فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۲۵۸ مورد.
۱.

مرگ مولف در نظریه های ادبی جدید(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۷۰۱ تعداد دانلود : ۴۸۸۹
یکی از معضلات نقد ادبی در کشور ما جایگاه تعیین کننده ای است که در بررسی متن برای مولف قایلیم. اکثر مقالات نقد، خواه نقد آثار ادبی معاصر و خواه به ویژه نقد آثار کلاسیک، با این پیش فرض نوشته می شوند که برای فهم معنای این متون ناگزیر باید با شرح حال مولف آشنا بود، زیرا متن از ذهن نویسنده تراوش کرده است و بدون داشتن اطلاعاتی از قبیل اینکه سابقه خانوادگی مولف چه بوده، در کجا دوره کودکی و نوجوانی را سپری کرده، چه مرامی داشته نمی توان معنای آثار او را دریافت. به سخن دیگر، در روش شناسی رایج در مطالعات ادبی در کشور ما، متن هنوز حاشیه ای بر شخصیت نویسنده محسوب می گردد. به عبارتی، سرچشمه یا خاستگاه معنا شخصیت مولف است نه خود متن. به تبع این دیدگاه، نقد ادبی هم غالبا تحویل می شود به بازگویی واقعیاتی ظاهرا قطعی و مناقشه ناپذیر درباره احوال نویسنده و تلاش برای اثبات اینکه دانستن این واقعیات چقدر خواندن و فهم متون نوشته شده به قلم آن نویسنده را بر خواننده تسهیل می کند. توجه به جایگاه مولف در نظریه و نقد ادبی مسبوق به سابقه ای بسیار طولانی است و قدمت آن به بیش از سه قرن پیش از میلاد مسیح می رسد. افلاطون نخستین فیلسوفی بود که این توجه را در قالب نظری ای (محاکات) تدوین کرد و در رساله جمهوری به بحث درباره آن پرداخت که شاعر کیست و شعر گفتنش در حکم انجام دادن چه کاری است. از این رو، می توان گفت بیش از دو هزار سال پیش نظریه ادبی با عطف توجه به مولف آغاز شد و، از آن زمان تا به امروز، نظریه پردازان گوناگون در هر نظریه جدیدی که درباره ماهیت و کارکرد ادبیات یا نحوه بررسی متون ادبی مطرح کردند، به نحوی ازانحا، به همین مساله بنیادین پرداختند و دیدگاهی راجع به آن نشان دادند.
۳.

تعریف و عملکرد ادبیات تطبیقی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ادبیات تطبیقی تأثیر و تأثّر مکتب امریکایی مکتب فرانسه ماهیت بینارشته ای

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات ادبیات جهان جریان ها و مکتب های ادبی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی
تعداد بازدید : ۷۵۳۹ تعداد دانلود : ۲۹۳۹
چکیده: هنری رماک (1916-2009)، استاد زبان آلمانی و نظریه پرداز ادبیات تطبیقی، در برلین به دنیا آمد. رماک سال ها در کمیته اجرایی انجمن ادبیات تطبیقی امریکا خدمت کرد و از بنیان گذاران طرح «تاریخ تطبیقی ادبیات ها در زبان های اروپایی» بود. در حوزه ادبیات تطبیقی اغلب به انتشار مقالاتی در زمینه نظری می پرداخت و دو مقاله بنیادین و مهم منتشر کرد: «ادبیات تطبیقی بر سر دو راهی» (1960) و «تعریف و عملکرد ادبیات تطبیقی» (1961) که به زبان های مختلف ترجمه شده و بسیار مورد استناد قرار گرفته اند. مقاله «ادبیات تطبیقی: تعریف و کارکرد» تثبیت کننده دیدگاه های مکتب امریکایی ادبیات تطبیقی است. رماک با ارائه تعریفی نوین از ادبیات تطبیقی که مورد پذیرش بیشتر تطبیقگران امریکایی قرار گرفته است، میان ادبیات تطبیقی، به دلیل ماهیت بینارشته ای آن، با سایر دانش های بشری ارتباط تنگاتنگی برقرار کرد. تعریف رماک از ادبیات تطبیقی دو حوزه اصلی را در بر می گیرد: مطالعه ادبیات در فراسوی مرزهای یک کشور خاص، و مطالعه روابط میان ادبیات و سایر قلمروهای دانش و معرفت. بخش دوم تعریف او نمایانگر تمایز بنیادینی است که میان ادبیات تطبیقی از دیدگاه مکتب فرانسه و مکتب امریکایی وجود دارد. رماک در این مقاله به دنبال آن بود تا چشم انداز گسترده تری از پژوهش های تطبیقی به دست دهد. او همچنین به نقد مفهوم تأثیر و تأثر از دیدگاه مکتب فرانسه پرداخت و شرایطی برای آن قائل شد تا این دسته از پژوهش ها به درک ما از فرایند خلاق تولید اثر هنری و دریافت ما از تاریخ ادبیات کمک کند. مقاله رماک زمینه پیدایش افق های نوین در حوزه ادبیات تطبیقی را فراهم آورد.
۶.

زمان در داستانهای جریان سیال ذهن(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: داستان زمان داستان جریان سیال ذهن داستان زمان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵۲۴ تعداد دانلود : ۲۳۳۱
داستانهای جریان سیال ذهن به دلیل رویکرد ویژه به مفهوم زمان، گاه داستان زمان نامیده شده اند. در این گونه داستانها گذشته و آینده از زمان حذف می شود تا کشف و شهودی محض از لحظه حال به دست آید. در چنین حالتی ترتیب و توالی پیوسته زمان جای خود را به تراکم درهم تنیده خاطراتی می دهد که در ذهن شخصیتهای داستان نه بر اساس تقدم و تاخر زمانی که بر اساس میزان عمق تجربه نظام یافته اند و گذشته، حال و آینده کاملا در هم آمیخته اند. نویسندگان جریان سیال ذهن برای انعکاس دقیق ذهن انسان و چگونگی تطابق آن با زمان به انواع شگردها روی آورده اند. بازگشت ناگهانی به گذشته، تغییر مداوم روایت بین حال و گذشته و آینده، روایت مدتی طولانی از گذشته از دریچه لحظاتی محدود از حال، جا به جایی مداوم کانون روایت داستان میان لایه های مختلف ذهن شخصیت و در نتیجه بین زمان بیرونی و زمان درونی یا زمان ساعت و زمان ذهن، بهره گیری از تداعی های مکرر که گذشته و حال را در هم می آمیزند، کاربرد نامتعارف زمانهای افعال و... همگی شیوه هایی هستند که به کار گرفته می شوند تا تلقی های متفاوت اذهان مختلف از مفهوم زمان را بنمایانند. در این مقاله، پس از بررسی مهمترین داستانهای جریان سیال ذهن غربی از نظر چگونگی به کارگیری عنصر زمان، سعی شده است رویکرد ویژه نویسندگان مختلف در این عرصه مورد بررسی قرار گیرد و با یکدیگر مقایسه شود. در پایان تعدادی از رمانهای فارسی نیز از این دیدگاه بررسی شده است.
۱۰.

رمان پسامدرن چیست؟

نویسنده:

کلید واژه ها: رمان پسامدرن بی واسطگی روایی شکل گرایی افراطی، عصر روشنگری

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات روایی و داستانی گونه های معاصر
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات ادبیات جهان جریان ها و مکتب های ادبی
  3. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی روایت شناسی
تعداد بازدید : ۳۷۵۸ تعداد دانلود : ۲۰۷۶
از چند سال پیش به این سو که نخستین رمان‌های پسامدرن در کشور ما منتشر شدند، شناخت ویژگیهای رمان پسامدرن به یکی از مسائل مهم در مطالعات ادبی تبدیل شده‌است. به سبب کاربردهای متعددی که اصطلاح «پسامدرنیسم» در حوزه‌های گوناگونِ علوم انسانی پیدا کرده‌است، هیچ‌گونه اجماعی دربارة تعریف رمان پسامدرن موجود ندارد. مقالة حاضر، با تأکید بر ماهیتِ متکثّر بحثهای نظری که دربارة پسامدرنیسم از منظرهای گوناگون صورت گرفته، صرفاً کوششی است برای تقرّب به یکی از نظریه‌های تأثیرگذار دربارة رمان پسامدرن که در دو مقالة مشهور به قلم جان‌ ‌بارت مطرح شده‌است. در بخشِ نخستِ مقالة حاضر، بحثی در خصوص زمینه‌های فکری و فرهنگی و اجتماعیِ پیدایش پسامدرنیسم ارائه می‌شود. بخش دوم این نوشتار، شرحی است بر تطوّر آراء جان ‌بارت دربارة رمان پسامدرن. در سومین بخشِ مقاله ، بر مبنای دیدگاه جان بارت، بحثی دربارة شیوة روایت در رمان آزاده خانم و نویسنده‌اش، نوشتة رضا براهنی، ارائه خواهد شد که شالودة آن، تأکید بر ماهیت پسامدرنیستیِ نحوة روایت در این رمان است. بخش پایانیِ مقالة حاضر، به نتیجه‌گیری از بحثهای ارائه‌شده اختصاص دارد.
۱۱.

ادبیات تطبیقی در روسیه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ادبیات تطبیقی روسیه شوروی واقع گرایی سوسیالیستی مکتب های ادبیات تطبیقی وسلوفسکی ژیرمنسکی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات ادبیات جهان جریان ها و مکتب های ادبی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی
تعداد بازدید : ۳۷۴۱ تعداد دانلود : ۱۸۰۰
روسیه از کشورهای باسابقه در رشته ادبیات تطبیقی است. از دستاوردهای نظری تطبیقگران روس می توان به نظریه بوطیقای تاریخیِ وسلوفسکی اشاره کرد. ادبیات تطبیقی، که از قرن نوزدهم در این کشور آغاز شده بود، پابه پای دیگر کشورهای صاحب نام در این رشته پیش می رفت، اما به تدریج با آن کشورها فاصله پیدا کرد. ریشه این عقب ماندگی را می توان در ادبیات سیاست زده این کشور جست. هرچند ادبیات تطبیقی شوروی توجه تطبیقگران را از تأثیر به شباهت متمایل ساخت، تفاوت بنیادینی با اندیشه حاکم بر مکتب فرانسه نداشت؛ ازاین رو، دوران شکوفایی ادبیات تطبیقی شوروی را می توان دوران گذار از مکتب فرانسوی به مکتب امریکایی دانست. تطبیقگری که بر مبنای دستاوردهای ادبیات تطبیقی روسیه، شباهت دو پدیده ادبی را به عنوان موضوع پژوهش برمی گزیند، باید با هشیاری و آگاهی کافی از شرایط تاریخی و اجتماعی و فرهنگی و سیاسی پدیده های مورد بررسی، از افتادن پژوهش در دام سطحی نگری جلوگیری کند.
۱۴.

سیر تحول شیوه های نوشتاری در دوره نهضت ادبی جهان(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۴۷ تعداد دانلود : ۱۱۶۹
نثر در ابتدای نهضت از تصنع و تکلف لفظی به ارث رسیده از دوران انحطاط رنج می برد. از دوره قبل دو شیوه نوشتاری به جای مانده بود: سبک مقامات حریری و سبک مقدمه ابن خلدون، که در ابتدای نهضت شیوه مقاله نویسی (نثر مسجع) رایج گردید. و این وضعیت تا اواخر قرن نوزدهم باقی ماند، در این زمان نویسندگان تصمیم گرفتند که نثر مسجع را کنار بگذارند، زیرا این شیوه ناتوان تر از آن بود که بتوانند به وسیله آن افکار و اندیشه های خود را بیان کنند. لذا شیوه مناسبی را به وجود آوردند و اندیشه های خود را بیان کنند. لذا شیوه مناسبی را به وجود آوردند که از سجع و بدیع و آرایه های لفظی بدور بود. و نثر عربی به خاطر اهتمام دانشگاه الازهر و دیگر مراکز علمی به آن، و ظهور روزنامه ها مجلات و ترجمه کتب غربی به عربی، شکوفا گردید. تا اینکه اواخر قرن نوزدهم چهار گروه با چهار شیوه مختلف ظهور کردند: گروه علمای سنتی الازهر، گروه نوگرایان میانه رو، گروه نوگرایان افراطی، گروه نویسندگان سوری، و در نهایت شیوه نوگرایان میانه رو غالب گردید که در راس آن محیط عبده بود و بعد از عبده شاگردش منفلوطی توانست گام بزرگی در تحول نثر بردارد و سبکی را به وجود آورد که در آن از کسی تقلید نکرده بود و از سجع مبتذل بدور و ساده و روان بود. به نظر می آید که مهم ترین شیوه های نثر ادبی در ادبیات معاصر عرب می تواند به صورت زیر باشد. شیوه ابراهیم یازجی، شیوه خلیل جبران، شیوه منفلوطی شیوه جرجی زیدان، شیوه طه حسین، و هر کدام ویژگی های خاص خود را داراست. در کل نثر معاصر عرب به اوج خود رسید. به نظر می آید که نثر عربی دوباره با چالش جدیدی روبرو شده است و نویسندگان جدید به شیوه نوشتاری خود توجه جدی ندارند و از اسلوب های زبان های بیگانه که تناسبی با زبان عربی ندارند، پیروی می کنند و با عجله و شتاب آثار خود را منتشر می نمایند و علت اصلی نیز سود مادی است که گروهی از نویسندگان جدید به دنبال آن هستند، لذا آثار خود را با علجه و بدون ویراستاری ادبی و علمی به بازار چاپ می فرستند و از طرفی عموم مردم نیز به خاطر عدم آگاهی از ویژگی های نثر ادبی والا، پذیرای هر گونه آثار ادبی هستند که به بازار عرضه می گردد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان