فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۲۱ تا ۵۴۰ مورد از کل ۴٬۱۷۷ مورد.
حوزه های تخصصی:
گزارش و شرح ابیات و عبارات متون ادبی که امروزه اغلب از آن با عنوان «تعلیقات» یاد می شود، عمر دراز و قدمتی بیش از پانصد سال دارد. در دوره معاصر نیز پژوهشگران و محققان با نوشتن شرح و تعلیقات بر آثار کهن زبان فارسی به صورت کتاب یا مقاله، گزارشهای گوناگونی از آن متون به دست داده اند. توضیح این مطلب لازم است که کالبد و روساخت متون مهم ادبی، مقدمه و وسیله نخستین و بنیادین رسیدن به درونمایه و ژرف ساخت آن متون است. به همین خاطر، این جنبه از پژوهش ها؛ یعنی گزارش درست و دقیق ابیات و عبارات متون ادبی نباید مورد بی توجهی و غفلت قرار گیرد. اهمیت و سودمندی چنین گزارش هایی زمانی آشکارتر و مشخص تر می گردد که با افسوس و اندوه بسیار بدانیم هنوز شماری از دانشجویان دوره های کارشناسی ارشد و دکترای زبان و ادبیات فارسی از خواندن و گزارش درست بعضی از لغات و ابیات و عبارات متون کهن ادبی ناتوانند.
آنچه در این جستار بدان می پردازیم، یکی از یادداشت های پراکنده ای است که نگارنده سالهای متمادی، در حاشیه شرح مثنوی دکتر جعفر شهیدی نوشته است و در واقع، حاشیه ای است بر حاشیه ایشان در شرح این بیت از دفتر ششم مثنوی که نکاتی را در ضرورت توجه به شرح و گزارش آثار ادبی و دقت در آن خواستار است.
باید گفت بی شک، مثنوی معنوی نیز از جمله کتابهایی است که دریایی بیکران از فرهنگ عامه و نکات ازنده ادبی را داراست. این اثر سترگ دارای شاخصه های فرهنگی و ادبی خاصی است که گاه برای خواننده امروزی قابل دریافت نیست.
ترکیب «سرِ سفره» یکی از ترکیبات نادر و دیریابی است که مولانا در مصرع «چون سر سفره رخ او توی توی...» دفتر ششم آن را آورده است که معنای آن ترکیب برای نویسنده این جستار دغدغه ایجاد کرده است و از سوی دیگر، بسیاری از شارحان در معنی آن حدس هایی زده اند. این نکته نیز درخور توجه است که آنچه در معنی این ترکیب بدان دست یافته ایم، از تمامی فرهنگ لغت های زبان فارسی فوت شده و بدان توجهی نشده است.
نویسنده با تبیین معانی گونه گون این ترکیب در میان کتب ادبی، به کاربرد آن در دیگر متون ادبی اشاره می کند و معنی این ترکیب را در مصراع مورد بحث با توجه به شواهد یافته شده در مصراع مورد بحث گزارش می کند. امید است که خوانندگان، نکته انگشت نهاده و یاد کرده ما را حمل بر بی احترامی به ساحت آن گزارشگر بزرگ (دکتر شهیدی) ندانند و نپندارند که آنچه در این مقاله آمده، از سر هوی و هوس «خالِف تعرَف» است. نامه دکتر شهیدی نیز در پاسخ به این معنی نویافته ضمیمه مقاله است.
بن مایه های پژوهش علمی در هفت پیکر نظامی گنجه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیشتر دستاوردهای علمی بشر، بر پایه تحقیق و پژوهش استوار است و تولید علم، مرهون کوشش و تلاش پژوهندگانی است که در عرصه های مختلف دانش بشری گام نهاده اند. این پیشرفتهای چشمگیر در سایه دستیابی به روش منظم برای حل مشکلات خویش به دست آمده است.
توجه به عنصر «روش» از ضروریات انکارناپذیر پژوهش است. در اروپا نخستین گامها در راه تحقیق روشمند از اوایل قرن هفدهم میلادی برداشته شد؛ در حالی که در مشرق زمین، فرهیخته ای چون نظامی گنجه ای به مراحل پژوهش روشمند نظر داشته و حتی در مقدمه اثر گرانبهایش، هفت پیکر، با زبان شعر به موضوعاتی چون پیشینه تحقیق، طرح پژوهش، گردآوری منابع و مآخذ و نوآوری و نوگستری علمی تصریح کرده است. توجه سخنسرای گنجه به ظرافتهای تحقیق و روش پژوهش در آن روزگار بسیار مهم و قابل اعتناست.
روانشناسی درد در شعر نادر نادرپور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«نوستالژی» یک اصطلاح روانشناسی است که وارد ادبیات شده است و به طور کلی رفتاری است ناخودآگاه، که در شاعر یا نویسنده بروز می کند و متجلی می شود. ناخودآگاه جمعی (collective unconscious) در روانشناسی یونگ عبارت است از: «تجربه های اجداد ما در طی میلیونها سال که بسیاری از آنها ناگفته مانده است و یا انعکاس رویدادهای جهان ما قبل تاریخ که گذشت هر قرن تنها مقدار بسیار کمی به آن می افزاید. این مقاله پژوهشی است درباره «روانشناسی درد» که به عنوان یکی از رفتارهای ناخودآگاه فرد در شعر «نادر نادرپور» بررسی شده است. در بخش خاطره فردی به غم غربت و دوری از وطن به عنوان حسرت بر گذشته و در بخش نوستالژی اجتماعی تحت عنوان شاعران و خاطره جمعی به دلتنگی شاعر برای اسطوره های ایران با ذکر شواهدی پرداخته شده است.
مسخ هدایت از مسخ
رنج های یک نویسنده
حوزه های تخصصی:
بلاغت تصویر در دیوان اشعار محمدتقی بهار (ملک الشعرای بهار)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
یکی از جنبه های زیبایی اشعار محمد تقی بهار تصویر است. ذهن خلاق بهار در عرصه صورت گری، تخیل و الهام را با هنر نمایی های کلامی چنان در هم آمیخته که حالات عاطفی و نفسانی و برهان سازی های دشوار خود را عمدتا در قالب عناصر تصویر ساز تشبیه و استعاره جلوه گر ساخته است. در حوزه تشبیه، بیشتر از فشرده یا بلیغ اضافی و تصاویر حسی به حسی بهره گرفته است که این نوع تصاویر او از تنوع برخوردارند. موضوع مشبه اغلب خود شاعر، ممدوح یا معشوق و گاه مفاهیم تجریدی و انتزاعی است ولی موضوع مشبه به غالبا عناصر طبیعت و اشیا است. در عرصه استعاره های او، نوع کنایی (تشخیص) و مصرحه مرشحه بیشترین بسامد را به خود اختصاص داده اند. عناصر سازنده خیال او از لحاظ مستعارمنه بیشتر طبیعت و اشیا و به لحاظ مستعارله، ممدوح یا معشوق و خود شاعر است. در این مقاله کوشش نگارنده بر آن است که در تحلیل صوری، نخست سرچشمه های بلاغت این تصاویر هنرمندانه و گاه مبتکرانه را همراه با مصادیق متقن به نمایش بگذارد و آنگاه یک تحلیل محتوایی از این عناصر تصویر آفرین ارایه نماید.
مقایسه سبکی منشآت قائم مقام و گلستان سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از میان پیروان سعدی تنها کسی که در پیروی از شیوه نگارش وی در گلستان گوی توفیق را از همگان ربود، قائم مقام فراهانی، نویسنده منشآت است که با درک روح زبان سعدی و رمز و راز آن،- تأثّر و نه تقلید- توانست نثری زیبا، روان، آهنگین و در عین حال استوار بیافریند. او راز ماندگاری و کهنه نشدن انشای گلستان؛ یعنی برخورداری از ارزش های گوناگون ادبی از قبیل: سادگی بیان، پرمایگی، خوش آهنگی، لطف سخن، بهره مندی هنرمندانه از زبان زنده، پر تحرّک و طبیعت آمیز را دریافت. از وجوه مشترک سعدی و قائم مقام می توان به استفاده به دور از تصنّع از زیورهای کلامی از قبیل سجع، ترصیع و موازنه و نیز بهره برداری از آیات و احادیث و استفاده بجا از اشعار و امثال و زبان زنده و پرتحرّک اشاره کرد. مقاله حاضر با مقایسه سبک شناسانه منشآت قائم مقام و گلستان سعدی در صدد تبیین وجود اشتراک آن دو و نشان دادن میزان توفیق قائم مقام در پیروی از سعدی است.
مرزبان نامه یادگاری از ایران عهد ساسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسأله چگونگی حصول علم و تعقّل (دانش و شناخت) در انسان از مسائلی است که همواره ذهن فلاسفه و دانشمندان را به خود مشغول داشته است.در میان فلاسفه روزگاران پیشین، شیخ شهاب الدین یحیی سهروردی (شیخ اشراق) به این مسأله توجّه خاصی داشته و در آثار متعدّد فلسفی فارسی و عربی خود تعاریف گوناگونی از این مقوله ارائه داده است. هدف از این مقاله پاسخ به این پرسش است که آیا این تعاریف گوناگون، برآمده از سردرگمی و رکود فکری شیخ در این گونه مسائل بوده است ویا بیانگر نوجویی و سیر تکامل اندیشه در فلسفه اوست؟ پاسخ به این پرسش در گرو بررسی دقیق این تعاریف و مقایسه آنها با همدیگر و تعیین تقریبی تقدّم و تاخّر زمانی آنهاست که این مقاله در پی آن است. نتیجه ای که از این جستار به دست آمده است، این است که چون شیخ اشراق در آثار آغازین خود تحت تاثیر فلسفه مشّاء بوده است، علم و تعقّل را نتیجه حصول صورت اشیاء در ذهن دانسته است، سپس در جریان تکامل فکری خود، تعاریف دیگری از این مقوله ارائه داده است تا سرانجام پس از رسیدن به جهان بینی نوری- اشراقی خود، علم و تعقّل را حاصل ماهیت نوری نفس و حضور و ظهور اشیاء برای نور اعلام داشته است. منابع مورد استفاده در این مقاله، در درجه نخست، آثار فلسفی فارسی و عربی در دسترس شیخ و دو شرح مشهور و معتبر شهرزوری و قطب شیرازی بر حکمهالاشراق است و دلیل این امرهم بهرمندی مستقیم و بدون واسطه از سخنان خود شیخ یا شارح نامدار حکمه الاشراق است و در درجه دوّم، دیگر منابع در دسترس مرتبط با این موضوع است. درضمن از آن جا که ملاصدرا از شیخ اشراق، بسیار متأثر بوده است ،به گونه ای گذرا به تفاوت اساسی نظر ملاصدرا با شیخ در این مسأله نیز اشاره خواهد شد.
نقش انشا در زبان عرفانی (بررسی و تحلیل نقش انشا در آثار فارسی عین القضات همدانی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عارفان در بیان اندیشه ها، انتقال معانی و احوال خود از زبانی استفاده می کنند که آن را زبان عرفانی می نامند. زبان عرفانی از دیدگاه های مختلف قابل بررسی است و عناصر متعددی در شکل گیری آن نقش دارد. بلاغت از جمله عناصر موثر بر زبان عرفانی فارسی است.
علم معانی با سنجش کلام، میزان اثر گذاری آن را بر مخاطبان تعیین می کند. موضوع علم معانی بررسی انواع جمله از جهت معانی ثانوی آن است و به مثابه ی ابزاری است که بلاغت و رسایی کلام را می سنجد؛ بنابراین به کمک قواعد و اصول این علم می توان میزان اثر گذاری انشا را در انتقال معانی بررسی کرد.
این مقاله بر آن است که نقش انشا را در تعلیم اندیشه های عرفانی و بیان تجربیات عرفانی، بررسی و تحلیل کند. به این سبب که در آثار فارسی عین القضات، جمله های انشایی و معانی ثانوی نقش مهمی دارد، آثار این عارف بزرگ برای تحقیق در این باب برگزیده شد.
پدیده مرگ در آثار سنایی
حوزه های تخصصی:
مسئله مرگ همواره از مهم ترین دغدغه های بشر بوده و هرکسی قصد داشته در این زمینه به حقایقی دست پیدا کند و یا به دنبال توجیهاتی برای پذیرش این درد درمان ناپذیر باشد. بسیاری از حکما، عرفا و متشرّعان مسلمان، در این باب به بیان نظرات و تحقیقات خود پرداخته اند؛ یکی از آنان که در این موضوع، هم چون سایر موضوعات، داد سخن داده است، سنایی غزنوی است. در این پژوهش، برای تبیین عقاید عرفانی، دینی و حکیمانه سنایی، با استفاده از حدیقه الحقیقه، دیوان و نیز مثنوی های وی، ابتدا مطالبی از قبیل: تعریف، شمول و فواید مرگ مطرح و ضمن ارائه تصویری نامحبوب از دنیا، از آن به عنوان مزرعه و آزمایشگاه منزل آخرت یاد شده است؛ سپس برای تکمیل اثبات جاودانگی آدمی، مباحثی نظیر: نسبی بودن پدیده مرگ و نیز ضرورت آن در نظام احسن با تکیه بر قرآن و حدیث ذکر شده است. نتیجه آن که مرگ پایان حیات آدمی نیست؛ بلکه تحولی رو به رشد و در جهت کمال است که او را در مسیر دستیابی به سعادت ها و کمالات اُخروی قرار می دهد؛ مجموعه این عوامل سبب می گردد که یقینی به مرگ حاصل شود که ممکن است زندگی محدود دنیوی را در نزد انسان، کم ارزش تر از زندگی جاوید آخرت جلوه دهد.
بازبینی داستان شیر و گاو در کتاب کلیله و دمنه از منظر حقوق کیفری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
متون ادبی مجموعه ای از ذخایر فکری و فرهنگی ملتها و بازتاب اندیشه ها و عقاید و آمال آنهاست که در هر عصر و دوره ای متأثّر از جامعه و مردم و نیازهای آنان است. مسائل بسیاری همچون جامعه شناسی، مدیریت، اقتصاد، سیاست، نمودهای فرهنگی و اجتماعی و حقوق در ادبیات نهفته است؛ بنابراین در شناخت ملّت ها ناگزیر از آشنایی با ادبیات آنها هستیم. مباحث حقوقی و مفاهیم و اصطلاحات وابسته به آن از جمله مسائلی است که در این متون برجستگی خاصی دارد و تاکنون کمتر به آن توجه شده است. در این مقاله تلاش نگارندگان آنست که باب شیر و گاو و با بازجست کار دمنه را به لحاظ حقوق کیفری که خود یکی از شاخه های اصلی علم حقوق است، بررسی کنند؛ زیرا پدیده جرم و مجرم در این دو باب پررنگ تر جلوه گر شده است. جرم و مجرم، انواع مجازات و اهداف آن و مباحث مربوط به عدالت کیفری همچون شهادت، تحقیقات قضایی و تأثیرپذیری قاضی در این مقاله مطرح شده است. در هر مورد سعی بر آنست که مباحث طرح شده در مقایسه با حقوق جزای اسلامی مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. این تحقیق مبین آنست که با تأمّل و توغّل در متون ادبی می توان به نقطه تلاقی در ادبیات و مباحث حقوقی دست یافت تا در نتیجه ادبیات و محتوای پربار و ارزشمند آن در جهت غنای قوانین و مقرّرات حقوقی و به عنوان عاملی مؤثّر در پیشگیری از جرایم و اصلاح فرد و سلامت جامعه به کار رود.