فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۰۱ تا ۷۲۰ مورد از کل ۱۶٬۳۹۹ مورد.
حوزه های تخصصی:
غربت اسم مصدر عربی و در لغت به معنای دوری از جای خود و دور شدن است و در اصطلاح دور افتادن روح و جان انسان از عالم قدس و بارگاه کبریایی است؛ چرا که روح در مقام قرب و درجوار حق به سر می برده، به ناگاه به گناه آلوده شده، به این خاکدان هبوط کرده است. روح پس از هبوط وارد دنیا می شود، دنیایی که به خودی خود مذموم نیست؛ اما آنجا که روح خود را وابسته دنیا و تعلّقاتش کند و اصل خویش را فراموش نماید؛ دنیا هم پرو بال او را می بندد و توان پرواز را از او می گیرد. روحی که از مرتبه لاتعینی دور افتاده دچار اندوه است و در قفس تن اسیر و زندانی و این اسارت و دوری از اصل موجبات غربت وی را فراهم کرده است.
این مقاله ضمن بررسی پیش زمینه های غربت در پی تبیین غربت انسان در اشعار مولانا است. بررسی ها نشان داد که غربت انسان در آثار عرفانی جایگاه ویژه ای دارد، به طوری که ریشه ها و پیش زمینه های غربت را می توان در ادیان قبل از اسلام و آراء فلاسفه و حکمای پیش از مولانا نیز یافت. همچنین با بررسی سیر تاریخی غربت در میان عرفای متقدّم می توان به این نتیجه دست یافت که کلام مولانا به دلایلی همچون تجربه وجودی غربت و تسلّط بر علوم زمان علی الخصوص قرآن و احادیث دارای جذّابیت وتأثیرگزاری بیشتری است. مولانا برای روح جایگاه ماورائی قائل است و معتقد است که روح و عشق به غربت در این دنیا مبتلایند و انسان باید تلاش کند تا به اصل خویش بپیوندد. هنر به عنوان یک حقیقت متعالی و مقدّس در دو جنبه آگاهی بخشی و تسکین دهی یاور انسان های غربت دیده است. همچنین عشق ازلی به عنوان عامل جذب جنسیت یاری گر انسان غریب در بازگشت به اصل است.
بررسی تطبیقی نمادینگی عناصر طبیعت در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسطورة طبیعت، نماد دوران پیش از دانش و صنعت، و نشان مشخّص روزگارانِ باستان است. طبیعت همواره در پیدایش تحولات مذهبی مردمانِ باستان و به ویژه آریایی های ساکن ایران و هند، نقشی بی بدیل داشته است. اعتقاد به قوای طبیعت به مرور زمان در میان آریایی ها، به صورت اعتقاد به خدایان مختلف در آمد و کم کم برای عناصری چون خورشید، ماه، ستارگان و باد، علائمی را اختراع کردند و آنها را قوای خدایی نامیدند. اهمیت چهار عنصر آب و آتش و باد و خاک ـ بارزترین مظاهر طبیعت ـ از آن نظر بوده که بنابر کهن ترین عقاید و باورهای پیشین، این عناصر نمایندة پاکی و سرچشمة زندگی در هستی بوده اند. تعمق در شاهنامه مؤیّد تأثیرپذیری فردوسی و غور و تفحص وی در متون کهن ایران باستان و ملل دیگری چون هند، چین و یونان ـ که وجوه اشتراک اساطیریِ بسیاری با ما دارند ـ است. عناصر طبیعت در شاهنامه، بنیانی اساطیری و هویتی منحصر به فرد دارند و صاحب روح هستند که در جای جای داستان، یاریگر قهرمان حماسه اند.
استعاره مفهومی نور در دیوان شمس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله با استفاده از نظریة شناختی استعارة معاصر، کارکردهای استعارة نور و خوشه های تصویری مرتبط بدان یعنی خورشید، آفتاب، شمع، چراغ و... در غزل های مولوی تبیین می شود.
از رهگذر بررسی نور در دیوان شمس در می یابیم که شناخت و معرفت مقوله ای بصری است و به عنوان انگارة استعاری اولیه در ژرف ساخت این اثر نمودار
می شود؛ مولوی با توجه به این انگاره و انگارة ثانوی«جهان غیب، نور است»، نور را به مثابة خدا، انسان کامل، مکان، خوراک و شراب، وجود،هدایت و امید و نیز وسیله ای برای تبیین مقولة فنا و بقا بر شمرده است. این انگاره های استعاری بستری مناسب برای تحلیل و تبیین مقولات انتزاعی مورد نظر مولوی محسوب می شود و انسجام درون متنی غزل ها را در پرتو ایده ای واحد و انگاره ای نخستین به تصویر می کشد.
حماسه آفرینی حافظ و تأثیرپذیری وی از شاهنامه فردوسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دیوان حافظ چنان با باورهای ملّی در پیوند است که می توان گفت پس از شاهنامه هیچ اثری در حوزه ادب فارسی بیش از دیوان حافظ پرتوافکن روح ایرانی نبوده است. دیوان حافظ از لحاظ لفظ و معنی بی بدیل، از حیث ادبی پرتوان و از نظر هنری بی نظیر است. دیوان حافظ، قدرت خارق العاده حافظ را در بیان واقعیّت های عصر خود نشان می دهد. حافظ با دقّتی فراوان و دیدی موشکافانه مسائل عصر خویش را در می یابد و آن ها را به گونه ای هنرمندانه در شعر خویش جای می دهد و روح اصیل ایرانی را در آن بارور می سازد. حافظ به تاریخ و فرهنگ گذشتگان نگاهی عمیق و با متن های کهن ادب فارسی آشنایی دقیق داشته است و متأثّر از آموزه های ادبی و هنری آن ها از هر حیث قرار گرفته که شاهنامه فردوسی یکی از آن آثار است. حافظ در قالب الفاظ حماسی و صحنه سازی آن در میدان های رزم و بزم، آمیزش غنا و حماسه را چنان به زیبایی در جای جای دیوانش به تصویر کشیده که گویی خود یکی از آن شخصیّت های حماسی بوده و در میدان نبرد عشق و جنگ حضور داشته و زورآزمایی کرده است. حافظ توانسته با کاربرد واژگان و ترکیبات حماسی چون اسم، صفت، فعل و ترکیبات آن ها فرهنگ گذشته خویش را با روحیه مبارزه طلبی خود به نوعی متفاوت با دیگران آشکار کند. او به یاری زیورهای هنری چون اغراق، ایهام، تشبیه، تشخیص، تلمیح، تناسب، کنایه حماسی و ... بسیاری از واژگان غنایی را با واژگان حماسی در هم می آمیزد و نوعی غزل – حماسه بوجود می آورد. این پژوهش در پی آشکار کردن این جلوه های شعر حافظ است.
سرگذشت خط فارسی
حوزه های تخصصی:
خط فارسی از جهت تاریخ شکل گیری، تحول و دگرگونی، جنبه های فکری، هنری، زیباشناسی، هویتی، فرهنگی و کاربردی برای فارسی زبانان ایران و جهان از اهمیت فراوانی برخوردار است. این خط گاه گاهی از سوی ناآگاهان یا کم کوشان مورد بی مهری و ستم قرار گرفته و می گیرد. پیش از این مقالات و کتابهایی درباره آن نگاشته شده است، اما به عوامل و علل تاریخی پذیرش این خط به جای خط پهلوی و مستندات و دلایل عینی تر و بارزتر آن کمتر پرداخته شده است.
در این مقاله کوشیده ایم ضمن ترسیم جنبه های تاریخی و بیان دلایل دینی و زبانی و توجه به خطوط سکه های دوره ای نخست آلامی و ظروف و کتبیه ها، سیر طبیعی انتخاب خط فارسی اسلامی به جای خط پهلوی ساسانی را تبیین کنیم و نتیجه بگیریم که خط فارسی با همه ارزشهای فکری، اعتقادی، هنری، ادبی و فرهنگی ما گره خورده است و دستکاریهای بی وجه و ستیزه های بی معنی، باعث کسست های ویرانگر ما با میراث گرانقدر فرهنگی و ملی و ایمانیمان خواهد گردید و برعکس، محافظت و گسترش آن، پیداری و موجبات معنوی ما را استمرار خواهد بخشید و عزت و سربلندی ما را در پی خواهد داشت.
سبب سازی و سبب سوزی خداوند از دیدگاه مولوی
حوزه های تخصصی:
ظاهر کلام اشعریان و عارفان دربارة فاعلیت حق تعالی و اینکه در هستی مؤثری جز او نیست، بسیار به هم نزدیک است، اما اشعریان به وجود مستقل برای اشیا باور دارند، گرچه تأثیر آنها را نفی می کنند، در حالی که عارفان برای اشیا وجودی قائل نیستند، چه رسد به اینکه آنها را تأثیرگذار بدانند. از نظر مولوی، کمال انسان، فانی شدن در حق است، یعنی اینکه انسان با تمام وجود درک کند که همه هستی اش و هر آنچه دارد، به تمامی از خداست. در این مقام، تمام تعیّنات رفع می شود، کثرات نابود می شوند و انسان فیض را از مبدأ فیاض، بدون هیچ واسطه ای، می بیند. با وجود این، مولوی نظام عالم را براساس علیت می داند زیرا هر شیئی از اشیای عالم، اسمی از اسماء الهی است یعنی در عالم جز اسماء الهی، چیزی وجود ندارد تا اثر داشته باشد. به عنوان نمونه سوزاندن اثری است که هم می توان به آتش نسبت داد و هم به خداوند، در واقع آتش جلوه ای از جلوه های حق است و به امرِ حق می سوزاند. از نظر مولوی، دیدة مردم عادی، سبب بین است و این عالم چنین اقتضایی دارد، اما سرایندة مثنوی که خود دیدة سبب سوراخ کن دارد، برای تعلیم سالکان به تکرار از سبب سوزی خداوند سخن گفته است.
پایان نامه: انقلاب اسلامی ایران در آینه داستان های کودکان و نوجوانان (سال 1357 تا 1377)
حوزه های تخصصی:
تحلیل متون داستانی کودک با رویکردِ شعرشناسی شناختی
حوزه های تخصصی:
یکی از میان رشته هایی که امروزه دستاوردهای زبان شناسیِ شناختی را به کار می گیرد مطالعات ادبی با رویکردِ شناختی است که اصطلاحاً به آن شعرشناسیِ شناختی گفته می شود. شعرشناسیِ شناختی به رابطهٔ ذهن انسان با متون ادبی می پردازد. در این رویکرد، نظام ادبیات جدا از نظام زبان نیست و درک زبانِ ادبیات بر پایهٔ دانش ما از دنیای اطراف صورت می گیرد. رویکرد شناختی به ادبیات چگونگی درک رویدادها را به وسیلة آنچه در این رویکرد اصطلاحاً ذهنِ ادبی نامیده می شود بررسی می کند. در میان رویکردهای موجود نسبت به تحلیل آثار ادبی، جدیدترین دیدگاه برای تحلیل ادبیات از منظر زبان شناسی، همین رویکرد شعرشناسی شناختی است. در تحقیق حاضر سعی بر آن است تا با استفاده از نظریهٔ ذهن ادبی و قصه مدارِ ترنر (M.Turner 1996) مفهوم فرافکنی قصه مدار توضیح و به این پرسش پاسخ داده شود که چگونه ذهن انسان با متون ادبی رابطه برقرار می کند. تأکید بر پیوند ذهن و زبان در نگرش زبان شناسی شناختی مؤید این نکته است که بهترین نمونه ها برای تحلیل های شناختی از مراحل اولیهٔ رشد زبانی به دست می آید. تحلیل متون ادبیات کودک می تواند شواهد با ارزشی برای شعرشناسی شناختی به دست دهد. بر این اساس، در پژوهش حاضر، دو داستان کودک از کتاب های برگزیده انتخاب و بررسی شد. تحلیل داده ها در مورد فرافکنی دانش طرحواره ای حاکی از این امر است که بازنمود این سازه ها در متون داستانی کودک در ایران موفق نبوده است اما، در مورد واحدهای هم حوزه، نتایج تحلیل با فرضیهٔ تحقیق هم سویی نشان می دهد.
بررسی تبادل معنا در کتاب های درسی علوم انسانی: در چارچوب دستور نظام مند نقش گرای هلیدی از منظر فرانقش بینافردی (رویکردی نقشگرا)
حوزه های تخصصی:
هلیدی در دستور نقش گرای نظام مند خود بر این باور است که هدف اصلی زبان انتقال معناست و به همین منظور گویشوران برای تبادل معنا متن را می سازند، یعنی در تعامل؛ تبادل اصوات، کلمات یا جملات مد نظر نیست بلکه آنچه اهمیت دارد رد و بدل کردن معنا است. هدف از تدوین این مقاله بررسی کتاب های درسی علوم انسانی سازمان سمت در چارچوب دستور نظام مند هلیدی و به طور خاص فرانقش بینا فردی است. روشی که در این تحقیق به کار گرفته شد توصیفی- تحلیلی است. نتیجه بدست آمده بیانگر آن است که نویسنده با استفاده از جملات خبری در بسامد بسیار بالا صرفاً به ارائه اطلاعات پرداخته و این امر موجب می شود تعامل دو سویه رخ ندهد و نویسنده به هدف خود که همانا انتقال مفاهیم به طرف مقابل است نرسد.
بررسی و تحلیل کهن الگوی پیر فرزانه در رساله های سهروردی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نقد کهن الگویی که مبتنی بر نقد روان شناختی است، به مطالعه و بررسی کهن الگوهای یک اثر می پردازد و نشان می دهد که چگونه ذهن شاعر یا نویسنده آن ها را به شیوه نمادین متجلّی ساخته است. «پیر فرزانه» یکی از مهمترین کهن الگوها در ادبیات است که خویشکاری هدایت معنوی کهن الگوی «قهرمان» را برعهده دارد. در قاموس تصوّف، این کهن الگو در سیمای پیر طریقت جلوه گر می شود که با راهنمایی و ارشاد سالک ( قهرمان وادی طریقت) در تمامی مراحل دشوار سیر و سلوک، وی را گام به گام در این طریق پیش می برد و با تربیت معنوی و اصلاح معایب نفسانی، او را به سرمنزل مقصود می رساند . آثار عرفانی شیخ شهاب الدین سهروردی نیز از این قاعده مستثنی نیست و حضور و نقش آفرینی پیر فرزانه در قالب نمادین حکیمی متألّه در حکایاتی تمثیلی همچون: عقل سرخ، آواز پر جبرئیل و رساله الطیر، رکن اصلی آموزه های شیخ اشراق را تشکیل می دهد. در این آثار، از شخصیت پیر با تعبیراتی چون نخست فرزند آفرینش، سپید نورانی و دیرینه سالِ سرخ روی یاد شده و جغرافیای حضور او عوالمی رمزی چون صحرای معرفت، کوه قاف و عالم مثال معرفی شده است. او مرشد سالک در جریان سفر معنوی از خاک تا افلاک و دستگیر او در مهالک طریق دشوار این سیر و سلوک است. مهم ترین ویژگی کهن الگوی پیر فرزانه در آثار سهروردی شخصیت فرهمند اوست که با جاذبه روحانی خویش، سالک را مجذوب خود می کند و او را وا می دارد که پای در وادی سلوک نهد و با نورانیتی که شاخصه مکتب اشراق است، ظلمات طریق را در روشنای شناخت و معرفت، مستحیل سازد.
ایجاد انگیزه کتابخوانی و مطالعه در کودکان و نوجوانان (مشکلات و راه حلها)
حوزه های تخصصی:
بررسی تطبیقی «روایت پردازی» در «رسالة الطیر غزالی» و«منطق الطیر عطار»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بیان تجربه ها و آموزه های عرفانی از طریق متون روایی نمادین، پیشینه ای طولانی دارد. متونی از این دست به دلیل بهره گیری از ابزاری کارآمد جهت انتقال مخاطب از حقیقت به عینیت و هدایت ذهن «روایت-گیر» در سیری استعلایی، موجبات استحالة وی را در جهت انفکاک از من تجربی و دست یافتن به جهانی آرمانی فراهم می آورد. در این میان «رسالة الطیر غزالی» و«منطق الطیر عطار» حکایت هایی تمام عیار و با پردازشی ماهرانه هستند که با نگرشی نمادین به قلم درآمده اند و در حقیقت نوعی «حماسة عرفانی» به شمار می روند که سفر فکرت قلبی را در قالب هجرتی پرمخاطره به تصویر می کشند.
با وجود وجوه افتراق در ساختار و پرداخت دو حکایت، از جمله توجه ویژه عطار به بهره گیری از حکایت های میانی، استفاده از عناوین ابتدایی، شرح و تفصیل ماجراها و بر صحنه آوردن شخصیت هایی گسترده و همه جانبه، عنایت خاص غزالی به خط روایی متصل، به تصویر کشیدن قهرمانان ناشناس و رعایت حداکثر ایجاز در روایت پردازی، موارد تشابه دو حکایت نیز درخور توجه هستند که از آن جمله اند: بهره گیری از راوی دانای کل و بن مایة «سفر» در هر دو حکایت، اشتراک مقصد نهایی سفر پویایی و استحالة شخصیت ها و حاکمیت بی چون و چرای اقتدار الهی که در نهایت راهگشای تفکر مخاطب در بررفتن از محسوس به معقول و تعین به شهود می شود.
هدف اصلی این نوشتار، انجام پژوهشی تطبیقی میان دو حکایت برای دست یابی به موارد اشتراک و افتراق دو اثر و واکاوی ابزار کارآمد روایت برای پردازش متنی اثرگذار است.
معنا و آزادی در شعر حافظ
منبع:
کیان ۱۳۷۹ شماره ۵۴
حوزه های تخصصی:
تاثیر پذیری منوچهری دامغانی از معلقه امروالقیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منوچهری دامغانی از جمله شاعران طراز اول ایران در نیمه اول قرن پنجم هجری است . او بر ادب عربی و اشعار شاعران عرب و بر احوال و آثار شاعران پارسی احاطه داشت و نیز بر علوم دینی و ادب و طب و نجوم واقف بود . منوچهری به اظهار علم و فضل در شعر اصرار داشت ، از این رو نام بسیاری از شاعران پارسی و تازی و اصطلاحات مهجور عربی را استعمال کرده ، اما هیچ یک از اینها از جذابیت شعر او نکاسته است . تشبیهات وی بدیع و زیباست و او مبتکر قالب شعری مسمط است . هدف مقاله ، این است که با بررسی سه قصیده و ابیاتی چند از دیگر قصاید دیوان منوچهری ، تاثیرپذیری او را از معلقه امروالقیس و مضامین و مفاهیم شعری او نشان دهد .
بررسی دیدگاه مولوی در کشف راز قضا و قدر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مولانا جلال الدین محمد بلخی از بزرگترین مفاخر ادب فارسی و از اندیشمندان بنام اسلامی در قرن هفتم است. مثنوی معنوی وی ‘ گنجینه ای عظیم ازمعارف والای بشری ومتضمن پاره ای از علوم اسلامی است . قضا و قدر از جمله مباحث جدال برانگیز کلام اسلامی است که مولوی بادقت تمام در ابیات پراکنده ای ازدفاتر ششگانه مثنوی بدان پرداخته است . موضوع این پژوهش بررسی دیدگاه شاعر در این مبحث کلامی است . این پژوهش در بردارنده مقدمه ای در پیشینه موضوع ‘ تعریف قضا و قدردرمثنوی ‘ انواع قضا و قدر ‘ پاسخگویی مولوی به شبهات حاصل از اعتقاد به قضا و قدر و... است .