فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۵۲۱ تا ۲٬۵۴۰ مورد از کل ۱۶٬۳۳۷ مورد.
حوزه های تخصصی:
ویس و رامین داستانی عاشقانه و مربوط به دوران اشکانی- ساسانی است. فخرالدین اسعد گرگانی این اثر را در قرن پنجم هجری به نظم درآورد. نگرش اصلی در این سروده، غنایی است؛ اما نمود مضامین تعلیمی نیز در آن دیده می شود. این آموزه ها به طور مستقیم (از زبان راوی- شاعر) یا غیرمستقیم (از زبان شخصیت ها) تبیین شده اند. فخرالدین اسعد با قواعد زبان و ادبیات پهلوی کاملاً آشناست؛ ازاین رو بدون دخالت عناصر اسلامی و با حفظ سنت های مَنشی ایرانیان در دوران پیش از اسلام (که به طور ویژه در اندرزنامه های پهلوی نمایان است)، موفق شد شاهکاری غنایی- تعلیمی بسراید. بنابراین در این مقاله، تأثیرگذاری تعلیمی اندرزنامه های پهلوی بر منظومه ویس و رامینبه روش توصیفی- تحلیلی بررسی می شود. سنت های اخلاقی مانند خردستایی و دانش آموزی، ستایش خداوند و توکل به او، وفای به عهد، دادگری، خرسندی و قناعت، منش و گفتار راست، دنیاستیزی و آزمندی، در اندرزنامه ها بسیار دیده می شود. این سنت های اخلاقی در منظومه ویس و رامیننیز بیان شده است. درنتیجه این گمان تأیید می شود که سروده فخرالدین اسعد با تأثیرپذیری از فرهنگ و اخلاق ایرانیان باستان سروده شده است.
دوره اعتلای شعر تعلیمی صوفیه در ادب فارسی
حوزه های تخصصی:
قرنهای 6و7و8 هجری دوره اوج شکوفایی شعرتعلیمی صوفیه است، بستر این نهضت فکری، نابسامانیهای اجتماعی ناشی ازتسلط اقوام غیر ایرانی و ایلغار طوایف ددمنش بیگانه به این سرزمین بود که منجر به کشتار وخرابی وتباهی وفساد ودر نتیجه یاس وحرمان درمیان آحاد مردم ایران زمین گردید. آنچه در این لحظه های حساس چون جان داروی نجات بخش، مردم را از سقوط رهائی بخشید، تراوشهای فکری معلمان حکمت واخلاق وعرفان وتصوف در ساختار کلام منظوم با محتوای پندو اندرز وهدایت واصلاح بود که جامعه ایرانی را با هویت معتبر خویش در برابر آن همه تباهی وسیاهی حراست نمود وآلام دردناک آنان را تسکین بخشید. دراین دوره با سه جلوه شعر تعلیمی صوفیه آشنا می شویم: حکمت عملی،حکمت نظری، حکمت رمزی، وتجلی این سه مقوله را به اقتضای فرصت در جام جم اوحدی، حدیقه سنائی، ومنطق الطیر عطار، بررسی می کنیم.
طرحی برای طبقه بندی قصه های مربوط به(اخبار از غیب) در متون عرفانی منثور تا قرن هفتم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قصه های کرامت،بخشی از میراث فرهنگی است که می تواند دستمایه پژوهش های گوناگون جامعه شناسی،روان شناختی،ادبی،تربیتی،تاریخی و مانند آنها قرار بگیرد.تاکنون کوششی جدی در زمینه طبقه بندی این قصه ها انجام نشده است.این تحقیق بر آن است که طرحی نسبتا جامع ودقیق برای این منظور تهیه کند.در یک طبقه بندی کلان می توان کرامت ها را به سه طبقه بزرگ اخبار از غیب ،اشراف برضمایر و تصرف در طبیعت تقسیم کرد.هر کدام از این طبقه بندی ها ی بزرگ نیز به تیپ های اصلی وفرعی کوچکتری تقسیم می شوند و برای هر کدام از آنها شماره ای در نظر گرفته می شود،به طوری که هر کرامتی دقیقا درجای مشخصی قرار بگیرد و به سهولت در دسترس محققان باشد.در این مقاله صرفا به قصه های مربوط به «اخبار از غیب»می پردازیم و می کوشیم طرح کاملی برای این قبیل قصه ها ارائه کنیم.پس از بررسی متون عرفانی پیش از قرن هفتم،با استقصای تام،بیست و پنج تیپ اصلی و هفت تیپ فرعی به دست آمد.این بیست و پنج تیپ ،بخش نخست یک مجموعه سیصد تیپی را تشکیل می دهند.داده های این تحقیق ،ازسیزده متن مهم عرفانی تا پایان قرن ششم،فراهم آمده اند.
ترجمه در دوران دفاع مقدّس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی وضعیت ترجمه در هر دوران دریچه ای است به اوضاع جامعه در آن برهه از تاریخ. آن چه در دوران دفاع مقدس در حوزه ادبیات ترجمه شده در ایران اسلامی گذشت با همین فرض در قالب یک طرح پژوهشی بررسی شد. نتایج نشان داد در این دوران در حوزه رمان، تعداد ترجمه های مجدد و چاپ مجدد ترجمه های قبلی بیشتر از ترجمه های تازه بوده، آثار کلاسیک همواره پُر ترجمه و پُر چاپ بوده اند ، یعنی ادبیات نو آن زمان به بازار راه نداشته، امّا در حوزه داستان کوتاه، نشریات ادبی در ارایه فرم های نو پیشگام بوده اند. نتایج همچنین نشان داد که مهم ترین شیوه ترجمه در این دوران بومی سازی بوده است، یعنی در دوران پر تلاطم دفاع مقدس ترجمه در خدمت دو نیروی متقابل به کار رفته است. هم در صدد مقابله با ورود ادبیات ، مفاهیم و ارزش های نو، بیگانه و نا ایمن بوده است و هم به واسطه خاصیت ذاتی خود محمل ورود این مفاهیم بوده است. نقش اول در ترجمه رمان ها پر رنگ است و نقش دوم در ترجمه داستان های کوتاه در نشریات ادبی که در پی معرفی آثار و سبک های نو بوده اند.
رویکردی دیگر به "ببربیان" در شاهنامه
منبع:
نامه پارسی ۱۳۷۸ شماره ۱۵
حوزه های تخصصی:
بررسى نشانه هاى نوآورى در شعر برخى از شاعران نئوکلاسیک معاصر عرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
صاحب نظران و منتقدان ادب عربى در بررسى زمینه هاى پیدایى جمعیت هاى ادبى در ادب معاصر عرب کمتر به نقش شاعران کلاسیک جدید در تجدد و نوآورى توجه نموده اند. اما به نظر مى رسد اختلاف نظر منتقدان در مورد سبکهاى ادبى آنها تحولات و دستارردهاى عظیمى را به ارمغان آورده است به طوریکه شاید با جرأت بتوان گفت که اگر این اختلاف نظرها در عرصه ى ادبى عصر حاضر بروز نمى کرد برخى از جمعیتهاى ادبى اثرگذار معاصر هرگز پا به عرصه ى وجود نمى گذاشت. در این مقاله ما سعى نموده ایم تا ریشه ها، علائم و نشانه هاى نوآورى را در آثار و اندیشه هاى سه تن از شاعران کلاسیک جدید یعنى محمود سامى بارودى،- افظ ابراهیم و به ویژه احمد شوقى نقد و بررسى کنیم. صاحب نظران و منتقدان ادب عربى در بررسى زمینه هاى پیدایى جمعیت هاى ادبى در ادب معاصر عرب کمتر به نقش شاعران کلاسیک جدید در تجدد و نوآورى توجه نموده اند. اما به نظر مى رسد اختلاف نظر منتقدان در مورد سبکهاى ادبى آنها تحولات و دستارردهاى عظیمى را به ارمغان آورده است به طوریکه شاید با جرأت بتوان گفت که اگر این اختلاف نظرها در عرصه ى ادبى عصر حاضر بروز نمى کرد برخى از جمعیتهاى ادبى اثرگذار معاصر هرگز پا به عرصه ى وجود نمى گذاشت. در این مقاله ما سعى نموده ایم تا ریشه ها، علائم و نشانه هاى نوآورى را در آثار و اندیشه هاى سه تن از شاعران کلاسیک جدید یعنى محمود سامى بارودى،- افظ ابراهیم و به ویژه احمد شوقى نقد و بررسى کنیم.
گِله از فراق شرح غزلی از سعدی
حوزه های تخصصی:
غزلهای سعدی بر اساس مذهب عشق است. در غزلی که در اینجا شرح داده می شود سعدی از عشقی سخن می گوید که در ازل با جان آدمی پیوند یافته است و چون به این جهان می آید به درد فراق مبتلا می شود. سعدی از این عشق ازلی به باده ای تعبیر می کند که خمار آن در دوران فراق این جهانی او را طالب نوشیدن جامی دیگر از آن می کند. اما ساقی این جام را در ازای سعی و عمل نمی دهد. کاری که عاشق باید بکند افتادگی آموختن است و ترک گله از یار کردن.
فعل معلوم بجای فعل مجهول
حوزه های تخصصی:
سیمرغ
حوزه های تخصصی:
اساطیر ایران در آیینة خوانش و دریافت حسین مجیب المصری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسطورهشناسی تطبیقی، از زمینههای پژوهشی نسبتاً جدیدی است که از نیمة دوم قرن نوزدهم، به طور گسترده کاربرد یافته است. ارتباط این رویکرد، از یک سو در زمینة ادبیات تطبیقی و از سوی دیگر، در حوزة نقد اسطورهای پیوستگی و انسجام مییابد. با اینکه ضرورت شناخت اساطیر ملل و اقوام جهان، بهصورت گسترده و تطبیقی، نخست از سوی پژوهندگان اروپایی احساس شد و پژوهشهای گستردهای انجام دادند که بیشتر محدود به اساطیر اقوام اروپایی (یونان و روم) بود، اما گسترة کاربرد این رویکرد، در شناختگی اساطیر ملل اسلامی، از کاوشهای جزئی یا موردی برخی مضامین اسطورهای، فراتر نرفت. حسین مجیب المصری، در سال 2000 با شناخت این فقر پژوهشی، با تحقیقی با نام «دراسة مقارنة للأسطورة بین الأدب العربی و الفارسی و الترکی»، نخستین گام را در تطبیق اسطورههای ایرانی، عربی و ترکی برداشت و شگفتا که هنوز پس از گذشت یک دهه، حتی اشارهای نیز بدانها نشده است. مجیب المصری در این پژوهش تطبیقی، هریک از اساطیر ایرانی، عربی و ترکی را در سه بخش جداگانه مورد بررسی قرار میدهد. هرچند این اثر، هماهنگ با رویکرد نقد اسطورهای قرن بیستم نیست، اما در نقد و سنجش اسطورههای ایرانی، دستاوردهای نوینی را در عرصة اسطورهشناسی تطبیقی، ارائه می کند و اسطورههای ناشناختهای از اساطیر عربی و ترکی را، با نمونههای مشابه ایرانی تطبیق می دهد که تاکنون در هیچ پژوهشی، مورد بررسی قرار نگرفته اند. در این مقاله می کوشیم ارتباط اسطوره و کارکرد اسطورهشناسی در ادبیات تطبیقی را نمایان و سپس دستاوردهای حسین مجیب المصری را معرفی کنیم و در حوزهای محدودتر، بهنقد آرای حسین مجیب المصری در خوانش و دریافتی که از اساطیر ایران داشته است، بپردازیم و در پایان، وجوه اشتراک اساطیر فارسی با اسطورههای تطبیقی عربی و ترکی را، در دو بخش اسطورههای دینی و تاریخی نشان دهیم. هدف از این پژوهش نشان دادن تواناییهای بالقوة اساطیر ملل اسلامی، تأکید بر پژوهش در بستر اسطورهشناسی تطبیقی و ضرورت تغییر توجه یک سویة اسطورهشناسان ایرانی و غیر ایرانی است.