فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۶۱ تا ۶۸۰ مورد از کل ۶۸۷ مورد.
حوزه های تخصصی:
نوروز
حوزه های تخصصی:
روز زایش اشوزرتشت در کرمان
حوزه های تخصصی:
جشن نوروز
منبع:
کاوه آذر ۱۲۸۷ شماره ۲۷
حوزه های تخصصی:
جشن زرتشتیان یزد
تأثیر دروس ادبیات در باورهای دانش آموزان
حوزه های تخصصی:
برنامه جشنهای دوهزار و پانصدمین سال بنیان گذاری شاهنشاهی ایران
حوزه های تخصصی:
فرهنگ عامیانه فارسی
بوی عید و ایران در خانه های آن سوی اوقیانوسها
حوزه های تخصصی:
نوروز و تقویم ایرانی
منبع:
کاوه آبان ۱۲۹۰ شماره ۵۱
حوزه های تخصصی:
نوروز جمشیدی
حوزه های تخصصی:
ادب نوازی (چند نامه)
جشنهای دو هزارو پانصدمین سال بنیانگذاری شاهنشاهی ایران
منبع:
وحید مهر ۱۳۵۰ شماره ۹۴
حوزه های تخصصی:
آیین های ازدواج در فرهنگ عامه کرمانشاه و مناسبات آن با اسطوره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
باورهای عامه در استان کرمانشاه، به ویژه میان کُردهای ساکن در این استان، خاص، دست نخورده و در ارتباط با تفکرات اساطیری هستند. نگارنده در جستار حاضر با روش پژوهش میدانی و تحلیل یافته ها به بررسی و تحلیل آیین های ازدواج در ایل های سنجابی، کلهر و گوران پرداخته و ریشه اسطوره ای این آیین ها را کاویده است. در میان بسیاری از آیین های ازدواج موجود در ایل های مذکور، آیین های خواستگاری، برگزاری عروسی در روزی فرد، حضور زنی با عنوان پاخه سور، لباس سرخ عروس و نان و نمک همراه او، جادوی گِره، حضور عناصر ذکور در امور نمادین عروسی و رقص و موسیقی، ارتباط عمیقی با تفکرات اسطوره ای و باستانی دارند. برایند تحقیق حاکی از آن است که خواستگاری در ایل های مذکور، بیشتر به صورت پیش قدم شدن خانواده دختر و یادآور ازدواج در ادوار مادرتباری است. زنی که با عنوان پاخه سور از او یاد می شود، نقش کلیدی ایزدبانو اَشی را دارد که در اساطیر ایرانی با پیوند زناشویی و یاری گری زنانه همراه است. برگزاری عروسی در روزهای فرد هفته، با تقدس اعداد یک، سه و هفت در اساطیر در ارتباط است. رنگ سرخ لباس عروس دارای ژرف ساخت اسطوره ای و مبیّن حیات و باروری و نان و نمک همراه او مرتبط با مفهوم فرّه است. جادوی گره که بیشتر با عنوان بستن داماد از آن یاد می شود، نوعی جادوی تقلیدی بوده و نقش پررنگ عناصر ذکور در عروسی، در پیوند با آتش و مفهوم نمادین اجاق است. موسیقی و رقص معروف کردی (هَلَه په رکی) نیز در اصل تکرار آیین های بزرگداشت زمین و مرتبط با عصر کشاورزی است.
طبقه بندی و تحلیل لقب گذاری عامّه در تهران دوره قاجار و پهلوی بر مبنای زبان شناسی اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۱ آذر و دی ۱۴۰۲ شماره ۵۳
۱۰۳-۶۵
حوزه های تخصصی:
در این مقاله القاب استفاده شده در تهران دوره قاجار و پهلوی، از کتاب های طهران قدیم و تاریخ اجتماعی تهران در قرن سیزدهم از جعفر شهری (باف) بررسی و تحلیل شد. هدف این تحلیل بررسی القاب با دیدگاه زبان شناسی اجتماعی بر پایه اصول نظری طرح شده در کتاب درآمدی بر جامعه شناسی زبان از یحیی مدرّسی بود. یافته های پژوهش در چهار بخش زیر آورده می شود: 1. بررسی القاب از منظر کارکرد معنایی: کارکرد معنایی القاب مطابق این پژوهش به این شرح است: توصیفی: در این کارکرد، هدف لقب گذاری توصیف شغل، لوازم شغل؛ خصوصیات ظاهری و جسمی؛ ویژگی های اخلاقی، روحی و شخصیتی؛ ملازمتی؛ مکان و مذهب و نسب خانوادگی دارنده لقب است؛ تکیه کلامی؛ آیینی؛ مناسکی؛ نمایشی، تشبیهی؛ تابو؛ طنز؛ توهینی؛ 2. بررسی القاب از منظر جنسیت: از کلّ القاب پژوهش حاضر، هفده مورد به زنان اختصاص داشت که از نظر معنایی این القاب واجد ویژگی های ظاهری و جسمانی در رده نخست و مواردی چون شغل و دین در رده های بعدی بودند؛ 3. بررسی القاب از منظر تلفّظ: از آنجا که القاب در بستر زبان عامه و غیررسمی رواج دارند، در مقایسه با زبان رسمی تغییراتی در تلفّظ آن ها رخ می دهد که مطابق پژوهش حاضر، این تغییرات عبارت اند از: تبدیل مصوّت بلند «آ» به «او»؛ کوتاه شدگی (اختصار) و حذف؛ 4. بررسی القاب از منظر زبان: مطابق بررسی، از کلّ القاب مورد پژوهش 37 لقب (بیش از یک پنجم) از زبان های غیرفارسی وام گرفته شده اند که به ترتیب تعداد، از عربی، ترکی، فرانسه و یونانی هستند. وام گیری از عربی در نتیجه تعاملات گسترده دینی و سیاسی در ادوار مختلف تاریخی است و وام گیری از زبان ترکی، علاوه بر علل اجتماعی چون مهاجرت، در مواردی به علّت به نمایی کلمات بوده است.
خُرد مردم نگاری فرهنگ ناملموس زبانی خوراک در فرهنگ سنتی مردم مازندران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۱ آذر و دی ۱۴۰۲ شماره ۵۳
۱۴۷-۱۰۵
حوزه های تخصصی:
در مردم شناسی، جماعت های محلی، از آن جهت که خوراک خود را در ارتباط تنگاتنگ با طبیعت و به کمک دانش بومی تأمین می کنند، همیشه میدان مطلوبی برای پژوهش درباره خوراک، روابط فرهنگی مرتبط با آن و نظام های خوراکی بوده اند. در چنین پژوهش هایی، مردم شناس درپی فهم عادات، معانی و الگوهای خوراکی اس ت. در این مقاله درپی آنیم که دریابیم رابطه بین زبان و خوراک در فرهنگ عامه مازندران چگونه شکل گرفته است و باورهای خوراک محور در این فرهنگ چه نقشی دارند. باورهای خوراکی، با ظاهر ساده خود، جهانی خُرد از فرهنگ هر جامعه را به تصویر می کشند و به درک ما از کنش های انسانی یاری می ر سانند. این جهان نمادین، خود را از خلال زبان پخت وپز در زندگی روزمره بازنمایی می کند. زبان مازندرانی پیوند نمادین میان خوراک و موقعیت های اجتماعی عاطفی را به خوبی بازنمایی می کند. برای نمونه، ضرب المثل های خوراکی، تصویری فشرده از زندگی اجتماعی، سیاسی، حکومتی و اقتصادی دوره های گذشته و امروز را به نمایش می گذارند. مضامینی مانند توجه به مهمان، توجه به دیگری، بیگانه هراسی، تلطیف موقعیت های اجتماعی، تقدس بخشی به خوراکی ها و توجه به بهداشت در ضرب المثل های مازندرانی برجسته شده است. مؤلف با استفاده از روش مردم نگاری، با بهره گیری از مشاهده مستقیم و مشاهده حین مشارکت و همچنین مصاحبه های عمیق با ساکنان محلی مازندران (مناطق مختلفی از شهرستان های قائم شهر، رامسر، آمل، بابل، ساری، سوادکوه، بهشهر، تنکابن، نور و همچنین روستای یوش) به مدت دو سال داده هایی را حول محور خوراک در فرهنگ مازندران گردآوری کرده است.
بررسی تطبیقی شخصیت کوراوغلی قهرمان حماسی آذربایجان با عنتره بن شدّاد دلاور سوار عرب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۱ آذر و دی ۱۴۰۲ شماره ۵۳
۱۸۴-۱۴۹
حوزه های تخصصی:
یکی از شاخه های مهم ادبیات، «ادبیات تطبیقی» یا «ادب المقارنه» است. ادبیات تطبیقی درواقع روشی برای دستیابی به رویکردهای جدید ادبی است؛ روشی که از افق های تنگ و محدود مرزهای ملی، قومی، سیاسی، زبانی، زمانی و مکانی فراتر می رود و به بررسی و مقایسه ادبیات ملل مختلف می پردازد، چراکه در ادبیات ملل مختلف، عناصر و اساطیر مشترکی وجود دارد که دلیل این عناصر و اساطیر علاوه بر داشتن فطرت مشترک انسان ها ممکن است تأثیر و تأثّر باشد، ازاین رو گاه شخصیت هایی در میان ملل ظهور می کنند که گویی داستان زندگی شان از آبشخور واحدی سرچشمه گرفته اند. کوراوغلی، جنگاور خنیاگر ملل ترک که زمان و مکان زندگی اش در هاله ای از ابهام قرار دارد و عنتره بن شدّاد، شاعر سوارکار دوره جاهلیت عرب، از این دسته اند. این مقاله به روش توصیفی تحلیلی بر مبنای مکتب آمریکایی به بررسی تطبیقی شخصیت این دو قهرمان می پردازد تا روشن کند که تعاملات بیناانسانی و تبادلات میان فرهنگیِ متوازن، بیانگر وحدت اندیشه انسانی در عین تنوع است. عناصری چون داشتن معشوقی از رده اجتماعی بالاتر، جنگاوری، شاعری و خنیاگری، رادمردی و فتوت، اسب و شمشیر اسطوره ای، مقایسه شخصیت این دو قهرمان را از دو ملیت متفاوت میسّر ساخته است.
بررسی و تحلیل مضامین (موتیف ها) در لالایی های آذری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۱ آذر و دی ۱۴۰۲ شماره ۵۳
۲۲۷-۱۸۵
حوزه های تخصصی:
لالایی ها یکی از شاخه های ادبیات عامه و اولین نغمه هایی هستند که از حیث پرداختن به مسائل کودکان در زیرمجموعه ادبیات کودک گنجانده می شوند. با آنکه سرایندگان اولیه لالایی ها گمنام هستند، امّا سادگی زبان و کاربردی بودن لالایی ها در میان مردم، یکی از رازهای ماندگاری این اشعار زیباست. مضمون لالایی های اقوام مختلف، بازتاب افکار و تأملات درونی، دغدغه های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و مذهبی مردمان آن جامعه است که بررسی این مضامین ما را با عواطف و افکار فردی و جمعی آن اقوام و شرایط اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی آن جامعه بیشتر آشنا می کند. پژوهش حاضر به شیوه توصیفی تحلیلی 120 مورد از لالایی های رایج آذری را که در قالب بایاتی سروده شده است، مورد بررسی قرار می دهد تا ضمن شناساندن این لالایی ها، تأملات درونی، احساسات فردی و اجتماعی، اندیشه های دینی، شرایط اجتماعی و فرهنگی مادران آن روزگار را نیز به تصویر بکشد. در این جستار، لالایی ها براساس مضمون به پنج دسته: مضامین دینی و مذهبی، طبیعت، آرزوهای مادرانه، درون مایه های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی، خانواده و خویشاوندان تقسیم می شوند؛ که مضمون طبیعت با 42 مورد و آرزوهای مادرانه با 28 مورد، بیشترین بسامد را در بین این مضامین دارند. نتایج پژوهش نشان می دهد که این مضمون ها دورنمایی از جهان بینی گویندگان لالایی ها، دیدگاه خاص آن ها به زندگی و انسان و آشکارکننده ویژگی های شخصیتی و حساسیت های سرایندگان آن ها هستند که شناخت و تحلیل این مضامین، باعث درک درست مختصات اصلی و زوایای پنهان مفاهیم لالایی ها می شود.
بررسی همسانی های شخصیتِ «فرهنگِ دیوزاد» و «رستم یک دست» و تأثیرپذیریِ آنان از سنّت های عیاری (براساس طومارهای نقالی و روایت های عامیانه شاهنامه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ و ادبیات عامه سال ۱۱ بهمن و اسفند ۱۴۰۲ شماره ۵۴
۱۳۷-۱۰۱
حوزه های تخصصی:
یکی از رایج ترین موضوعات در طومارهای نقالی، همسانی ها و همانندی هایی است که بین برخی بن مایه ها و شخصیت های داستانی وجود دارد، که می توان علل متعددی را برای آن برشمرد. یکی از این علت ها، تقلید نقالان و قصه گزاران از روایت ها و شخصیت های محبوب و مشهور قصه های عامیانه در ساختِ آن شخصیت ها و بن مایه های همسان است. هدف از این پژوهش، بررسی همسانی ها و مشابهت های دو چهره معروف طومارهای نقالی، یعنی «رستم یک دست» و «فرهنگ دیوزاد» است که می توان آن را برآمده از الگوبرداری نقالان از شخصیت های عیّارپیشه قصه های ماجراجویانه ادب عامه دانست. این مقاله که به روش توصیفی تحلیلی و با بهره گیری از منابع کتابخانه ای صورت پذیرفته است، همانندی های رستم یک دست و فرهنگ دیوزاد را در سه حیطه «ویژگی های ظاهری»، «کُنش ها» و «توانایی ها» مورد بررسی قرار داده و انواعی را برای آن ها برشمرده است. نتیجه پژوهش، نشان دهنده آن است که با ورودِ «ادب پهلوانیِ رسمی» به «ادبیات عامه» و شکل گیری طومارهای نقالی شاهنامه، چهره و شخصیتِ همسانِ رستم یک دست و فرهنگ دیوزاد براساس شخصیت پردازی عیارانِ قصه های عامیانه شکل گرفته است؛ به گونه ای که در بسیاری موارد، با دیگر پهلوانان و شخصیت های ادب پهلوانیِ پارسی متمایز و متفاوتند. البته با احتیاط، این فرضیه را نیز می توان مطرح کرد که ممکن است به علت قدمتِ اعمالِ عیارانه رستم یک دست در طومارهای نقالی نسبت به فرهنگ دیوزاد، شخصیت و کردارهای او، نقشی «پیش نمونه» را برای ساختِ شخصیت فرهنگ دیوزاد داشته است.