فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶٬۵۴۱ تا ۶٬۵۶۰ مورد از کل ۶٬۸۱۹ مورد.
منبع:
مطالعات منابع انسانی سال ۷ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲۴
145 - 156
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه مدیریت استعداد و تعهد سازمانی و ادراک از عدالت سازمانی مرکز آموزش عالی رسته ای نهاجا به روش توصیفی از نوع همبستگی انجام گرفت. جامعه آماری پژوهش را کلیه کارکنان سازمان مذکور تشکیل دادند. با توجه به نظامی بودن سازمان مورد مطالعه، ارائه تعداد نفرات جامعه با محدودیت روبرو است. با توجه به جدول مورگان حجم نمونه مورد نیاز 300 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار گرد آوری اطلاعات سه پرسشنامه مدیریت استعداد مردان و همکاران (1394) با 27 گویه، پرسشنامه تعهد سازمانی آلن و مایر (1997) با 24 گویه و پرسشنامه ادراک از عدالت سازمانی نیهوف و مورمن (1993) با 20 گویه بود، که روایی صوری آنها مورد تایید قرار گرفت و پایایی آنها نیز با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ برای پرسشنامه مدیریت استعداد (91/0)، تعهد سازمانی (90/0) و عدالت سازمانی (88/0) گزارش شد. تجزیه و تحلیل داده ها در دو سطح آمار توصیفی و استنباطی و از طریق آزمون رگرسیون، آزمونتی تک متغیره و تحلیل واریانس صورت گرفت. یافته های حاصل از تجزیه و تحلیل سوالات پژوهش نشان داد بین مدیریت استعداد و تعهد سازمانی کارکنان رابطه معناداری وجود دارد. بر اساس ضریب تعیین R 2 36 درصد واریانس مدیریت استعداد و تعهد سازمانی کارکنان مشترک بوده است. ضریب همبستگی بین وضعیت مدیریت استعداد و عدالت سازمانی ادراک شده معنی دار است.
رابطه بین سایش اجتماعی و رفتار سکوت سازمانی در کارکنان پایگاه هوایی شهید بابایی اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی سال ۷ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۲۵
165 - 186
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه سایش اجتماعی و رفتار سکوت کارکنان در پایگاه هوایی اصفهان به روش توصیفی از نوع همبستگی انجام گرفت. جامعه آماری پژوهش، کلیه کارکنان پایگاه هوایی اصفهان در سال 1394 به تعداد 1800 نفر بودند. با استفاده از جدول کرجسی و مورگان حجم نمونه 317 نفر با روش نمونه گیری تصادفی از نوع قرعه کشی متناسب با حجم نمونه انتخاب شدند، جمع آوری داده ها به وسیله پرسشنامه انجام گردید. نتایج پژوهش نشان داد که بین سایش اجتماعی و رفتار سکوت کارکنان، رابطه معنی داری وجود دارد (01/0=p، 415/0=r). که این رابطه در مؤلفه سایش اجتماعی در سطح همکار با احتیاط پذیرفته شد، اما در مؤلفه سایش اجتماعی در سطح سرپرست با قطعیت پذیرفته گردید. هم چنین بین ابعاد سایش اجتماعی و ابعاد رفتار سکوت کارکنان رابطه معنی داری وجود دارد و ابعاد سایش اجتماعی توان پیش بینی ابعاد رفتار سکوت کارکنان را دارد. هم چنین یافته های تحقیق بیان گر آن بود که بین نظرات پاسخگویان بر حسب متغیرهای جمعیت شناختی تفاوت معنی داری وجود نداشت.
تأثیر مدیریت منابع انسانی سبز بر رفتارهای سبز کارکنان: نقش میانجی آگاهی زیست محیطی و تعدیل گری رهبری خدمتگزار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت منابع انسانی پایدار سال ۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۹
123 - 105
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش تأثیر مدیریت منابع انسانی سبز و آگاهی زیست محیطی بر رفتارهای سبز کارکنان: با تأکید بر نقش تعدیل گری رهبری خدمتگزار می باشد. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر ماهیت و روش، توصیفی - پیمایشی است. جامعه آماری کارکنان (150) اداره گمرک استان یاسوج بوده که با فرمول کوکران 108 به روش تصادفی ساده انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه بود که از روایی و پایایی خوبی نیز برخوردار بودند. نتایج فرضیات نشان داد که مدیریت منابع انسانی سبز بر آگاهی زیست محیطی و رفتار سبز کارکنان تأثیر دارد، آگاهی زیست محیطی بر رفتار سبز کارکنان تأثیر دارد، همچنین آگاهی زیست محیطی می تواند نقش میانجی گری را در تأثیرگذاری مدیریت منابع انسانی سبز بر رفتار سبز کارکنان ایفا کند در نهایت رهبری خدمتگزار می تواند نقش تعدیل گری ضعیفی را در تأثیرگذاری مدیریت منابع انسانی سبز بر آگاهی زیست محیطی و مدیریت منابع انسانی سبز بر رفتار سبز کارکنان ایفا کند. با وجود مدل طراحی می توان انتظار داشت که اداره مذکور بتواند به منظور پیشبرد اهدافش به رفتارهای سبز کارکنان توجه کافی داشته باشد. لذا بایستی بتواند سطح مدیریت منابع انسانی سبز رو در جهت ارتقا رفتارهای سبز کارکنان در نظر بگیرد، تا از این طریق بتوانند سطح آگاهی زیست محیطی کارکنان را افزایش دهند. همچنین بایستی بتواند سطح رهبری خدمتگذار خود را به منظور ارتقای سطح مدیریت منابع انسانی سبز به منظور افزایش آگاهی زیست محیطی و رفتار سبز کارکنان کاهش ندهد چرا که اثرات جبران ناپذیری را بر پیکره سازمان هم در بلندمدت و هم کوتاه-مدت خواهد داشت.
بررسی رابطه مدیریت استعداد با مدیریت دانش با نقش میانجی انگیزه شغلی (مورد مطالعه: پتروشیمی پردیس عسلویه)
منبع:
منابع و سرمایه انسانی دوره سوم پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳ (پیاپی ۹)
134 - 115
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین تاثیر مدیریت استعداد بر مدیریت دانش با نقش میانجی انگیزه شغلی می باشد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی، از نظر روش توصیفی-همبستگی و از نظر جمع آوری داده ها میدانی است. جامعه آماری پژوهش، کلیه کارکنان مجتمع پتروشیمی پردیس عسلویه (2100 نفر) بودند که از بین آنها که با توجه به متغیرهای پژوهش(سه متغیر اصلی با 14 مولفه) به ازاء هر متغیر و مولفه های آن(19 نفر) یعنی جمعا 270 نفر به عنوان نمونه تعیین و به شیوه تصادفی طبقه ای انتخاب گردیدند. ابزارهای پژوهش پرسشنامه ی مدیریت استعداد اوهلی(2007)، پرسشنامه مدیریت دانش فونگ و چی (2009) و پرسشنامه انگیزش شغلی هاکمن و اولدهام(1980) بودند. روایی پرسشنامه ها توسط متخصصان تایید و ضریب پایایی، با استفاده از فرمول آلفای کرونباخ برای پرسشنامه مدیریت استعداد0.926، پرسشنامه مدیریت دانش 0.967 و پرسشنامه انگیزش شغلی 0.716 برآورد شد. جهت بررسی فرضیات پژوهش از مدل معادلات ساختاری و رویکرد کمترین مربعات جزئی استفاده گردید. نتایج به دست آمد نشان داده است که مدیریت استعداد بر مدیریت دانش تأثیر داشته است. همچنین مدیریت استعداد بر انگیزش شغلی نیز تاثیر داشته و تاثیر انگیزش شغلی بر مدیریت دانش نیز معنادار بوده است. نقش میانجی انگیزش شغلی نیز تایید می گردد یعنی انگیزش شغلی تاثیر مدیریت استعداد بر مدیریت دانش را تسهیل می نماید.
ارتقاء عملکرد نوآورانه سازمان از طریق توانمندسازی محیط کار کارکنان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی سال ۸ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۲۹
137 - 160
حوزه های تخصصی:
توانمندسازی محیط کار، روش کارآمدی است که با به کارگیری آن، سازمان ها می توانند گام های بلند و سریعی در جهت نوآوری و توسعه بردارند. هدف از این پژوهش، بررسی امکان و میزان تأثیرپذیری عملکرد نوآورانه سازمان از توانمندسازی محیط کار است. پژوهش حاضر از نوع پژوهش های توصیفی- همبستگی است که به روش پیمایشی انجام شده است و از نظر هدف، پژوهشی کاربردی است. جامعه آماری پژوهش شامل کارکنان بانک ملی شهر کرمان بود که تعداد 325 نفر به عنوان حجم نمونه پژوهش انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده، پرسشنامه محقق ساخته توانمندسازی محیط کار برگرفته از مدل والاس و استورم (2003) و پرسشنامه استاندارد عملکرد نوآورانه وانگ و احمد (2004) است و به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از روش آمار توصیفی و استنباطی (مدل یابی معادلات ساختاری و رگرسیون چندگانه به روش گام به گام) استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که الگوی پیشنهادی دارای برازش مطلوبی است و توانمندسازی محیط کار با ضریب رگرسیونی (7/0) بر عملکرد نوآورانه سازمان تأثیر مثبت دارد. از بین ابعاد توانمندسازی محیط کار، بُعد یادگیری سازمانی با ضریب رگرسیونی (247/0) بیشترین تأثیر مثبت را بر عملکرد نوآورانه سازمان داشت و ابعاد تنوع نیروی کار با ضریب رگرسیونی (188/0)، سبک رهبری دمکراتیک با ضریب رگرسیونی (149/0) و ساختار سازمانی منعطف با ضریب رگرسیونی (121/0) در رده های بَعدی قرار دارشتند.
بررسی عوامل مؤثر بر کارایی منابع انسانی شهرداری استان آذربایجان شرقی.(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی سال ۶ تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲۰
187 - 202
حوزه های تخصصی:
انسان گرامی ترین گوهر آفرینش و نا شناخته ترین آن است. رفتار آدمی تابع اندیشه ها، احساسات، انگیزه ها، خواست های درونی و عوامل فطری و پرورشی اوست که درموقعیت های مختلف به صورت های گوناگون ظا هر می شود. هدف پژوهش حاضر بررسی عوامل موثر بر کارایی نیروی انسانی شهرداری استان آذربایجان شرقی است. بدین منظور نمونه ای شامل 205 نفر از کارکنان انتخاب شدند. اطلاعات از طریق پرسشنامه گردآوری شد. داده ها از طریق نرم افزارهای SPSS22 و LISREL8.8 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. پایایی پرسشنامه از طریق ضریب آلفای کرونباخ و روایی آن از طریق تحلیل عاملی تأییدی مرتبه اول بررسی شد. همچنین، برای آزمون فرضیه های پژوهش از مدلسازی معادلات ساختاری (SEM) استفاده شد. نتایج حاصل از آزمون فرضیه ها نشان می دهند که تعهد، آموزش و انگیزش بر کارایی کارکنان تأثیر مثبت و معناداری دارند.
بررسی نقش های مدیران شرکت های دولتی و خصوصی با تاکید بر بهبود عملکرد: رویکرد آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت منابع انسانی پایدار سال ۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۹
150 - 125
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش های مدیران شرکت های دولتی و خصوصی با تاکید بر بهبود عملکرد انجام شده است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی-توسعه ای است که بصورت آمیخته انجام شده است. در این راستا، برای شناسایی نقش ها، از روشی کیفی از نوع اکتشافی و با استفاده از مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شده و برای تحلیل داده ها، از روش تئوری داده بنیاد و جهت کدگذاری اولیه از نرم افزار MaxQDA استفاده شده است. جامعه آماری مصاحبه شامل مدیران شاغل در شرکت های خصوصی و دولتی در شهر تهران بوده است. نمونه گیری از نوع گلوله برفی می باشد و حجم نمونه نیز، بررسی تا حد اشباع نظری بوده است؛ لذا، پس از مصاحبه با 26 نفر، پاسخ ها به اشباع نظری رسید. در بخش کمی پژوهش از نوع توصیفی-همبستگی است که با استفاده از ابزار پرسشنامه انجام و با روش مدلسازی معادلات ساختاری و نرم افزار لیزرل و SPSS تحلیل شده است. نمونه آماری در این بخش، 200 نفر برای هریک از شرکت های دولتی و خصوصی می باشد، که با روش نمونه گیری در دسترس، نمونه ها انتخاب گردیدند و داده ها در تابستان 1401 جمع آوری گردید. یافته های پژوهش حاکی از آن است که مدیران در شرکت های خصوصی دارای 16 نقش اصلی و در شرکت های دولتی دارای 15 نقش اصلی مانند ارائه نوآوری بهره بردارانه، ارائه نوآوری اکتشافی و... هستند که این نقش ها تنها در یک مورد شامل ائتلاف پذیری که مخصوص مدیران شرکت های خصوصی است، با یکدیگر متفاوت هستند. همچنین تاثیر تمامی نقش های تعیین شده، بر عملکرد، معنادار و مستقیم بوده است.
تاثیر یادگیری سازمانی بر توانمند سازی و بهره وری نیروی انسانی در میان کارکنان صنعت خودرو
حوزه های تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر یادگیری سازمانی بر توانمند سازی و بهره وری نیروی انسانی در میان کارکنان صنعت خودرو می باشد. جامعه آماری پژوهش تمام کارکنان و کارشناسان نمایندگی های خودرو در استان اردبیل به تعداد 220 نفر است. حجم نمونه با استفاده از جدول مورگان تعداد 136 نفر به دست آمد که به صورت تصادفی ساده انتخاب شدند. به منظور اندازه گیری متغیرها از پرسشنامه استاندارد استفاده شد. روایی پرسشنامه به صورت تشخیصی، همگرا و واگرا و پایایی پرسشنامه نیز با ضریب آلفای کرونباخ بررسی گردید. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارهای SPSS و lisrel با آزمون های معادلات ساختاری انجام گرفته است نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که یادگیری سازمانی بر توانمند سازی تاثیر معنی داری دارد و یادگیری سازمانی بر بهرهوری نیروی انسانی تاثیر معنی داری دارد نتیجه گرفته می شود که توانمند سازی و بهره وری نیروی انسانی از طریق یادگیری این وضعیت را تشدید می کند که باید مورد توجه قرار گیرد.
توسعه دانشگران در عصر دانش محور؛ مطالعه موردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی سال ۱ بهار ۱۳۹۱ شماره ۳
51 - 70
حوزه های تخصصی:
با ورود به عصر دانائی، نیروی انسانی به مهمترین عوامل موفقیت تبدیل شده است و نقش آن در تمامی مراحل اقتصاد دانش محور غیرقابل انکار است. به زعم بسیاری، بیشترین آسیب پذیری این اقتصاد از ناتوانمندی سرمایه های انسانی ناشی می شود. بر این اساس در مقاله حاضر به این موضوع پرداخته می شود که نیازهای آموزشی دانشکاران کدامند؟ اجرای موفقیت آمیز آموزش ها مستلزم چه استراتژی هایی است؟ و شیوه های مناسب آموزش دانشکاران کدام است؟ جامعه آماری تحقیق شامل همه کارشناسان حوزه پژوهش و فناوری شرکت ملی پخش فرآورده های نفتی ایران است و از روش تحقیق توصیفی – پیمایشی و ابزار پرسشنامه استفاده شده است: نتایج تحقیق حاکی از تایید تمام نیازها، شیوه ها و استراتژی های آموزشی ارائه شده در ادبیات تحقیق می باشد.
شناسایی و اولویت بندی عوامل بحرانی موفقیت در استقرار نظام مدیریت دانش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی سال ۱ پاییز ۱۳۹۰ شماره ۱
21 - 40
حوزه های تخصصی:
در بیشتر پژوهش هایی که عوامل بحرانی موفقیت مدیریت دانش را بررسی کرده اند، مجموعه عواملی به صورت عمومی به عنوان عوامل بحرانی موفقیت مدیریت دانش معرفی شده اند. با وجود این، هر سازمانی عوامل بحرانی خاص خود را دارد. از این رو، در این پژوهش تلاش شده است چگونگی شناسایی عوامل موفقیت مدیریت دانش در سازمان بررسی و تعیین شود. برای این منظور از تعریفی استفاده شده است که این عوامل را در سه گروه عوامل عمومی، کلیدی و بحرانی تقسیم بندی کرده است. بر این اساس فهرست جامع چانگ و چوی به عنوان عوامل عمومی موفقیت به کار گرفته شده اند. برای شناسایی عوامل عمومی و کلیدی موفقیت مدیریت دانش در سازمان مورد بررسی، از 8 نفر از خبرگان نظرسنجی شده است. شناسایی عوامل عمومی از راه مصاحبه و شناسایی عوامل کلیدی به روش دلفی انجام شده است. پرسشنامه مورد استفاده در مرحله تعیین عوامل کلیدی و بحرانی، پرسشنامه سیونگ چوی چانگ است. شرکت کنندگان در مرحله شناسایی عوامل بحرانی موفقیت مدیریت دانش، 41 نفر از مدیران و کارشناسان سازمان هستند. نتایج نشان داد که 5 عامل ساختار دانش، روحیه تیمی و کار گروهی، فرهنگ حمایت از دانش، درگیرشدن کارکنان و توانمندسازی کارکنان عواملی بحرانی موفقیت در پیاده سازی مدیریت دانش در سازمان مورد بررسی به شمارمی روند.
نگاشت نقشه ذهنی کارکنان از توانمندسازی منابع انسانی با استفاده از تکنیک استخراج استعاره ای زالتمن (مورد مطالعه: شرکت توزیع نیروی برق استان فارس)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از مطالعه حاضر، بررسی و شناسایی ادراکات کارکنان شرکت توزیع نیروی برق استان فارس درباره توانمندسازی منابع انسانی برای رسیدن به شناختی عمیق تر از آن به منظور برنامه ریزی و سیاست گذاری در این حوزه بود. برهمین اساس با استفاده از فن استخراج استعاره ای زالتمن، به بررسی و تحلیل ساختارهای شناختی کارکنان پرداخته شد. مشارکت کنندگان پژوهش به تعداد 12 نفر و از بین مدیران و کارشناسان خبره شرکت مذکور با به کارگیری روش نمونه گیری مفهوم برگزیده شدند؛ بعد از آن از افراد مذکور درخواست شد برای جلسه مصاحبه، تصاویری را که از دید آن ها مبین معنای توانمندسازی منابع انسانی است، انتخاب کنند. در جلسه مصاحبه، پرسش هایی مربوط به تصاویر مطرح و بعد از آن، جواب ها با هدف کشف مفاهیم تحلیل شد. در کل چهارده ساختار استخراج شد که ساختارهای «تفویض قدرت و پرداخت حقوق بر اساس آن»، «پذیرش هوشمندانه ریسک»، «مدیریت مشارکتی»، «روابط مبتنی بر عملکرد»، «خلاقیت توأم با خردگرایی»، «خود اثربخشی و احساس شایستگی» و «تحول سازمانی» به عنوان ساختارهای اصلی در نقشه اجماعی شناسایی شدند. براساس نقشه اجماعی، «تفویض قدرت و پرداخت حقوق بر اساس آن» و«خلاقیت توأم با خردگرایی»، ساختارهای علّی و «مدیریت مشارکتی»، «خود اثربخشی و احساس شایستگی» و «تحول سازمانی»، ساختارهای معلول محسوب می شدند. نقشه اجماعی نشان می داد که باتوجه به روابط بین ساختارها، سازمان می تواند جهت توانمندسازی منابع انسانی، با استفاده از تفویض قدرت و ایجاد خلاقیت توأم با خردگرایی، به خلق مدیریت مشارکتی و خود اثربخشی و حس شایستگی در کارکنان اقدام نماید که در نهایت تحول سازمانی را به دنبال خواهد داشت.
تحلیل اثر رهبری تحول گرا در رفتار نوآورانه و توسعه کارآفرینی به منظور ایجاد شایستگی های سازمانی پایدار.(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی سال ۶ بهار ۱۳۹۵ شماره ۱۹
121 - 146
حوزه های تخصصی:
امروزه اداره کردن سازمان های بزرگ، پیچیده و پیشرفته امری است بسیار دشوار که دستیابی به این مهم مرهون زحمات رهبرانی است که بتوانند به مدد ویژگی های شخصی و جاذبه استثنایی به همراه نفوذ بالا و چشم انداز وسیع، تعهد و شور و حرارت لازم را در زیردستان برای تحریک افکار، اندیشه ها و الهام بخشیدن به آنان به منظور ایجاد رفتارهای نوآورانه و کارآفرینانه نهادینه سازند. هدف پژوهش حاضر تبیین تاثیر رهبری تحول گرا در رفتار نوآورانه و توسعه کارآفرینی به منظور ایجاد شایستگی های سازمانی پایدار است. این پژوهش کاربردی و از نوع توصیفی پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش شامل کارکنان سازمان تامین اجتماعی در شهرستان خرم آباد به تعداد230 نفر می باشد که با استفاده از فرمول کوکران و روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نمونه ای به حجم 144نفر انتخاب گردید. ابزار پژوهش پرسشنامه بوده که روایی آن از روش اعتبار محتوا و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ تایید شده است. در این پژوهش برای بررسی و آزمون فرضیه ها از رویکرد معادلات ساختاری و نرم افزار Amos استفاده گردیده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که در سطح خطای 05/0 رهبری تحول گرا تاثیر مثبت و معنی داری بر رفتار نوآورانه، توسعه کارآفرینی و شایستگی های سازمانی پایدار دارد. به علاوه می توان عنوان نمود که در سطح خطای 05/0 رفتار نوآورانه و توسعه کارآفرینی نقش متغیر میانجی در تاثیر رهبری تحول گرا بر شایستگی های سازمانی پایدار دارند. لذا به عنوان نتیجه کلی می توان گفت که سازمان می تواند با بهره گیری از سبک رهبری تحول گرا زمینه رفتارهای نوآورانه و کارآفرینانه را به منظور نیل به شایستگی های سازمانی پایدار فراهم سازد.
نقش تناسب شاغل و شغل در فراخوانده شدن در کار (رسالت غیرسازمانی) در سازمان بهزیستی زاهدان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت سازمان های دولتی سال ۱۲ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱ (پیاپی ۴۵)
153 - 168
حوزه های تخصصی:
با آشکار شدن نقش تعیین کننده فراخوانده شدن در کار به عنوان عامل درونی و غیرسازمانی (پاسخ به ندای درونی) در درک نگرش ها و رفتارهای مربوط به شغل و کار، توجه پژوهشگران به این مفهوم فزونی گرفته است. هدف این پژوهش بررسی تأثیر تناسب شاغل و شغل بر فراخوانده شدن در کار (رسالت غیرسازمانی) در سازمان بهزیستی زاهدان است. این تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نظر روش تحقیق در زمره تحقیقات توصیفی - پیمایشی می باشد که داده های موردنیاز با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته جمع آوری شد که روایی آن از طریق روایی محتوایی و پایایی با ضریب آلفای کرونباخ تأیید شد. جامعه آماری این پژوهش کلیه کارکنان سازمان بهزیستی زاهدان بودند که بر اساس فرمول کوکران و با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده تعداد 130 نفر به عنوان اعضای نمونه انتخاب و پرسشنامه بین آن ها توزیع شد. همچنین برای تجزیه و تحلیل داده های تحقیق از نرم افزار اسمارت پی ال اس 4 استفاده شد. در نهایت، یافته ها نشان داد که تناسب شاغل و شغل تأثیر مثبت و معناداری بر فراخوانده شدن در کار (رسالت غیرسازمانی) دارد.
بررسی و تبیین الگوی بهینه خط مشی گذاری سیستم مدیریتی در تصمیم گیری سازمانی جمعیت هلال احمر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سازمان ها و نهادهای مختلف که مأموریت ها و وظایف اجتماعی دارند؛ مقوله خط مشی گذاری و تصمیم گیری سازمانی حساسیت و اهمیت ملی و در برخی مواقع بین المللی خواهد داشت. برای اتخاذ تصمیم های معقول و بهینه، باید الگوهای خط مشی گذاری ارزیابی و در نهایت بهترین و مناسب ترین آن انتخاب و پیاده شود. از آنجا که جمعیت هلال احمر در شرایط مختلف عادی تا بحرانی مأموریت های مختلفی بر عهده دارد و بسیاری از مأموریت های آن در شرایط اضطراری و بحرانی است، مسئله تصمیمگیری از حساسیت زیادی برخوردار است و این حساسیت به خاطر تبعات و پیامدهای تصمیم است. به همین منظور در این تحقیق الگوهای مختلف خط مشی گذاری در سیستم مدیریتی سازمانی جمعیت هلال احمر مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. جامعه آماری این پژوهش شامل نخبگان شاغل در جمعیت هلال احمر می باشند. اطلاعات موردنیاز با بهره گیری از دو روش کتابخانه ای و میدانی گردآوری شدند که در نتیجه آن، 11 الگوی خط مشی گذاری و 13 شاخص و معیار برای ارزیابی این الگوها شناسایی شد. پرسشنامه بین بیست وسه نفر از صاحب نظران با استفاده از روش نمونه گیری گلوله برفی توزیع شد. فرایند تجزیه و تحلیل داده ها با بهره گیری از نرم افزار TOPSIS انجام شد. براساس یافته ها مشخص شد که مدنظر قرار دادن امکانات و منابع موجود (عقلانیت اقتصادی) و توجه به مبانی علمی و منطقی در مراحل مختلف (عقلانیت حرفه ای) بالاترین وزن را در بین معیارهای ارزیابی الگوها دارند. همچنین براساس نتایج پژوهش الگوی درخت اخذ تصمیم به عنوان بهینه ترین راهبرد در بین راهبردهای خط مشی گذاری سیستم مدیریتی برای جمعیت هلال احمر معرفی شد.
نگرشی آسیب شناسانه به اجرای استراتژی ها در سازمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی سال ۲ زمستان ۱۳۹۱ شماره ۶
89 - 104
حوزه های تخصصی:
تدوین استراتژی به تنهایی متضمن موفقیت شرکت نخواهد شد و تا زمانی که استراتژی ها به اجرا در نیایند، تأثیر زیادی بر موفقیت و بقای سازمان نخواهند داشت. موفقیت هر سازمان به عنوان یک سیستم اجتماعی، بدون شناخت و بررسی محیط عمومی سازمان و انجام به موقع اقدامات لازم، میسر نیست. مطمئناً، شناسایی موانع محیط عمومی سازمان، در راستای اجرای استراتژی ها، سازمان را در رفع موانع و اجرایی شدن استراتژی ها، کمک خواهد کرد. تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی- توصیفی است. تعداد نمونه، شامل 87 نفر از مدیران ارشد، میانی و عملیاتی شرکت ایران خودرو دیزل است. روش جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه می باشد. روایی تحقیق با نظرات خبرگان و کارشناسان موضوع، تأیید شده و با استفاده از روش آلفای کرونباخ، پایایی 77% محاسبه شده است، که نشان دهنده پایایی پرسشنامه است. نتایج تحقیق نشان داد که عوامل محیط عمومی، شامل اقتصادی، زیست محیطی، تکنولوژیکی، سیاسی- قانونی، از مهمترین موانع اجرای استراتژی در شرکت ایران خودرو دیزل بوده و عامل اجتماعی- فرهنگی به عنوان مانع اجرای استراتژی شناخته نشد. بر این اساس، باتوجه به موانع شناخته شده، شرکت ایران خودرو دیزل باید زیرساخت های اقتصادی مناسب، ارتقاء سطح تکنولوژی به کار گرفته شده، آگاه ساختن مسئولان امور سیاسی کشور از اثرات منفی موانع سیاسی در اجرای استراتژی ها و تقاضا جهت تغییر سیاست ها، ایجاد دید مثبت جامعه نسبت به شرکت و رعایت مسائل زیست محیطی و مسئولیت های اجتماعی را فراهم نماید.
تأثیر انگیزه درونی و بیرونی بر انتقال دانش (مورد مطالعه: موسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامه ریزی).(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی سال ۵ زمستان ۱۳۹۴ شماره ۱۸
31 - 48
حوزه های تخصصی:
امروزه در فضای ابر رقابتی، تسهیم دانش میان کارکنان سازمان نه یک گزینه، بلکه نوعی ضرورت استراتژیک است. هدف این مقاله آزمون اثرات انگیزه درونی و بیرونی کارشناسان موسسه عالی آموزش و پژوهش مدیریت و برنامه ریزی در انتقال دانش است. این تحقیق از نظر هدف شناختی یک تحقیق کاربردی و از نظر روش شناختی یک تحقیق توصیفی-میدانی است. جامعه آماری این پژوهش شامل 100 نفر از کارشناسان موسسه مذکور بود که با توجه به جدول مورگان نمونه آماری 80 نفره به روش تصادفی نظام مند انتخاب و پرسش نامه ها میان آنان توزیع شد. برای سنجش روایی محتوایی پرسش نامه، از نظر خبرگان و برای سنجش پایایی پرسش نامه از آلفای کرونباخ استفاده شده است. نتایج تحقیق مبتنی بر تحلیل رگرسیون خطی نشان می دهد که انگیزه درونی افراد در انتقال دانش میان کارشناسان نقش کلیدی داشته و انگیزه بیرونی در انتقال دانش معنادار نیست. از این رو، برای تسهیل در فرایند انتقال دانش میان کارشناسان، ضروری است برای تأمین حس استقلال در افراد، ارتقای اعتماد به نفس در آنان، ترویج فرهنگ صداقت، و ایجاد حس عضویت در سازمان، سازوکارهای لازم طراحی و به اجرا گذاشته شوند.
واکاوی و صورت بندی آسیب های ساختاری نظام قضایی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ساختارها و فرایندها در هر سازمان مهم ترین بعد آن سازمان محسوب شده و به عبارتی نرم افزار سازمان ها جهت انجام مأموریت هایشان هستند. دستگاه قضا، با مأموریت خطیر حق گستری و تحقق عدالت در جامعه، دارای ساختارها و فرایندهایی پیچیده و چندبعدی بوده و بر مبنایِ همین ساختارها و فرایندها، این مأموریت خطیر را پیش می برد. در واقع باید گفت که اثربخشی قوه قضائیه به مثابه حلقه بازخوردِ نظام حکمرانی کشور، اثری مستقیم بر کلیت کارآمدی نظام خواهد داشت، و لذا شناسایی مستمر آسیب های موجود در ساختارها و فرایندهای قوه قضائیه می تواند موجب ارتقای عملکرد حکمرانی قضایی و به تبع آن، نظام حکمرانی کشور شود. پژوهش حاضر با هدف شناسایی آسیب های ساختاری قوه قضائیه انجام شده؛ و پس از مطالعه سند تحول قضایی، و مصاحبه با قضات و خبرگان، 83 آسیب ساختاری احصا و در قالب 11 مقوله کلی طبقه بندی شدند. در گام بعد با استفاده از مدل سازی ساختاری تفسیری و تحلیل میک مک به اولویت بندی و طبقه بندی آن ها پرداخته و مشخص شد که چهار آسیب تخصصی نبودن رسیدگی ها و آیین نامه های دادرسی؛ نبود شفافیت نسبی در فرایندهای دادرسی؛ عدم وجود سازوکارهای مناسب جهت بازخوردگیری، یادگیرندگی و هوشمندی نظام قضایی، و ضعف در نظام بودجه ریزی و تخصیص منابع مالی؛ جز اثرگذارترین آسیب های ساختاری موجود در دستگاه قضا بوده و نبود سازوکارهای فرایندی منسجم در راستای کاهش اطاله دادرسی که مهم ترین مسئله مبتلا به دستگاه قضا است، جز اثرپذیرترین آسیب شناسایی شده است که قوه قضائیه برای رفع آن باید آسیب های یازده گانه در سطوح بالاتر را برطرف کرده و از این رهگذر به کاهش اطاله دادرسی دست یابد.
بررسی نقش میانجی نگرش های فردی در تأثیر توانمندسازی سازمانی بر رفتار مشتری مدارانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی سال ۷ تابستان ۱۳۹۶ شماره ۲۴
25 - 48
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثر توانمندسازی سازمانی بر رفتار مشتری مدارانه در سازمان انجام گرفته است. بدین منظور رابطه بین پنج متغیر توانمندسازی سازمانی، توانمندسازی روان شناختی، تعهد عاطفی، رضایت شغلی، رفتار مناسب و متواضع کارکنان و رفتار مشتری مدارانه مورد بررسی قرار گرفت. پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت و روش، توصیفی-پیمایشی از نوع همبستگی است. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه بود که روایی سازه آن از طریق تحلیل عاملی تأییدی و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ مورد تأیید قرار گرفت. جامعه آماری پژوهش کارکنان شرکت مخابرات استان همدان به تعداد 420 نفر است که از این تعداد 201 نفر به عنوان نمونه آماری به صورت طبقه ای نسبی انتخاب شدند. تحلیل داده ها از طریق نرم افزار لیزرل انجام شد. نتایج تحلیل مسیر نشان داد؛ توانمندسازی سازمانی بر توانمندسازی روان شناختی، تعهد عاطفی، رضایت شغلی و رفتار مشتری مدارانه اثر مثبت و معنی دار و بر رفتار مناسب و متواضع کارکنان اثر معنی داری نداشت. همچنین اثر توانمندسازی روان شناختی، تعهد عاطفی، رضایت شغلی بر رفتار مناسب و متواضع کارکنان معنی دار بود. در نهایت رفتار مناسب و متواضع کارکنان پیش بینی کننده رفتار مشتری مدارانه بود.
جایگاه ساختار توابع باور در سنجه های ارزیابی عملکرد: رهیافتی نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در فرایند ارزیابی عملکرد کارکنان، بعنوان یکی از فرایندهای مدیریتی مهم حوزه منابع انسانی، «ماهیت پدیده مورد سنجش» و «فرایند ارزیابی»، از عوامل مهم ایجاد عدم قطعیت در نتایج ارزیابی هستند. در بین روش های مواجهه با عدم قطعیت، تئوری شواهد یا تئوری توابع باور، ساختاری مناسب برای گردآوری نظرات غیرقطعی از ارزیاب ها بوده و قابلیت مواجهه هم زمان با عدم قطعیت ناشی از تغییرپذیری و عدم قطعیت ناشی از نقص دانش را فراهم می آورد. لذا در این مقاله شیوه جدیدی مبتنی بر ساختار توابع باور جهت دریافت نظر از ارزیاب ها ارائه شده و مزایا و بهبودهای حاصل از ابزار پیشنهادی مورد بررسی قرار گرفته است. برای مقایسه عملکرد ابزار پیشنهادی با سنجه های متداولِ مورد استفاده در فرایند ارزیابی عملکرد، دو پرسش نامه ی محقق ساخته در دو سطح سوالات ساده و سوالات پیچیده، جهت ارزیابی عملکرد یک مدرس دانشگاهی تهیه و نظرات 5 دانشجو در قالب چهار سنجه لیکرت، عبارات زبانی فازی، مشابهت بصری و ساختار توابع باور دریافت شد. جهت بررسی معنادار بودن تفاوت نتایج به دست آمده، از آزمون «آنالیز واریانس یک طرفه» و جهت بررسی مقبولیت نتایج، از آزمون های ناپارامتریک «فریدمن و ویلکاکسون» استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان داد زمانی که از سوالات ساده و شفاف در ارزیابی ها استفاده شود تفاوت معناداری بین نتایج به دست آمده از روش های مختلف ارزیابی وجود ندارد اما در پاسخ به سوالات پیچیده مزیت های ساختار توابع باور در مواجهه با انواع عدم قطعیت، می تواند امکان اعلام نظر ارزیاب ها را تسهیل کرده و نتایج نهایی حاصل از ارزیابی را بهبود دهد.
بررسی تأثیر توانمند سازهای مدیریت دانش بر رضایت مشتری با تأکید بر نقش توانمندسازی کارکنان (مورد مطالعه: ادارات مرکزی بانک قوامین تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی سال ۸ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۰
107 - 126
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به دنبال بررسی تأثیر توانمندسازهای مدیریت دانش بر رضایت مشتری با تأکید بر نقش توانمندسازی کارکنان ادارات مرکزی بانک قوامین شهر تهران است. روش پژوهش حاضر از نوع توصیفی-پیمایشی و همبستگی و به لحاظ هدف کاربردی است. جامع ه آم اری پژوهش، 850 نفر از کارکنان و مشتریان ادارات مرکزی بانک قوامین تهران بود که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 265 نفر از کارکنان و تعداد 384 نفر از مشتریان به عنوان افراد نمونه انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده پرسشنامه های محقق ساخته 33 سؤالی بود و پای ایی آن با استفاده از روش آلفای کرونباخ و روایی آن نیز از طریق روایی صوری و محتوا تایید ش د. ب رای تجزی ه و تحلیل داده ها از روش های آماری توصیفی، آزمونT، تحلیل عاملی و مدل معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج تحلیل داده ها نشان داد که ابعاد توانمندساز مدیریت دانش شامل فرهنگ سازمانی، ساختار سازمانی، تکنولوژی اطلاعات و نیروی انسانی تأثیر مستقیم و مثبت بر توانمندسازی کارکنان دارد و همچنین «توانمندسازی کارکنان» نیز از تأثیر مستقیم و مثبتی بر «رضایت مشتری» برخوردار بود.