در هر یک از متن های کارکردگرای کلاسیک فارسی همچون نوشته های سیاسی-اخلاقی، صدایی ایدئولوژیک و پنهان وجود دارد که به رغم تفاوت های ظاهری حکایت ها و تنوع موضوع آنها، در تک تک بخش ها یا قصه های هر متن جاری است. صدای مذکور که برآمده از موضع مؤلف پنهان متن است، در کتاب کلیله و دمنهبه شکل ضمنی اما مؤکد و مداوم بر رابطه ای فاصله گرایانه و سلسله مراتبی در انواع روابط اجتماعی پای می فشارد. در این نوشتار موضع مؤلف پنهان حکایت های کلیله و دمنهبا تکیه بر دو بافت برسازنده متن -موقعیتی و کلامی- تبیین خواهد شد. البته بنا به سابقه تاریخی تکوین و تدوین حکایت ها، ایدئولوژی های کاستیِ هندی و اندیشه سیاسی ایرانشهری به مثابه بافتِ موقعیتی- معرفتیِ متن مفروض گردیده و برای معرفی، طبقه بندی و تحلیل بافتِ کلامی نیز بر نشانگان توزیع فضا در نوشتار نصرالله منشی تکیه شده است. نتیجه بیانگر آن است که نشانگان توزیع فضا که بر زبان کارگزاران درون متنی در سطوح مختلف جاری شده؛ حاکی از تولید و رواج گفتمانی مبتنی بر حفظ نظمِ از پیش تثبیت شده و مرزبندی های برآمده از آن در قالب نظام تنبیه و تشویق است؛ به طوری که پاداشِ حفظ نظم و رعایت مرز، بقا و رستگاری و عدول از آنها سبب مرگ یا خسران فرض شده است.
قابو س نامه از قدیمی ترین و مهم ترین آثار نثر فارسی پیش از حمله مغول است که به همراه شاهنامه حکیم ابوالقاسم فردوسی، بسیاری از عناصر و مؤلفه های فرهنگی و سنت های ایرانی را به صورتی گسترده و عمیق در خود منعکس کرده است. این مقاله سعی دارد با بهره گیری از روش تحلیل محتوا، هفت مؤلفه پربسامد هویت فرهنگی به کار رفته در این اثر را بررسی کند و با متون اوستایی و پهلوی که حاوی مؤلفه های هویت فرهنگ ایرانی است بسنجد؛ حاصل بررسی آن شد که قابوس نامه ضمن تأثیرپذیری و جذب مؤلفه های فرهنگی دین مبین اسلام، تأثیرات فراوانی نیز از فرهنگ ایران پیش از اسلام گرفته، بسیاری از مؤلفه های فرهنگی آن را حفظ و ضبط کرده است.
إن حکایة العبد التاجر الواردة فی الباب الثانی من کتاب مرزبان نامه تحکی قصة عبد یمتهن التجارة عبر البحار بأمر من سیده ویتعرض فی طریقة لأحداث ممیتة یتمکن بدهائه من الخلاص منها لینال الملک فی نهایة المطاف. إن هذا العبد یمثل من ناحیة البعد الأسطوری لأدونیس وهو یرمز إلی إله الطبیعة الذی یختار الموت لأجل عباده لتتجدد بذلک الحیاة؛ وهو من ناحیة أخری یرمز إلی بطل النظام الاجتماعی الأباعد یغترب عن وطنه والذی ینال الملک فی أرض غریبة.