی تطبیقی شکرگزاری در قرآن کریم و بوستان سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دوازدهم بهار ۱۳۹۷ شماره ۴۵
205 - 213
حوزه های تخصصی:
مباحث بین رشته ای مثل قرآن و ادبیات باید به عنوان یکی از فعالیت های قرآن پژوهی و راهی برای نشر فرهنگ اسلامی، مورد توجه قرار گیرد. شکرگزاری یکی از فضائل اخلاقی است و در هر دو فرهنگ اسلامی و فارسی، انسان به شکر خداوند بسیار سفارش شده است. به طوری که در قرآن، این فضیلت اخلاقی در کنار صفاتی چون مطیع اوامر الهی بودن آمده و سعدی نیز در بوستان خود بابی مستقل را به شکر بر عافیت اختصاص داده است که دلیلی بر اهمیت این مقوله در فرهنگ اسلامی و ادب فارسی می باشد. در این مقاله فضیلت شکرگزاری به عنوان پلی ارتباطی بین فرهنگ اسلامی و ادب فارسی بررسی شده است. یافته های این تحقیق نشان می دهد که سعدی با تأسی به قرآن، پیوندی ظریف و محکم بین این دو فرهنگ برقرار کرده است که منجر به اعتلای ادب این مرز و بوم شده است.
بینامتنی هم زمان فرم شعر شاملو با قرآن مجید و کشف الأسرار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طبق نظریه ی بینامتنیت، هر متن مینیاتوری از متون و فرهنگ های پیشین است. بر این اساس، نوشته ها، اندیشه-ها و فرهنگ های پیشین، به نحوی پنهان در متن حاضر قرار گرفته است. بینامتنیت در پی این است که نوشته-های پیشین پنهان در تار و پود متن حاضر را رمزگشایی کند. بنابراین، مقاله ی پیش رو در پی رمزگشایی هم-حضوری قرآن مجید و کشف الأسرار (ترجمه و تفسیر قرآن)، در فرم شعری شاملو است. اهمیت مقاله از این روست که نقش باواسطه ی قرآن مجید را در موسیقی شعر نوگرای معاصر فارسی نشان می دهد. در این پژوهش سعی شده که فارغ از نیت و جهان بینی شاعر و بر اساس اصل مرگ مؤلف، بینامتنی همزمان فرم شعر شاملو با قرآن و کشف الأسرار کشف شود. نتیجه های برآمده از این مقاله نشان دهنده ی این امر است که فرم شعر شاملو در سطوح موسیقی درونی و بیرونی، ساختار جمله ها و نحوه ی نگارش با قرآن و ترجمه و تفسیر کشف الأسرار میبدی پیوند بینامتنی توأمانی دارد.
صوره الآخر الشرقی فی أدب الرحلات لغاده السمان «کتاب شهوه الأجنحه نموذجا»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال هشتم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۲
165 - 184
حوزه های تخصصی:
یدرس علم الصوره فی معناه الخاص صوره الآخر وثقافته فی النص الأدبی، ویتناول تفاعله مع الأنا بالبحث. والحقیقه أن الوعی بالذات یمرّ بالآخر، والشعور بالهویه یبرز فی مواجهته، ویتمثل قدر کبیر من هذا التفاعل فی أدب الرحلات. أصدرت السمان لحد الآن خمسه أعمال فی أدب الرحلات توفر ماده دسمه للدراسات الصورولوجیه. وهذا البحث باعتماد المنهج الوصفی- التحلیلی ومن خلال الترکیز علی المنهج الاجتماعی والمقارن یحاول أن یلقی الضوء علی الجزء الأول من کتابها: «شهوه الأجنحه»، المکرس علی «الشرق الأقصی»، وذلک لفهم خصوصیه الأنا والآخر والأوهام والانحرافات الفکریه لکل منهما تجاه الآخر. والنتائج تدل علی أن الرحله إلی الشرق الأقصی تمت للهرب من الواقع الألیم، والسعی نحو المجهول، بعد ما أصیبت السمان بالاغتراب الروحی؛ أما الهرب من الواقع فلم یتحقق؛ إذ إن صوره لبنان ودمشق تطلّ من ثنایا کل سطر، ومن تضاعیف أی مشهد. ویبدو أن السمان تأثرت مسبقا بانطباعات أدباء الغرب الرومانسیین عن الشرق الساحر والغامض؛ کما أنها زارت الشرق الأقصی مباشره؛ فتجربتها حضوریه مباشره، ومتأثره فی الوقت نفسه بالصور والنصوص السابقه. والسمان أدیبه أوّلاً، ثم رحّاله ثانیاً، فتأخذ عناصر لوحاتها الفنیه والأدبیه من الواقع الألیم أو السارّ ثم تُضفی علیها کثیراً من الألوان والظلال حتی تخرج فی شکلها الفنی والمؤثر، مع هذا کله تبدو غالباً موضوعیه وصادقه وتتجنب - قدر الإمکان- الوقوع فی فخّ التعمیم والتشویه السلبی، ولکن مع المدن لا حیاد، والموضوعیه أکذوبه. ثم إن الاختلاط مع الشعوب المختلفه وضعت أمامها مجالا طیبا للمقارنه ودفعها إلی الإعجاب بحضاره الشرق الأقصی العریقه، وبجمالها وسحرها، مثلما حملها علی شجب مظاهر التخلف والفقر والخرافه فی هذا الشرق واستغراق أهله فی الحیاه الاستهلاکیه والحضاره المادیه.
نقش عشق در رسیدن به مقام فنا از دیدگاه مولانا(با تأکید بر مثنوی معنوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴۸
81 - 102
حوزه های تخصصی:
«مثنوی معنوی» مولوی ، متضمّن عمیق ترین مباحث خداشناسی، هستی شناسی، انسان شناسی و ... است. این کتاب که حاصل جمیع تجارب عارفانه و صوفیانه در سنّت اسلامی است، در حقیقت حکایت یک نوع سفرنامه معنوی و تجربه شخصی است که در ضمنِ یک رشته تعالیم و مفاهیم عرفانی به تصویر کشیده شده است. دو مبحث «عشق» و «فنا» از جمله آن مفاهیمی هستند که مولانا در «مثنوی» به آن ها پرداخته است. نوشتار حاضر به شیوه مطالعات کتابخانه ای، با هدف بررسی دو مقوله «عشق» و «فنا» با تکیه بر دیدگاه مولانا در «مثنوی معنوی»، نخست به توصیف عشق و فنا، و سپس به تبیین و تحلیل این دو مقوله و یاری گریِ «عشق» به سالکِ عارف در رسیدن به مقام فنا از دیدگاه عرفانی مولانا در «مثنوی معنوی» خواهد پرداخت.