فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۲۰۱ تا ۶٬۲۲۰ مورد از کل ۱۶٬۴۶۰ مورد.
حوزه های تخصصی:
او دیگر تنها نیست
حوزه های تخصصی:
آموزش احکام، 100 درصد تضمینی در 14 جلد
حوزه های تخصصی:
فکر کردن به یک «تو»
حوزه های تخصصی:
ماه پیشانی ای که ماه پیشانی نبود
حوزه های تخصصی:
از ورای آینه های محدب و مقعر
حوزه های تخصصی:
بوی گلابی، عطر خیار
طراحی داخلی فضاهای کتابخانه های کودکان و نوجوانان با نگاهی به تجربه کتابخانه عمومی فونیکس در آمریکا
دیدگاه های عرفانی سنایی متاثر از غزالی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
اوایل قرن ششم هجری در تاریخ ادبیات ایران( بویژه در شعر فارسی) نقطه عطفی محسوب می شود. سنایی غزنوی، شاعری اندرزگو، شریعت مداری عرفان پسند با همه ابتکارات و نوآوری های ادبی از لحاظ اندیشه، در راس هرم تحولات ادبی قرار دارد. از طرف دیگر مهم ترین شخصیتی که در همین اوان، هم عصر و هم ولایتی سنایی، اندیشه آمیختگی دین و عرفان را بنیان نهاد و در تکامل اندیشه سنایی، تاثیر شگفت انگیزی گذاشت «امام ابو حامد محمد غزالی» است. این مکتوب، سیری در اندیشه های عرفانی غزالی و سنایی با تاکید بر خلاصه اندیشه های غزالی در اثر «اربعین فی اصول الدین» و «حدیقه الحقیقه» سنایی است. اندیشه ای که بر گرفته از قرآن و شریعت اسلامی آراسته به رنگ و دیبای عرفانی است. با توجه به محدودیت تحقیق تنها چند ویژگی مهم عرفانی - که سنایی برای سالک خود توصیه می کند- بررسی شده است.
تازه های ایران شناسی
حوزه های تخصصی:
هنر
نگاهی تطبیقی به طنز و طنزپردازی در ادبیات ایران و عرب با تکیه بر طنز عبید زاکانی و نمونه هایی از طنز شاعران عصر انحطاط (عنوان عربی: الهزل والفکاهة فی الأدبین الفارسی و العربی دراسة مقارنة بین النصوص الفکاهیة لعبید زاکانی وشعراء عصر الانحطاط)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر چنانکه از عنوان آن برمی آید، تطبیقی است بین طنز و طنزپردازی در ادبیات ایران و عرب. در این تطبیق، طنز عبیدزاکانی به عنوان نمونه ای از طنز ادبیات ایران و طنز شاعران عصر انحطاط به عنوان نمونه ای از طنز ادبیات عرب با هم مقایسه شده است. در این مقاله کوشیده ام تصویر کاملی از عبید ارایه دهم، اما به منظور پرهیز از برخی سوء تفاهمات اجتماعی لازم دیدم از ذکر پاره ای از طنزهای درخشان او صرف نظر کنم. طنز پیش درآمدی است که می توان به راحتی کسی را با آن دست انداخت، از میدان به در کرد و بدی هایش را آشکار ساخت. با استهزا می توان کسی را تحقیر کرد و او را مضحکه عام و خاص ساخت. در ادبیات عرب، شاعر با هجو شخصی یا قومی سعی می کند حریف را از میدان خارج کند، با توجه به تاثیرگذاری طنز در بیان زشتی ها و عیب های جامعه، چه در مقوله سیاسی، و یا اجتماعی می توان اذعان کرد که زبان طنز رساتر و برتر از زبان دیگر نوشته ها است. در طنز، «خنده» هدف نیست، بلکه وسیله ای است برای بهتر بیان کردن و انتقال هدف موردنظر از نویسنده به خواننده. در ابتدای مقاله نیز تعریف طنز از نظر صاحب نظران ارایه شده است.چکیده عربی: یقدم هذا المقال دراسة مقارنة بین الهزل والفکاهة فی الأدبین الفارسی والعربی. حیث تم معالجة الفکاهة عند عبید زاکانی کنموذج فی الأدب الفارسی بینما تم دراسة الفکاهة لدی شعراء عصر الانحطاط کنموذج للفکاهة فی الأدب العربی. وحاولت الباحثة فی مقالها تقدیم صورة کاملة عن عبید زاکانی غیر أنها تخلّت عن بعض فکاهاته الرائعة تفادیا لعدد من إساءات التأویل لدی المجتمع. فإن الفکاهة تعد تمهیدا لسخریة الناس أو إبعادهم عن المصاف أو تبیین مساوئهم. کما أنها تعتبر أداة جیدة للتحقیر والازدراء. فالشاعر فی الأدب العربی یحاول إبعاد الخصم عن المصاف بواسطة هجاءه له أو لقومه. ولکن بالنظر إلی تأثیر الفکاهة فی تبیین سوءات المجتمع وعیوبه سواء کان سیاسیا أو اجتماعیا فإنه یمکن القول إن منطق الفکاهة أبلغ شأنا من منطق باقی الأشکال الأدبیة وأرفع رتبة. هذا و إن إضحاک الآخرین فی الفکاهة لیس غایة بل وسیلة للتعبیر الأمثل وانتقال أهداف الکاتب إلی القارئ.
تاثیرپذیری امیر معزی از معلقه امروء القیس (عنوان عربی: تأثر أمیر معزّی بمعلّقة امرئ القیس)
حوزه های تخصصی:
امیر معزی از شاعران بزرگ و مشهور خراسان است که به ادب عربی ارادت می ورزید؛ به همین دلیل بسیاری از مضامین شعری خود را چه به صورت مستقیم و چه به صورت غیرمستقیم از طریق شاعران پیش از خود، از ادب عرب اخذ کرده و در تعدادی از قصاید خود، طرح کلی و ساختار عمومی و مضامین و تصاویر شعری قصاید عربی جاهلی را رعایت کرده است.هدف مقاله حاضر، این است که با بررسی دو قصیده و ابیاتی چند از دیگر قصاید امیر معزی، تاثیرپذیری او را از معلقه امروء القیس و مضامین و مفاهیم و تصاویر شعری او نشان دهد.چکیده عربی:یعتبر أمیر معزّی من کبار الشعراء المشهورین فی خراسان ومن محبی الأدب العربی؛ ما جعله متمسکا بالأدب العربی فی کثیر من مضامینه الشعریة بشکل مباشر أو غیر مباشر و عن طریق الشعراء الذین سبقوه کما تمسک فی عدد من قصائده بالشعر الجاهلی فی السیاق العام للقصیدة و مضامینها و صورها.یهدف هذا المقال إلی کشف اللثام عن تأثر أمیر معزی بمعلقة امرئ القیس و مضامینه الشعریة و صوره و مفاهیمه بعد دراسة مقارنة بین قصیدتین کاملتین للشاعرین و مجموعة أخری من أبیات أمیر معزی فی باقی قصائده.
بررسی مقایسه ای تحولات شعر معاصر عربی از عصر نهضت به بعد و تحولات شعر معاصر فارسی از عصر مشروطیت به بعد (عنوان عربی: دراسة مقارنة بین التطورات فی الشعر العربی منذ النهضة و الشعر الفارسی منذ الثورة الدستوریة)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر مشتمل بر سه بخش است:در بخش نخست، تحولات شعر معاصر عربی از عصر نهضت به بعد بررسی و پس از ذکر عوامل تحول ادبی، دگرگونی های پدید آمده در شعر عربی و تاثیرپذیری آن از ادب غربی بیان شده است.بخش دوم مقاله، به بررسی عوامل جامعه شناختی تحول ادبی در کشور ما که به بیداری اجتماعی ـ فکری مردم ایران منجر شد و درنهایت، زمینه ایجاد انقلاب مشروطه را فراهم ساخت، اختصاص دارد. در این مورد، دیدگاه های جامعه شناختی باختین و لوتمان مدنظر قرار گرفته و درپی آن، ویژگی های شعر این دوره بیان شده است.در بخش سوم مقاله، اشتراکات ادبی شعر پارسی پس از عصر مشروطه و شعر عربی پس از عصر نهضت بررسی شده که این اشتراکات، هم در بیان عوامل تحول و هم در تحولات ادبی پدید آمده در شعر هر دو ملت یکسان است.چکیده عربی:ینقسم هذا المقال إلی ثلاثة أقسام: یدرس القسم الأول تطورات الشعر العربی المعاصر منذ عصر النهضة، وبعد الإشارة إلی أسبابها یشیر إلی تلک التطورات ملقیا الضوء علی تأثرها بالأدب الغربی.و یعالج القسم الثانی العوامل الاجتماعیة للتطورات الأدبیة فی بلدنا و التی تمخضت عن صحو الإیرانیین الاجتماعیة و الفکریة ممهدة الظروف للثورة الدستوریة. و فی هذا المجال تم الاعتماد علی آراء باختین ولوتمان الاجتماعیة ثم أشیر إلی میزات الشعر فی تلک الفترة.و أخیرا ألقی القسم الثالث الضوء علی المشترکات الأدبیة بین الشعر الفارسی بعد الثورة الدستوریة و الشعر العربی بعد النهضة، تلک المشترکات التی نجدها واحدة سویة فی شعر الأدبین سواء فی بیان أسباب التطور أو التطورات الأدبیة الموجودة.
فلسفه و نظریه ای جدید در ادبیات (عنوان عربی: فلسفة جدیدة و نظریة حدیثة فی الأدب)
حوزه های تخصصی:
در مقاله حاضر، ادبیات تطبیقی به عنوان یک رشته دانشگاهی مستقل بررسی و تحلیل شده است. در واقع، ادبیات تطبیقی نوعی جهان بینی ادبی است که از مرزهای ملی، زبانی و جغرافیایی فراتر می رود و ادبیات را پدیده ای جهانی می انگارد که جوهره انسانی آن در کلیه فرهنگها یکسان است. البته نویسنده مقاله بین «ادبیات جهان» و «ادبیات تطبیقی» تمییز قائل میشود و معتقد است که در ادبیات جهان، برخلاف ادبیات تطبیقی، به ارتباطات و تاثیر و تاثرات ادبی می پردازند و آثار ادبی را به صورت منفرد بررسی و مطالعه می کنند. نویسنده، با علم به اینکه تعریف واحدی از این رشته وجود ندارد، می کوشد تعریف های متفاوت ادبیات تطبیقی را از دیدگاه مکتبهای مختلف آن تبیین و تحلیل کند. آنچه که پژوهشگران ادبیات تطبیقی باید بدان توجه کنند، این است که هدف ادبیات تطبیقی، «مقایسه» نیست، بلکه شناخت ادبیات به عنوان یک کلیت است که اجزای آن، یعنی ادبیاتهای ملی، اندام وار با یکدیگر مرتبط هستند. نویسنده بر این اعتقاد است که ادبیات تطبیقی، فلسفه و نظریه جدیدی در مطالعات ادبی است که هرگونه خودبزرگ بینی فرهنگی را نفی میکند و تلاش دارد با فراهم آوردن زمینه شناخت دیگر، پیام آور صلح و دوستی میان ملل و فرهنگهای مختلف باشد.چکیده عربی:یدرس هذا المقال الأدب المقارن کفرع جامعی مستقل بوصفه نظرة أدبیة تتجاوز الحدود الوطنیة واللغویة والجغرافیة وتجعل الأدب ظاهرة عالمیة یشترک جوهرها الإنسانی فی کلّ الثقافات. کما یمیّز الکاتب بین «الأدب العالمی» و«الأدب المقارن» معتقدا أن الأدب العالمی بخلاف الأدب المقارن یتجنب التأثیر والتأثرات الأدبیة ملقیا الضوء علی النتاجات الأدبیة بشکل منفصل عن تلک العلاقات. کما أن الکاتب بالرغم من علمه أن هناک لایوجد تعریف متفق علیه لهذا الفرع من الأدب یحاول تحلیل التعریفات المختلفة له وفقا لمدارسه الکثیرة.وما یجب علی الباحثین فی مجال الأدب المقارن أن ینتبهوا إلیه هو أن الغایة منه لیست «الموازنة» بل هی معرفة الأدب ککلٍّ ترتبط أجزاءه (الآداب الوطنیة) ببعض کالجسد الواحد. وأخیرا یعتقد الکاتب أن الأدب المقارن فلسفة جدیدة فی الدراسات الأدبیة تنفی التکابر الثقافی أیّا کان وتحاول تبشیر الشعوب والثقافات المختلفة بالسلام والصداقة بعد خلق أرضیة مناسبة للتعرف علی البعض.
طنزپردازی مظفرالنواب و علی اکبر دهخدا (عنوان عربی: الفکاهة عند مظفر النواب وعلی أکبر دهخدا)
حوزه های تخصصی:
باتوجه به موقعیت سیاسی، جغرافیایی و دینی مشابه ایران و عراق، این دو کشور، طی قرن بیستم، سرنوشت مشترکی داشته اند و به عنوان کشورهای نفت خیز همیشه مورد طمع بیگانگان و کشورهای غربی بوده اند. در طول قرن گذشته، همزمان با وقوع تحولات بی سابقه در عرصه جهانی، به ویژه جنگ جهانی اول و دوم و تبعات آن بر روی کشورهای خاورمیانه، رفته رفته، قشر روشن فکر این جوامع درصدد انتقاد از وضعیت سیاسی حاکم بر این کشورها و شرایط اجتماعی مردم برآمدند که باعث شد نقد اجتماعی با مسایل سیاسی درهم آمیخته شود. در این میان، شاعران و ادیبان برجسته ای ظهور کردند که با دست مایه قرار دادن این موضوعات، پیامهای اصلاح گرانه خود را در قالبهای جدیدی به مخاطبان خود منتقل می کردند. از جمله این متفکران و ادیبان اصلاح طلب میتوان از مظفرالنواب ــ شاعر برجسته عراقی ــ و علی اکبر دهخدا ــ ادیب سرشناس ایرانی ــ نام برد.چکیده عربی:اشترک مصیر إیران والعراق طیلة القرن العشرین نظرا إلی حالاتهما السیاسیة والجغرافیة والدینیة المتشابهة ما أدی إلی طمع الأجانب والدول الغربیة فیهما دوما لکونهما من البلدان المنتجة للنفط. فمنذ القرن الماضی وتزامنا مع التطورات الدولیة خاصة الحربین العالمیتین وأثرهما علی بلدان الشرق الأوسط اتجه المثقفون شیئا فشیئا نحو توجیه الانتقادات إلی الوضع السیاسی السائد فی هذه البلدان وظروف الشعب الاجتماعیة ما أدی إلی اختلاط النقد الاجتماعی بالأمور السیاسیة وظهر أثناء ذلک کبار الشعراء والأدباء الذین استغلوا هذه الموضوعات لنقل رسالتهم الإصلاحیة إلی مخاطبیهم بأشکال أدبیة جدیدة.یمکننا أن نعتبر مظفر النواب الشاعر العراقی الکبیر وعلی أکبر دهخدا الأدیب الإیرانی الشهیر ضمن هؤلاء الإصلاحیین من الشعراء والأدباء.
سعدی، سرمست نشو نغمه ها
حوزه های تخصصی:
واین گلستان همیشه خوش باشد
حوزه های تخصصی:
این مقاله به بررسی گلستان سعدی و سبک سعدی در سرودن آن و اهمیت این اثر سعدی میپردازد و آثاری را که به تقلید از این اثر گرانقدر سروده شدهاند را معرفی مینماید. نویسنده در ادامه به معرفی اولین تصحیحها و چاپهای گلستان سعدی میپردازد و اشارهای به جایگاه گلستان در دورههای تاریخی ایران از جمله پس از انقلاب مشروطه دارد که با مخالفتهایی روبهرو شده بود.
معانی ویژه حروف در شعر سعدی
حوزه های تخصصی:
حرفها واژه ها یا گروههایی هستند که معنی مستقلی ندارند و فقط برای پیوند دادن گروهها، کلمهها یا جملهها به یکدیگر، نسبت دادن کلمهای به کلمه دیگر یا کلمهای به جملهای یا نمودن نقش کلمه در جمله به کار میروند. موجودیت و ماهیت این حروف تنها وابسته به جملهای است که در آن به کار میروند و خارج از ساخت جمله، گروه یا ترکیب، هیچ معنییی نمیتوان برای آنها به دست آورد. نویسنده این مقاله با بررسی اشعاری از سعدی درمییابد که: سعدی چون بازیگردانی است که نقشهای متفاوتی به حروف میدهد و حتی به این هم قانع نیست بلکه آنها را در بهترین مکان برای ظاهر شدن و اجرای هرچه بهتر نقش نیز قرار میدهد. وی نه تنها به معانی آنها فکر میکند بلکه نحوه ظاهر شدن آنها هم برای او اهمیت دارد و آنها را به حال خود رها نمیکند، بلکه برای آنها برنامهای دقیق و حساب شده طرح میکند. سعدی از آن گویندگانی است که قوت زبان آنها در کیفیت ترتیب جملههاست نه در توسل به استعاره، تشبیه و سایر صنایع بدیعیه.