فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۴۱ تا ۹۶۰ مورد از کل ۱۶٬۳۹۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
یکی از مهمترین مضامین مشترک قابل بررسی در آثار سه ادیب بزرگ جهانی ، حافظ و گوته و پوشگین ، موضوع « عشق » است . حافظ آشکارا خود را « بنده عشق » می خواند و عشق را ماندگارترین صدا در همه اعصار در زیر این گنبد دوار می داند . گوته نیز در دیوان غربی - شرقی با الهام گیری از حافظ ، عشقی انسانی و آسمانی را به نمایش می گذارد ، و در سرگذشت ورتر از عشقی نافرجام سخن می گوید ، و در فاوست ، عشق مارگریت را مایه نجات روح سرگشته فاوست معرفی می کند ...
خواب و رویا در دیوان حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خواب و رویا از پدیده هایی است که بسامد آن در دیوان حافظ، قابل توجه است و از این رو، قابلیّت بررسی و تأمّل دارد. حافظ در بیتی هنرمندانه و موجز به همانندی و شباهت مرگ و خواب که مفهوم حدیثی از پیامبر(ص) است، اشاره کرده است. وی مطلع دو غزل از غزل های خود را به نقل رویاهای سحرگاهی خود و تعابیر آن ها اختصاص داده که نشان دهندهی اهمیت رویا و تعبیر آن در دیدگاه وی است. رویای پیاله، پری، آفتاب و برآمدن ماه، رویاهای غالباً سحرگاهی دیوان حافظند که به دولت، دیوانگی و پادشاه و یار سفرکردهی گزارده شده اند. این تعابیر در مجموع، مطابق با تعابیری است که در خواب نامه های فارسی برای این رؤیاها ضبط شده است.
دیدگاه های کلامی سعدی بر بنیاد قصاید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سعدی یکی از معدود شاعران زبان فارسی است که به واسطه نفوذ آثارش، حضوری دایمی، عمیق و اثر بخش در فرهنگ ایرانی داشته است. در این مقاله تلاش شده تا رابطه میان بخشی از اشعار این شاعر یعنی قصاید وی، که عموما لحن و محتوایی وعظ آمیز، خطابی و دینی و اخلاقی دارد، با اصول و مبانی مکتب کلام اشعری به طور دقیق و مستند بررسی شود. بدین منظور پس از ارایه تعریف؛ ویژگی ها، و دلایل پیدایش علم کلام، به بحثی تاریخی درباره مکاتب کلامی و زمینه های پیدایش آن ها پرداخته شده، اما از آن میان به دو مکتب غالب کلامی در تمدن اسلامی، یعنی معتزله و اشاعره توجه خاصی شده است. در بخش اصلی این مقاله با عنوان، "مکتب کلامی سعدی"، ابتدا دلایل و زمینه های تاریخی گرایش سعدی به کلام اشعری باز نموده شده و نهایتا نشانه های این گرایش و تجلی اشعری گری وی از میان قصاید استخراج و ذیل عناوین معروف مباحث کلامی، هم چون "رویت الهی"، "عدل الهی"، "جبر و اختیار"،... طبقه بندی و تشریح شده است.
تقارنها و تناسبها در گلستان سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سعدی در سخن ، داستان پردازی و اندیشه، ذهنی قرینه ساز و قرینه پرداز دارد و همین موضوع باعث می شود کلام او شفاف، منطقی، مستدل و دلنشین گردد. این مقاله می کوشد ابعاد موضوع را در گلستان سعدی بررسی نماید. تقارنهای مورد بررسی ما شامل تقارن در نام بابها، ساخت حکایتها، تقارنهای معنوی و لفظی، تقارن در شخصیت پردازی، آرایه های متقارن چون عکس، تضاد، قلب تشبیه می گردد. بر اساس یافته های این تحقیق سعدی از انواع تقارنهای لفظی و معنوی در سطوح زبانی، مضمونی، داستانی و سبکی خود بهره می گیرد؛ بی آن که این تقارنها به تکلف انجامد. توجه سعدی به سجع پردازی و آهنگ کلام نیز بی ارتباط با ذهن قرینه ساز و قرینه پرداز وی نیست. این تناسب سازی ها و تقارن اندیشی های سعدی سخن او را شفاف، منطقی و آموزشی می سازد. سعی شده است به شکل کمی و با ارایه مثالهای فراوان، موضوع تبیین و تشریح گردد. گفتنی است جز اشاراتی پراکنده تاکنون موضوع به طور منسجم و یکجا بررسی نشده است و جا دارد در باب قرینه سازی و قرینه پردازی به عنوان یکی از شاخصهای سبکی در آثار سعدی بیشتر تحقیق شود
کلک نقد کتاب: درباره حافظ به سعی سایه (بهانه ای برای مرور سه چاپ معتبر دیوان خواجه حافظ در پنجاه سال اخیر)
منبع:
کلک اسفند ۱۳۷۳ شماره ۶۰
حوزه های تخصصی:
ویژگی های شخصیتی پیران ویسه
حوزه های تخصصی:
الگوی ساختاری - ارتباطی حکایت های حدیقه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حدیقه اولین منظومه مهم تعلیمی- عرفانی در زبان فارسی است. سنایی در این اثر ارزشمند، علاوه بر پرداختن به موضوعات عرفانی و بیان معارف اسلامی، از حکایت و داستان برای مستند و مستدل ساختن مطالب و قابل فهم ساختن آن ها برای عامه استفاده کرده است. در این مقاله، برای رسیدن به پاسخ این پرسش که حکایات حدیقه، چه نقشی در تحقق اهداف تعلیمی این منظومه عرفانی دارند؛ الگوی ارتباطی رومن یاکوبسن، ادیب و زبان شناس روسی، اساس کار قرار گرفته است. یاکوبسن در هر ارتباط کلامی، شش عنصر فرستنده، گیرنده، پیام، زمینه، رمز وتماس را دخیل می داند. از دیدگاه وی، در فرآیند ارتباط این عناصر، تعیین کننده کارکردهای زبان هستند و در هر ارتباط کلامی، همواره یکی از این کارکردها برجسته تر است. بررسی عناصرِ فرستنده، گیرنده و زمینه و کارکردهای این عناصر در حکایات حدیقه نشان می دهد که در حدیقه، کارکرد ارجاعی مهم ترین و پربسامدترین کارکرد است و در جهت توضیح وتبیین زمینه معنایی متن عمل کرده است. کارکردهای کنشی و عاطفی در مراتب بعدی قرار می گیرند و بر تأثیر و نفوذ کلام راوی می افزایند.
طرحواره چرخشی در غزلیّات سعدی و حافظ شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه های متعددی در حوزه ی زبان شناسی شناختی مطرح شده که «استعاره ی مفهومی» و «طرح واره ی تصویری» بیش ترین اهمیّت را دارند. طرح واره های تصویری ساخت هایی از فرایند شناختی اند که به واسطه ی تجربه های فیزیکی انسان در برخورد با جهان خارج شکل می گیرند و امکان درک و تحلیل مفاهیم انتزاعی را فراهم می آورند. طرح واره-های تصویری گونه های مختلفی دارند، نظیرِ طرح واره های حرکتی، طرح واره های حجمی، طرح واره های قدرتی؛ و طرح-واره ی چرخشی یا دوری یکی از گونه های طرح واره های حرکتی است که می تواند از انگاشت طبیعی یا قراردادی شکل گرفته باشد. مفاهیم انتزاعی طرح واره های چرخشی در غزل های سعدی را می توان در سه دسته جای داد: 1)طلب 2)شکایت 3)ترک؛ و حافظ را نیز در سه دسته: 1)طلب 2)شکایت 3تسلیم. تحلیل های شناختی حاصل از طرح واره-های چرخشی این دو شاعر عبارتند از: 1.درک سعدی از حرکت زمان، خطی است و فهم حافظ، دایره ای. 2.درک حرکت خطی سعدی بر واقع گرایی و فهم دایره ای حافظ بر آرمان گرایی او دلالت دارد. 3.سعدی به دلیل درک حرکت خطی در گروه انسان های تراژیک جای می گیرد و حافظ به سبب فهم حرکت دایره ای در شمار انسان های حماسی. 4.شکل کاربرد واژگان و ساختارکلی غزل ها، از مرکزگریزی سعدی و مرکزگرایی حافظ حکایت می کنند.
مانی در شاهنامه ی فردوسی
حوزه های تخصصی:
این مقاله درباره ی تأثیر فرهنگ ایران باستان در ادبیات پارسی پس از اسلاام، به ویژه در سده های چهارم و پنجم هجری، یعنی دوره ی شکوفایی زبان پارسی است.
با توجه به اهمیت شاهنامه ی فردوسی در نمایاندن فرهنگ ایران باستان، نگارنده از میان آثار ادبی سده های یاد شده این شاهکار بزرگ ادبی و حماسی را برگزیده و ابیاتی از آن را که اشاره به ظهور مانی دارد، در برابر متون مانوی موجود به زبان های ایرانی میانه نهاده و آنها را با یکدیگر سنجیده است.
ترجمه و سیر آن در ایران بعد از اسلام و بررسی نمونه هایی از ترجمه از عربی به فارسی و بر عکس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ترجمه به معنی یافتن نزدیک ترین و دقیق ترین معادل برای واژگان زبان مبدا و حفظ روش و سیاق گوینده،از دیرباز و در طول تاریخ،پیوسته مورد توجه عام و خاص بوده و از ابزارهای مهم ارتباطی بشر به شمار می رفته است.علاقه مندی انسانها به آگاهی از فرهنگ،ادب واندیشه ملتها و اقوام و انسانهای دیگر و نیازمندی آنها به علوم و فنون دیگر،درکنار اختلاف و تفاوتهای زبانی موجود در جوامع انسانی گوناگون ترجمه را به عنوان یک موج موثر در جریان و سیر تاریخ اندیشه و فرهنگ انسانی نوعی تبادل و داد و ستد اندیشه،مطرح می نماید. شروع رسمی ترجمه درمیان اعراب نیز به روزگار پیامبر اسلام(ص)بر می گردد.حضور مسلمانان غیر عرب درمدینه ،سفرهای تابستانی و زمستانی قریش،تجارت با ایران و روم و ارسال سفرا از جانب پیامبر(ص)به سایر کشورها،نیاز به ترجمه را ملموس تر می سازد. در این مقاله،ضمن ارائه تعریف،اهمیت وسابقه تاریخی ترجمه،به بررسی نمونه هایی از ترجمه رباعیان خیام به عربی،ترجمه گلستان سعدی به صورت نثر مسجع و دوترجمه فارسی از معلقات سبع پرداخته شده و از انواع ترجمه قدیم ،آزاد ،جدی و همسان،سخن به میان آمده است.
بررسی رابطة زمان و تعلیق در روایت پادشاه و کنیزک
حوزه های تخصصی:
پیدایش شیوه های تازه روایت در دو قرن اخیر، موجب پیشرفت روزافزون علم روایت شناسی در دهه های اخیر شده است. از جمله این مباحث، مقوله زمان در روایت است. یکی از محققانی که به چگونگی زمانمندی در روایت پرداخته، ژرار ژنت فرانسوی است که نظر خود را در قالب سه مبحث «نظم، تداوم و بسامد» مطرح کرده است. از آنجا که مطالعه دقیق عناصر سازنده یک روایت و بازنمود قوانین حاکم بر آن، ما را در شناخت بهتر سازوکار و روابط درونی عناصر روایی یاری می دهد؛ در این مقاله بر اساس نظریه ژنت، نشان می دهیم که چگونه مولانا، به عنوان یک داستان پرداز کلاسیک، از تمام ظرفیت های ادبی- روایی عنصر زمان در حکایت «پادشاه و کنیزک» در مثنوی بهره می برد و در مسیر حرکتش از زمان تقویمی به زمان روایی، با استفاده مناسب از تغییر در نظم خطی زمان پی رنگ و تفصیل و تکرار در شرح برخی کنشها، نوع خاصی از زمانمندی را ایجاد می کند که ارتباطی مستقیم و معنادار با القای حس تعلیق و انتظار در مخاطب داستان دارد.
گفتگو در حکایت خلیفه و اعرابی در سه روایت مثنوی، مصیبت نامه و جوامع الحکایات
حوزه های تخصصی:
گفتگوی اشخاص حکایت با یکدیگر از شگردهای شخصیت پردازی است. هر گفته نشانی از گوینده خود دارد و شخصیت ها نیز با گفتگو خلق می شوند، هم چنان که سخن گفتن هر کسی نیز نشانی از طبقه اجتماعی، میزان تحصیلات و منش انسانی او دارد. بنابراین قدرت به کارگیری گفتگو در خلق شخصیت کار ساده ای نیست و از عهده هر کسی برنمی آید؛ بخصوص اگر اثر هنری به شعر باشد. در این نوشته با روش تحلیل محتوا به مقایسه عنصر گفتگو در حکایت تمثیلی «خلیفه که در کرم از حاتم طائی گذشته بود» از مثنوی مولوی و مآخذ احتمالی آن یعنی «مصیبت نامه» عطار و «جوامع الحکایات» عوفی می پردازیم تا از این طریق فرضیه خود را در برتری هنری مولوی بر مآخذی که از آنها استفاده کرده است به اثبات برسانیم و به این نتایج برسیم که گفتگو در مثنوی علاوه بر خلق شخصیت ها و بیان احساسات و عواطف و افکار آنها، نشانه شناخت درست مولانا از روحیات اقشار مختلف جامعه است؛ به طوری که در حکایت مثنوی با آن که تشخص زبانی وجود ندارد لیکن لحن گفتگوها چنان است که می توان به طبقه اجتماعی و و وضعیت روحی شخصیت ها پی برد. علاوه بر آن مولانا نیز در چارچوب این گفتگوهای نسبتاً طولانی با هنرمندی به اهداف تعلیمی خود دست می یابد.
اقتباس بینامتنی در مهمان مامان نمونه ای از نگاه حداکثری به اقتباس سینمایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مبحث اقتباس همچنان از مباحث مناقشه برانگیز مطالعات نظری و تحلیلی سینما و ادبیات تطبیقی به شمار می رود. دادلی اندرو (1945) که از نظریه پردازان متأخر مطالعات سینمایی است در نوشتارهای پیاپی مبحث اقتباس سینمایی را مورد بررسی قرار داده و با توجه به مناسبات ممکن میان متن ادبی و سینمایی دسته بندی های مختلفی را درباب چیستی، چرایی و اصناف اقتباس ارائه کرده است. ما در این مقاله با تکیه بر نظریات دادلی اندرو، ابتدا با برشمردن انواع اقتباس سینمایی نوعی رویکرد حداکثری به مقوله اقتباس را که بر مفاهیمی نظیر بینامتنیت تکیه دارد، مطرح می کنیم و با رویکردی تطبیقی متنِ داستانِ مهمان مامان (1375) اثر هوشنگ مرادی کرمانی (1323) و متنِ فیلمِ سینمایی مهمان مامان اثر داریوش مهرجویی را از این منظر مورد بررسی قرار می دهیم. طبق نظریه اندرو، اقتباس مهرجویی در دسته «تلاقی» قرار می گیرد و نوعی اقتباس بینامتنی به شمار می رود که از مزیت ها و کارکردهای قابل قبولی برخوردار است. این اقتباسِ موفق بازنمود گفت وگوی چند متن مجزّاست و از همین روست که کارگردان توانسته از رهگذر بسط و تغییر در پاره هایی از متنِ اصلی باعث غنایِ اثر اقتباسی شود.
تارنمای برهم کنشانه ی متن و تصویر با بررسی تطبیقی کتاب های داستانی تصویری برتر ایرانی و غیرایرانی (بر پایه ی نظریه ی ماریا نیکولایوا و کارول اسکات)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، واکاوی و مقایسه ی رابطه ی متن و تصویر، با توجه به سازه های داستانی، در کتاب های داستانی تصویریِ برگزیده ی ایرانی و خارجی است. پژوهش گران، در بررسی این نمونه ها که هدفمندانه و با نظر صاحب نظران هر گروه، گزینش شده اند، به واژه، جمله، پاراگراف، تک گستره ، دوگستره، متن، تصویر، جلد و کل داستان توجه دارند. پژوهش پیشِ رو، بر پایه ی نظریه ی ماریا نیکولایوا و کارول اسکات بنا شده، اما راه خود را برای گشایش افقی تازه تر، بازگذاشته است؛ از این رو، در کنار رویکرد توصیفی تفسیری، به رویکرد تفسیری تجریدی نیز نزدیک شده و در بررسی آثار، هر دو راه تحلیل محتوای کیفی قیاسی و استقرایی را به روش تعریفی میرینگ (2000)، پیموده است. در پی چنین خوانشی، مبانی نظری مقوله های یادشده را پرداخته تر کرده و در زمینه ی رابطه ی متن و تصویر، به الگویی نو و همه جانبه تر رسیده که برای بیان آن، اصطلاح توصیفیِ «تارنمایِ برهم کنشی» را برگزیده است. یافته یِ جانبی این پژوهش، ارزش همراهی و گفت وگوی نویسنده و تصویرگر را برای خلق آثاری خلاق تر، گوشزد می کند.
این پژوهش نشان داد، داستان های خارجی با ساختاری نو و معنادار و خلق گمانه زنی، سپیدخوانی، رفت و-برگشت های درون متنی و تصویری و... سنجیده و پرورده تر از داستان های ایرانی است و حتی چشم اندازی گسترده و پیچیده تر از راه کارهای نیکولایوا و اسکات، پیشِ روی مخاطب می گذارد.