فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۴۱ تا ۵۶۰ مورد از کل ۹۱۶ مورد.
۵۴۸.

بررسی کارکرد متناقض نما در شعر مشفق کاشانی و محمود درویش(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ادبیات تطبیقی متناقض نمایی محمود درویش شعر معاصر فارسی و عربی مشفق کاشانی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی بلاغت بدیع
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی تطبیق ادبیات فارسی و ادبیات عرب
تعداد بازدید : ۱۱۸۳ تعداد دانلود : ۹۷۳
صورت و صورتگری، عرصة اصلی آفرینش گری هنری و لذّاتِ ادبی است. از گذشته تا امروز همواره رابطه ای مفهومی میان شعر فارسی و عربی وجود داشته است. مشفق کاشانی و محمود درویش از شاعران معاصر هستند که به کارکردهای زبان؛ از جمله متناقض نما اهمّیّتی ویژه داده اند. هدف آن ها از آفرینش تصاویر متناقض، تأکید بر اهمّیّت محتوای تصاویر خلق شده است. با توجّه به ذهن خلاّق این شاعران بزرگ، یکی از اهداف اصلی ایجاد این نوع از تصویر، اهمّیّت دادن به بافت معنایی و محتوایی شعر است. این پژوهش، با استفاده از روش توصیفی تحلیلی و بر اساس مکتب آمریکایی ادبیّات تطبیقی، در نظر دارد به بررسی و تحلیل برخی اندیشه های مشترک دو شاعر از طریق متناقض نماها بپردازد، آنگاه با آوردن شواهد شعری، نزدیکی این اندیشه ها را به طور عینی به نمایش بگذارد. از رهاورد پژوهش حاضر می توان به این مهم دست یافت که متناقض نمایی یکی از ویژگی های سبکی اشعار این دو شاعر است. ساختمان متناقض نمایی در شعر این دو شاعر، به دو صورت است: الف: پارادوکس هایی که دو پایه تضاد در آن ها به روشنی آشکار است. ب : پارادوکس هایی که در آن ها به جای یکی از پایه های تضاد، از متعلّقات آن آمده است .
۵۵۷.

طعنه رندانه به حافظ شهر بررسی ایهام در تخلص شعری حافظ شیراز

نویسنده:

کلید واژه ها: تخلص ایهام خواجه حافظ حافظِ شهر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۷۱ تعداد دانلود : ۶۱۱
ایهام و دوپهلو گویی ویژگی آشکار و شاید هویدا ترین صنعتی باشد که در سروده های خواجه شیراز به کار رفته است. وقتی این شگرد بلاغی و زیبایی شناختی با ویژگی اخلاقی، هنری و رمزی ممتازی به نام «رندانگی» همراه شود، فهم مقصود سخن خواجه، گونه گون، متناقض و گاه دیر یاب می شود. یکی از این ایهام های رندانه در شعر خواجه شیراز ایهام در خود واژه «حافظ» است. نگارنده در جستار پیش رو نمونه هایی از ابیات پایانی غزل های خواجه را که در آن تخلصِ «حافظ» ذکر شده ارائه کرده است و با آوردن دلایلی بیان می کند که اگر در چنین نمونه هایی منظور از «حافظ» را، حافظِ قرآنِ شهر بدانیم، شاید به منظور شاعر نزدیک تر شده باشیم. مهم ترین دلایل نگارنده برای اثبات این امر، دگرسانی های برخی ابیات خواجه شیراز است؛ بدین معنی که کاتبان دیوان او گاه واژه های هم وزنِ «زاهد، واعظ و حافظ» را به جای یکدیگر به کار برده اند و گاه با توجه به حال وهوای کلی یک غزل، برداشت معنی حافظ قرآن یا حافظ حدیث شهر درست تر می نماید. بنابراین باید بر قاموس شخصیت های منفور دیوان خواجه، «حافظ» را نیز افزود و او را درکنار کسانی چون زاهد، واعظ، شیخ، فقیه، امام شهر، ملک الحاج، مفتی، قاضی، صوفی، یرغو و... قرار داد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان