فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۰۴۱ تا ۶٬۰۶۰ مورد از کل ۱۶٬۴۶۰ مورد.
نامه های ناموران(5)
آن سوی قبله قبیله
نقد و تحلیل استعاره در شعر بدر چاچی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بدر چاچی شاعری است که در قرن هشتم هجری در هند از شهرت و آوازة زیادی برخوردار بوده است. براساس نوشتة تذکره ها دیوانش تا مدت ها در شبه قارّه رواج تمام داشته است. دربارة سبک شاعری وی بایدگفت که در میان صاحب نظران کلامش به پیچیدگی وابهام شهرت دارد. دلیل عمدة دشواری سخن بدر را باید کثرت استفادة وی از استعاره دانست. به گونه ای که گاه کلامش را به معما نزدیک می کند. علاقة وی به استعاره تا بدانجاست که، در برخی از تصاویرش استعاره را به استعاره و یا به عنصر دیگری تشبیه می کند. همچنین تمایل زیادی به آرایش استعاره با صنایع خیال انگیز دیگری همچون استخدام و ایهام دارد. بایدگفت با وجود شهرت بدر در سبک هندی، تا کنون دربارة طرز سخنوری وی پژوهش های بسیاراندکی انجام گرفته است. بنابراین ضرورت دارد تا استعاره به عنوان مهمترین واساسی ترین عنصرخیال انگیزی درشعر وی، به دقت بررسی وتحلیل گردد. ازاین رو این پژوهش ازطریق روش توصیفی تحلیلی،به نقد وتحلیل استعاره درشعر وی می پردازد.
بحر قلزم اندر حرف
حوزه های تخصصی:
کشتی عروس
حوزه های تخصصی:
اگر در شعر حافظ دستی ببریم، می توانیم گفت: کس چو طرزی نگشاد از رخ این طرز نقاب تا سر زلف سخن را به قلم شانه زدند درباره شرح احوال طرزی افشار از یک سطر گرفته تا سه صفحه نوشته اند. صاحب مجمع الفصحا نوشته: او مردی ظریف خوش طبع عاشق پیشه صاف اندیشه و از شعرای صفویه بوده، اختراعی در طرز سخنگویی کرده. نصرآبادی، در تذکره خود، به یک خط با دو خطای فاحش بسنده کرده و چنین نوشته: او از طرشت ری است و پاره ای از اصل ترشیز دانسته اند. از محققان غربی، ادوارد براون، هرمان اته، برتلس، حتی شبلی نعمانی نامی از وی نبرده اند. یان ریپکا به جمله زیر بسنده کرده است: طرزی افشار آذربایجانی در اوایل سده 17.11 از اصلاح کنندگان زبان و دشمنان اشرافیت است. شادروان استاد ذبیح الله صفا، در کتاب درازدامن و ارزشمند خود، جایی برای طرزی باز نکرده است. تنها محمدعلی خان تربیت، در دانشمندان آذربایجان، و، به نقل از آن با اندک افزوده، عزیز دولت آبادی، در سخنوران آذربایجان از او یاد کرده اند. خرسند کننده ترین تحقیق در این باره- در عین کوتاهی و اختصار- از همشهری شاعر، محقق ارومیه ای، روانشاد محمد تمدن است، که حیات ادبی شاعر را نوشته و به طرز نو طرزی نیز گذرا پرداخته است. خلاصه مطالب آن این که زادگاه شاعر ارومیه و او از ایل افشار است، از قریه ای که هم امروز به طرزلو معروف است. در جوانی به قزوین و از آنجا، به عزم تحصیل، به اصفهان رفته خود گوید: از بلده قزوین به صفاهان سفریدم بی خرجی و بی اسب خرامان سفریدم یاران سفریدند به جمعیت و من هم یک قافله با حال پریشان سفریدم
ردیف در شاهنامه
عزیز نسفی و آثار او
اشتباهات شاهنامه
منبع:
وحید آذر ۱۳۴۵ شماره ۳۶
حوزه های تخصصی:
نگاهی به سیر تاریخی «عنوان» و «عنوان گذاری» در ادبیات منظوم فارسی (با تکیه بر آثار برجسته)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
عنوان، یکی از کلیدی ترین رکن های متن ادبی به شمار می رود. نشانه و نورافکنی که اگر درست و حساب شده گزینش شده باشد، از دو جهت می تواند در زمینه و ساخت متن ادبی، خود را نمودار سازد. یکی از جهت زیبایی شناسی متن ادبی که گزینش عنوان خوب، ساختار منسجم متن را برجسته می سازد؛ دو دیگر، جهت درک معنا و دستیابی به محتوای اثر، که عنوان می تواند به مثابه چراغی، تاریکی های احتمالی را از پیش پای مخاطب بردارد و به کشفی ساده تر منجر گردد. هرچه عنوان هنری تر، چکیده تر و زیبنده تر باشد، به همان نسبت، ابلاغ معنا، محتوا و خاصیت فرم ادبی، ساده تر خواهد بود. در تاریخ نظم فارسی، با این که نویسندگان ایرانی، از خاصیت «عنوان گذاری» بی خبر نبودند، بیشتر سروده های خویش را بدون عنوان تنظیم می کردند. حجم بسیار زیادی از سروده ها و آثار منظوم فارسی تنها با عنوان دیوان و کلیات یاد شده است. همچنین، در دیوان های شاعران، به جای عنوان بسیاری از اشعار، نوع ادبی آنها (قصیده، غزل، قطعه و ...) ذکر شده است. بخشی از مقالة حاضر، به آن دسته از عنوان هایی می پردازد که به احتمال بسیار، نسخه نویسان و یا منتقدان بعدی به بسیاری از قصیده ها، قطعه ها و دیگر شکل های ادبی موجود در دیوان ها بخشیده اند. بخش دیگر مقاله، سیر عنوان و عنوان گذاری در طول تاریخ ادبی زبان فارسی را بررسی و وضع عنوان را در دوره های گوناگون از دوره صفوی گرفته تا قاجار، پهلوی و دوره معاصر، تحلیل و بررسی کرده است.
تحلیل شکل مبنا بر غزل حافظ با رویکرد قرآنی واژه یوسف (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
توجه به شکل و فرم آثار ادبی و تحلیل رویکردهای شکل مبنا با توجه به نظریات ادبی با تکیه بر واژه یوسف(ع) در غزلیات حافظ و قرآن کریم محور اصلی مقاله است. نظر به این که نگاه فرمی و شکل مدار بر محور مزبور مسبوق به سابقه نیست و کار بکری است، لذا ضرورت دارد تا در این زمینه با تکیه بر حاصل نظریات شکل مبنا و فرمی، کار عملی و بومی صورت پذیرد. به همین منظور تبیین اصالتهای شکلی فرمی غزل حافظ و قرآن کریم در این مقاله اهمیت داده شده است.
در این نگاه اصالت واژگانی حافظ، تبیین عناصر سازنده غزل حافظ و قرآن کریم با تکیه بر واژه یوسف(ع)، میزان پیوند این عناصر، چگونگی پیوند این عناصر، گونه های تناسب و تعامل، اعم از زبانی، زیبایی و موسیقایی، دستوری و تبیین اشارات قرآنی در شعر حافظ به عنوان زیرساخت غزل حافظ و... اثبات شده است.
همسخنی حافظ و مولانا
ضرر مستشرقین
حافظ و ابن یمین
حوزه های تخصصی: