فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۴۱ تا ۷۶۰ مورد از کل ۱۶٬۳۹۹ مورد.
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال پنجم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱۷
37 - 59
حوزه های تخصصی:
پیوندهای بینامتنی در نظریه ترامتنیت ژنت، از رویکردهای نوین در خوانش و نقد متون است. بر اساس این رویکرد، هیچ متنی مستقل از دیگر متون نیست و هر متن، بینامتنی است برآمده از متن های پیشین که در متن های پسین نیز حضور خواهد داشت. ژرار ژنت، یکی از نظریه پردازان حوزه پیوندهای بینامتنی، نظریه ترامتنیت خ ود را در پنج محور صورت بندی کرده که یکی از آن ها محور بینامتنیت است. وی بینامتنیت را به سه گونه پیوند بینامتنی، آشکارا تعمدی، پنهان تعمدی و ضمنی، تقسیم کرده و حوزه مفهومی هر یک از این تعبیرها را هم تعریف و تحدید کرده است. این پژوهش با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی، به بررسی تطبیقی وجوه بینامتنی ژنت با نظریّه بلاغت اسلامی در رساله حدائق الانوار محمدصادق قومشمی می پردازد. بر این اساس، انواع بینامتنی آشکار تعمّدی، پنهان تعمّدی و ضمنی و وجوه تطبیقی آن ها در بلاغت اسلامی از جمله ارسال المثل، اشاره، اقتباس، تمثیل، تلمیح، تضمین، حل و انتحال و عقد در این متن بررسی می شود. بررسی میزان استفاده از متون پیشین بر اساس نظریه ژنت و تطبیق آن ها با نظریّه بلاغت اسلامی از اهداف این پژوهش به شمار می رود. نتیجه پژوهش حاکی از این است که بیشترین گونه بینامتنی، بینامتنیّت ضمنی و در تطبیق با بلاغت اسلامی از گونه تلمیح است. پس از آن به ترتیب بینامتنیّت پنهان تعمّدی بیشترین فراوانی را دارند. هنر قومشمی در چگونگی به کار بردن متون پیشین و استفاده از عنصر بینامتنی و ایجاد پیوند بدیع و مبتکرانه بین متون پیشین و متن حاضر به گونه هنرمندانه باعث جذب و اقناع مخاطب شده است.
تحلیل اسطوره کاوی عشق در فرهنگ گیلان (مطالعه موردی: روایت رعنا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هفدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۶۳
277 - 303
حوزه های تخصصی:
عشق، بیانگر عمیق ترین نوع ارتباط بین انسان هاست و همواره می تواند صورت های متفاوتی به خود بگیرد. بر این اساس، تمامی انسان ها در رابطه عاشقانه از یک الگوی واحد عاطفی پیروی نمی کنند؛ گاه ممکن است دست به خشونت و یا مجازات دیگری بزنند. اسطوره رعنا در منطقه گیلان، پیدایش گونه ای عشق و دلدادگی و سرنوشت نافرجام در نظام ارباب رعیتی حاکم بر جامعه است. پژوهش حاضر با روش توصیفی تحلیل محتوا، و با رویکرد اسطوره کاوی و بررسی روایت، درصدد توضیح عناصر تأثیرگذار بازنگری اسطوره عاشقانه رعنا است؛ همچنین هدف از این پژوهش، بررسی ابعاد گوناگون روایت اسطوره ای و شرایط گفتمانی، پیرامتنی و فرامتنی آن است. برای شناخت بهتر رمزگان های موجود در روایت ، اسطوره کاوی می کوشد با تأکید بر روان کاوی و جامعه کاوی علاوه بر مطالعه متن ، به مطالعه فرهنگ و گفتمان های حاکم بر اثر نیز بپردازد. نتایج پژوهش بیان می کند که، روابط انسانی، به ویژه عاطفی می تواند بیانگر وضعیت تکاملی یک جامعه باشد و اگر جامعه ای بخواهد هویت زیبایی شناسی بومی خود را حراست نماید، راهی جز شناخت گذشته خویش و توجه به اسطوره های بومی خود ندارد؛ زیرا، اسطوره ها الگوهای رفتاری و کرداری افراد جامعه تلقی می شوند و در بیشتر موارد، تأثیرگذاری آن ها به صورت ناخودآگاه انجام می گیرد.
آفاق الأدب المقارن عربیّاً وعالمیّاً فی مرایا النّقد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال یازدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۴۳
127 - 141
حوزه های تخصصی:
نظریه الأدب المقارن نظریه حدیثه من حیث کونه لوناً من البحث الأدبی تقوم فلسفته علی دراسه الأدب خارج حدوده اللغویه والثقافیه والمعرفیه. وقد دخل الأدب المقارن العلمی جامعات العالم الثالث منذ منتصف القرن العشرین فصاعداً. ویعتبر غنیمی هلال (المتوفی 1968) مؤسس الأدب المقارن العلمی فی الأقطار العربیه، کما شهدت المقارنه العربیه لحدّ الآن باحثین کباراً منهم مثلا الطاهر مکی وسعید علوش وعزالدین المناصره وحسام الخطیب، وهذا الأخیر من أکبر المقارنین العرب وأوفرهم نشاطاً ومتابعهً لتطور الأدب العالمی المقارن، وأکثرهم حیازهً للمعلومات والوثائق المتعلّقه بالأدب المقارن علی الصعیدین العالمی والعربی. وهذا المقال باعتماد المنهج الوصفی- التحلیلی والاهتمام النّقدی بالجانبین الشکلی والمضمونی یتناول کتابه آفاق الأدب المقارن عربیّاً وعالمیّاً بالدراسه. ویقدّم الخطیب فی هذا الکتاب نظرهً متکاملهً تعتمد علی خبرته فی مجالات التدریس والتألیف وحضور المؤتمرات العربیه والدولیه، ویصحّح فیه بعض القضایا المتعلّقه بتاریخ الدراسات المقارنه فی البلدان العربیه کما یحاول أن یصل بین الأدب العربی المقارن والتجربه العالمیه، ویُقدّم عَرضاً للتجربه المعرفیه الّتی باشرها المقارنون العرب منذ منتصف الثلاثینیات إلی مطلع التسعینیات ویسعی لصیاغه وجهه نظر عربیه فی الأدب المقارن تنطوی علی سعی جادّ ومخلص لخدمه الارتقاء بالأدب المقارن العربی، وفی الختام یتناول بالدرس والنقد عدداً من الکتب العربیه الّتی عُنیت بالجانب النظری للأدب المقارن. فالکتاب من أفضل المؤلّفات العربیه فی مجاله.
نقد اسطوره ای رمان طوبی و معنای شب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال هفدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۲
115 - 146
حوزه های تخصصی:
نقد اسطوره ای ابزاری کارآمد برای بررسی اندیشه های نخستین، رویدادهای تاریخی و آرمان های بشر در تاریخ است و به وسیله آن می توان، به علل خویش کاری های انسان های باستان دست یافت. رمان طوبی و معنای شب، ظرفیّت بسیاری برای کاوش در حوزه های مختلف از جمله نقد اسطوره ای را دارد. هدف پژوهش بررسی و تبیین مولّفه های نقد اسطوره ای در رمان طوبی و معنای شب با روش توصیفی تحلیلی می باشد. نتایج پژوهش حاکی از آن است که رابطه معنادار و مستقیمی میان ارتباط زنان با عناصر طبیعت در این رمان وجود دارد که به خویش کاری های اسطوره ای زنان جهت و معنا بخشیده است؛ به گونه ای که با استفاده از مفاهیم سمبلیک و کهن الگویی آب، می توان قرارگرفتن مونس در کنار سرچشمه و لیلا در کنار حوض آب را که به ترتیب خواهان دست یابی به باروری و فرایند تفرّد هستند، تبیین کرد. همچنین می توان به تأثیرپذیری رمان طوبی و معنای شب از حماسه گیل گمش اشاره کرد؛ زیرا هر دو با زدودن سایه های ضمیر خود و با استفاده از کهن الگوی سفر، در پی دست یابی به خویشتن و کمال هستند که یونگ بر آن تأکید دارد.
رویکرد عرفانی مولوی به حدیث لیله التعریس و بازتاب آن در منابع اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روایت «لیله التعریس» در شمار قصه های مشهوری است که در طول تاریخ اسلام، شهرت بسیاری داشته و در بیشتر منابع و متون اسلامی ذکر شده است؛ همچنین در شعر شاعران بزرگ ادب فارسی مانند مولوی نیز راه یافته است. البته با توجه به اختلافات نقل راویان در اصل داستان و همچنین مسائلی مانند عصمت و نبودِ سهو یا خطای پیامبر (ص) و مواردی مانند جعل یا تقیه راویان، همواره مخالفان و موافقان بسیاری برای این روایت وجود داشته است؛ ازاین رو، در این پژوهش با استفاده از روش اسنادی، ضمن تحلیل و بررسی این حدیث در متون و منابع اسلامی و نیز اختلافات شایع بین اهل سنت و شیعه در عصمت پیامبر (ص) ، به رویکرد عرفانی مولوی نیز پرداخته شده است؛ زیرا مولوی در مثنوی ، جدا از آرا و اندیشه های مخالفان و موافقان، بیشتر درپی تحلیل و تبیین عرفانی این داستان، پروراندن معانی بلند و باریک عرفانی و توجه به باطن و تأویل این داستان بوده و کمتر به ظاهر و لفظ آن اهتمام ورزیده است. مولوی بیشتر به فواید روحانی، ایمانی، اخلاقی و عرفانی روایت توجه داشته است و خواب پیامبر (ص) را نوعی استغراق، فنا و تجربه عرفانی می داند که بیانگر حالت وصال پیامبر (ص) با حق تعالی در همه حال است؛ درواقع مولوی با رویکرد عرفانی خود توانسته است به اختلافات کلامی این مسئله پایان دهد.
روایتگری سمبولیسم و جریان سیال ذهن در سمفونی مردگان و به سوی فانوس دریایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۸
137 - 160
حوزه های تخصصی:
حوزه بررسی ادبیات تطبیقی یکی از بزرگ ترین و گسترده ترین زمینه های مطالعاتی در ادبیات جهان می باشد که می تواند روزنه های بسیاری را برای شناخت ملل، ادبیات، فرهنگ ها، سنت ها و تفکرات به روی مشتاقان ادبیات بگشاید. در بین نویسنده های بزرگ ایران و انگلیس کم تر کسی است که اسم عباس معروفی و خانم ویرجینیا وولف را نشنیده باشد و با آثار ارزشمند آن ها که بی تردید بر ادیبات کشورشان و جهان تأثیر گذاشته اند آشنا نباشند. رمان های «سمفونی مردگان» عباس معروفی (1336) و «به سوی فانوس دریایی» ویرجینیا وولف (1941-1882) آثار ارزشمند و بزرگ ادبیات فارسی و انگلیسی می باشند که دارای مشخصات و ویژگی های منحصر به فرد خود می باشند که بررسی تطبیقی نحوه روایت آن ها که بر اساس روایتگری مدرن، قالب و ساختار جریان سیال ذهن ارائه شده می تواند ضمن تسهیل درک ادبی آن ها، ارائه کننده روزنه ای جدید در بررسی و مطالعه عملی ادبیات تطبیقی مدرن و پست مدرن باشد.
بررسی تطبیقی گیاه تباری در اساطیر جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۸
531 - 550
حوزه های تخصصی:
از اسطوره آفرینش تا مرگ، گیاهان همواره جایگاه ویژه ای در اندیشه های بشر نخستین داشته اند. اهمیت گیاهان در تغذیه انسان، جان بخشی به طبیعت، ارتباط با ماورا و میل به کشف رازهای دنیای مادی از دلایل ارتباط بشر با طبیعت است. گیاه تباری و خداگیاهی از نشانه های قبایل توتمیزم است که افراد به دنبال درگیری های ذهنی درباره پیدایش خلقت و جهان پس از مرگ، نسل خود را به حیوان و یا گیاهی نسبت می دادند. نگرش به چرخه طبیعت، مرگ و زایش دوباره گیاهان و رویش آنان در کنار جسدی که به خاک سپرده می شد، اساطیر خلقت از گیاه و خدا گیاهان را در ذهن بارورتر می نمود. هدف از این جستار بررسی خداگیاهی و گیاه تباری در اساطیر ملل و همچنین علت همسانی برخی از این اساطیر است زیرا پژوهش در اسطوره های بدوی به سبب ماهیت یکسان آن ها باعث کشف اشتراکات فرهنگی در میان جوامع می گردد. روش پژوهش در این تحقیق تحلیلی- توصیفی است.
دارکولییسم چیست؟
منبع:
ادبیات متعهد دوره اول اسفند ۱۴۰۰ شماره ۱
8 - 21
حوزه های تخصصی:
دارکولییسم darkoliisme (به فرانسه : Darkoliisme ، به انگلیسی : Darkoliism ) یک جنبش(مکتب) ادبی است که در سال ۲۰۱۵ توسط محمد رضا نظری دارکولیMohammad Reza Nazari Darkoliنویسنده و منتقد ادبی ایرانی و شاگردان، دوستان، همکاران و پیروان ادبیاتش در ایران و خارج از ایران شکل گرفت.محمد رضا نظری دارکولی در سال ۲۰۱۵ مانیفست یک جنبش ادبی به نگارش رساند که ۱۰ قانون در خود داشت و به پیشنهاد دوستان و همکارانش نام Darkoli بر آن نهاده شد که ضمن اشاره به ادبیات خاص محمد رضا نظری دارکولی، نام روستایی در شهرستان دلفان ایران است که مردمی مهرپرست داشته است ؛ زیرا قوانین جنبش دارکولی نیز گسترش مهرورزی میان انسانها را دنبال می کند .پس از انتشار مانیفست جنبش (مکتب) Darkoli و در دسترس عموم قرار گرفتن آن ، این جنبش از سوی پیروانش ، مکتب ادبی Darkoliisme خوانده شد .قوانین دهگانه ی مکتب ادبی دارکولییسم به محتوای آثار ادبی می پردازد و در مقابل فرمالیسم روسی که زبان فیزیکالیستی دارد با جدیت برخواسته است .
تحلیل تجربه زیبایی شناسی تن- بنیاد شوسترمان در پرتو آراء اسپینوزا و لایب نیتز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۸
575 - 592
حوزه های تخصصی:
فلسفه از افلاطون تا دوران پسامدرن ژیل دلوز همواره بیش تر معطوف و مشغول به ذهن(دوالیته سوژه و ابژه) بوده و التفات کمینه ای نسبت به عین(تن و بدن) داشته است. از شروع فلسفه زیبایی شناسی مدون با الکساندر بومگارتن تا مورد مطالعه اخیر، یا التفات کمی به تن و بدن شده یا ریشه این اندیشه به ارجاع اشتباهی حوالت شده است. مطالعه حاضر بر آن است تا آراء فلسفی ریچارد شوسترمان پیرامون زیبایی شناسی تن- بنیاد را مورد بررسی قرار دهد و با ارجاع به زیبایی شناسی تن کوشانه و تقلای لایب نیتز و اسپینوزا اولاً ریشه زیبایی شناسی تن-بنیاد را نه در اندیشه فلاسفه معاصری چون مرلو-پونتی و فوکو بلکه در سپهر اندیشه مونادولوژی لایب نیتز و تقلای اسپینوزا بر رسد؛ و ثانیاً نشان دهد زیبایی شناسی یا اساساً امری تنی-عاطفی است یا زیبایی شناسی نیست. بنابراین، کناتوس یا تقلای اسپینوزایی ریشه هرگونه جنبش و تن-آگاهی است و هر موضوع تنی بدون التفات به کناتوس از نقصان شدیدی رنج می برد. این مطالعه به روش تحلیلی-تطبیقی و با اسناد کتابخانه ای صورت گرفته است.
ارزیابی کیفیت ترجمه حکمت های نهج البلاغه با تکیه بر مدل کارمن گارسس (مطالعه موردی ترجمه شهیدی و دشتی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شیوه ترجمه متون به زبان دیگر و حفظ میزان تأثیرگذاری آن، همواره یکی از دغدغه های اصلی مترجمان و منتقدان بوده است؛ چراکه هیچ متنی بدون ایجاد تغییرات در آن، قابل ترجمه به زبان مقصد نیست. این مهم در ترجمه متون دینی، اهمیت بیش تری می یابد و شاهد ترجمه های متعدد از آن ها هستیم. بدون شک، هر ترجمه ای از ویژگی های مثبت و منفی، برخوردار است و کیفیت ترجمه، وابسته به میزان برخورداری آن از این ویژگی هاست. در زمینه تشخیص سطح کیفی متون ترجمه شده، نظریات متعددی وجود دارد و غالبا سعی در رسیدن به ترجمه ای کامل و مطلوب داشته اند. این تلاش ها و ارزیابی ها سبب پیشرفت در امر ترجمه می شوند. در این پژوهش، الگوی خانم کارمن گارسس که در چهار سطح معنایی- لغوی، نحوی- واژه ساختی، گفتمانی- کارکردی و سبکی- عملی طراحی شده است، به دلیل قابلیت تطبیق آن بر متون ادبی، انتخاب شده و به روش توصیفی- تحلیلی و آماری، دو ترجمه آقایان دشتی و شهیدی از حکمت های نهج البلاغه، مورد مقایسه قرار گرفته تا مشخص شود طبق مؤلفه های این نظریه، کدامیک از ترجمه ها مقصدگراتر بوده و از کفایت و مقبولیت بیش تری برخوردار است. نتایج تطبیق نظریه گارسس بر این دو ترجمه، حاکی از آن است که ترجمه شهیدی، مقصدگراتر از ترجمه دشتی است و در سطوح اول، سوم و چهارم، ویژگی های مثبت بیش تر و ویژگی های منفی کمتری دارد اما در سطح دوم، ویژگی های هر دو ترجمه، یکسان هستند؛ لذا ترجمه شهیدی از کفایت و مقبولیت بیش تری برخوردار است. به علاوه، هر دو ترجمه، در سطح چهارم، نیازمند بازنگری هستند.
تأویل پذیری مفهوم کفر در اندیشه عرفانی (نمونه موردی حکایت شیخ صنعان از عطار)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال سیزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
67 - 94
حوزه های تخصصی:
حکایت «شیخ صنعان و دختر ترسا» که از بلندترین داستان های منطق الطیر عطار است، دارای زمینه های واقعی بوده و پیش از عطار توسط بسیاری از منابع معتبر نقل شده است. با این حال، روایت عطار از این داستان به دلیل آمیخته شدن با مفاهیم عرفانی و صوفیانه شهرت بسیاری یافته است. این روایت از سویی چهره زاهدانه عطار را آشکار ساخته و حکایت شیخ صنعان را به متنی ایدئولوژیک و اعتقادی تبدیل کرده است، اما از سوی دیگر محمل تأویل های مختلف واقع شده که برخی بر خلاف باورهای ایدئولوژی آن بوده و سبب طرح پرسش های معرفت شناختی شده است. از همین رو، برآنیم تا با جستجوی یک خط فکری پادگفتمانی در حکایت شیخ صنعان به این پرسش پاسخ دهیم که اگر حکایت شیخ صنعان متنی ایدئولوژیک و اعتقادی است چگونه تاکنون محمل تأویل های مختلف شده است؟ نگارنده با پیگیری تاریخِ تطورِ اصطلاح «کفر» در تصوف خراسان تا پیش از عطار نشان داده که این اصطلاح چه پیشینه ای داشته و تا به دست عطار رسیده، چگونه تطور یافته است. در مرحله بعد با استفاده از روش تحلیل گفتمان انتقادی به بررسی این حکایت از عطار پرداخته است. نتیجه پژوهش نشان می دهد که تاریخِ تطورِ اصطلاح «کفر» و نیز منظومه فکری عطار به مفسر رخصت می دهد این اصطلاح را در قصه شیخ صنعان در معنای تطوریافته (پادگفتمانی) آن بازشناسد و بدین ترتیب برای «کفر» معنایی باطنی نیز در نظر بگیرد. بر این اساس که می توان دریافت رابطه کفر و دین گاهی مقابل هم و گاهی یک حرکت موازی است.
سایه محدودیتهای سیستمی لِفِور بر بازنویسی غزل دهم و دوازدهم حافظ (ترجمه عمر شبلی الصویری)
حوزه های تخصصی:
لِفِوِر ترجمه را نوعی بازنویسی می داند که متأثر از محدودیت های سیستمی؛ ایدئولوژی و سبک ادبی است. جستار پیش رو با رویکرد توصیفی- تحلیلی، این تاثیرات را در بازنویسی شبلی از غزل دهم و دوازدهم حافظ می کاود و برآیند آن چنان است که این بازنویسی هم متاثر از محدودیت سبکی است و هم متأثر از ایدئولوژی. نمودهای نگره لفور در این بازنویسی، ترجمه منظوم است و دگرگون سازی در وزن، آوا ، ضمایر، افزایش برخی واژگان و بومی سازی به همراه نگرش عارفانه در بازنویسی نمادهای خانقاهی و بزمی. این بازنویسی گاه با زیاده گویی ، معانی نارسا و دریافت یکسان از واژگان متفاوتی چون «پیر» و«شیخ» مخدوش می شود.
بررسی تطبیقی درونمایه ستم ستیزی در اشعار پروین اعتصامی و احمد عبدالمعطی حجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۹
87 - 109
حوزه های تخصصی:
پروین اعتصامی یکی از شاعران پرآوازه شعر معاصر فارسی است که مخالفت با ستم و ستمگران و همدردی با محرومان و ستم دیدگان از درونمایه های مهم شعر اوست. احمد عبدالمعطی حجازی نیز یکی از پیشگامان شعر معاصر عربی و از شاعران متعهد مصری است که شعرهایش تصویری از درد و اندوه مردم جامعه خود از جمله مبارزه آن ها با ظلم است. این پژوهش در تلاش است با تکیه بر شیوه توصیفی- تحلیلی، نمودهای مشترک درونمایه ظلم ستیزی را میان این دو شاعر مورد پژوهش و واکاوی قرار دهد. نتایج این پژوهش نشان می دهد مواردی چون جست وجوی اتوپیای تهی از ظلم و بیداد، اعتراض به بی عدالتی در توزیع درآمدها و وضع مالیات های سنگین، و انتقاد از بی مهری در تعامل با یتیمان و کودکان بی سرپرست، از جمله نمودهای مشترک ستم ستیزی در اشعار دو شاعر است. اما با این وجود، پروین برای بیان انتقادات خود از زبان تمثیل، فابل و بیانی کنایه وار بهره می گیرد، اما در شعر حجازی ، خبری از تمثیل های دور از ذهن نیست و او جسورانه و با صراحت کامل به انتقاد از شرایط سیاسی و اجتماعی حاکم بر جامعه می پردازد.
مقایسه تطبیقی مضامین اخلاقی نقایض جریر و اخطل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۸
451 - 480
حوزه های تخصصی:
یکی از برترین راه های شناخت برتری شاعری بر همتایانش مقایسه تطبیقی در موضوعات و بررسی سبک شناختی شعر آن ها است. جریر و اخطل که همچون دو هماورد ستیزه جو، تمام دوران شاعری خود را به هجو یکدیگر پرداختند و همواره سعی در بی آبرو نمودن دشمن خود داشتند، می کوشیدند تا با استفاده از ساختارهایی بدیع، حریف را مقهورِ قدرتِ خیالِ شگرف و استدلال های ادبی خود سازند. این پژوهش با هدف بررسی محتوایی مضامین اخلاقی مشترک در نقایض جریر و اخطل انجام شده و با روش تحلیلی- توصیفی به بررسی بیش از 840 بیت در قالب 20 قصیده پرداخته است. بر اساس آنچه در بررسی تفاوت ها و شباهت های مضمونی و سبکی میان دو شاعر گفته می شود، می توان دریافت که جریر در به تصویر کشیدن مضمون فرومایگی و بخل از اخطل موفّق تر عمل کرده است ولی اخطل در توصیفاتش و بهره برداری از فنون مختلف ادبی در ترسیم ترس و بی عفّتی گوی سبقت را از جریر ربوده است.
رساله ای نویافته از نجم الدین رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲۷
89 - 126
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به معرفی رساله ای نویافته از نجم الدین رازی (573 – 654 ه.ق) می پردازد که در پایان قرن ششم، پیش از حمله مغول و در هنگام حیات مجدالدین بغدادی (شهادت: 607 یا 616 ه.ق) نوشته شده است. در این پژوهش ضمن تصحیح و شرح این رساله تلاش می شود تا با جستجو در همانندی های میان این اثر با دیگر آثار نجم الدین، به ویژه مرصادالعباد، تعلق و انتساب آن به نجم الدین ثابت شود. به سبب استفاده از لغات و ترکیبات و عبارات همانند، احادیث یکسان، ابیات و اشعاری که نجم الدین در آثار خود از آنها سود برده است و همچنین طرح موضوعات مشابه می توان این رساله را از نجم رازی دانست. روش پژوهش با توجه به اهداف آن در مقدمه تحلیلی سبک شناسانه و در بخش تصحیح به روش نسخه اساس است. این تصحیح براساس نسخه شماره «2996ف» موجود در کتابخانه ملی ایران انجام شده است. نتایج پژوهش روشن می کند که رساله کوتاه نویافته احتمالاً از نجم رازی است که طرح اولیه بخش اصلی کتاب مرصادالعباد را دربردارد و در ایامی نوشته شده که دست ارادت به پیر و شیخ خود مجدالدین بغدادی داده بوده است.
بررسی حضرات وجود از دیدگاه بیدل دهلوی وشانکارا(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
جستارنامه ادبیات تطبیقی سال پنجم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۸
44 - 65
حوزه های تخصصی:
حضرات وجود در عرفان اسلامی بیدل دهلوی، عارف، شاعر و نماینده سبک هندی به صورت نظام طولی و نزولی و بر اساس نظریه وحدت وجود و کثرت نمود و در قالب مقام ذات، احدیت و واحدیت تبیین می شود. بیدل اگر چه پرورش یافته سرزمین هند است ولی از پیروان فکری محیی الدین ابن عربی است. شانکارا نیز از برجسته ترین مفسرین مکتب ودانتا یا حکمت الهی هنداست. جهان بینی وحدت وجودی بیدل، معرفتی است که عالم آفرینش را در یک تجلی وحدت گرایانه تبیین می کند و از این جهت، به اندیشه های وحدت نگرانه شان کارا، نماینده وحدت وجودی نامکیف مکتب ودانتا شباهت دارد. در این راستا بنابر تفکر هندی، چهار حالت آتمان شامل: جاگرات (حالت بیداری)، اسواپتا (حالت رویا)، سوشوپتا (حالت خواب عمیق) وتوریا (حالت آتمان نامشروط) است. این مراتب چهارگانه وجود با حضرات وجود در عرفان اسلامی قابل تطبیق است. در این مقاله با روش توصیفی - تحلیلی و ابزار کتابخانه ای به تطبیق دیدگاه های بیدل و شانکارا در مورد عوالم اربعه وجود پرداخته می شود و می توان به این نتیجه رسید که قلمرو عرفان که با درونی ترین جنبه های وجود آدمی سروکار دارد زمینه فهم همدلانه آموزه های دینی و فطری را در اقوام مختلف فراهم می آورد و می توان علاوه بر شباهت هایی در این نظریه ها، به تفاوت های آنها نیز پی برد. مهمترین تفاوت حضرات وجود در عرفان وحدت وجودی و اسلامی بیدل و عرفان هندی وحدت نگرانه شانکارا این است که اگر چه هر دو سیر طولی و نزولی دارند ولی اساس عرفان بیدل بر الوهیت و توحید ناب بنیان گذاشته شده است در حالی که در عرفان هندی شانکارا تأکید بر محوریت آتمان یاخود حقیقی فرداست.
بررسی تطبیقی رویکرد شهرگریزی در اشعار عبدالمعطی حجازی و پروین اعتصامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال یازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۴۱
85 - 108
حوزه های تخصصی:
عبدالمعطی حجازی و پروین اعتصامی به سبب تشابه فرهنگی، اجتماعی و دینی، دیدگاه های مشترکی نسبت به مسائل اجتماعی در شعرشان دارند؛ هرچند گاه تفاوت ها در نگرش هایشان در نوع تعبیر، انتقادها و اعتراض هایشان به چشم می خورد. این پژوهش با تکیه بر شیوه توصیفی تحلیلی در صدد آن است که رویکرد شهرگریزی را در اشعار این دو شاعر بزرگ عربی و فارسی بررسی و مقایسه نماید. نتایج این پژوهش نشان می دهد که میزان بسامد درون مایه شهرگریزی، به عنوان یک مسأله اجتماعی، در شعر دو شاعر یکسان نیست؛ شهرگریزی در اشعار پروین اعتصامی، ریشه در عواطف و احساساتش دارد و روستا را آرمانشهر خود می داند؛ شهرگریزی او بیشتر از آن که صریحاً تنفر از شهر باشد، در روستادوستی نمود پیدا می کند. او مناظر طبیعی روستا و نیز تصویرهای شعری روستایی را با تکیه بر زبان کنایه، تمثیل و حکایت در شعر خود ترسیم می کند. این درحالی است که شعر عبدالمعطی حجازی، نقد صریح و آشکار از زندگانی شهرنشینی بوده و در اشعار او چنین تمثیل های دور از ذهن مبتنی بر حکایت و تمثیل را نمی بینیم. شهرگریزی در شعر وی نتیجه علاقه او به محیط روستا و آرامش آن و نیز بیزاری اش از ستمی است که در شهر تجربه کرده است.
آرمان های سیاسیِ جامی و نجم الدین رازی در هفت اورنگ و مرصادالعباد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی سال سیزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۲۶
9 - 33
حوزه های تخصصی:
این نوشتار در پی آن است تا با بررسی حکایت های هفت اورنگ جامی (قرن 9 هجری) و نیز مرصاد العباد نجم الدین رازی (قرن 7 هجری)، به تبیین دیدگاه سیاسیِ این دو عارف شهیر بپردازد که عرفانی متفاوت با عرفانِ عارفانِ خانقاه نشین در پیش گرفته بودند. هرچند ورود به عرصه سیاست و پیوند با دربار از دیرباز محلی از اختلاف برای حکما و عرفا بوده است، عارفانی همچون عبدالرحمن جامی و نجم الدین رازی توصیه هایی را برای بهبود اوضاع اجتماع ارائه داده اند. آرمان های سیاسی این دو عارف از چهار جهت قابل بررسی است: چگونگی برگزیدن پادشاه، دیانت و سیاست پادشاه، شیوه سامان بخشی به اوضاع مظلومان در جامعه، و انتقاد از راهکار حکومت برای کسب درآمد. این پژوهش که به روش توصیفی تدوین یافته، با ذکر نمونه هایی شاخص از حکایت های هفت اورنگ و با استناد به تعالیم نجم الدین رازی، در پی این است که آرمان های سیاسی این دو عارف را که به لحاظ شرایط اجتماعی در دو دوره متفاوت می زیسته اند، بررسی کند تا تفاوت نقش آفرینی آنها و دلیل ورودشان به عرصه فعالیت های سیاسی مشخص گردد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که به علّت شرایط اجتماعیِ متفاوت در این دو عصر، تفاوت های بنیادی در اندیشه سیاسیِ این دو عارف قرن های 7 و 9 هجری وجود دارد.
مقایسه مقامات سیر و سلوک در عرفان اسلامی و تائوئیسم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۰
147 - 177
حوزه های تخصصی:
سلوک، حرکت از نقطه مبدأ به سوی مقصد است. در سلوک عرفانی مقصد و نقطه پایان، فنای در توحید است. سلوک عرفانی که سفری انفسی و باطنی جهت نیل به ذروه کمال معنوی است در اندیشه های عرفانی در قالب مقاماتی ترسیم شده است. در این جستار با روش توصیفی- تحلیلی و تطبیقی و با استفاده از منابع کتابخانه ای منازل سلوک عرفانی در عرفان اسلامی و تائوئیسم مورد بحث تطبیقی قرار می گیرند تا به این سؤال پاسخ داده شود که وجوه اشتراک و اختلاف ساختار مقامات سلوک در عرفان اسلامی و عرفان تائوئی کدام اند؟ یافته های پژوهش نشان می دهد در هر دو سلوک عرفان و تصوف اسلامی و عرفان تائوئی، سالک با پشت سر گذاشتن مراحل و مقامات سلوک و تزکیه از آلایش های نفسانی به وارستگی و معرفت و بصیرت شهودی دست یافته و در نهایت در فقر و فنای عرفانی و معادل آن در تائوئیسم به اشراق و شهود تائو نائل می گردد. عمده ترین افتراقات، دید شریعت مدارانه سالک مسلمان است که با تأکید بر عبادات حبّی در پی عبودیّت و کسب رضایت پروردگار خویش است. حال آنکه نظام سلوکی تائوئیسم فاقد چنین مفاهیمی است.
نقدی شناخت شناسانه بر داستان «پادشاه و وزیر یهودی» در مثنوی معنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تبیین مسئله: داستانِ «پادشاه و وزیر یهودی» در مثنوی معنوی در خوانش نخست، بیانگر روشی در سیاستِ صاحب منصبان برای تفرقه افکنی میان پیروان یک دین و آیین است. این داستان از دیدگاه معرفت شناختی و اندیشگانی نیز تصوّرات غلط و اشتباه های انسان را در استدلال به نمایش گذاشته است. مولانا در این داستان با نمایش طرح و نقشه وزیر برای نابودی دین مسیحیّت، عملاً نشان داده است که چگونه استدلال نادرست و نیز قضاوت و عمل مبتنی بر آن استدلال باعث فاجعه می شود. روش در این جُستار چگونگی استدلال و توجیه وزیر و پادشاه یهودی برای کار آنها به صورت توصیفی تحلیلی نقد و بررسی می شود تا نقص ها و ایرادهای ساختار اندیشه آنان پدیدار شود. یافته ها و نتایج: دستاورد پژوهش بر این موضوع دلالت دارد که اشتباه پادشاه و وزیر یهودی منشأ شناختی دارد و به تصوّرات نادرست آنها برمی گردد. آن دو با ذهنیّت بنیادگرایانه دوقطبی، به موضوع (دین مسیحیّت) اندیشیده اند و برپایه همین ذهنیّت به ارزشگذاری، قضاوت و سرانجام صدور حکم اقدام کرده اند.