فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۰۱ تا ۹۲۰ مورد از کل ۱۶٬۳۹۹ مورد.
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۳
247 - 275
حوزه های تخصصی:
بسیاری از مضامین معدن الدرر منطبق با مفاهیم اساطیری است و باورهای اساطیری نقش بارزی در شکل گیری مطالب این تذکره عرفانی دارد. این پژوهش به روش تحلیلی تطبیقی به بررسی تجربه عرفانی و مراحل سیر و سلوک شیخ حاجی ناصرالدین عمر مرشدی بر مبنای نظریه جوزف کمپبل پرداخته است. هدف پژوهش حاضر، بررسی میزان سنخیّت مضامین معدن الدرر با نظریه جوزف کمپبل و موارد انطباق عرفان با اسطوره است. نتایج تحقیق نشان می دهد که قداست اسطوره ای قهرمان معدن الدرر، همانند ایزدان و دیرینه الگوها است. مطابق با نظریه تک اسطوره کمپبل، سفر قهرمان معدن الدرر در سه مرحله: عزیمت، تشرف و بازگشت قابل تبیین است. شیخ مرشدی به عنوای قهرمان جستجوگر برای تحقق فردانیت، سفر انفسی خود را با ندای آهو آغاز، و با گذر از آستان و خروج از زهدان غار، تولدی دوباره را تجربه می کند و با گذراندن آیین تشرف و بازگشت، به تجلّی مقدّس دست می یابد. در پایان سفر انفسی، قهرمان به مقامی فراتر از تضادها دست می یابد و خداوند در همه چیز برای او متجلی می شود. شیخ مرشدی در تجربه عرفانی خود، الگوهای اساطیری را تکرار می کند. بسیاری از حکایت های معدن الدرر با مؤلفه های سفر قهرمان کمپبل همخوانی دارد و تنها در برخی از مؤلفه ها جابه جایی دیده می شود.
مقایسه تطبیقی معنای رنج در اندیشه ویکتور فرانکل و مولانا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال پنجم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱۶
62 - 93
حوزه های تخصصی:
مفهوم رنج با زندگی بشری درآمیخته و جزءجدایی ناپذیر جهان مادی است. هر انسانی به نوعی طعم تلخ درد و رنجی را که سرنوشت برایش مقدر کرده می چشد. شناخت چیستی رنج و معنایش در اندیشه ویکتور فرانکل، بنیان گذار نظریه معنادرمانی، و مولانا، عارف قرن هفتم، محور این پژوهش است. دکتر فرانکل با تحمل رنج هایش در اردوگاه های کار اجباری نازی ها، نگرش معنادار به رنج را یکی از مبانی اساسی معنادرمانی قرار داد. او یکی از راه های معنا بخشیدن به زندگی را درک معنای رنج های گریزناپذیر می شمارد و بر این باور است که ارزش های نگرشی پذیرش و تحمل مصائب را آسان می کند. مولانا نیز عارفی است که بر ساحت روان شناسانه وجود انسان واقف است. در زندگی با رنج های بسیاری روبرو بوده و با جهان بینی وجودی و فلسفی، معانی رنج و غم مقدر را بیان می کند. به باور او هستی آمیخته با رنج های اجتناب ناپذیر است، اما با نگاهی دقیق می توان معنای باطنی رنج ها را دریافت. اگر آدمی به درک این معنا برسد، رنج ها را می پذیرد و بی تابی نمی کند. یافته های پژوهش نشان می دهد که هر دو اندیشمند توسعاً نگاهی یکسان به رنج دارند و محنت های انسان را دربردارنده مفاهیم و معانی می دانند، اما در آثار مولانا مؤلفه های رنجِ معنادار بیشتر است و برای معانی رنج تمثیل های متعددی بیان شده است.
مناسبات بینامتنی میان حکایات مثنوی مولوی در دفتر اول با متون عربی (بر اساس نظریه ژارژ ژنت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بینامتنیت به بررسی روابط موجود در بین متون می پردازد. چراکه در هر متنی اشاراتی به آثار پیش از آن وجود دارد. ازاین رو، می توان گفت که هیچ متن جدید و بکری وجود ندارد. در بینامتنیت دو متن باهم مقایسه می شوند: یک متن زیر و یک متن زبر. ژنت، بینامتنیت را به سه دسته تقسیم می کند که در قالب: حضور صریح و اعلام شده، پنهان و ضمنیِ یک متن در متن دیگر، قابل بررسی است. نگارندگان در این نوشتار، ابتدا ریشه حکایات و اندیشه های عرفانی مولوی را در دفتر اول مثنوی در آثار عرفانی، داستانی، تفسیری، دواوین شعر و کتب تاریخی عربی کاویده، سپس این حکایات را بر اساس نظریه بینامتنیت ژنت به سه دسته تقسیم کرده اند. در این مرحله، متن زیرین مثنوی مشخص شده است. این متن زیرین باید هم تقدم زمانی و تاریخی بر متون دیگر داشته و هم بیشترین شباهت را با روایت مثنوی داشته باشد. در نهایت شباهت ها و تفاوت های دو متن بررسی شده است. این بررسی نشان می دهد که مولوی بسیاری از کتب تاریخی، تفسیری، داستانی و عرفانی عربی پیش از خود را خوانده و آن ها را در لابه لای مثنوی آورده است. هرچند در همه موارد بررسی شده، وی اندیشه های عرفانی و حکایات پیشین را برای نیل به اهداف عرفانی، کلامی و اخلاقی خود با تغییراتی همراه ساخته است. در این میان، ابن الفارض و ثعلبی در بخش نظریات عرفانی و حکایات، بیشتر از دیگران در دفتر اول مثنوی حضور دارند.
نقد و تحلیل فریبکاری در تاریخ بیهقی و شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۳
325 - 354
حوزه های تخصصی:
فریب و نحوه رفتاری فریبکاران در دو کتاب «شاهنامه» و «تاریخ بیهقی» که از آثار وزین ادب و هنر فارسی هستند، به وضوح نمایان است. نیرنگ در بخش های حماسی- اسطوره ای و تاریخی «شاهنامه» به کار رفته است که به نظر می رسد در بخش حماسی آن با انگیزه و اهداف شخصی و انسانی و ملی، بیشترین کاربرد را دارد. بر خلاف معنای متعارف نیرنگ که مفهومی منفی دارد؛ در «شاهنامه» جنبه ها و مفاهیم مثبت آن را می توان مشاهده کرد. آیا فریب بر اثر رفتار شخصیّت های بانفوذ سیاسی چون محمود ، مسعود و بوسهل ... است که در دوره ای بر اریکه قدرت و هدایت جامعه تکیه زده، به حکمرانی پرداخته، به فریب روی آورده و توانسته اند از بروز آشوب جلوگیری کنند یا اینکه محمودیان با تضریب و فریب سبب عزل طرفداران مسعود شده و نوعی بی ثباتی و اضطراب را گسترش داده اند.
بازخوانی دلوزی داستان «مدونای آینده» هنری جیمز در پرتو منطق احساس و ادبیات اقلیتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۵۴
77 - 96
حوزه های تخصصی:
هِنری جیمز ، رمان نویس نامی آمریکایی- انگلیسی، در آثارش از زن به مثابه انسان می نویسد و به او نگاه جنسیتی ندارد. حال در این مقال، هُنری همانند نقاشی و یا به عبارت گویاتر پرتره نگاری است که تلاش دارد زن را ترسیم و روایت کند. زن نه به عنوان زن بلکه به عنوان تقلید یا بازنموده ای از یک زن یا زنان پیشینْ نگارده می شود. این بُن- مایه، تعبیر دلوز- گاتاری از غریبه- سازی را تا اندازه ای متبادر می کند. این دو متأثر از جریان فکری پساساختارگرایی و ضد روشنگری مدعی شکل خاصی از نوشتارِ ادبی هستند که در مقابل هرگونه تفسیر کُدگذاری مقاومت کرده و از هرگونه ساختارِ قابل پیش بینی و مبتنی بر سوژه- محوری گریزان است. در این پژوهش که به روش تحلیلی- توصیفی به نگارش درآمده بر آن هستیم که تحلیل نماییم بر پایه نظریه منطق احساس و ادبیات اقلیتیِ دلوز ، زنان در داستان های هنری جیمز و خصوصاً در داستان «مدونای آینده» دارای قالب و چهارچوب از پیش تعیین شده نیستند. آن ها رو به آینده دارند و بازنمایی گذشتگان نیستند؛ پس او به دنبال بازنماییِ بودن نیست و می خواهد «صیرورت» یعنی شدن را به تصویر بکشد.
نقش و جایگاه زنان در اسلام هراسی با رویکردی به دیدگاه امام خمینی(ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۳
411 - 434
حوزه های تخصصی:
اسلام هراسی پدیده ای است که در زمینه های مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی در جریان است و اکنون زنان به عنوان ابزاری در جهت گسترش امواج اسلام هراسی توسط قدرت های غربی به کار گرفته می شوند چراکه مسأله زن، از مسائل بسیار مهم و از اساسی ترین و راهبردی ترین مسائل فکری هر جامعه است. این مسأله از دیرباز، در جوامع، در بین متفکرین و در اخلاق و عادات گوناگون ملت ها وجود داشته است. موج گسترده و سنگین تبلیغات رسانه ای همواره بر این مبنا بوده که زنان مسلمان زیر شدیدترین فشارها قرار دارند و از هیچ یک از آزادی های قانونی و شرعی خود برخوردار نیستند و در مقابل زنان غیر مسلمان با برخورداری از عدالت جنسیتی و تمامی آزادی ها و حقوق برابر با مردان به سرعت در حال طی کردن مسیرهای پیشرفت و ترقی هستند. در این پژوهش سعی بر این است که ابتدا تعریفی جامع از اسلام هراسی ارائه شود و پس از آن به ترتیب حقوق زنان مسلمان، رفتارهای تبعیض آمیز علیه زنان و بازتاب زنان مسلمان در سینمای هالیوود بررسی و در انتها راهکارهای قرآنی جهت مقابله با این پدیده و تخفیف آثار آن بیان شود.
عناصر فرهنگی در ترجمه: رویکردهای مترجم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در حال حاضر، صاحب نظران حوزه مطالعات ترجمه بر این موضوع اتفاق نظر دارند که ترجمه یکی از شاخص ترین الگوهای برخورد میان دو فرهنگ است و نمی توان آن را به فرایند زبانی صرف محدود کرد. در زمینه ترجمه شناسی، نظریه پردازانی چون برمن [1] ، ونوتی [2] ، شلایر ماخر [3] ، ریکور [4] ... بر بازنمایی دیگری و بیگانه سازی تأکید می کنند و آن را راهبرد برتر می دانند، آن ها مترجم را از هرگونه «مقدس شماری زبان مادری» برحذر می دارند و معتقدند که او باید فرهنگ دیگری را بدون هرگونه دخل و تصرف به خوانندگان زبان مقصد معرفی کند. اما در واقعیت امر همیشه چنین نیست و گاهی مترجم به جای آشنا کردن خواننده مقصد با فرهنگ بیگانه، جای گزینی معنایی را به کار می بندد؛ گاهی حتی به حذف و عوض کردن مطالب روی می آورد. آیا می توان بدون درنظر گرفتن موقعیت، بیگانه سازی را راهبرد برتر دانست؟ اولویت راهبردها به چه عواملی بستگی دارد؟ آیا عدم انتخاب چنین راهبرد به اصطلاح برتر صرفاً ریشه در دیدگاه مترجمان به فرایند ترجمه دارد؟ چه عواملی بر انتخاب های مترجم تأثیر می گذارند و موجب تمایز ترجمه های گوناگون یک اثر می شوند؟ این انتخاب ها چه تأثیراتی می توانند بر خواننده زبان مقصد داشته باشند؟ مقاله حاضر به بررسی عوامل مؤثر بر انتخاب های مترجم در برگردان عناصر فرهنگی می پردازد، سپس تأثیر این انتخاب ها را بر خوانندگان زبان مقصد مورد بررسی قرار می دهد. [1] Berman [2] Venuti [3] Schleiermacher [4] Ricœur
طریق سلبی و الهیات تنزیهی وقفه در المواقف عبدالجبّار نفّری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آنچه تاکنون کمتر بدان پرداخته اند، گفتار عارفان در نقد علم و معرفت است. در بادی امر نقد معرفت به وسیله کسانی که خود به عنوان عارف؛ یعنی صاحب معرفت شناخته می شوند، در تناقض است، اما همین تناقض تأمل در ماهیت و ساختار حقیقی معرفت در نزد آن ها را ایجاب می کند. محمدبن عبدالله نفّری در المواقف هفتادوهفت موقف را در طریق عارف عنوان می کند که نظم مشخصی ندارد، اما به لحاظ ساختار و محتوا از الگویی پیروی می کنند که بنا بر نام «موقف/ ایستگاه» می توان آن را توقف نامید. وقفه به معنای مدت زمان تأمل است تا عارف نسبت به جایگاه خود آگاهی یابد. گواه این مدعا آن است که اکثر موقف ها با کلامی سلبی و منفی به پایان می رسند. ساختار مواقف ساختار مبتنی بر طریق سلبی است؛ چراکه سراسر این اثر در مورد نفی مقام وقفه است. هدف این جستار بیان ماهیت مقام وقفه، مبانی طریق سلبی و الهیات تنزیهی در اندیشه نفّری است که به روش تحلیلی تطبیقی در سه بُعد وجودی، معرفت شناختی و زبان شناختی انجام می شود. نتایج این جستار حاکی از آن است که متن نفّری به لحاظ هستی شناسی پیش از آثار ابن عربی زمینه توجه به ذات حقّ و تأمل در مفهوم عدم را فراهم آورده است؛ حقیقت معرفت در نزد نفّری، جهل عالمانه و حیرت است و زبان متناقض و گنگ او بیانگر کلام سلبی است.
مقایسه شیوه شاعران سبک اصفهانی و سبک هندی در میزان رویکرد به شعر سبک عراقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از شگردهای مطرح در گستره سبک شناسی، مقایسه آثار ادبی مشابه با هم در دوره های گوناگون تاریخی است که نتیجه این شباهت ها و تفاوت ها، رمز و راز برتری شاعری بر دیگری و نیز میزان تأثیرگذاری های زبانی و تاریخی و فرهنگی بر متن ادبی، نشان خواهد داد. با نگاهی گذرا به اشعار سبک هندی و اصفهانی، به وضوح می توان گرایش فزاینده سرایندگان آن ها را در به کارگیریِ شگردها و فنون شاعری نسبت به پیشینیان دریافت. فنون و ابزاری که در جنبه های مختلف (فرمی و محتوایی) سبب فاصله گیری گفتار سراینده بر روی زنجیره زبان، از هنجار و زبان معیار و نزدیکی آن به زبان ادب و شعر می شود. در این راستا، تعیین سبک یک شاعر نیز، تشخیص و شناسایی همین ابزارها و شگردها در بسامد است که از شاعری به شاعر دیگر متفاوت هست و این چنین است که سبک های فردی به وجود می آید . بر این اساس، باید گفت که تفاوت اصلی شیوه شاعران سبک اصفهانی و هندی در میزان رویکرد شاعران این روزگاران به شعر شاعران و مضمون های مرسوم ادبی ( motiv ) در سبک عراقی رایج در ایران است. بیدل به عنوان سرآمد سبک هندی می کوشد که تحت تأثیر سبک اصفهانی نباشد (نظریه اضطراب تأثیر)؛ به گونه ای که این رویکرد در برابر شاعران سبک عراقی با شدّت کمتر و در برابر امثالِ صائب با شدّت بیشتر، صورت گرفته است.
تطبیق اندیشه های مقاومت و پایداری در شعر خلیل مطران و شفیعی کدکنی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات تطبیقی سال دوازدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲۳
257 - 280
حوزه های تخصصی:
شعر مقاومت و پایداری و ادب اعتراض با هدف بیان نگرانی های اجتماعی و انسانی، بخشی از ادبیات است که به منظور روشنگری از اوضاع نامطلوب نسبت به ناهنجاری ها و مشکلات جامعه در ساختار اجتماعی و سیاسی ابراز می شود. خلیل مطران و شفیعی کدکنی دو شاعر توانمند و مشهور ادبیات معاصر عربی و فارسی هستند، که شعر آنها مفاهیم ارزشمند و قابل تأملی در زمینه اعتراض و مقاومت با مضامین نارضایتی از جامعه، تلاش برای مبارزه با استبداد، مدح و ستایش آزادی و یادبود آزادی خواهان در بردارد. این پژوهش، به دلیل انعکاس مطالب مشترک در شعر دو شاعر به واکاوی میزان هنرآفرینی شعر آن ها در حوزه شعر مقاومت و با تکیه بر روش تطبیقی–توصیفی پرداخته است، تا با بررسی وجوه اشتراک و افتراق خطوط فکری و شعری این دو شاعر بیان نماید، چگونه شرایط یکسان در دو منطقه جغرافیایی موجب ظهور و بروز وحدت اندیشه دو شاعر گردیده است. داده های مورد استفاده در این پژوهش دیوان خلیل مطران و کتاب آیینه ای برای صداها از شفیعی کدکنی است که با روش نمونه گیری تصادفی با در نظر گرفتن موضوع پژوهش انتخاب شده است. نتیجه حاصل از این بررسی نشان می دهد، با توجه به تفکرات سیاسی یکسان خلاقیت مطران در ادب مقاومت و اعتراض در ایجاد ارتباط میان روایت تاریخی با شرایط روزگار معاصر و ابتکار شفیعی کدکنی در خلق و استفاده از نمادهای سمبلیک در ادب پایداری و اعتراض است.
مؤلفه های زندگی معنادار از دیدگاه بایزید بسطامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پرسش از معنای زندگی و تلاش برای پاسخ گویی به آن، یکی از مهم ترین دغدغه های فکری آدمی از گذشته های دور تاکنون است؛ متفکران و اندیشمندان در مکتب ها و حوزه های مختلف به بررسی چیستی این پرسش و راه های رسیدن به آن پرداخته اند. عرفان اسلامی ایرانی یکی از حوزه هایی است که به صورت ویژه به زندگی، هدف و راه های رسیدن به آن توجه داشته است؛ البته در حوزه های دیگر، به این موضوع کمتر توجه شده است؛ اما با توجه و بررسی این موضوع می توان به بسیاری از پرسش های امروزی پاسخ داد. نویسندگان این مقاله با رویکردی توصیفی تحلیلی به مسئله معنای زندگی از منظر بایزید بسطامی تکیه می کنند و با واکاوی کتاب دفتر روشنایی ، درپی یافتن پاسخی برای چیستی معنای زندگی و مؤلفه های معنادار زندگی در باور این عارف بزرگ اند. براساس یافته های این پژوهش، هدف از زندگی در باور بایزیدْ فانی شدن از خود و باقی شدن در خداوند است و این هدف، محرکی برای بایزید است تا الگوها و مؤلفه های خاصی مانند مبارزه با نفس، ترک انانیّت، نوع دوستی، تساهل و تسامح در رفتار با دیگران، نگاه عاشقانه و غیره را اصل و اساس زندگی خود قرار دهد.
اخلاق زیست محیطی یا انسان محوری: بوم نقد تطبیقی با نگاهی به سپهری و امرسن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از رویکردهای تازه در حوزه نقد ادبی رویکرد بوم نقد است که به بررسی رابطه میان انسان و طبیعت در ادبیات می پردازد. هرچند تعداد قابل توجهی از آثار نظری و کاربردی در حوزه بوم نقد منتشر شده است، اما تاکنون توجه چندانی به پژوهش بوم نقد تطبیقی نشده است. پژوهش پیش رو تلاشی است برای گشودن باب چنین پژوهش هایی به زبان فارسی در فضای دانشگاهی ایران. شاعر معاصر ایران، سهراب سپهری در اشعارش بارها به عناصر طبیعت اشاره می کند. شاعر و فیلسوف آمریکایی، رالف والدو امرسن نیز از طبیعت به عنوان موضوع آثارش استفاده می کند. به دلیل اهمیّت طبیعت در آثار این دو شاعر، کاربست رویکرد بوم نقد دریچه تازه ای را بر اندیشه این دو شاعر و آثار ایشان خواهد گشود. اگرچه بهره مندی دو شاعر از طبیعت برای آفرینش هنری به شباهت هایی منجر شده است، امّا نگاه آن دو به طبیعت باهم تفاوتی نیز دارد که مهم ترین آن تفاوت دید مدرن انسان محور امرسن با اخلاق زیست محیطی پست مدرن سپهری است. رویکرد بوم نقد تطبیقی می تواند با بررسی این نگاه های متفاوت، مناسب ترین نگاه را برای شرایط زیست محیطی امروز شناسایی کند و به خوانندگان ادبیات بشناساند.
سیر تحوّلات ادبیّات تطبیقی در اردن (از پژوهش های سنتی تا نقد فرهنگی تطبیقی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اگر چه تاریخچه ادبیات تطبیقی در کشور اردن، همگام و همپای دیگر کشورهای عربی از جمله مصر نبوده است، اما این کشور نمونه دیگری را از رشد ادبیّات تطبیقی در جهان عرب عرضه می کند؛ تطبیقگران اردنی، ابتدا به بررسی روابط تأثیر و تأثّر آثار پیشین ادبیّات عربی و سایر ملل؛ به ویژه غرب می پرداختند. لذا، پژوهش های دوره نخست، بیشتر بر محور ادبیّات سنّتی و پیشین؛ به طور خاص شعر، می چرخید. با ظهور مدرنیسم، پژوهش های تطبیقی در اردن نیز وارد مرحله جدیدی شد. تطبیقگران درصدد کشف میزان اثرپذیری ادیبان عرب زبان از تحولّات ادبیّات جهانی و جنبش های آزادی بخش غرب برآمدند. توجّه به سایر شاخه های ادبیّات در کنار شعر؛ داستان ها و نمایشنامه ها از جمله ویژگی های پژوهش های تطبیقی این دوره است. با رشد ملّی گرایی و پان عربیسم و همچنین نقد روش ها و نظریات کشورهای سابقاً استعمارگرِ جهان، تطبیقگر اردنی دریافت که پافشاری های نخ نما شده برای ردیابی خاستگاه اثر ادبی، دیگر مطلوب و شایسته ادبیات تطبیقی نیست. از این رو، پژوهش های تطبیقی پسامدرنیسم به عرصه مطالعات تطبیقی اردن گام نهاد. مقاله حاضر، با رویکردی توصیفی- تحلیلی، در صدد آن است تا ضمن به تصویر کشیدن تاریخ تحوّل ادبیّات تطبیقی در اردن به دوره پژوهش های تطبیقی آثار سنّتی (المقارنات التراثیه)، پژوهش های تطبیقی ادبیّات عصر تجدد (مقارنات أدب الحداثه) و پژوهش های تطبیقی- فرهنگی ادبیّات عصر پساتجدّد (المقارنات الثقافیه وما بعد الحداثه)، تحوّلات این دانش را در این کشور عربی بررسی و تحلیل نماید.
بررسی تطبیقی دیدگاه سنایی و مولوی در مورد سفر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۳
87 - 107
حوزه های تخصصی:
در ادبیات فارسی، سفر با دو بُعد جسمانی و عرفانی در اشعار شاعران آمده است، بُعد معنوی که از آن با عنوان سفر درونی، روحانی و باطنی یاد می کنند، اصل اندیشگانی ادبیات عرفانی است. در این مقاله اندیشه های دو قطب بزرگ عرفان سنایی و مولوی در این رابطه بررسی شده است، سفر در بُعد جسمانی و عرفانی در شعر آن ها بسیار توصیه شده اما اهمیتی که سفر باطنی دارد، سفر جسمانی ندارد، حاصل تحقیق نشان گر این است، هر دو شاعر رسالت عرفانی خود را در این دیده اند که انسان را در مسیر شناخت هویت الهی خود قرار بدهند؛ بنابراین توصیه به سفر درونی دارند، سفر اجباری انسان هبوط او از عالم علوی به این جهان است و انسان با سفر درونی باید تلاش کند دوباره به آن عالم برگردد؛ آداب آن نیز ترک شهوات دنیایی و سیر و سلوک عرفانی با پیروی از پیر راهنما است، از این منظر می توان آن را با کهن الگوی سفر قهرمان بررسی کرد.
تحلیل ساختاری داستان های «زن زیادی» و «الزوار» بر اساس نظریه ساختارگرایانه تودوروف و برمون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۵
95 - 129
حوزه های تخصصی:
پیشرفت های نقد ادبی معاصر منجر به ایجاد مکتب ساختارگرایی با الهام از نظریات فردینان دو سوسور گردید. در عصر حاضر تحلیل ساختاری یکی از مهم ترین روش های تحلیل داستان کوتاه به شمار می آید. ویژگی این روش در آن است که محقق پدیده های گوناگون علم خود را به طور جداگانه و مستقل از یکدیگر مورد مطالعه قرار نمی دهد بلکه همواره می کوشد تا هر پدیده را در ارتباط با سایر پدیده هایی که جزئی از آن هاست مورد مطالعه قرار بدهد. ساختارگرایی نظریه ای است که به شناخت، مطالعه و بررسی پدیده ها بر اساس قواعد و الگوهایی که ساختار بنیادی آن ها را به وجود آورده می پردازد. نهضت ساختارگرایی با دستاوردهایی که از فرمالیست ها کسب کرد، به روایت شناسی اصالت عمیقی بخشید. اصطلاح روایت شناسی نخستین بار توسط تزوتان تودوروف به کار برده شده است. در این مقاله دو داستان کوتاه «زن زیادی» نوشته جلال آل احمد و«الزوار» از یوسف ادریس انتخاب شده و هر یک بر اساس نظریات ساختارگرایانه تودوروف و برمون مورد تحلیل قرار گرفته است و نشان می دهد که ساختار روایی این دو حکایت با نظریات این دو ناقد ادبی منطبق است.
بررسی تطبیقی عدم از دیدگاه مولوی در مثنوی و متون بودایی (پراجنیاپارمیتا و مادیامیکاکاریکا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«عدم» یکی از موضوعات پیچیده فلسفی و عرفانی است که معنای آن می تواند به یکی از مسائل مهم هستی شناسی یعنی آغاز و انجام جهان پاسخ دهد. بازتاب معانی عدم در عرفان اسلامی و آیین بودایی قابل تأمل است. مولانا در مقام یکی از عرفای بزرگ اسلامی، با بهره گیری از گستره دانش خویش در زمینه متون حِکمی و عرفانی و خلاقیت های شاعرانه ، واژه عدم را در معانی بسیاری به کار برده است. در متون بودایی پراجنیاپارمیتا و مادیامیکاکاریکا که از متون مهم تعلیمی آیین بودا به شمار می روند، عدم و معنای آن، یکی از موضوعات اصلی و محوری است. در این پژوهش به شیوه توصیفی تحلیلی، تلاش شده است ضمن معرفی دو متن مهم بودایی، دیدگاه مولانا درباره عدم در مثنوی با معانی آن در این دو متن بررسی و تطبیق شود. نتیجه نشان می دهد عدم خواندن ماهیت پدیده های جهان هستی بدون هیچ تفاوتی در مثنوی و متون بودایی آمده است؛ اما تلقی عدم از آغاز و انجام پدیده ها، حق یا حقیقت مطلق و غایت فنای سالک معانی دیگری است که با اختلاف و تفاوت در متون مورد نظر آمده است. ریشه این تفاوت ها را می توان در نوع معرفت و هستی شناسی اسلام و آیین بودایی یافت. در عرفان اسلامی حق تعالی، پدیدآورنده هستی و غایت فنای سالک است؛ در حالی که در متون بودایی جهان از عدم آمده و به عدم می رود و غایت سالک، رهایی از رنج و رسیدن به نیروانا است.
بررسی تطبیقی عناصر ادبیات مقاومت در شعر جابر محمد جابری و فرخی یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۵۵
319 - 343
حوزه های تخصصی:
ادبیات مقاومت، شاخه ای از ادبیات متعهد و التزام است که تحت تأثیر شرایطی چون اختناق، استبداد داخلی، نبود آزادی های فردی و اجتماعی و... شکل می گیرد. در دو کشور ایران و عراق با توجه به اوضاع سیاسی و اجتماعی آن ها، این نوع ادبیات جایگاه ویژه ای یافته است. مقاومت و پایداری مردم عراق نیز قابل توجه است و به خوبی در آثار شاعران و نویسندگان عراقی نمود دارد. جابر محمد جابری مشهور به مدین الموسوی از جمله شاعران معاصر عراقی است که شاهد ظلم، استبداد و استعمار بوده است. فرخی یزدی شاعر مشروطه از جمله شاعران ایرانی است که با شعر خود به دفاع از ملت خود در برابر بیگانگان و ظلم و ستم داخلی پرداخته است. نتایج تحقیق بیانگر آن است که مضامین وطن دوستی و غیرت ملی، دعوت به مبارزه طلبی و جانفشانی، اعتراض به مسائل داخلی، امید به رهایی و تلاش برای آزادی و دعوت به وحدت از مضامین مشترک در شعر دو شاعر است. این پژوهش، ضمن بیان مضامین ادبیات مقاومت در شعر هر دو شاعر، به مقایسه این مضامین در شعر آن ها پرداخته است.
تحلیل «فرایند تفرّد» در تمهیدات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال شانزدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۶۱
137 - 162
حوزه های تخصصی:
متون عرفانی، گستره ای پهناور از کنکاش های روانی برای شناختی هرچند ناچیز از مقام قرب الهی و در مرحله بعد، شناخت زوایای پنهان و ناشناخته ابعاد روحی خود صاحب اثر است تا پروردگار خویش را درک کند و تا حد توان، به وی تقرب جوید. در مکتب روان شناسی تحلیلی یونگ، «فرایند تفرد» تلاش ناخودآگاهانه بشر در دستیابی به تکامل روان است؛ اما در عین حال، همین مفهوم توضیح می دهد که بشر هیچ گاه نمی تواند به تکامل روانی مطلق دست یابد، بلکه تنها می تواند با شناخت «فرامن»، به تجربه ای فردی، فراگیر و درونی دست یابد. رساله تمهیدات عین القضات همدانی، عارف برجسته قرن پنجم وششم هجری، این فرایند درونی روان را بازتاب داده است. هدف از این پژوهش، بررسی این سیر روانی در ناخودآگاه نویسنده تمهیدات و تحلیل آن در جستار حاضر است. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیلی بیانگر آن است که نویسنده در این اثر کوشیده با بهره گیری از آموزه های عرفانی و کندوکاو ضمیر ناخودآگاه، سیر تکامل روانی را به صورت ناخودآگاهانه نشان دهد. تأثیر ناخودآگاهانه کهن الگوهای برجسته ای همچون «مسیح»، «پیر خردمند» و درنهایت ادغام آن ها با کهن الگوی «سایه» و رهنمونی به سوی نور و روشنی، تلاش عین القضات برای دستیابی به فرایند تفرد و دسترسی بی پیرایه و ناب به «فرامن» است که نمایه هایی از کنکاش ذهنی ناخودآگاهانه وی به شمار می آید.
مؤلفه های زندگی معنادار از دیدگاه بایزید بسطامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پرسش از معنای زندگی و تلاش برای پاسخ گویی به آن، یکی از مهم ترین دغدغه های فکری آدمی از گذشته های دور تاکنون است؛ متفکران و اندیشمندان در مکتب ها و حوزه های مختلف به بررسی چیستی این پرسش و راه های رسیدن به آن پرداخته اند. عرفان اسلامی ایرانی یکی از حوزه هایی است که به صورت ویژه به زندگی، هدف و راه های رسیدن به آن توجه داشته است؛ البته در حوزه های دیگر، به این موضوع کمتر توجه شده است؛ اما با توجه و بررسی این موضوع می توان به بسیاری از پرسش های امروزی پاسخ داد. نویسندگان این مقاله با رویکردی توصیفی تحلیلی به مسئله معنای زندگی از منظر بایزید بسطامی تکیه می کنند و با واکاوی کتاب دفتر روشنایی، درپی یافتن پاسخی برای چیستی معنای زندگی و مؤلفه های معنادار زندگی در باور این عارف بزرگ اند. براساس یافته های این پژوهش، هدف از زندگی در باور بایزیدْ فانی شدن از خود و باقی شدن در خداوند است و این هدف، محرکی برای بایزید است تا الگوها و مؤلفه های خاصی مانند مبارزه با نفس، ترک انانیّت، نوع دوستی، تساهل و تسامح در رفتار با دیگران، نگاه عاشقانه و غیره را اصل و اساس زندگی خود قرار دهد.
بررسی تطبیقی سه اثر داستانی منیرو روانی پور: کنیزو، کولی کنار آتش، اهل غرق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۵۳
9 - 32
حوزه های تخصصی:
منیرو روانی پور یکی از موفق ترین نویسندگان داستان معاصر ایران به شیوه رئالیسم جادویی است که با تقلید از شیوه داستان نویسی گابریل گارسیا مارکز کلمبیایی، پرچمدار رئالیسم جادویی در جهان موفق شد با الهام گرفتن از رمان «صد سال تنهایی» وی، آثار داستانی ارزشمندی همچون «اهل غرق»، «کولی کنار آتشب، «کنیزو» و... را به دنیای ادبیات داستانی ایران و جهان عرضه نماید. از طرفی به دلیل پرداختن به ادبیات فولکوریک جنوب و خلق صحنه های واقعی و کاربرد ضرب المثل ها، کنایه ها و عبارات بومی به عنوان یک نویسنده فولکلور شناخته شده است. در این مقاله پس از آشنایی با منیرو روانی پور و افکار و آثار وی، بازتاب رئالیسم جادویی در ادبیات فارسی و سپس نقد ساختارگرایانه و محتوایی سه رمان اهل غرق، کولی کنار آتش و کنیزو مورد بررسی قرار گرفته است.