فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۰۲۱ تا ۶٬۰۴۰ مورد از کل ۱۶٬۴۶۰ مورد.
۶۰۳۰.

برخی از اندیشه های واقع گرایانه سعدی در بوستان وگلستان

نویسنده:

کلید واژه ها: فقر بخشش واقع گرایی سعدی قناعت واقع بینی توانگری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۳۴ تعداد دانلود : ۸۵۸
یکی از واقع گراترین شعرا و نویسندگان فارسی زبان سعدی است. او در ایده آل ترین اندیشه هایش(در بوستان) نیز جانب واقعیت را رها نمی کند و اصلاً بنای آرزوها را بر واقعیت می گذارد تا تنها خواننده را در اندک زمانی با عالم خیال دل خوش نکرده باشد. سعدی عملی ترین راهها را برای مشکلات بشر پیشنهاد می کند و پیش از آن به طرح موضوع و باز کردن مساله با همهُ جنبه هایش می پردازد و سپس با توجه به امکانات جامعه و تواناییهای موجود در یک انسان به بیان راهکار می پردازد. با اینکه واقع نگریهای سعدی را می توان در تمام آثار او جستجو کرد، ولی گلستان و بوستان جولانگاه اصلی اندیشه های واقع گرایانه سعدی است و موضوع دیرینهُ بخشش و قناعت، فقر و توانگری که در بابهای متعدد این دو اثر به تفصیل از آنها سخن گفته شده، زمینه ای است که در این نوشتار برای ذکر برخی از این اندیشه های کاربردی سعدی انتخاب شده است.
۶۰۳۱.

تاثیر شاهنامه فردوسی در آثار حماسی غرب(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: فردوسی رستم و سهراب ادبیات حماسی ویلیام جونز اتکینسون

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷۲۶ تعداد دانلود : ۳۳۰۹
ویلیام جونز یکی از کسانی بود که در کمپانی هند شرقی به تحقیق و ترجمه آثار ادب پارسی پرداخت و از بررسی متن و واژگان شاهنامه به شباهت زبان های هندواروپایی پی برد. جیمز اتکینسون از کالج فورت ویلیام در کلکته در سال 1814 م. ترجمه خود را از داستان رستم و سهراب منتشر ساخت. ماتیو آرنولد (1822-1888 م.) منظومه پرآوازه خود را به داستان رستم و سهراب اختصاص داد. آرنولد به دو مقوله اقتباس از شاهنامه و تعزیه ایرانی بسیار اهمیت می داد. جمیز راسل لوول (1819-1891 م.) با ستایش از شاهنامه از اینکه همگان به این گونه آثار توجه ندارند، اظهار تاسف می نمود. جونز، آرنولد، ژول مول، اتکینسون، فون شاک و دیگران همه به ترجمه آثار ادب پارسی و اقتباس از آن ها به ویژه شاهنامه پرداختند. کسانی همچون الکساندر راجرز نقش فرهنگی خود را از لحاظ تقویت ادبیات غرب از طریق ادب پارسی ایفا می کردند.
۶۰۳۳.

"تحقیق در مثنوی سلیمان و بلقیس حیاتی گیلانی و تطبیق آن با کتب قصص الانبیاء؛ تفسیر و تاریخ به همراه شرح احوال و آثار شاعر"

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات انواع ادبی ادبیات غنایی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی نقد و بررسی آثار ادبی کلاسیک نثر
  3. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی تطبیق شاعران و نویسندگان فارسی زبان بر یکدیگر
تعداد بازدید : ۲۳۶۸
دوران حکومت گورکانیان، از پربارترین اعصار برای زبان و ادب فارسی است. عنایت پادشاهان و شاه زادگان ادب دوست این سلسله به شعرا و نویسندگان، موجب ترویج زبان فارسی در آن دیار بود. ابوالفضل کمال الدین حیاتی گیلانی از شاعران مشهور اواخر قرن ده و اوایل قرن یازده هجری است. با کمک ابوالفتح گیلانی به دربار گورکانیان معرفی می گردد و در نزد آنان منزلت فراوانی به دست می آورد. مثنوی سلیمان و بلقیس حیاتی یکی از آثار مهم در ادبیات عاشقانه فارسی است که تاکنون محققان بدان توجه نکرده اند. حیاتی در این مثنوی ایجاز گویی قرآن در بیان سرگذشت پیامبران را مد نظر قرار داده است. این مثنوی عاشقانه- دینی از حیث توجه شاعر به عصمت انبیا، بر کنار بودن از اسرائیلیات، فواید لغوی و زبانی و بهره گیری از منابعی که امروزه بدان ها دسترس نداریم قابل توجه است.
۶۰۳۴.

خاستگاه اطوار و سرشت انسان در مثنوی

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۸۸ تعداد دانلود : ۱۱۳۵
"انسان از موضوعات کلیدی در آثار مولوی به ویژه مثنوی است. مولوی انسان را عبارت از دیده ای می داند که آفریده شده تا به خدا نظر کند و از آن حظ وافر ببرد. گوهر وجودی او در اندیشه خلاصه می شود؛ اندیشه ای که تنها موضوع آن خداوند است. بی شک درباره انسان این سوال را می توان طرح کرد که خاستگاه اولیه او چه بوده است؟ منظور از خاستگاه اولین، منشا انسان است. در ادیان وحیانی و مکاتب عرفانی متاثر از آنها خاستگاه چنین انسانی از گل و نخستین مصداق او آدم است. پس از طی این مرحله این سوال طرح می شود که انسان برای رسیدن به وضعیت کنونی چه مراحلی را طی کرده است؟ جواب این سوال با عنوان تبار مورد بررسی قرار گرفته است. مولوی در میان تبار انسان مراحل گوناگونی طرح می کند. طی این مراحل انسان را وارد دوره جدید زندگی اش کرده و او را با این سوال مواجه کرده است که وضع کنونی انسان چگونه است؟ پاسخ این سوال را در سرشت آدمی باید جست که مولوی سرشت آدمی را دوگانه می داند. خلاصه آن که تمام این مسائل در مثنوی منعکس شده است. آفریده شدن انسان از خاک های مختلف نماد وجود استعدادها و خوهای مختلف در اوست. اما در عین حال در وجود این انسان کاخی نهاده شده که نشیمنگاه خدا و روح دمیده شده در او نشانه حضور خدا در این کاخ است. این روح مراتبی دارد که نباتی، حیوانی و قدسی از جمله آنها است. از نظر مولوی انسان علت غایی هستی است هر چند که در ظاهر پس از همه موجودات آفریده شده است. اگر او بتواند به خودشکوفایی برسد استعداد تعالی پیدا خواهد کرد و این تعالی او را در کنار خدا خواهد نهاد و خدا نمایی و خداگونه شدن نتیجه محتوم چنین سیری خواهد شد. در سایه چنین دگردیسی است که انسان از گیاه، حیوان و فرشته فراتر رفته، جایگاه بالاتری پیدا می کند؛ زیرا سه مرتبه وجودی یاد شده را طی کرده است در حالی که آنها هر کدام در وضعیت ثابتی باقی مانده اند. "

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان