فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۴۱ تا ۷۶۰ مورد از کل ۵٬۵۲۶ مورد.
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال دهم تابستان ۱۳۹۷ شماره ۳۸
157 - 190
حوزه های تخصصی:
«حکایت اخلاقی» یکی از انواع قصه های سنتی است که پدیدآورندگان آن، آن را صرفاً به منظور تعلیم و تأیید آموزه های اخلاقی مد نظر خود به کار می برده اند. هدف این مقاله، شناسایی ساختار این نوع ادبی بر پایه حکایت های اخلاقی منظومه های تعلیمی و به طور ویژه مخزن الاسرار نظامی و سه نظیره مشهور آن ( مطلع الانوار امیرخسرو، روضه الانوار خواجوی کرمانی و تحفه الاحرار جامی) است. نگارندگان با به کارگیری روش ریخت شناسی پراپ، که یکی از روش های مناسب برای گونه شناسی انواع ادبی روایی است، حکایت های اخلاقی این چهار منظومه را بررسی کرده و به این نتیجه رسیده اند که حکایت اخلاقی از لحاظ ساختاری، روایت کوتاهی است که از یک صحنه آغازین (وقوع صحنه سؤال برانگیز/ بروز مشکل) و سیزده خویشکاری (طرح سؤال، سرزنش، پاسخ دهی، نصیحت، شرارت، نابودی شریر، یاری طلبی، یاری دهی، رفع مشکل، تنبّه، پشیمانی، جبران اشتباه و پاداش یابی) تشکیل شده است که پنج شخصیت (قهرمان، نصیحت شنو، ناصح، شریر و یاریگر) این خویشکاری ها را بر عهده دارند. حکایت های اخلاقی دارای دو الگوی روایی اصلی و دو الگوی روایی فرعی هستند که گاهی نیز با هم ترکیب می شوند.
حادثه محوری و هدف محوری در دو ترکیب بند عاشورایی (مقایسه ساختار بلاغی و محتوای دوازده بند محتشم و چهارده بند قزوه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال دهم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۱۹
379 - 402
حوزه های تخصصی:
ادبیات پایداری در معنی عام، به ادبیاتی گفته می شود که نوعی مقاومت در برابر هجوم های فکری، سیاسی، فرهنگی و نظامی را القامی کند. در این صورت، ادبیات عاشورایی را باید از برترین و زیباترین نوع ادبیات پایداری دانست. در این پژوهش از میان اشعار عاشورایی، دو ترکیب بند محتشم کاشانی و علیرضا قزوه، از نظر صورت و محتوا با یکدیگر مقایسه شده است. بررسی ویژگی های این اشعار نشان می دهد؛ محتشم با بیان جزئیات حوادث، گویی به ذکر مصیبت و نوحه خوانی می پردازد و تحریک احساسات و عواطف در آن غلبه دارد؛ به نحوی که می توان این گونه اشعار را «حادثه محور» دانست. ویژگی های شعر او هم از نظر شکل و صورت در قافیه و ردیف و هم واژه ها و مفاهیم آنها، به شیوه ای است که با تداعی کردن حالت حزن و اندوه و گاهی با ایجاد صوت و آهنگی متناسب با آن در الفاظ، بتواند هدف شاعر را محقق کند. اما قزوه ضمن خلق شعری حماسی و پرشور، بیشتر اهداف و نتایج آن واقعه را بیان کرده و درباره عوامل ایجاد آن صحبت می کند و آن را بستری برای بیان مفاهیم آزادگی، دفاع از حق و مقاومت در برابر ظلم قرار می دهد؛ بنابراین، این دسته از سروده ها را می توان «هدف محور» دانست. در سطح ساختار، قوافی، ردیف ها و واژه گزینی های او همه در راستای همین هدف انتخاب شده است. مضامین شعر او نیز از این واقعه به عنوان یک انقلاب عظیم خبر می دهد.
تاریکی های ادبیات تعلیمی با تکیه بر اندرزنامه های سیاسی قرن پنجم تا هفتم (بدآموزی های اندرزنامه های سیاسی و چرایی وجود آن ها)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال دهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۹
157 - 193
حوزه های تخصصی:
ادبیات تعلیمی کهن ترین نوع ادبی در ایران است که از زیرشاخه هایی چون پند و اندرز، زهد و اخلاقیات تشکیل شده و پیوندی ناگسستنی با اخلاق دارد و همّ خود را در راستای پرورش قوای روحی و تربیت نفس انسانی به کار می گیرد. بخش وسیعی از ادبیات تعلیمی را اندرزنامه ها تشکیل می دهند که غالباً به صورت نثر و با نگرشی اخلاقی به منظور تعلیم شیوه های کشورداری و همچنین بهبود زندگی فردی و اجتماعی نگاشته شده اند. در نوشتار حاضر، برجسته ترین متون تعلیمی نثر فارسی که در فاصله قرون پنجم تا هفتم، به شکل اندرزنامه های سیاسی نگاشته شده اند، با رویکردی اخلاقی و با نیم نگاهی به اخلاق اسلامی مورد واکاوی قرار گرفت و نشان داده شد که مواردی چون تأکید بر نابرابری، جبرگرایی و اعتقاد به بخت و تقدیر، تعصبات نکوهیده عقیدتی و مذهبی، تحقیر زن، پرداختن به آداب و فواید می خواری، عشق ورزی های حرام، تأیید و توصیه تلویحی برخی رذایل اخلاقی، ناپاکی زبان و رعایت نکردن عفت کلام، از بدآموزی های این نوع متون تعلیمی هستند و عامل اصلی وجود آن ها ساختار طبقاتی و استبدادی است و سایر عوامل مانند محتوای متون تعلیمی، آمیختگی جریان های فکری، واقع بینی نویسندگان و جهت گیری های آنان در ارتباط با عامل اصلی در پیدایش این بدآموزی ها مؤثر بوده اند. <strong> </strong>
دیوها و پریان در شعر سنایی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
سنایی شاعر بزرگ ادبیات فارسی است وجایگاه ممتازی در میان گویندگان این مرزو بوم داردکه به واسطه عرفان وحکمت شهره است. عرفان وحکمت درشعر وی از بسامد بالایی برخوردار است ویکی ازمضمون های اصلی شعر اوست که نشان از سیر وسلوک وآگاهی گسترده وی از فرهنگ ایران دارد .سنایی این حکمت و عرفان را گاه با رمز می آمیزد وبه موجوداتی چون دیو وپری اشاره می کند که یکی دیگر از ویژگی های شعر اوست ،وی با بهره برداری از عناصر اسطوره ای و رمزی دریافته های شهودی را بیان می کند و از آنها به عنوان ابزار انتقال معانی بهره می گیرد. از میان آن عناصر به انواع دیوها و پریان اشاره می شود، تطور ایماژهای آنها مورد بررسی قرار می گیرد الفاظ و تصاویر بیان شده که برای رسیدن به دنیای خاص سنایی است با مختصه های اساطیری و رمزی تطبیق داد می شود و با بیان شباهتها، حکمتها و ظرایف و نکته های عرفانی رمزی وارسی می گردد.شواهد شعری به رشته تحریر درمی آید وضمن تحلیل ومقایسه به متون کهن نیز اشاره می شود
تصویرسازی و عناصر صورخیال در غزل نئوکلاسیک (با تکیه و تأکید بر اشعار محمدعلی بهمنی)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
بیان مسایل عادی زندگی یا مسائل جدید روز، به شیوه عاطفی و شاعرانه تأثیر بیشتری از بیان معمولی، بر خواننده می گذارد. برای ایجاد تأثیر عاطفی و تخیّل، عوامل و عناصری لازم است که به آن عوامل «صُوَر خیال» گویند. آن چه به کیفیت ویژه تجربه عاطفی شاعر و فضای ذهنی وی کمک می کند، صورت های گوناگون خیال است که به آن IMAGE یا تصویر می گویند. در واقع صورت های خیال شاعر را یاری می کند تا بتواند قدرت کلام را تا حد یک تجربه ویژه روحی افزایش دهد و امکان انتقال عواطف را به دیگران از طریق زبان فراهم آورد. تشخیص، تشبیه، حس آمیزی، استعاره، رمز، اغراق و... صورخیالی و عواملی هستند که در خیال انگیز کردن بیان و نگاه حسی و ساختن تصویر عاطفی بی تأثیر نیستند. مضامین اجتماعی- سیاسی، فرهنگی، دینی و رمانتیک با استفاده از صورخیال دلنشین تر بیان می شوند. محمدعلی بهمنی حاصل ادراکات و تأثرات شاعرانه خود را با نگاهی نو و زبان امروزی بیان می کند. ایجاد ترکیبات بدیع و نو از ویژگی های شاخص اشعار اوست. در اشعار او تصاویر زنده و تازه ای به چشم می خورد و ابداع معانی و تصاویر جدید به شعر او ویژگی خاصی بخشیده است. پژوهشگر در این مقاله ابتدا مختصری از زندگی نامه بهمنی ارائه داده، سپس به بیان صورخیال و تصاویر در شعر محمدعلی بهمنی و عناصر سازنده صور های خیال و مضامین مختلف، درشعر او پرداخته است. و پس ازآن تصویر ها و مضامین شعر بهمنی- موضوعاتی که کاربرد بیشتری دارند مانند تصاویری از روز، شب، طلوع و غروب و...- مورد بررسی قرار می گیرند.
نمادپردازی در اشعار سیاسی حلمی سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دورة معاصر، مکتب های ادبی گوناگونی در کشورهای عربی پدید آمدند که ادیبان آنها برای بیان تجربیات خویش به مخاطبان، هر کدام مسلکی متفاوت در پیش گرفتند. یکی از چالش-برانگیزترین این مکتب ها، نمادگرایی است که از نظر منتقدان، خفقان حاکم بر فضای جامعه، عواقب سوء زبان صریح و آشنایی شاعران عرب با مکاتب غربی از عوامل گرایش به این مکتب بوده است. یکی از این شاعران حلمی سالم، شاعر مصری، است که این رویکرد در شعر وی بسامد بالایی دارد. این تحقیق با رهیافتی توصیفی- تحلیلی پس از اشاره به زندگی و آثار این شاعر، به بررسی نماد در اشعار سیاسی وی می پردازد و نتایج تحقیق بیانگر آن است که در شعر وی انواع گوناگون نماد از جمله؛ نمادهای انسانی، جمادات، پرندگان و ... به چشم می خورد و هدف شاعر از به کارگیری این شیوة بیانی، به چالش کشیدن حکومت های استبدادی و تحقق دنیایی سراسر صلح و آرامش بوده است. کلیدواژه ها: مکتب های ادبی، نمادگرایی، حلمی سالم، اشعار سیاسی.
نمادهای طبیعی در سروده های پایداری معین بسیسو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال دهم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۸
309-326
حوزه های تخصصی:
یکی از برجسته ترین شگردهای هنری در شعر پایداری، نمادگرایی است. شاعر برای بازتاب حقایق در سایه استفاده از واژگان نمادین اشعار خود را از حالت تک معنایی به سوی چندمعنایی سوق می دهد و زمینه خوانش های متفاوت از متن و تأمل در معنا و مفهوم شعری را ایجاد می کند. معین بسیسو از جمله شاعرانی است که اندیشه های پایداری در سروده هایش دامنه فراگیری داشته و با استفاده هنرمندانه از نمادهای طبیعی توانسته است به ترویج فرهنگ ظلم ستیزی بپردازد و نقش مهمی در بیداری و جهاد ملت مظلوم فلسطین ایفا کند. مقاله حاضر با روش توصیفی- تحلیلی به واکاوی نمونه هایی از نمادهای طبیعی در سروده های پایداری معین بسیسو می پردازد و با تبیین دلالت های معنایی آن ها، از میزان ابتکار شاعر در نمادپردازی پرده برمی دارد. یافته های پژوهش نشان می دهد که در شعر بسیسو نمادهای برگرفته از طبیعت از جمله باد، خورشید، کبوتر و مانند آن بیانگر مؤلفه های پایداری نظیر استعمارستیزی، قهرمان پروری و امید به فردایی روشن برای سرزمین فلسطین اشغالی است.
بررسی بازتاب اعتقاد به استویهاد یا دیو مرگ در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دیوها و مخلوقات اهریمنی بخشی جدایی ناپذیر از اساطیر و باورهای ایرانیان باستان را تشکیل می دهند، در واقع پیشینیان ما برای هر کدام از رذیلت ها و پدیده های شر، قائل به دیوی خاص بودند و آشکار شدن هریک از این عناصر شرور و ویران گر را به آن دیوها نسبت می دادند. از جمله پدیده هایی که ایرانیان برای آن دیوی خاص قائل بودند، پدیده مرگ است؛ پدیده ای که آن را به استویهاد یا دیو مرگ منسوب می کردند. این باور هرچند پس از ورود اسلام در نزد ایرانیان کم رنگ گردید، اما بازتاب آن را می توان در برخی از آثار از جمله شاهنامه بخوبی مشاهده کرد؛ آن گونه که برخی از تصاویر و استعاره هایی که فردوسی در شاهنامه برای مفهوم مرگ بکار برده است، تأثیر بسیار او را در این مسأله آشکار می کند. بر همین اساس در این پژوهش قصد داریم تا با مطابقت تصاویر مربوط به مرگ در شاهنامه با آن چه در مورد استویهاد یا دیو مرگ آمده است، بازتاب این اسطوره و این باور را که در قبل از اسلام در دین زرتشتی وجود داشته است، نشان دهیم و به اثبات این نکته بپردازیم که فردوسی در خلق این تصاویر به صورت خودآگاه یا ناخودآگاه تحت تأثیر باور به این دیو قرار داشته است.
از میراث مشترک ادب عربی، ترکی و فارسی حماسه منثور بطّال نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر برای نخستین بار در ایران، به معرّفی حماسه های دینی سه گانه ادب ترکی پرداخته است و از این میان، تکیه گفتار به معرّفی ترجمه فارسی حماسه منثور بطّال نامه و برخی از مهم ترین ویژگی های آن معطوف شده است. بر این اساس، ابتدا به اصالت و آبشخور عربی این حماسه و حضور پُررنگ پهلوان تازی تبار آن در ادب ترکی اشاره شده است و پس از توصیف صلتیخ نامه و دانش مندنامه، هویّت تاریخی و شخصیّت محوری حماسه بطّال نامه، یعنی جعفربن حسین ملقّب به سیّد بطّال غازی معرّفی شده است و در پایان، به ارتباط او با صوفیّه، عیاران و حضورش در حماسه فارسی مسیّب نامه اشاره شده است.
معرفی، نقد و تحلیل یوسف و زلیخای ناظم هروی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال شانزدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۱
87 - 106
حوزه های تخصصی:
یوسف و زلیخا از مشهورترین داستان های غنایی ادبیات سامی است که در کتاب مقدّس و قرآن کریم نقل شده و در تاریخ ادبیّات فارسی بارها به نظم درآمده است. یکی از سرایندگان این داستان ناظم هروی(م: 1081 ه.ق.) است که منظومه او با روایت قرآن کریم واجد برخی تفاوت ها است. این تفاوت به منشأ داستان در کتاب مقدّس و تأثیرپذیری مفسران و مؤلفان قصص الانبیاء از آن و ورود این عناصر به منظومه هایی چون یوسف و زلیخای منسوب به فردوسی و جامی بر می گردد که بر شاعران ادوار بعد اثر گذاشته اند. کثرت تصویرسازی، نوآوری در تصاویر، غلبه استعاره، وفور و تنوع ترکیبات نوآیین و نزدیکی به زبان رایج روزگار، از مهمترین ویژگی های یوسف و زلیخای ناظم هروی است که در پیوند با روایت جذاب و قدرت شاعر در عرضه قصّه، آن را به یکی از موفق ترین منظومه های غنایی تبدیل کرده است. سؤال اصلی این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه ای انجام گرفته این است که ناظم هروی کیست و سرچشمه روایت متفاوت منظومه یوسف و زلیخای او از کجاست و ارزش های روایی، زبانی و بلاغی این منظومه چیست؟
بررسی ساختاری قصاید خاقانی بر پایه الگوی زبان شناختی لیچ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آشناییزدایی و نقد ساختاری - ویژگیهایی که زبان ادبی را از زبان مرسوم متمایز میسازد- از اساسیترین مفاهیم مطرح شده در نظریه فرمالیستهای روسی است که شیوهای علمی و متداول برای بررسی ویژگیهای هنری آثار ادبی میباشد. جفری لیچ ساختارگرای انگلیسی خصیصههای ادبی )فراهنجاریها( را در هشت سطح 1- واژگانی ،2- نحوی ، 3- آوایی ، 4- نوشتاری ،5- گویشی ،۶- سبکی ،7- معنایی ،8- در زمانی، طبقهبندی و تقسیم کرده است. لیچ برای تمایز میان برجستهسازی هنری با سایر برجستهسازیها سه امکان را در نظر میگیرد: نخست آنکه برجستهسازی هنگامی تحقق مییابد که هنجارگریزی بیانگر مفهومی باشد، بهعبارت دیگر نقشمند باشد. دوم برجستهسازی هنگامی رخ میدهد که هنجارگریزی بیانگر منظور گوینده باشد، یعنی جهتمند باشد و در آخر برجستهسازی در مقام قضاوت مخاطبان، باید بیانگر مفهوم و بهعبارت دیگر غایتمند باشد. الگوی لیچ در همه زبانها بهویژه در زبان فارسی تعمیمپذیر است. از آنجا که قصاید خاقانی جایگاه و اعتلایی خاص در ادب فارسی دارد، در پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی، در چهارچوب مکتب ساختگرایی و بر مبنای الگوی هنجارگریزی لیچ، به بررسی انواع مختلف هنجارگریزی در اشعار خاقانی پرداخته ایم. بر این اساس بیشترین میزان آشنایی زدایی در قصاید خاقانی هم از نظر کیفی و هم از لحاظ کمی، مربوط به هنجار گریزی معنایی است.
مقایسه ساختار سه منظومه ی عُروه و عفرا، ورْقه و گلشاه و لیلی و مجنون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال شانزدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۱
107 - 126
حوزه های تخصصی:
داستان عُروه و عفراء، داستان عشق عذری عربی است عیوقی با اقتباس از منابع عربی، این داستان را به صورت منظومه ای عاشقانه در آورده و موضوع حماسه و عشق را با هم درآمیخته است. نظامی، با استفاده از روایت های عربی، داستان لیلی و مجنون را به نظم کشیده است. این منظومه ها: «عُروه و عفراء»، «ورْقه و گلشاه» و «لیلی و مجنون» ریشه در روایت عربی دارند هر سه نمایانگر عشق عذری اند و نگاه مردم سالاری جامعه ی عرب در مورد زن، ناکامی و مرگ، گره های کور هر سه داستان می باشد. این مقاله با روش تحلیلی - تطبیقی ماجراهای عاشق و معشوق را بررسی و مقایسه می نماید و جدول تطبیقی نقش مایه های هر سه روایت و نمودارهای حرکتی را ترسیم می نماید و به این سوال اصلی پاسخ می دهد که آیا می توان میان مضامین این سه روایت، رابطه ی مشخصی ایجاد نمود؟ نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که حضور اندیشه عقل گرا، در انتخاب شخصیت ها و جایگاه آنان تأثیر فراوانی دارد. مضمون و نقش مایه های هر دو روایت ایرانی برگرفته از داستان «عُروه و عفراء» می باشد که هر دو نمودی از عشق عذری است.
تاریخ سرایش منظومه حماسی «جهان گیرنامه» قاسم مادح(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در راستای تبیین و تشریح مجموعة حماسة ملی ایران، نداشتن آگاهی دقیق از تاریخ سرایش و نام سرایندة اغلب منظومه های حماسی پس از شاهنامه، از مهم ترین چالش های پیشِ روی پژوهش گران این حوزه است که سکوت معنادار تذکره ها در این باب نیز بر این مشکل دامن می زند. تنها معادلات سبک شناسی، زبان شناسی و برخی اشارات بینامتنی است ک ه باب گمان زَد را در این زمینه گشوده ن گه داشت ه است. منظومه حماسی جهان گیرنامه نیز از همین دست است. با وجود این که سرایندة آن در ابیات پایانی، خود را قاسم مادح و محل نظم اثر را هرات معرفی می کن د، اما تاریخ نظم اثر هم چنان از سوی پژوهش گران محل تردید و گمانه زنیست، اما نگارنده بر آن است که سرایندة جهان گیرنامه در آخرین بیت این منظومه، علاوه بر مکان، زمان سرایش اثر را نیز در قالب ماده تاریخ بیان کرده است و 1077 ه.ق را سال بنظم کشی دن آن اعلام می کند. بررسی شواهد و قرائن زبانی، تاریخی و ادبی، تعلّق این منظومه را به نیمة دوم قرن یازدهم تأیید می کند.
متن شناسی و معرفی کتاب حماسی سالارنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سالارنامهکتابی حماسی به شیوة شاهنامهفردوسی است. در این اثر تاریخ ایران از ابتدا تا زمان سرودن آن، دوران زمامداری مظفرالدین قاجار، به نظم درآمده است. این کتاب دو بخش دارد؛ بخش نخست به نام نامه باستاناز ابتدای تاریخ ایران تا پایان پادشاهی یزدگرد ساسانی را در بر می گیرد و سروده روشنفکر و آزادی خواه کرمانی، میرزا آقاخان است. پس از آنکه عوامل حکومتی قاجار او را کشتند، ملااحمد حافظ عقیلی کرمانی در اندک زمانی بعد از سرودن این اثر ادامه کار را تا دوره مظفرالدین شاه به انجام رساند. ملااحمد بن حافظ در خدمت عبدالحسین میرزا فرمانفرما، سالار لشکر ایران بود و به همین سبب نام کتاب را سالارنامهگذاشت. اکنون تنها سه نسخه از این اثر موجود است که نگارنده با سیری در آنها به معرفی و متن شناسی کتاب می پردازد. شاعر با بینشی نو به رخدادهای تاریخی گذشته می نگرد و آنها را به پیروی از فردوسی در سبک حماسی بیان می کند؛ باتوجه به به این نکته ها چهارچوب کلی ای از تاریخ ایران، از ابتدایی ترین دوران تا زمان قاجار به زبان شعر می توان ارائه داد. زبان شعری آقاخان روان و یکدست و از صنایع ادبی به دور است؛ اما ملا احمد حافظ همواره می کوشد از عناصر بلاغی به ویژه تشبیه و ایهام استفاده کند؛ همچنین در مقایسه با زبان نامه باستان، مطالب شاعر یکدست نیست. آقاخان از ابتدایی ترین زمان ایران برای تاریخ واقعی سخن گفته است. البته به سبب وجودنداشتن اسناد تاریخی تحت تأثیر کتاب های دساتیری بوده است؛ اما در دوره های بعد تاریخی، به ویژه مادیان و هخامنشیان و اشکانیان و سلوکیان و ساسانیان، با اسناد کشف شده باستان شناسان و ترجمه خطوط قدیمی، تاریخ صحیحی به زبان شعر ارائه می دهد. احمد بن ملاحافظ نیز با استفاده از تاریخ های گوناگون دوره اسلامی ایران، به ویژه روضه الصفاادامة دوره های تاریخی را به نظم درمی آورد و تاریخ درست و فشرده ای ارائه می کند.
تأثیر حماسه ملی و میهنی ایران در اشعار اقبال لاهوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال چهاردهم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۶
117 - 131
حوزه های تخصصی:
علامه محمد اقبال لاهوری از شاعران نام دار و برجسته پاکستان است که نقشی بسزا در دفاع از ارزش های ملّی و آزادی خواهی در پاکستان و شبه قارّه و بویژه در قلمرو زبان و در پیروی از گران مایگان فرهنگ و ادب ایران و معارف اسلامی دارد و چشمه زلال اندیشه وطنی وی همواره در جوش و خروش بوده است و این شوریدگی ملّی و آیینی را در قالب زبان فاخر فارسی و اندیشه های بلند فرهنگ ایرانی، ناموس اخلاقی و شرف دینی خود می دانست. در این مقاله که از روش کتاب خانه ای و فیش برداری از کتاب ها، مقاله ها، فرهنگ لغات، مجله ها، دانش نامه ها و دیوان شاعران و هم چنین نرم افزارها، از جمله نرم افزار لغت نامه ها استفاده شده، کوشش نگارندگان بر آن بوده است که تأثیر پذیری این گوینده پر آوازه را از فرهنگ فاخر ایرانی و معارف ارزش مند اسلامی نشان دهد.
واکاوی تاریخ شفاهی دفاع مقدس در مجموعه خاطرات «دختر شینا»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات پایداری سال دهم بهار و تابستان ۱۳۹۷ شماره ۱۸
347-372
حوزه های تخصصی:
«دختر شینا» عنوان مجموعه خاطرات قدم خیر محمدی کنعان، همسر سردار شهید، حاج ستار ابراهیمی هژیر، به قلم بهناز ضرابی زاده است. این کتاب که به جهتی زیرمجموعه نوع ادبی خاطره نگاری و از جهتی دیگر نمونه ای برای تاریخ نگاری دفاع مقدس است، به بیان مقام شهید و شهادت، منزلت همسران شهدا و بازتاب روانی و اجتماعی جنگ پرداخته است. تاریخ شفاهی(Oral History) یکی از شیوه های تحقیقات تاریخی است که مبتنی بر گردآوری اقوال شفاهی است و بن مایه آن، خاطره است. گردآورندگان اطلاعات در تاریخ شفاهی، مورخان نیستند و متن نیز در واقع تاریخ نیست، بلکه مجموعه ای از اطلاعات تاریخ دار است که با عبور از مجرای ذهن راوی، مطابق زاویه دید او شده و از سلایق و علایق او رنگ گرفته است. پژوهشگران با این فرض که «دختر شینا» نمونه ای برای تاریخ شفاهی است، به واکاوی و بیان ویژگی های تاریخ نگاری شفاهی دفاع مقدس در این کتاب پرداختند و به این نتیجه رسیدند که مصاحبه کننده با انتخاب موضوعی جذاب، بکر و پر از تعلیق، و هدایت هوشمندانه مسیر مصاحبه و نگارش، تاریخ نگاری صرف را مبدل به اثری با ارزش های ادبی ساخته است. حس همذات پنداری، نحوه هدایت مصاحبه، ترسیم درست و زنده حوادث، استناد به عکس، ذکر نام ها و زمان های واقعی و دقیق و دارای مابه ازای بیرونی، بیان حالات روحی راوی و شخصیت پردازی های هنرمندانه، از «دختر شینا» اثری زنده و جذاب ساخته است. ضرابی زاده با اطلاع از تاریخچه جنگ، خاطره شخصی را همراه با واقعیت عینی، فضاسازی کرده تا بتواند انعکاس صحیحی از وقایع مهم دفاع مقدس ارائه کند.
گذر از رمز به تعلیم خوانش انتقادی دو بیت رمزی در اولین داستان مثنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادبیات تعلیمی سال دهم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳۹
128 - 156
حوزه های تخصصی:
سال هاست که وجود و چگونگی ساختار مثنوی معنوی محل بحث است. اگر مثنوی از نوع ادب تعلیمی باشد، ساختار آن همان طرح درسی مثنوی است. نیز بر اساس ماهیت رمزی متون عرفانی می بایست بازخوانی آن در گرو بازگشایی رمزهای زبان عرفانی مولوی از طریق تتبع آن ها در آثاری از باشد که تقدم زمانی بر مثنوی داشته اند؛ زیرا در تعلیم، معلم ناگزیر از رعایت عهدهای ذهنی و و روش های بیانی است که از ابتدا برگزیده است. در این پژوهش برای آزمودن صحت این فرضیه، دو بیت متوالی تمثیلیِ نخستین حکایت مثنوی ، داستان معروف «شاه و کنیزک»، و ارتباط آن ها با یکدیگر و با کل داستان، نمونه قرار گرفت. با تکیه بر ابیات و جملاتی از آثار منظوم و منثور مولوی که پیش از مثنوی تصنیف شده اند و نیز تکیه بر ابیات خود مثنوی ، خوانش دو بیت مورد بررسی قرار گرفت و با شروح دیگر مقابله شد و این نتایج حاصل شد: نخست اینکه دو بیت مورد پژوهش، موقوف المعانی و مصداق صنعت ادبی براعت استهلال و لذا مبین مضمون نخستین داستان مثنوی هستند. دیگر اینکه مضمون دو بیت شناختِ امر اولی از امر ثانوی است. دو دیگر اینکه چون هدف غایی سلوک مولوی بر اساس نی نامه، بازگشت به اصل است، مضمون داستان نخست آشکار می کند که راه بازگشت به اصل در سلوک روحانی مولوی مبتنی بر شناخت است. بر اساس این یافته ها می توان گفت که برای یافتن ساختار مثنوی به عنوان اثری از ادب تعلیمی صوفیانه، خوانش روشمند آثار متقدم مولوی مبتنی بر رمزگشایی و کشف زبان عرفانی او شرط اساسی است.
تحلیل مرثیه غنایی فارسی (بر مبنای نظریه ارتباط کلامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شعر غنایی در یکی از مهم ترین مفاهیم خودش شعری است که بیانگر احساسات و عواطف شاعر یا یک شخصیت شعری باشد. یکی از انواع مختلف احساسات که همواره در شعر مورد استفاده قرار گرفته احساس غم گوینده در سوگ از دست دادن کسی است؛ به این نوع شعر مرثیه می گویند. در این مقاله این نوع شعر از دیدگاه نظریه ارتباط کلامی بررسی شده است. بررسی مرثیه فارسی از این منظر نشانگر این است که در صمیمی ترین و عاطفی ترین این نوع اشعار اغلب جهت گیری پیام به سوی گوینده است؛ بنابراین خواننده با کارکرد عاطفی زبان مواجه می شود. زبان، ساده و عامه فهم است. جملات و ساخت های نحوی تکرار می شوند و در متن از استعاره هایی استفاده می شود که ژرف ساخت آن قلمرو عاطفی گوینده است. همچنین شاعر از شبه جمله های عاطفی زیاد بهره می گیرد. در این گونه شعری رابطه گوینده با متوفی اغلب یک رابطه خانوادگی است از این رو خواننده با گزاره های عاطفی مواجه می شود. این مقاله به روش توصیفی – تحلیلی پرداخته شده است و اهمیت آن در این است که مرثیه کلاسیک فارسی را از منظر نظریه ادبی نوین واکاوی می کند و تلاش می کند آن را حتی الامکان بدون توجه به عوامل برون متنی تحلیل کند.
کارکرد نظریة «ترامتنیت» ژنت در کشف و واکاوی تأثیرپذیری کوش نامه از شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ترامتنیت یک اصطلاح نقدی در نظریة ادبی معاصر است. این نظریه بر آن تأکید دارد که یک اثر ادبی تنها در ارتباط با سایر آثار ادبی تعریف و فهمیده می شود؛ زیرا خالق یک اثر ادبی با تصمیم آفرینش یک اثر، به دنیایی از ارتباط های میان متنی در ذهن خود وارد می شود؛ نویسنده یا شاعر از افکار بسیاری از آثار پیش از خود و یا معاصر با خود تأثیر می پذیرد و این افکار در آفرینش اثر او نقش دارند. یکی از حوزه های مهم در ادبیات ایران، ادب حماسی است که با رویکرد نوین ترامتنیت آن را می توان بررسی کرد و حرف های تازه ای برای مخاطب نسل جدید ارائه داد. شاهنامةفردوسی، بزرگ ترین اثر حماسی ایران است و الگوی ساختاری و محتوایی مناسبی برای آثار بعد از خود بوده است؛ به گونه ای که آثار حماسی بعد از شاهنامه، با بهره گیری خودآگاه یا ناخودآگاه از مضمون و سبک داستانی و روایی آن شکل گرفته اند و الگوی ساختاری آن را در درون خود دارند. کوش نامهاثری حماسی تاریخی است که در آن از جنگ های لشکر چین با سپاه ایرانیان سخن به میان می آید. این اثر روایتی دیگر از دشمنان ایرانیان در شاهنامهاست. منابع استفاده شدة کوش نامهبا شاهنامةفردوسی متفاوت است و محتوای متفاوتی را در بر دارد؛ اما بی شک، سرایندة آن به طور مستقیم و غیرمستقیم از شاهنامةفردوسی تأثیر پذیرفته است. در این پژوهش، با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی بر این فرضیه تأکید می شود که شاهنامهو کوش نامهرا در فضای ترامتنیت می توان بررسی کرد و شعر کوش نامه،در جایگاه زبرمتن، از شعر شاهنامه، در جایگاه زیرمتن، تأثیر پذیرفته است.
تاثیر مشهورات در تحدید غزل و تعریف غزل پاره در قالب های شعر فارسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
تعریف قالب غزل در ادوار مختلف شعر فارسی متفاوت بوده است. منابع پیشین، سیر تحول غزل را، بیشتر به لحاظ ماهوی بررسیده اند. در تحول شکلی غزل معمولا، جدا شدن آن از قصیده، استقلال یا وابستگی ابیات نسبت به هم، نحوه ی استفاده از قافیه و ردیف و امکانات وزنی ارزیابی شده است؛ اما محدودتر شدن قلمرو غزل، هیچ گاه مورد بررسی قرار نگرفته است. از قرن هشتم هجری به بعد در تعریف قالب غزل، شهرت زدگیِ ناشی از آوازه بزرگانی چون حافظ، علت سوگیری اشتباه برخی از نویسندگان کتاب های آموزش شعر، صنایع بدیع و... بوده است. عمده مؤلفان معاصر نیز به تبعِ گذشتگان، این مسیر را بدون توجیه علمی پیموده اند. از این زمان به بعد تعداد ابیات غزل« معمولا بیشتر از چهار بیت » معرفی شده و غزل پاره ، یعنی غزل های دو، سه و چهار بیتی که روزگاری جزء غزل بود، از تعریف امروزی آن خارج شد اما عملا کمتر غزل سرایی است که این گونه شعری را بارها تجربه نکرده باشد. اثبات این ادعا، با بررسی غزل های 27 شاعر نام آشنا و ارائه ی اولین اطلاعات آماری در این زمینه، صورت گرفته است. سوگیری اشتباه در تعریف غزل با تاثیر بر ذهن مؤلفان، شاعران و مخاطبان شعر، سبب جدا شدن محدوده ی کمی غزل پاره از غزل، به تاکید کتاب های مرجع آموزش قالب های شعر فارسی شد. غزل پاره از نظر کیفی نیز با غزل دارای وجوه تمایزی است. امروزه همین تفاوت های ظاهری، محتوایی و حضور پررنگ غزل پاره در شعر فارسی است که می تواند مبنای زایش قالب تازه باشد.