فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵٬۶۲۱ تا ۵٬۶۴۰ مورد از کل ۹٬۷۱۴ مورد.
حوزه های تخصصی:
معنا شناسی به بررسی معنا و مفهوم نشانه های مختلف می پردازد. یکی از انواع مختلف معنا شناسی که در تحلیل آیات قرآن می توان به کار گرفت، معنا شناسی شناختی است. معنا شناسی شناختی به شاخه های متعدد تقسیم شده که یکی از آن ها را می توان طرح های تصوری نام برد که باعث فهم بهتر قرآن می گردد.
مقاله ی حاضر به روش توصیفی- تحلیلی و با رویکرد قرآنی، به بررسی طرح های تصوری معنا شناسی شناختی در واژگان قرآن کریم پرداخته و در انتها به این نتیجه دست می یابد که: در قرآن کریم خداوند از روش های گوناگونی برای بیان آیات استفاده کرده است تا بتواند منظور خود را بهتر و راحت تر به انسان ها بفهماند و انسان ها مشکلی در دریافت معنا و مفهوم آیات نداشته و به دنبال بهانه ای برای دوری کردن از قرآن و آموزه های اسلامی نباشند.
یکی از این روش ها، طرح های تصوری است که خداوند مفاهیم آیات قرآن را برای مخلوقات به تصویر می کشد. طرح های تصوری معنا شناسی شناختی، به سه نوع حجمی، حرکتی و قدرتی تقسیم شده و پدیده های جهان هستی را این گونه قابل لمس و متصور می کنند.
تکواژ صفر
حوزه های تخصصی:
در صرف تکواژبنیاد، تکواژ صفر به تکواژی گفته می شود که بار معنایی دارد، اما هیچ گونه تظاهر صوری ندارد؛ یعنی نه صورت آوایی دارد و نه صورت نوشتاری؛ به عنوان نمونه، کلمة «رفت» در زبان فارسی، فعل گذشتة سوم شخص مفرد است، اما در این کلمه هیچ نشانة صوری ای برای نشان دادن مشخصه های شخص و شمار وجود ندارد. گروهی از زبان شناسان کلمة «رفت» را به صورت [رفت-Ø]فعل تحلیل می کنند و مشخصه های شخص و شمار را به تکواژ صفر نسبت می دهند، اما تکواژ صفر از سوی بسیاری از محققان از جمله آرونوف (1976 و 1983)، لیبر (1981)، بائر (1983و 1988)، اشتکاور (1992) و ملچوک (1996)، به دلایل متعددی از جمله تعدد مقولات دستوری و تعدد معانی، مورد اعتراض قرار گرفته است. در این مقاله، ماهیت تکواژ صفر مورد بررسی دقیق تر قرار گرفته و مصادیق این تکواژ و شرایطی که زبان شناسان برای وجود آن مطرح کرده اند، معرفی شده است. آن گاه، پس از ارائة دلایلی که برای تأیید و رد تکواژ صفر برشمرده اند، با ارائة شواهد زبانی مشخص شده است که آنچه در منابع با عنوان «تکواژ صفر» می نامند، خلأای است بافتی در محور هم نشینی که گویشور با توجه به بافت زبانی و غیرزبانی ای که در دسترس دارد، آن را پر می کند.
نشانگرهای زبانی ساخت های کذب در فارسی: یک پژوهش زبانی اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی و تحلیل ساخت های دروغ در زبان فارسی است و در این راستا، به بررسی رابطه بین میزان استفاده از «نشان گرهای احتیاط»، «نشان گرهای نفی»، «کلمات حسی»، «کلمات مجزاگر» و «ضمایر» با کذب جملات پرداخته شده است. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی در یک جامعه آماری فارسی زبان شامل 28 نفر مرد و زن و در دو گروه سنی به انجام رسیده و برای نشان دادن معناداری ارقام از آزمون های ضریب همبستگی پیرسون و تی استفاده شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که بین میزان استفاده از «نشان گرهای احتیاط» و «کلمات مجزاگر» با کذب جملات رابطه ای معکوس و معنادار برقرار است، بدین سان که هر چه میزان استفاده از «نشان گرهای احتیاط» و «کلمات مجزاگر» در جملات بیش تر باشد، احتمال کذب جملات کاهش می یابد. از سوی دیگر، بین میزان استفاده از «نشان گرهای نفی»، «کلمات حسی» و «ضمایر» با کذب جملات رابطه ای مستقیم و معنادار برقرار است؛ بدین معنا که هر چه میزان استفاده از «نشان گرهای نفی»، «کلمات حسی» و «ضمایر» در جملات بیش تر باشد، احتمال کذب جملات نیز افزایش می یابد.
ساخت موضوعی ارجح در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر که بر اساس آرای نظری و روش شناسیِ به کاررفته در آثار دوبوآ (1980، 1987، 2003 و 2006) شکل گرفته، تلاشی است در جهت بررسی پدیده نحویِ کنایی و ارتباط آن با الگوهای دستوری و جریان اطلاع در کلام. پرسشِ پژوهش این است که آیا زبان فارسی در کلام، الگوی نحویِ خاصی را ترجیح می دهد؟ با اشاره به مطالعات دوبوآ، فرض شده است که الگوی کلامیِ زبان فارسی، الگوی کنایی-مطلق است. پیکره مورد بررسیِ این پژوهش، روایت های کلامیِ گویشوران زبان فارسی پس از مشاهده فیلم کوتاه «گلابی» است. در این پژوهش ابتدا ویژگی های اصلیِ صرفی، نحوی و ساختِ اطلاعیِ گروه های اسمیِ آشکار در جایگاه های موضوعیِ فاعلِ بند متعدی(A)، مفعول بند متعدی(O) و فاعل بند لازم (S) را مورد بررسی آماری قرار داده و پس از اثبات وجود ساخت موضوعیِ ارجح در کلام فارسی، که در نتیجه گرایش ها و تمایلاتِ گویشورانِ این زبان در نحوه به کارگیریِ گروه های اسمیِ آشکار و حاوی اطلاع نو به وجود می آید، به این نتیجه رسیدیم که این گرایشِ کلامی منجر به ایجاد الگوی ویژه ای می گردد که خصوصیاتِ آن منطبق با خصوصیات ساخت های نحویِ کنایی در نظام حالت است. به صورتی که گویشورانِ این زبان، به طور طبیعی، گروه های اسمیِ آشکار و حاوی اطلاع نو را بیشتر در جایگاه های فاعل بند لازم و مفعول بند متعدی به کار می برند و در مقابل، اطلاعات مفروض، یا دست کم قابل دسترس، را به صورت تخفیف یافته در جایگاه فاعل بند متعدی جای می دهند. در ادامه دو گرایش کلامیِ دیگر، یعنی پیوستگیِ مبتدا و جان داریِ مبتدا و تأثیر آن بر الگوی حالتِ غالب در زبان فارسی، مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد که الگوی حالتِ غالب در یک زبان تحت تأثیر و در نتیجه رقابت عوامل کلامیِ مختلف به وجود می آید و علیرغم آنکه گرایش ساخت موضوعیِ ارجح در زبان فارسی یک الگوی کنایی در کلام را به وجود می آورد، اما دو گرایش مورد مطالعه دیگر، نحو زبان فارسی را به استفاده از الگوی فاعلی– مفعولی هدایت می کنند. بنابراین می توان نتیجه گرفت که خصوصیات بنیادینِ ساخت های کنایی در حوزه نحو زیر تأثیر گرایش کلامیِ ساخت موضوعیِ ارجح و ویژگی های آن در حوزه کلام پدید آمده اند.
کارکرد کلامیِ تقابل واژگانی در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کارکرد کلامیِ تقابل واژگانی برای نخستین بار در قالب انگاره نظریِ جونز (2002) مورد بررسی قرار گرفت، و هفت طبقه اصلی شامل کمکی، همپایه، ممیز، انتقالی، منفی، تفضیلی، و اصطلاح معرفی گردید. نگارنده مقاله حاضر کوشیده است، با تکیه بر طبقه بندیِ مذکور، برای نخستین بار و بر پایه رهیافتی پیکره- بنیاد، نقش و کارکرد کلامیِ تقابل را در پیکره ای طبیعی از زبان فارسی ارزیابی کند. به این منظور 1000 جمله شامل جفت واژه های متقابل از 16 متن مکتوب فارسی استخراج شد و نوع کارکردِ کلامیِ جفت واژه های هر جمله تشخیص داده شد. یافته ها نشان می دهد که از میان چهار مقوله واژگانیِ صفت، اسم، فعل و قید، مقوله صفت فراوانیِ بیشتری در تشکیل جفت واژه های متقابل دارد. همچنین، دو جفت واژه «چپ-راست» و «بالا-پایین» پربسامدترین جفت واژه های متقابلند. از سوی دیگر، اطلاعات آماریِ مربوط به نقش کلامیِ تقابل حاکی از آن است که برخلاف سه زبان انگلیسی، سوئدی و ژاپنی، که کارکرد کمکی در آنها پربسامدترین کارکردِ کلامی به شمار می آید، این جایگاه در زبان فارسی به کارکرد همپایه اختصاص دارد. فراوانیِ قابل ملاحظه کارکرد اصطلاح در زبان فارسی نشان می دهد که یکی از کارکردهای کلامیِ تقابلِ واژگانی در زبان فارسی، ساخت اصطلاح و ضرب المثل است.
بررسی پدیده رمزگردانی با نگاهی به گفتار دوزبانه های ارمنی- فارسی تهرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در جوامعی که بیش از یک زبان در آنها وجود دارد، شاهد تماس یا برخورد زبان ها به شکل های مختلف هستیم. از جمله پیامدهای برخورد زبانی، رمزگردانی است که به استفاده متناوب از دو یا چند زبان، در یک پاره گفتار، گفته می شود. افراد دوزبانه غالباً در حین گفت وگو از زبانی به زبان دیگر روی می آورند. یکی از جوامع دوزبانه در ایران را دوزبانه های ارمنی- فارسی تشکیل می دهند. مقاله حاضر به بررسی پدیده رمزگردانی در دوزبانه های ارمنی- فارسی تهرانی می پردازد. این بررسی بر اساس داده هایی است که از ده ساعت مکالمات روزمره ارامنه تهرانی گردآوری شده است. در بررسیِ رمزگردانیِ برون جمله ای، از دیدگاه بلوم و گامپرز (1972)، و در بررسیِ رمزگردانیِ درون جمله ای از مدل میرز- اسکاتن (1993، 2002) استفاده شده است. نتایج به دست آمده از تحلیل داده ها نشان می دهد که در مکالمات دوزبانه های ارمنی- فارسیِ تهرانی به زبان ارمنی، رمزگردانی از هر دو نوع اتفاق می افتد و رمزگردانیِ درون جمله ای از بسامد بسیار بالایی برخوردار است.
نشانه شناسی عناصر اسطوره ای در روایتهای عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اسطوره و کهن الگوها بیانگر آمال و اندیشه های جهان شمول انسانی اند. از سویی اسطوره نشانگر تأمل، تجربه دینی و رویارویی آدمی با امر قدسی اند. اگرچه اندیشه و زیست انسان دچار تغییرات و دگرگونی های گونا گون است؛ اما از نفوذ اسطوره و کهن الگوها رهایی ندارد. بر این مبنا، روایت های عرفانی یکی از اساسی ترین محمل ها برای بروز کهن الگو و اسطوره هاست. نگارنده با توجه به اهمیت نمادپردازیِ روایت های عرفانی و لزوم تفسیر آن ها برای درک متن و حصول کارکردهای روایی آن، به بررسی عناصر اسطوره ای در سه اثر اصیل و تأثیرگذار کشف المحجوب، رساله قشیریه و تذکرة الاولیا پرداخته است. از آن جا که روایت های عرفانی از تمام اجزاء فرهنگی اندیشه بشری به خصوص کهن الگوها سود می برند، عناصر اسطوره ای نظیر باغ و درخت، کوه و غار، حیوانات، رنگ ها، دور و مرکز، نام ها و اعداد در سه اثر مذکور دسته بندی و بررسی و لایه های پنهان دلالت های این عناصر با توجه به بافت و معنای متون یادشده مشخص شده است. این بررسی نشان می دهد روایت های عرفانی همچون دیگر حوزه های تأملات بشری برای رسیدن به کارکرد و اهداف خود از اسطوره و کهن الگو به عنوان یکی از عناصر مسلط روایی خود بهره می برند. بر اساس این ویژگی، بسیاری از روایت های عرفانی یا از ادب و روایات عامیانه استفاده می کنند یا در ساختار خود به ادب و فرهنگ عامه نزدیک می شوند. در روایت های عرفانی کهن الگو و اسطوره ها به بیان و توضیح تجربه های دینی در قالب نمادین و پوشیده می پردازند. هرچند عناصر اسطوره ای عمدتا با جهان فوق طبیعی پیوند دارند، در روایت های عرفانی رنگ و بویی متمایزتر می گیرند و به بیان اندیشه هایی چون مراحل سه گانه تولد، مرگ، بازتولد و شرح و تبیین مواجهه آدمی با امر قدسی می پردازند.
A Comparative Study of Anticipatory it Lexical Bundles in Applied Linguistics and Analytical Chemistry Research Articles
منبع:
Journal of Foreign Language Teaching and Translation Studies, Vol. ۳ No.۱ , January ۲۰۱۴
24 - 42
حوزه های تخصصی:
Lexical bundles, frequent word combinations that commonly occur in different registers, have attracted researchers in corpus linguistics in the last decade. While most previous studies of bundles have been mainly concerned with variations in the use of these word sequences across different registers, very few studies have focused on their use across disciplines. To address possible disciplinary variations in the use of these word combinations in academic register, this quantitative and qualitative study chose to investigate, compare, and contrast range, frequency, and function of anticipatory it bundles as a sub-set of these word clusters with important metadiscursive functions in published writing. For this purpose, the study zoomed in research articles of applied linguistics and analytical chemistry as a soft and hard science, respectively. The results indicated that generally anticipatory it bundles could be regarded as a distinctive characteristic of academic writing in both disciplines. At the same time, each discipline was found to draw almost on a particular set of it bundles in the development of its discourse. However, analytical chemistry seemed to rely more on these bundles in the development of its discourse. Functional analysis also showed that it bundles served a wide variety of functions in both disciplinary areas. Therefore, this study called for a more robust pedagogical focus on different multi-word sequences like anticipatory it lexical bundles. The findings also highlighted the importance of a more genre-focused EAP (English for academic purposes).
The Use of Audiovisual Translation Software in Second Language Teaching
منبع:
Journal of Foreign Language Teaching and Translation Studies, Vol. ۳ No.۱ , January ۲۰۱۴
74 - 85
حوزه های تخصصی:
Increasingly, we can build new bridges between related fields of education. This makes it possible to use techniques that were originally designed for one specific area of teaching, in others. An example of this can be, on the one hand, the teaching of audiovisual translation and, secondly, the teaching of foreign languages. We can find instances of this possibility in recent and noteworthy works in which, for example, the application of subtitles to learn a foreign language is explored. Thus, along the same lines, the main objective of this article is the search for other possible avenues of connection between the two areas mentioned above, taking advantage of new technologies and of the tools with which they provide us. Our starting point will be audiovisual translation teaching and the use of software programs such as Windows Movie Maker and Subtitle Workshop, to later transfer them to the second language (in this case, English) classroom. In the first of these contexts, both software programs allow for, among many other possibilities and respectively, dubbing and subtitling simulations in class. On this occasion, our intention is to show the potential of the aforementioned software in the English language class, but not for interlinguistic purposes, as in the case of dubbing and subtitling into another language, but for intralinguistic ones, as in the case of postsynchronisation and of subtitling into the same language.
The Investigation of the Perspectives of Iranian EFL Domain Experts on Postmethod Pedagogy: A Delphi Technique(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پس از معرفی آموزش پست متد توسط کوماراوادیولو به همراه سه اصل particularity, possibility) و practicality) ، توجه زیادی به این مفهوم به اصطلاح ""عصر پست متد"" و مناسب و کافی بودن آن در برآورده کردن نیازهای زبان آموزان در عصر جدید مبذول شد. این وضعیت یک بحث داغ هم در میان جامعه آموزش زبان انگلیسی در ایران بوجود آورد. هدف این مطالعه بررسی دیدگاه متخصصین ایرانی آموزش زبان انگلیسی در مورد آموزش پست متد بود. بدین منظور از تکنیک دلفی جهت رسیدن به اتفاق نظر در میان متخصصین استفاده شد. شرکت کنندگان تحقیق حاضر 21 متخصص در حوزه آموزش زبان در ایران بودند. روش دلفی یک روش نسبتا سریع برای رسیدن به اتفاق نظر در میان شرکت کنندگان بود. سه مجموعه داده از طریق سه روند دلفی با همان نمونه شرکت کنندگان جمع آوری شد. نتایج این مطالعه شک وتردید زیادی را هم در مورد متد و هم پست متد بر می انگیزد. نتایج نشان داد که نظام آموزش زبان در ایران هرگز متد را به معنی واقعی کلمه تجربه نکرده است و آنچه که ما آن را به عنوان متد می شناسیم یک رویکرد التقاطی بوده است که هر معلمی بر اساس سلیقه خود آنرا اتخاذ کرده است. به علاوه نتایج تکنیک دلفی نشان داد که آموزش پست متد با سه اصلش در محیط ایران قابل پیاده شدن نیست. درپایان پیامدهای نظری و عملی این مطالعه مورد بحث قرار می گیرد.
ارزش یابی الگو محور کتاب های «انگلیسی برای اهداف خاص» (ESP)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آموزش زبان انگلیسی برای اهداف خاص در سیستم دانشگاهی کشورهای غیر انگلیسی زبان، به سبب اهمیت و جایگاه این زبان که همانا زبان رایج علم است اهمیت بسیار دارد. به همین سبب، طراحی و تدوین مطالب آموزشی مناسب و نیز ارزش یابی و ارتقای منابع موجود آموزش این زبان کاملاً ضروری است. از سوی دیگر، ارزش یابی مواد آموزشی، از جمله کتاب از مهم ترینِ این منابع خود نیازمند الگو و چهارچوبی مناسب است. در این مقاله ابتدا الگوهای موجود که برای ارزش یابی کتاب های آموزش زبان ارائه شده اند نقد و سپس الگویی مناسب برای ارزش یابی کتاب های آموزش زبان انگلیسی برای اهداف خاص معرفی می شود. سرانجام، با استفاده از همین الگو یک نمونه کتاب نقد و ارزش یابی می شود که برای اهداف خاص طراحی و تدوین شده است
حرکت فرضی در زبان فارسی: رویکردی شناختی به مسیرهای گسترشی
حوزه های تخصصی:
با توجه به نقش مهم درک حرکت و بازنمایی آن در زبان و شناخت، مقاله حاضر به گونه خاصی از حرکت می پردازد که حرکت فرضی نام دارد. در حرکت فرضی که یکی از انواع بازنمودهای مجازی حرکت در زبان است، حرکت به پدیده ها و اشیائی که فاقد توانایی حرکت هستند، نسبت داده می شود. بر این اساس با توجه به این که تاکنون پژوهشی درباره حرکت فرضی در زبان فارسی صورت نگرفته است، این مقاله می کوشد تا به طبقه بندی و ماهیت حرکت فرضی از نوع مسیرهای گسترشی در زبان فارسی بپردازد. البته باید توجه داشت که حرکت فرضی تفاوتی بنیادی با حرکت در معنای استعاری آن دارد. این پژوهش در قالب یک بررسی پیکره بنیاد می کوشد به این پرسش پاسخ دهد که آیا در زبان فارسی برای اشاره به موجودیت های ساکن از افعال حرکتی استفاده می شود؟ مطابق نتایج به دست آمده، زبان فارسی در مقایسه با زبانی مانند انگلیسی، گرایش چندانی به کاربرد عبارات بیان گر حرکت فرضی ندارد. البته این نتیجه درباره گونه محاوره ای زبان فارسی صدق می کند و بازنمود حرکت فرضی در گونه ادبی زبان فارسی می تواند موضوع بررسی دیگری قرار گیرد. نتایج به دست آمده از این بررسی در کنار نتایجی که از مطالعه حرکت فرضی در زبا ن های انگلیسی، اسپانیایی، چینی ماندارین و لهستانی به دست آمده است، می تواند جایگاه حرکت فرضی در مفهوم سازی را به مثابه یک ویژگی جهانی یا یک گرایش رده شناختی مطرح کند.
Dynamic vs. Standard Assessment to Evaluate EFL Learners’ Listening Comprehension(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
The present study chiefly aimed to compare two forms of dynamic assessment and standard assessment of EFL learners’ listening comprehension. 59 Iranian EFL learners were randomly assigned to three test administration groups and assessed on listening for main and supporting information in listening tasks. In the first group, dynamic assessment in a form of scaffolding in which for any incorrect answer graded prompts were progressively presented to learners until they answered correctly was implemented. In the second group, dynamic assessment in a form of direct instruction of listening tasks was implemented. The third group was in a form of standard assessment; learners completed the task independently without mediation. The results revealed statistically significant listening improvement in favor of dynamic-supported and dynamicinstructed assessment groups rather than standard assessment one. The findings of the study indicate that dynamic assessment can gain better insights into learners’ level of comprehension and their potential for future development and provide better learning effectiveness than those in statistic assessment group.
مقاله به زبان انگلیسی: کاوشی در موضوع انتقال انطباقی در محیط نوشتاری: مطالعه ای موردی در خصوص زبان انگلیسی برای اهداف عمومی (A Probe into Adaptive Transfer across Writing Contexts: A Case of an EGAP Class)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
به منظور برسی مباحث مربوط به انتقال انطباقی در نوشتار زبان دوم و از آنجاییکه انتقال در این مفهوم جدید مورد توجه نبوده است، تحقیق حاضر تلاش نموده است تا موضوع فوق الذکر در کلاس زبان انگلیسی برای اهداف عمومی را واکاوی نماید. اطلااعات لازم از طریق مصاحبه و نگارشهای انجام شده جمع آوری و بررسی گردید. نتایج به تقسیم بندی انتقال انطباقی به پنج مورد انجامید: 1- سازماندهی، 2- اصلاح ساختار، 3- بازنویس مجدد، 4- استعاره سازی و 5- استفاده از منابع. در مرحله ای دیگر تحلیل اطلاعات نشان داد که در حصول موارد بالا نویسندگان زبان خارجی از فرآیندهای متفاوتی بهره می گیرند که همگی دلالت بر چند وجهی بودن این توان بالقوه دارد. از منظر رشته های تحصیلی نویسندگان مورد بحث، رشته زبان انگلیسی بیشترین و رشته مهندسی برق کمترین استفاده را از انتقالهای انطباقی داشتند. به هر حال نتایج بدست آمده تاکیدی بر شرایط مطلوب چنین کلاسهایی برای گسترش انتقال انطباقی می باشد.
مقاله به زبان انگلیسی: تاثیر دانش فرا زبانی واژگان، استنباط معنایی از متن بردانش واژگان با توجه به عامل بین زبانی تاثیر ساختار واژگانی زبان اول ( The Impact of Metalinguistic English Vocabulary Knowledge and Lexical Inferencing on EFL Learners’ Lexical Knowledge Considering the Cross-Linguistic Issue of L1 Lexicalization)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر سعی دارد تا به بررسی مکانیسم های پیچیده روان شناختی مرتبط با سطوح زیر بنایی یاد گیری واژگان در زبان دوم بپردازد . شایان ذکر است که تحقیق فوق اساسا بر پایه تجزیه وتحلیل تاثیرآموزشی و روان شناختی عامل فرا گیر ساختار واژگان سازی در زبان اول بر یادگیری وآموزش واژگان در زبان خارجه انجام پذیرفته است. به عبارت دیگر پژوهش حاضر در ابتدا به بررسی تاثیر آموزش های مداخله های وغیر مداخله ای در مورد دو گروه واژگان معادل سازی شده وفاقد معادل از دیدگاه آموزشی می پردازد و از طرفی دیگر سعی دارد تا دانش واژگان زبان آموزان را از دیدگاه روان شناختی وزیر بنایی یادگیری واژگان و براساس نگرشی بین زبانی مورد تفحص قرار دهد. نتایج حاصله ازآزمونt غیر وابسته، نشا نگر تفاوت معناداری بین دو گروه شرکت کننده در مورد دو گروه واژگان مورد نظر بود. آزمون t جفت نشان داد که زبان آموزان از میزان آشنایی بیشتری با واژگان معادل سازی شده در مرحله پیش آزمون بر خوردار بودند و در مرحله پس آزمون نیز موفقیت بیشتری در این زمینه کسب نمودند. اگرچه نتایج به دست آمده حاکی از تفاوت معناداری در مورد یاد گیری این دوگروه از واژگان (نمره پیشرفتgain score =) در دو گروه آموزشی مداخله ای وغیر مداخله ای نبود. تجزیه وتحلیل های توصیفی این مطالعه حاکی از این امر است که تعداد واژگان معادل سازی شده در بالا ترین سطح که به بررسی توانایی تولید واژه در جمله می پردازد، تقریبا دو برابر تعداد واژگان فاقد معادل در گروه آموزشی مداخله ای بود. به علاوه تعداد واژگان فاقد معادل که به صورت تقریبی فرا گرفته شده بودند به میزان قابل ملاحظه ای بیشتر از همتایان معادل سازی شده آنان بود. نتایج پژوهش حاضر می تواند مورد توجه ،تفحص، وبررسی متخصصین روانشناسی آموزش زبان، روش شناسان، وتئوری پردازان آموزشی قرار گیرد.
The Effect of Self-assessment on EFL Learners’ Goal Orientation(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
This paper reports on a study that investigated the effect of self-assessment on a group of English-as-a-foreign-language (EFL) students’ goal orientation. To this end, 57 EFL students participated in a seven-week course. The participants were divided into an experimental and a control group. At the beginning and at end of the semester, both groups completed a goal-orientation questionnaire. However, the participants in the experimental group completed a bi -weekly self-assessment questionnaire throughout the semester as well. The data were analyzed using a Multivariate Analysis of Covariance (MANCOVA). The findings revealed that the students’ learning goal orientation improved significantly in the experimental group. This suggests that practicing self-assessment on a formative basis boosts EFL students’ leaning goal orientation.
بررسی سوره « عَبَس » از دیدگاه سبک شناسی گفتمانی میشل فوکو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه سبک شناسی گفتمانی در پی بررسی زیبایی های منحصر به فرد چینش کلام در متون برجسته و هنری است. سبک شناسی گفتمانی، نگرشی است در باب رابطه محتوای متن با بیرون متن، که مستقیما تحت نفوذ اندیشه میشل فوکو به وجود آمد. این برخورد زبان شناختی، در متن های ادبی به مقولاتی فراتر از جمله، مانند: پیوستار معنایی، سبک نحوی جمله ها ، کنش گفتاری، بافت، نظم ساختارهای خودِ متن و بسامد کنش ها و جمله ها می پردازد. سبک نحوی جمله ها و کنش گفتاری سوره عبس، رابطه مستقیمی را با پیوستار معنایی و بافت موقعیتی برقرار کرده است؛ به گونه ای که با تغییر بافت موقعیتی، سبک نحوی جمله ها و کنش گفتاری آن نیز تغییر می یابد و نکته دیگر، اینکه با تطبیق کنش ها و سبک نحوی جمله ها با بلاغت کلاسیک عربی در علم معانی که توجه به اقتضای حال را شرط اصلی بلاغت شمرده شده است، در یک راستا می باشد و کنش های کلامی کاملا درست و به جا با مقتضای حال به کار رفته اند. در این جستار، می توان به عوامل موثر محیطی در نازل شدن این سوره و تاثیر عوامل محیطی بر کنش های کلامی، پیوستار دستوری و معنایی به کار رفته در جملات را بهتر جویا شد و به درک صحیح تری از نازل شدن سوره عبس که به سبک و سیاق ادبی ویژه ای نازل شده است، دست یافت.