فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۸۱ تا ۲۰۰ مورد از کل ۱۶٬۲۷۵ مورد.
حوزه های تخصصی:
شوق یکی از احوال عرفانی است که در غیبت معشوق پدید می آید و در حضور او باید از بین برود. در متون منظوم و منثور عرفانی، تداوم شوق در عین وصل نیز دیده می شود. برخی از عرفا عقیده دارند در وقت وصال و حضور معشوق، شوق افزون و به اشتیاق تبدیل می شود. تداوم شوق یا تبدیل آن به اشتیاق در حضور معشوق، ناشی از بی پایان بودن سیر فی الله، بی کرانه بودن جمال معشوق، محدودیت ظرفیّت عاشق و خوف از زوال وصال می تواند باشد. معشوق هزاران جلوه دارد و عاشق در هر منزل به وصال جلوه ای از جمال او می رسد؛ لذا نسبت به یک جلوه واصل، ولی نسبت به جلوه های دیگر مشتاق محسوب می شود. نیاز مداوم عاشق به معشوق و بی نیازی معشوق نیز سبب تداوم شوق در حضور معشوق می شود. با پایان یافتن «سیرالی الله»، «سیر فی الله» آغاز می شود که به دلیل بی کرانه بودن جمال و جلال معشوق، این سیر پایانی ندارد، لذا وصال کامل در مقام «سیر فی الله» هیچ وقت حاصل نمی شود و عاشق همیشه باقی می ماند.
نظری بر معرفت شناسی از منظر مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
معرفت شناسی Epistemologg طی چند دهه اخیر در جهان یکی از پر دامنه ترین مباحث تحقیقاتی بوده است. معرفت شناسی شاخه ای از فلسفه معاصر است که به بررسی ماهیت و حدود معرفت و مبانی آن می پردازد و قابلیت اعتماد به ادعاهای معرفتی را می سنجد. این اندیشه امروزه گر چه در هیاتی نو رخ نموده اما در شاخه عرفان اسلامی سابقه ای بس طولانی دارد و هنوز محققان در این زمینه به مباحث عرفا، محتاج اند. مولوی معتقد است، تجربیات ناب عرفانی بیان ناپذیر است؛ اسرار حق در زبان نمی گنجد و محرومیت راز ایجاب می کند از حقایق درواری داستان و حکایت سخن گوید و از مستمع می خواهد تا به ظاهر حکایات بسنده نکند. جان اندیشه معرفتی او در داستان ""فیل "" نمایان می شود. او در باب حقیقت و معرفت آن همچون سایر عرفا بر این باور است که حقیقت، واحد و چند لایه و منظرها، متفاوت است، بنابراین اختلاف در اهل معرفت، بنیانی واقعی ندارد و هر چه هست اشتراک و اتحاد معرفت ها و اصحاب آن است که چه بسا خود از آن بی خبر باشند.
بنای این اندیشه، ارائه الگوی شناخت حقیقت راستین واحد در انبوه حقیقت هاست که ازدو راه به این مهم می پردازد: اول آنکه در کنار تعدد راه های شناخت، حقیقت را نیز متکثر معرفی می کند(کثرت گرایی) و دوم آنکه حقیقت را واحد وراههای دسترسی به آن را متعدد می داند.(شمول گرایی)
فارسی دری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فارسی دری زبانی است که از اواخر دوره ساسانی تا امروز، زبان فرهیختگان ایرانی بوده و نه تنها درمدائن و سواحل اروند رود؛ بلکه در دور دست ترین شهرهای خراسان و ماوراءالنهر بدان سخن می گفته اند. با وجود دلائل کافی برای اثبات این مدّعا بیشتر پژوهشگران و نویسندگان تاریخ ادبیات برآنند که فارسی دری گویش یا لهجه ای بوده است محدود و منحصر به چند ناحیه در خراسان و ماوراءالنهر و به وسیله پادشاهان آن ولایات؛ بویژه سامانیان در سراسر ایران گسترش یافته و پس ازتحوّل و تکامل تدریجی به زبان رسمی همه اقوام ایرانی در گفتار و نوشتار تبدیل شده است. عنوان دری نیز حاکی از نسبت آن به دربارهای نواحی شرقی ایران است. در حالی که فارسی دری زبان دربار ساسانی و نام آن صرفاً از انتساب به دربار و شهر مدائن است.
بررسی نثر صوفیانه از سده پنجم تا قرن هشتم ه . ق
حوزه های تخصصی:
با توجه به دیدگاه کلی پژوهشگران، که نثر متون عرفانی را نثری ساده و روان دانسته اند بررسی جنبه های سادگی این آثار امری ضروری می نماید، لذا بدین منظور آثار منثور عرفانی از لحاظ ویژگی های لفظی و معنوی مورد ارزیابی قرار گرفت، حاصل این بررسی نشان می دهد که اینگونه آثار از لحاظ کمیت الفاظ در برابر معانی به جهت استناد به ایات و احادیث و درج و تضمین اشعار و آرایه های ادبی، نثری مطنب (دراز، طویل) است و از جهت پرداختن به تکلفات ادبی، نثر مرسل (ساده، روان) و عالی است و در نهایت به این اصل دست می یابیم که نثر متون عرفانی همچون نثر آثار علمی (تا جایی که از اصطلاحات فلسفی و کلامی بهره نگرفته اند) از جهت دریافت و درک برای خواننده، نثر ساده بوده و هدف از درج آرایه های ادبی برانگیختن مخاطب است و اقتباس از ایات و احادیث نه به جهت تزیین کلام بلکه بیشتر جهت تاکید و تایید کلام به کار رفته است.
ادبیات تطبیقی: تعریف و زمینه های پژوهش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات تطبیقی نوعی پژوهش بین رشته ای است که به مطالعه رابطه ادبیات ملت های مختلف با هم و بررسی رابطه ادبیات با هنرها و علوم انسانی می پردازد.ادبیات تطبیقی در زادگاه خود فرانسه بخشی از تاریخ ادبیات محسوب می شد و پژوهشگران فرانسوی بیشتر به دنبال سرچشمه های الهام و شواهد تاریخی ای بودند که مؤید پیوندهای ادبی ملت ها و بیانگر تاثیرپذیری آن ها از یکدیگر باشد.از این رو ، توجه به مساله زیبایی شناسی آثار ادبی اهمیت چندانی در مکتب فرانسوی ادبیات تطبیقی نداشت. مکتب تطبیقی آمریکا که در نیمه دوم سده بیستم سر برکشیده بود، زیبایی شناسی و توجه به نقد و تحلیل را در راس کار تطبیقگری نهاد.مکتب مزبور، ادبیات را پدیده ای جهانی و در ارتباط با سایر شاخه های دانش انسانی و هنرهای زیبا می داند.برخی از تطبیقگران معاصر آمریکا، ادبیات تطبیقی را با مطالعات فرهنگی درآمیخته اند.در این مقاله، کوشش شده است تا به تعریف ادبیات تطبیقی از دیدگاه دو مکتب فرانسوی و آمریکایی ومعرفی قلمرو پژوهش در این رشته نوپا بپردازیم.
خوانشی زیباشناسانه از مرگ در شاهنامه فردوسی (مرگ سیاوش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله بر آن است تا با بررسی زیبا شناسانه مرگ یکی از شخصیتهای حماسه فردوسی، گوشه ای از قابلیت پویایی و تأویل این اثر را به تصویر بکشد. بنیاد اسطورهای- تاریخی متون حماسی در ظاهر، آنان را به سوی تفسیر ناپذیری سوق میدهد حالی که بافت داستانهای شاهنامه به گونهای است که متن را کاملاً تاویلی مینماید. حماسه فردوسی بافتی پارادوکسی دارد: از سویی درآن نشانه هایی است که به نحوی اساسی اصیل و واقعی همچون مشخصههایی منسجم و متناسب و نظام مند موجودیت دارند و از سوی دیگر، تاویل و تفسیر در آن متوقف نمیشود و کاملاً بافت زدا و معناساز و سرشار از ابهام است و پیوسته میکوشد فاقد بافت قطعی باقی بماند؛ غیر تاریخی و غیرمکانی جلوه کند و برخود جاودانگی ببخشد. گزینش مرگ سیاوش و جلوه زیبا شناسانهی مرگ این قهرمان حماسی مناسبتی است در بیان ویژگی شگرف حماسه فردوسی که با وجود گرایش به ساختار پیوسته،خصلتی ساختگرایانه دارد.
نقد کتاب: شاهنامه فردوسی (نقد شاهنامه تصحیح دکتر جلال خالقی مطلق)
حوزه های تخصصی:
نگاهی به باز آفرینی حکایت پیل در تاریکی مثنوی معنوی پیل اندر خانه ای تاریک
حوزه های تخصصی:
مقایسه کاربرد نمادین آب در غزلیات عرفانی عطار و مولانا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
رمز یا نماد یکی از فنون بیان هنرمندانه است که در فرهنگ و تمدن انسانی جلوه های گسترده و متنوعی دارد و از دیرباز مورد توجه گویندگان و شاعران بزرگ زبان فارسی قرار گرفته است.با نماد، پرده خیال رنگین تر می شود، چرا که نماد یکی از برجسته ترین انواع صور خیال می باشد. ادبیات ایران سرشار از رمز است. رمز یا نماد در بین تمامی گونه های ادبی چون شعر غنایی حماسی، عرفانی و غیره ریشه دوانده است.در این مقاله ضمن تعریف نماد و بررسی انواع آن، ابتدا رابطه نماد با صور خیال مورد بحث قرار گرفته است سپس کاربردهای نمادین آب و ترکیبات گوناگون آن در غزلیات عرفانی مولوی و عطار همراه با شواهد شعری بررسی شده است.
لیس فی الدار غیرنا الدیار
حوزه های تخصصی:
تکامل جسم (بدن) در سیر و سلوک از دیدگاه مولانا در مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه مولانا پژوهی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی عرفان ادبی
- حوزههای تخصصی ادبیات حوزه های ویژه عرفان و تصوف در ادبیات بررسی مفاهیم عرفانی و اصطلاحات تصوف در ادبیات
در بینش مولانا سیر الی الله تغییر و تبدیل وجود انسان از نقص به سوی کمال بیانتهاست. این تغییر و تبدیل نه تنها در باطن و درون سالک الی الله به وجود میآید بلکه قالب و جسم مادی او را نیز شامل میشود. از دیدگاه مولانا جسم اولیای خداوند و مقر ّبان الهی اگرچه از لحاظ ظاهر همانند جسم افراد معمولی است، اما از لحاظ باطن دارای صفات، و یا قابلیت ها و خواصی است که آن جسم را از جسم افراد دیگر متمایز میکند.نگارنده در این مقاله سعی دارد دیدگاه های مولانا را درباره تعالی جسم در سیر و سلوک در حد ّ توان خود مورد تحلیل قرار دهد
سرای سکوت (بحثی درباره سکوت و تولد دوباره مولوی در دیدار با شمس تبریزی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«سکوت» یکی از مفاهیم بنیادین عرفان، به ویژه عرفان اسلامی، است. یکی از کسانی که به این سکوت عرفانی نائل می شود و تولد دوباره می یابد، مولوی است. مطالعه در آثار او و رابطه اش با شمس تبریزی نشان می دهد که شمس، خاموشی و سکوت را به مولوی آموخت تا از درون مولوی متشرع، مولوی عارف و عاشق زاده شود. این طبیب حاذق روان دریافته بود که انباشتگی اطلاعات در مولوی مهم ترین مانع است و به همین دلیل به او آموخت «که تعلم نیز حجاب بزرگ است». شمس با دقت مراقب احوال مولوی بود و مولوی هم شیفته شمس، اما تا تهی شدن از خود راه درازی در پیش بود. به همین دلیل، شمس به دفعات آموزه های خود را تکرار می نمود. حتی به نظر می رسد مسافرت های گاه و بی گاه شمس با هدف خاصی صورت می گرفته است تا مولوی سرانجام نه شمس تبریزی، بلکه شمس درونی خود را بیابد. آموزه های شمس بی نتیجه نماند. چنان که تغییر حال مولوی و آثار او زاده دیدار او با شمس، تاثیر آموزش های او و فراگیری سکوت عرفانی بود. شاید به همین دلیل مولوی تخلص «خاموش» را برای خود برگزید. سرانجام مولوی با تسلیم کامل خود به شمس، خاموشی را تجربه کرد تا با نشستن در مرکز این توفان، آتشفشان دلش سر باز نماید و سرانجام با فراگرفتن سکوت عرفانی، تولد دوباره بیابد و به مولوی عاشق و عارف جاودانه ای بدل گردد.
خلیل الله خلیلی؛ شاعر بیداری و پایداری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خلیل الله خلیلی مشهورترین شاعر معاصر افغانستان است. شعر او درون مایه های متنوعی دارد، اما مضامین مرتبط با بیداری و پایداری در آثار خلیلی از جایگاه درخور توجهی برخوردار است. مضامینی همچون آرمان فلسطین، انترناسیونالیسم اسلامی، آزادی خواهی، استعمارستیزی، و دعوت مسلمانان به اتحاد و پرهیز از تفرقه در حوزة شعر بیداری و درون مایه هایی همچون نفی استبداد و سلطة بیگانگان، ستایش مجاهدان و رزمندگان، شرح مصائب و مشکلات جنگ، و بیان دشواری های مهاجرت و غربت در زمرة مضامین پایداریِ شعر خلیلی قرار می گیرند. این مقاله، ضمن تبیین زمینه های شکل گیری مضامین بیداری و پایداری در آثار خلیل الله خلیلی، به تحلیل نمونه هایی از این اشعار می پردازد.
ادبیات تطبیقی در ایران: پیدایش و چالش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات تطبیقی از دیدگاه مکتب فرانسوی، شاخه ای از تاریخ ادبیات است که به بررسی روابط تاریخی در میان دو یا چند ادبیات ملی می پردازد. مکتب تطبیقی آمریکا نیز ادبیات تطبیقی را پژوهشی بین رشته ای می داند که به مقایسه ادبیات ملت ها با یکدیگر و بررسی رابطه ادبیات با سایر رشته های علوم انسانی و هنرهای زیبا می پردازد. ادبیات تطبیقی در مفهوم علمی آن نخست در فرانسه پدید آمد؛ آن گاه به بعضی از کشورهای غربی چون آلمان، ایتالیا، آمریکا و ... راه یافت و سپس روانه شرق دور و دیگر کشورها چون ایران گردید. ایران در زمره نخستین کشورهای آسیایی است که به تاسیس ادبیات تطبیقی پرداخته است اما پژوهش گران ایرانی غالباً با نادیده انگاشتن نظریه-های ادبیات تطبیقی به پژوهش های عملی و کاربردی در این حوزه پرداخته اند. این امر منشا بسیاری از آشفتگی ها و یا کژتابی های ذهنی و فکری ای است که امروز در حوزه ادبیات تطبیقی فارسی وجود دارد.
تحلیل تطبیقی درونمایه های مقاومت در اشعار «سمیح القاسم»، «حسن حسینی» و «قیصر امین پور»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ادبیات مقاومت چهره ای انسانی و جهانی دارد و تلاش های یک نسل مبارز را که برای رهایی سرزمین، دین، فرهنگ و سنت های خود از چنگال تجاوزگران به حریم ارزش های ملی و انسانی به پا خاسته است، برای همگان در بیان فخیم شعری و ادبی ترسیم می کند. حوادثی مانند اشغال فلسطین و حملة عراق به ایران، باعث آفرینش آثاری یگانه در حوزة ادبیات مقاومت ملل شد. آثار شاعر مقاومت فلسطین، «سمیح القاسم» و شاعران دفاع مقدّس ایران، «حسن حسینی» و «قیصر امین پور» میراثی ارزشمند در عرصة شعر مقاومت دو سرزمین است.
پژوهش حاضر بر آن است به بررسی همسانی ها و تفاوت های شعر مقاومت دو سرزمین با اتکاء بر آثار شاعران مورد نظر بپردازد. یافته های پژوهش نشان می دهد که احساس تعلق به سرزمین، دفع تجاوز و اشغال خارجی از عوامل اصلی بروز عناصر مقاومت در شعر سمیح، حسینی و امین پور هستند. سرزمین، جنگ زدگان، قیام علیه متجاوز، انگیزه های دینی و قومی مبارزه، شهادت، دشمن، آرمان گرایی و اعتراض به نادیده گرفتنِ ارزش های جریان مقاومت از مهم ترین درونمایه های اشعار شاعران مورد نظر به شمار می روند.
زبان نشانه ها (بررسی انگاره های نمادین رمان «کیمیاگر» و مقایسه با نمونه های عرفان و تصوف اسلامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بهره گیری از زبان نمادین یا رمزی همواره مورد توجه شعرا، نویسندگان و هنرمندان بوده است. ظرفیت بالای عنصر زیبایی بخش رمز، به همه انواع ادب حماسی، غنایی، عرفانی، نمایشی و تعلیمی امکاناتی فراوان داده است تا شاعر، نویسنده و هنرمند بتواند اثری از هر نظر برجسته و متمایز بیافریند. ادبیات عرفانی جولانگاه و پهنه زبان نمادها است و عرفا برای بهره گیری بیشتر از مفاهیم واژگان و موضوع «غیرت عرفانی» و اینکه افراد بیگانه و غیر اهل نتوانند به مقصود آنان پی ببرند، از این زبان استفاده می کنند.زبان نشانه ها ـ که در رمان کیمیاگر از آن به روح جهان، زبان روح، رویای شخصی، اصل مطلوبیت، مکتوب و عشق یاد شده است ـ مهم ترین عنصر سازنده این رمان است. در این میان آشنایی نویسنده با عرفان مشرق زمین، به ویژه عرفای اسلامی و ایرانی، و در نهایت تاثیرپذیری از آنان، موضوعی است که در این مقاله به آن پرداخته شده است.
باده و می و تعابیر آن در شعر عرفانی فارسی
حوزه های تخصصی:
با رواج شعر عرفانی فارسی، شعرای صوفی مسلک و عارف برای بیان اندیشه و احساسات درونی خویش کلمات و واژه ها را در معنای اصطلاحی و کنایی به کار می برده اند. «می» و «شراب» از جمله الفاظی است که در شعر عرفانی جایگاه ویژه یی را دارا بوده است این اصطلاح با ویژگی ها و صفات بی شمار خود، معانی عرفانی نغزی را در ادبیات منظوم فارسی به جا گذاشته است. با ورود «باده و شراب» در شعر فارسی و به تبع آن، جریان این الفاظ در شعر عرفانی و صوفیانه، معانی و تعابیر «باده» گسترده تر شده و دیگر الفاظ مربوط به باده خواری همچون میکده، خرابات، مستی، ساقی و ... ذهن شاعران را به معشوق حقیقی و عشق و محبت ازلی پیوند زده است تا زیباترین و عاشقانه ترین صور شعری به تصویر کشیده شود.