هدف این مقاله تبیین اندیشه های ملامتی و جوانمردانة سعدی و بازتاب این اندیشه ها در غزلیّات اوست. بر این مبنا، کوشش نگارنده بر این بوده است تا به این پرسش اصلی پاسخ دهد که «آیا سعدی اساساً اهل ملامت و فتوّت بوده است یا خیر؟» و پس از این مقدّمه با بررسی غزلیّات وی به این نتیجه می توان رسید که وی با توجّه به فرضیّات مطرح شده، از سقّایان زمان خود بوده است. برای پاسخگویی به این پرسش، نخست مقایسه ای مختصر بین دو آیین «فتوّت» و «ملامت» صورت گرفت. سپس با تکیه بر اصول عام مربوط به این آیین ها در کُتُب معتبر و با استناد به شماری از غزلیّات سعدی، کوشش شد دیدگاه های او در باب آیین های یاد شده تشریح گردد. آنگاه با ارائة آماری از برخی واژه ها و اصطلاحات کلیدی مطرح در میان اهل فتوّت و ملامت در غزلیّات شیخ اجل، تلاش شد تا مستنداتی برای صحّت برداشت نگارنده ارائه گردد.
در شعر حافظ یکی از برجسته ترین رابطه هایی که دو جمله یا دو مصراعِ یک بیت را از نظر معنایی به هم پیوند می-دهد، رابطه تعلیلی استنتاجی است. این نوع رابطه، الگوی ساخت بسیاری از ابیاتِ شعر اوست. به طوری که از نظر ساخت جمله های بیت، مشخصه سبکِ شخصیِ او محسوب می شود. در این الگوی ساختی که گاه از دو جمله مستقل تشکیل شده و گاهی از یک جمله مرکّب، یکی از جملات از نظر معنایی برای جمله دیگر، جمله نتیجه، حکم علّت را دارد.
در این نوشتار سعی بر این است تا نشان داده شود که در این الگو هر یک از جملاتِ تعلیل و استنتاج به چه صورت هایی (امری، خبری، استفهامی و ...) آمده اند و ترتیب آنها از نظر تقدّم و تأخّر به چه صورتی است و تغییراتی که با جابجاییِ جملاتِ این ساخت به وجود می آید، چگونه است.
در این نوشتار سعی بر این است تا نشان داده شود که در این الگو هر یک از جملاتِ تعلیل و استنتاج به چه صورت هایی (امری، خبری، استفهامی و ...) آمده اند و ترتیب آنها از نظر تقدّم و تأخّر به چه صورتی است و تغییراتی که با جابجاییِ جملاتِ این ساخت به وجود می آید، چگونه است.
کیفیت تاثیرگذاری و تاثیرپذیری در شعر شاعران از جمله دلکش ترین و جذاب ترین مقوله های نقد ادبی است. تحقیق و تتبع در دیوان شاعران از این جهت، می تواند زمان خلق و میزان نوآوری و چگونگی بازآفرینی و کمال پذیری مضامین و موضوعات ادبی را برای خوانندگان آشکار سازد و در روند فهم بهتر آثار شاعران، کمک شایانی کند. در این مقاله، چگونگی تاثیرگذاری و نیز تاثیرپذیری اوحدی مراغه ای مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.
از مکاتب فلسفی که امروزه در عالم هنر و ادبیات نقش به سزایی ایفا کرده اگزیستانسیالیسم است، گرچه بخشی از آن را تحت عنوان «فلسفه ی وجود» در فرهنگ اسلامی نیز می توان مشاهده کرد. از آن جا که شاعران و نویسندگان معاصر ناگزیر از آشنایی با مکاتب ادبی، فکری و هنری هستند، سهم اندیشه ی وجودی و مؤلفه های شاخص آن را در ادبیات معاصر جهان نمی توان نادیده گرفت. شفیعی کدکنی و أدونیس ضمن آگاهی از ادبیات غرب و توجه به نهضت ترجمه کوشیده اند تا اندیشه های فلسفی جدید را به شعر درآمیزند. از این روی، نگارندگان برآنند تا ضمن تبیین مؤلفه های اگزیستانسیالیسم (وجودگرایی، انسان محوری، آزادی، اخلاق وضعیتی، زمان وجودی) و تحلیل آن ها در سروده های این دو شاعر، هم تأثیر فلسفه را بر شعر شاعران مدنظر نشان دهند و هم بر این امر تاکید کنند که درک شعر معاصر بدون توجه به اندیشه های فلسفی به درستی میسر نمی شود. در سروده های شفیعی و أدونیس تفاوت های اساسی نیز در اندیشه ی وجودی به چشم می خورد که این امر به گرایش های مختلف(الهی و الحادی) این مکتب مربوط می شود.