فیلتر های جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۰۱ تا ۹۲۰ مورد از کل ۶٬۸۱۹ مورد.
منبع:
منابع و سرمایه انسانی دوره اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱
91 - 61
حوزه های تخصصی:
با توجه به دامنه وسیع سیستم های اطلاعات صحیح ترین شیوه کاربرد آن، قرار دادن سیستم های اطلاعات مدیریت ، به عنوان ابزاری در خدمت شفافیت و آزادی اطلاعات می باشد، قابلیت های بالقوه آن بدلیل عدم برخورداری از انسجام و همراستایی لازم در اجرا با مشکلات فراوانی روبرو می شود، که یکی از این مشکلات فساد اداری میباشد. هدف پژوهش بررسی تاثیر مثبت سیستم اطلاعات مدیریت برمقابله با فساد اداری با توجه به متغیر میانجی توانمندسازی کارکنان شهرداری منطقه21 تهران است و اثر معکوس درنظر گرفته نشده است.روش پژوهش توصیفی- پیمایشی می باشد ، جامعه آماری این پژوهش کارکنانی که کاربر سیستم های اطلاعاتی در شهرداری منطقه21 تهران در سال 1396 هستند، تعداد نمونه با استفاده از جدول کرجسی مورگان و روش نمونه گیری تصادفی 162 نفر برآورد شد. ابزار گردآوری پژوهش از طریق پرسش نامه استاندارد سیستم های اطلاعات مدیریت اکبری (1390) و پرسشنامه فساد اداری افضلی (1386) و پرسشنامه استاندارد توانمند سازی کارکنان فرهاد رکنی لموکی (1392) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزارSpss و Lisrel انجام شده. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که سیستم اطلاعات مدیریت بر توانمندسازی کارکنان شهرداری منطقه21 تهران تاثیر مثبت و معنی داری دارد. همچنین نتایج نشان داد سیستم اطلاعات مدیریت برمقابله با فساد اداری با توجه به متغیر میانجی توانمندسازی کارکنان تاثیر مثبت و معنی داری دارد.
شناسایی عوامل کلیدی موفقیت پیاده سازی نظام تحلیل سرمایه انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سازمان ها به دنبال راه های مختلفی هستند تا از مزایای تحلیل سرمایه انسانی جهت بهینه سازی تصمیم گیری های خود استفاده کنند و اثرات آن تصمیمات را بر عملکرد سازمان مورد بررسی قرار دهند، اما علی رغم تمام این تلاش ها نزدیک به 80 درصد سازمان ها در این راه موفق نبوده اند. ازاین رو هدف از پژوهش حاضر شناسایی عوامل کلیدی موفقیت تحلیل سرمایه انسانی در سازمان ها می باشد. دراین راستا، از روش کیفی (تحلیل مضمون) و کمی (دلفی) برای پاسخگویی به سؤال پژوهش استفاده شده است. پژوهشگران بعد از مرور ادبیات پژوهش و انجام مصاحبه با 20 نفر از متولیان تحلیل سرمایه انسانی، ازطریق تحلیل مضمون به 98 عامل رسیدند که درنهایت با انجام دو دور دلفی از خبرگان این حوزه،50 عامل را به عنوان عوامل کلیدی موفقیت تحلیل سرمایه انسانی شناسایی کرده اند. عوامل شناسایی شده در دو دسته کلی ظرفیت های فرایندی و ظرفیت های سازمانی تقسیم شده اند که ظرفیت فرایند جمع آوری داده، ظرفیت فرایند تحلیل داده و ظرفیت فرایند منابع انسانی ازجمله زیرمجموعه های ظرفیت های فرایندی شناسایی شده اند. در دسته ظرفیت سازمانی نیز عوامل شناسایی شده به ظرفیت نیروی انسانی، ظرفیت فناوری و ظرفیت سیاسی دسته بندی شده اند.
مطالعه تجارب زیسته مدیران شرکت های دانش بنیان ایران در زمینه رهبری دانشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اگرچه تاچندی پیش سخن از مدیریت دانش، موضوع جالبی در کانون های تفکر بود، اکنون سخن از رهبری دانشی به میان آمده و توجه اندیشمندان فعال در قلمرو مدیریت را به خود جلب کرده است. مسائل مدیریتی، یکی از اساسی ترین مشکلات شرکت های نوپای دانش بنیان است و تلفیق و ارتباط بین مباحث دانش بنیان و رهبری برای این شرکت ها می تواند بسیار راهگشا باشد. با کمک رهبری دانشی به صورت تلفیق توانایی های مهندسی و قدرت رهبری، می توان به اهداف سازمانی در شرکت های دانش بنیان دست یافت. هدف این تحقیق، مطالعه تجارب زیسته مدیران شرکت های دانش بنیان ایران در زمینه رهبری دانشی می باشد. این تحقیق کیفی از نوع پدیدارشناسی است. برای گردآوری داده ها از مصاحبه نیمه ساختارمند استفاده شد. جامعه آماری پژوهش کلیه مدیران شرکت های دانش بنیان ایران به عنوان مطلعان کلیدی در زمینه رهبری دانشی می باشند و نمونه آماری، توسط اشباع داده ها، تعداد 12 مصاحبه است. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش 7 مرحله ای کلایزی و نرم افزار MaxQDA استفاده شد. نتایج، حاکی از استخراج 209 کد در ابتدا بود که پس از انجام تحلیل ها، 5 تم و 20 خوشه باتوجه به مفاهیم صورت بندی شده استخراج شد. باتوجه به تحلیل های صورت گرفته تجارب زیسته مدیران شرکت های دانش بنیان ایران در زمینه رهبری دانشی شامل 5 محور می باشد که عبارتند از: 1. سیاست های آموزشی، 2. سیاست های حمایتی، 3. سیاست های مشارکتی/ ارتباطی، 4. سیاست های توسعه ای با محوریت دانش، 5. سیاست های توانمندسازی شرکت. براساس یافته ها می توان نتیجه گرفت ترکیب توانایی های مهندسی در شرکت های دانش بنیان و رهبری دانشی باعث اثربخشی عمیق و مثبت در حل مسائل و مشکلات و دستیابی به اهداف سازمانی به ویژه در شرکت های نوآور و دانش محور خواهد بود
Psychological Capital and Ethical Work Climate Effects on Employees’ Service Behavior: Evidence from Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات رفتار سازمانی سال دهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲ (پیاپی ۳۸)
189 - 212
حوزه های تخصصی:
Research on the psychological drivers affecting employees’ work engagement is insignificant and scare. Psychological capital and ethical work climate are two important of those drivers that their impact on work engagement haven’t been investigated yet. The aim of this study is to investigate psychological capital and ethical work climate effect on employees’ service behavior by the mediating role of employees’ work engagement. The statistical population of this study includes 7000 employees of National Iranian Oil Product Distribution Company. 394 employees were the minimum sample which their data were collected from 397 employees by questionnaires. Confirmatory factor analysis and structural equation modeling were used to data analysis. Results showed that psychological capital and ethical work climate have direct and significant effect on employees’ work engagement. Also results showed their effects on service behavior. Finally, work engagement effect on employees’ service behavior was confirmed. Managers by improving employees’ work engagement can have significant effect on employees’ service performance and employees by providing high quality services can quarantine customers satisfaction, benefit for stakeholders and business survive. Managers and business owners especially in service sector can improve work engagement through creating and developing ethical climate in business and through emphasizing on workers psychological derivers by education.
طراحی و تبیین مدل تعلق خاطر پایدار کارکنان نسل جدید با رویکرد مبتنی بر نظریه داده بنیاد (مطالعه ای در کسب وکارهای مرتبط با فناوری اطلاعات و ارتباطات)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با استفاده از روش پژوهش کیفی و راهبرد پژوهش"نظریه داده بنیاد" و با هدف طراحی و تبیین مدل تعلق خاطر پایدار کارکنان که باعث تأثیر پذیری منفی کمتر از تغییرات و چالش های محیطی و ماندگاری بیشتر نسل جدید در سازمان شود، انجام پذیرفت. به منظور گردآوری داده های پژوهش، از مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته با 25 نفر از کارکنان نسل جدید شاغل در کسب وکارهای مرتبط با فناوری اطلاعات و ارتباطات و افراد خبره در حوزه تعلق خاطر کارکنان در صنعت ICT استفاده و نمونه گیری به روش نظری و با فن گلوله برفی انجام شد. تجزیه وتحلیل داده های گردآوری شده - منطبق بر مدل پارادایمی، که توسط استراوس و کوربین ارائه شده - طی سه مرحله کدگذاری باز، کدگذاری محوری و کدگذاری انتخابی انجام پذیرفت. براساس یافته های پژوهش، تعلق خاطر کارکنان نسل جدید، پیامد نهایی تجربه آنان از فضای کاری می باشد؛ فضای کاری جذاب و رشد دهنده (به عنوان کنش ها و تعاملات)، می تواند به ارتقای تعلق خاطر پایدار نسل جدید منجر شود. تعامل مؤثر بین مدیر وکارمند (به عنوان مقوله محوری)، اقدامات و فعالیت های متمرکز بر انتظارات کارکنان نسل جدید (به عنوان عوامل مداخله گر) که ازطریق واحد منابع انسانی طراحی و اجرا می شود، ماهیت و هویت شرکت (به عنوان بستر حاکم)، عواملی هستند که بر شکل گیری این فضای کاری جذاب و رشددهنده تأثیرگذارند. در این پژوهش، فرهنگ سازمانی همسو با ارزش های کارکنان نسل جدید، به عنوان شرایط علّی و ریشه ای ارتقادهنده تعلق خاطر پایدار کارکنان نسل جدید، شناسایی و معرفی شده است.
سازمان هوشمند؛ رهیافت توسعه مبتنی بر اصلاح نظام اداری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمرانی و توسعه دوره ۱ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
43 - 60
حوزه های تخصصی:
هدف دولت ها در آغاز شکل گیری تنها محدود به تأمین و حفظ امنیت و ارائه خدمات مورد نیاز مردم بود؛ درحالی که با بروز تغییر و تحولات بسیار، نقش و وظایف آنها گسترش یافت و با چالش ها و مسئولیت های وسیع تری روبه رو شدند. از مهم ترین چالش های دولت ها، حرکت در مسیر توسعه اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، اجتماعی، اداری است. به منظور مقابله با این چالش، اصلاح نظام اداری مورد توجه قرار گرفت که از طریق آن می توان بستر و زیرساخت توسعه دولت و کشور را فراهم نمود. توجه به انواع مدرن سازمانی از جمله مواردی است که می تواند به اصلاح فرایندهای سنتی، تحول سازمان و به دنبال آن به توسعه دولت ها در حوزه خدمات منجر شود. سازمان هوشمند نوع جدیدی از سازمان ها است که از طریق تطبیق رفتار با دانشی که در مورد خود و دنیایی که در آن رشد می کند، دارد؛ اهداف را در یک محیط متغیر دنبال می نماید. ازهمین رو، در مقاله حاضر ضمن معرفی سازمان هوشمند به عنوان سازمانی مدرن، به نقشی که این نوع سازمان می تواند در اصلاح نظام اداری و درنتیجه توسعه دولت ها داشته باشد، اشاره شده است.
شناسایی و رتبه بندی شایستگی های مدیران راهبردی سازمان بهزیستی خراسان رضوی (تحلیل آنتروپی شانون)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و توسعه منابع انسانی سال هشتم بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۸
218-246
حوزه های تخصصی:
از آنجا که فهرست استانداردی از شایستگی ها وجود ندارد، سازمان های مختلف، شرکت ها و موسسات، وزارتخانه ها و نهادهای دولتی در سراسر جهان، همه بسته به شرایط و نیازهای خود، چارچوبی را برای شایستگی های مورد انتظار خود تعریف می کنند. پژوهش حاضر با هدف شناسایی و رتبه بندی شایستگی های مدیران راهبردی سازمان بهزیستی خراسان رضوی انجام گردید. روش پژوهش، اکتشافی آمیخته (کیفی- کمی) بوده که در بخش کیفی، تحلیل مضمون و در بخش کمی، پیمایشی لحاظ گردیده است. نمونه آماری در بخش کیفی، 15 نفر از اساتید هیئت علمی رشته مدیریت و با روش نمونه گیری نظری و در قسمت کمی، نیز 12 نفر از اساتید شاغل در دانشگاه های خراسان رضوی با روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. روش تجزیه وتحلیل داده های مصاحبه در بخش کیفی، شبکه مضامین و در بخش کمی تحلیل آنتروپی شانون انتخاب شده است. یافته های پژوهش در بخش کیفی شامل 25 مضمون سازماندهند در قالب 4 مضمون فراگیر (فردی،راهبردی، سازمانی و رهبری) و نتایج بخش کمی نشان داد که شایستگی راهبردی به عنوان مهمترین و شایستگی فردی به عموان کم اهمیت ترین شاخص شناسایی شده اند. با توجه به یافته های پژوهش می توان گفت مولفه های شناسایی شده برای ارزیابی شایستگی مدیران راهبردی بهزیستی میتواند مورد توجه قرار گیرد.
الگوی معماری مسئولیت های اجتماعی مدیریت منابع انسانی براساس راهبردها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، ارائه الگوی معماری مسئولیت های اجتماعی مدیریت منابع انسانی براساس راهبردها بود. روش پژوهش آمیخته (کیفی- کمی) بود. در مرحله کیفی از تحلیل مضمون و ابزارهای مطالعات کتابخانه ای و مصاحبه استفاده شد. در مرحله کمی روش پیمایشی با ابزار پرسشنامه به کار گرفته شد. جامعه آماری مرحله کیفی، در گام پیشینه پژوهی، همه پژوهش های موجود در پایگاه های اطلاعاتی در طول سال های 1980-2019 و در گام مصاحبه، خبرگان بود. جامعه آماری مرحله کمی پژوهش، مدیران منابع انسانی همه شرکت های دولتی وزارت نفت بود. با استفاده از نتایج بخش کیفی، مدل اولیه با 82 مضمون پایه، 22 مضمون سازمان دهنده و 4 مضمون فراگیر ترسیم شد. یافته های بخش کمی نشان داد، راهبرد 5 شرکت اثرگذار، 8 شرکت تطبیقی، 3 شرکت دفاعی و درنهایت 2 شرکت واکنشی بود. مطابق یافته ها تعداد شاخص ها، مؤلفه ها و ابعاد تأییدشده در هرکدام از شرکت های اثرگذار، تطبیقی، دفاعی و واکنشی به ترتیب (73، 21، 4) (52، 19، 4) (33، 15، 4) و (28، 14، 4) بود. نتایج پژوهش نشان داد در شرکت های اثرگذار به مسئولیت های اجتماعی توجه بیشتری می شود.
شناسایی شاخص های کلیدی تأثیرگذار بر نیازسنجی آموزشی با رویکرد تحقق استراتژی های سازمان با استفاده از روش فرایند تحلیل شبکه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و توسعه منابع انسانی سال هشتم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۳۱
81 - 101
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر به این سوال پاسخ می دهد که شاخص ها و معیارهای تأثیرگذار بر نیازسنجی آموزشی با رویکرد تحقق استراتژی های سازمان در شرکت پالایش نفت آبادان کدام است؟ بنابراین با هدف شناسایی و رتبه بندی شاخص ها و معیارهای تأثیرگذار بر نیازسنجی آموزشی با رویکرد تحقق استراتژی های سازمان در شرکت پالایش نفت آبادان انجام شد. روش این تحقیق توصیفی (پیمایشی) از نوع دلفی است. به این منظور، با استفاده از مطالعات میدانی معیارهای مؤثر بر نیازسنجی آموزشی با رویکرد تحقق استراتژی های سازمان در اختیار 15 نفر از خبرگان قرار داده شد تا براساس قلمرو مکانی تحقیق امتیازدهی صورت گیرد. سپس با طراحی پرسشنامه دلفی باز و تایید روایی از سوی صاحبنظران و پایایی شش عامل اصلی (88/0 ) شناسایی گردید. در گام بعد براساس نتایج استخراج شده شش شاخص و 33 مولفه مشخص شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش DEMATEL و فرایند تحلیل شبکه ای استفاده شد. نتایج نشان می دهد که عوامل مدیریتی (46/7) دارای تأثیرگذارترین معیار و عوامل محیطی (59/6) دارای تأثیرپذیرترین معیار است. همچنین نتایج نشان داد که عامل محیطی (240/. ) بیشترین اهمیت را دارد و عامل ساختاری (106/0) در رتبه آخر قرار دارد.
طراحی الگوی مناسب برندسازی فرهنگی در صنعت فیلم (الگوی ساختاری)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات رفتاری در مدیریت سال دوازدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۲۵
53 - 68
حوزه های تخصصی:
تحقیق حاضر با موضوع «طراحی الگوی برندسازی فرهنگی در صنعت فیلم ایران» و باهدف بررسی طراحی برای این که بتوان صنعت سینمای ایران را به یک برند موفق تبدیل کرد، محیا شده است. نخستین موضوعی که در حوزه برندسازی درایجاد برند موفق باید در نظر گرفت، ایجاد تفاوت و تمایز است و بهترین راهبرد برای ایجاد یک برند قدرتمند، ایجاد درکی متفاوت از مفهوم برند موفق است و این که به برندسازی به عنوان یک سرمایه گذاری نگاه شود، نه به منزله یک هزینه. روش تحقیق برحسب هدف از نوع داده بنیاد است، زیرا پژوهش، در پی یافتن راه حلی بومی برای برندسازی فرهنگی صنعت فیلم ایران است. همچنین این پژوهش ازنظر زمان پیمایشی و بر اساس نوع داده کمی کیفی (ترکیبی) است که نحوه اجرای این پژوهش به صورت تجربی است و محقق از طریق مصاحبه و پرسشنامه (پرسشنامه محقق ساخته شامل 38 گویه) به گردآوری و تحلیل داده ها پرداخت. جامعه ی آماری شامل دانشجویان و اساتید حوزه ی فیلم و سینما در کشور ایران بود. روش نمونه گیری در بخش کیفی به صورت نمونه گیری هدفمند و به شیوه ی گلوله برفی و در بخش کمّی نیز به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده بود. تعداد نمونه در بخش کیفی 20 نفر از خبرگان و صاحب نظران در حوزه برندسازی فرهنگی در صنعت فیلم و در بخش کمی، تعداد نمونه 200 نفر از دانشجویان و اساتید حوزه فیلم و سینما بودند. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد؛ برندسازی فرهنگی درصورتی که موردتوجه و سرمایه گذاری قرار گیرد می تواند صنعت سینمای ایران را به جایگاه ارزشمندی برساند، بنابراین دغدغه اصلی تحقیق این است که مفاهیم برندسازی فرهنگی در صنعت فیلم ایران و شرایط عالی برندسازی فرهنگی در صنعت فیلم ایران را مورد بررسی قرار دهد.
تبیین و اندازه گیری شاخص های مسئولیت پذیری اجتماعی شرکتی نسبت به کارکنان؛ مطالعه موردی: شرکت برق منطقه ای هرمزگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه از سازمان ها انتظار می رود در مسیر دستیابی به منافع مالی خود، نسبت به مسئولیت هایی که در مقابل هر یک از ذینفعان سازمان دارند هوشیار و حساس باشند. کارکنان، یکی از مهم ترین ذینفعانی هستند که سازمان باید نسبت به آنها مسئولیت پذیر باشد؛ و بنابراین باید بداند چه مسئولیت هایی نسبت به آنها دارد. امّا عمده مطالعات انجام شده در زمینه مسئولیت پذیری اجتماعی شرکتی، بر ذینفعان خارج از سازمان مانند مشتریان و جامعه متمرکزشده اند و کمتر به مسئولیت های سازمان در قبال کارکنان پرداخته شده است. مطالعه حاضر، یک پژوهش چندمرحله ای است که با هدف شناسایی ابعاد و شاخص های مسئولیت پذیری اجتماعی شرکتی نسبت به کارکنان، انجام شده است. ابتدا با مطالعه اسنادی مبانی نظری، ابعاد و شاخص های مسئولیت پذیری اجتماعی شرکتی نسبت به کارکنان از ادبیات تحقیق استخراج شدند. سپس ابعاد و شاخص های شناسایی شده در اختیار یک گروه 9 نفره از خبرگان شرکت برق منطقه ای هرمزگان که به صورت هدفمند انتخاب شده بودند قرار گرفت و نظرات آن ها راجع به تناسب شاخص ها با عملکرد شرکت برق و نحوه سنجش آن ها جمع آوری شد. در انتها، در شاخص های شناسایی شده، عملکرد شرکت برق منطقه ای هرمزگان مورد ارزیابی قرار گرفت. 7 بعد شامل استخدام، روابط مدیریت و کارکنان، ایمنی و بهداشت حرفه ای، آموزش وپرورش، فرصت های برابر و عدم تبعیض، ایجاد شرایط کاری شایسته و منصفانه، و آزادی مشارکت در اتحادیه ها و مذاکرات؛ با مجموع 15 شاخص شناسایی شدند. نتایج ارزیابی عملکرد شرکت برق منطقه ای هرمزگان در شاخص های شناسایی شده، همراه با پیشنهاد هایی برای بهبود شرایط نیز ارائه شده اند.
بررسی تاثیر مهارتهای سرپرستی و مدیریت در کارآیی سازمانی مدیران سازمان های دولتی اردبیل
منبع:
منابع و سرمایه انسانی دوره اول پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱
190 - 180
حوزه های تخصصی:
هدف از تحقیق حاضر بررسی تاثیر مهارتهای سرپرستی و مدیریت در کارآیی سازمانی مدیران سازمانهای دولتی اردبیل می باشد. از لحاظ هدف تحقیق از نوع کاربردی، از لحاظ روش انجام تحقیق همبستگی می باشند. جامعه آماری این پژوهش کلیه مدیران (ارشد، میانی و پایه) سازمانهای (دارالقرآن اردبیل، اداره اوقاف و اداره فرهنگ و ارشاد، استانداری) شهر اردبیل می باشند که تعداد آنها برابر 106 نفر می باشد. روش مورد استفاده برای نمونه گیری روش تصادفی طبقه ا ی بود. برای تعیین حجم نمونه نیز از جدول مورگان استفاده شده است که طبق این جدول تعداد نمونه آماری برابر بدست 83 آمده است. تحقیق حاضر در دو بخش نظری و عملی انجام شده است. در بخش نظری، اطلاعات لازم با استفاده از روش کتابخانه ای و اسنادی بدست آمد و در بخش عملی، برای جمع آوری اطلاعات از روش میدانی و از پرسشنامه های استاندارد مهارتهای سرپرستی و مدیریتی با پایایی 79/0 و کارآیی سازمانی با پایایی 85/0 استفاده گردیده است. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS و با آزمونهای رگرسیون چندگانه انجام گرفته است. نتایج یافته های تحقیق حاکی از آن است که ابعاد مهارتهای سرپرستی و مدیریت (مهارت فنی مدیریتی، مهارت انسانی مدیریتی و مهارت ادراکی مدیریتی) بر کارآیی سازمانی کارکنان سازمانهای دولتی تاثیر مثبت معنی داری دارد.
شناسایی کارکردهای شناختی تاثیرگذار بر عملکرد شناختی مدیران راهبردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات منابع انسانی سال ۱۱ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴۰
50 - 70
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: عملکرد شناختی، مجموعه ای از ظرفیت هاست که توانایی بازشناسی، پردازش و پاسخ به اطلاعات ورودی را به فرد می دهد. عملکرد شناختی، ساختارهای ذهنی و کارکردهای شناختی مدیران راهبردی در سازمان ها، در موفقیت سازمان ها و رسیدن به اهداف استراتژیک آنها عواملی بسیار تأثیرگذار هستند. از این رو، پژوهش حاضر با هدف شناسایی کارکردهای شناختی تأثیرگذار در عملکرد شناختی مدیران راهبردی و اولویت بندی آنها اجرا شده است. روش: روش این پژوهش، آمیخته متوالی کیفی کمی است که در آن، به صورت متوالی، از ترکیب روش های کمّی و کیفی استفاده شده است. ﺩﺭ ﺍیﻦ پژوهش، ابتدا با استفاده از روش های کیفی، کارکردهای شناختی تأثیرگذار بر عملکرد شناختی مدیران شناسایی شد، سپس در فاز کمّی، به کمک تحلیل های آماری و یکی از روش های معتبر تصمیم گیری چندمعیاره، کارکردهای شناسایی شده، اولویت بندی شدند. یافته ها: در بخش کیفی، پس از مرور ادبیات، 14 کارکرد شناختی تأثیرگذار بر عملکرد شناختی مدیران استخراج شد و مدل مفهومی پژوهش به دست آمد. در بخش کمّی با استفاده از پیاده سازی روش های آماری و روش تصمیم گیری چندمعیاره، کارکردهای شناختی اولویت بندی شدند و وزن هر یک از این کارکردها محاسبه شد. «کارکرد برنامه ریزی» و «انجام چند تکلیف هم زمان»، دو کارکرد بسیار با اهمیت، در بین کارکردهای شناختی اولویت دار بودند و بیشترین میانگین وزن نهایی را به دست آوردند. نتیجه گیری: خطاهای مدیران که از ضعف سطوح عملکرد آنها در هر یک از کارکردهای شناختی نشئت می گیرد، به مشکلات جبران ناپذیری می انجامد که به صورت ناخودآگاه، کارایی سازمان را کاهش می دهد. در این پژوهش با شناسایی و اولویت بندی کارکردهای شناختی تأثیرگذار بر عملکرد شناختی مدیران، راهبردهایی برای پیشگیری از ایجاد خطاهای شناختی و کاهش ضریب دقت و افزایش صحت تصمیم ها به دست آمد.
طراحی الگوی آوای کارکنان دانشی (مطالعه موردی: شرکت های دانش بنیان فناوری اطلاعات)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت فرهنگ سازمانی سال نوزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۶۲)
655 - 682
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر طراحی الگوی آوای کارکنان دانشی در شرکت های دانش بنیان فناوری اطلاعات مستقر در پارک های علم و فناوری دانشگاه های ایران بود. پژوهش حاضر از نوع کیفی و مبتنی بر رویکرد نظریه پردازی داده بنیاد است. در این پژوهش مصاحبه های نیمه ساختاریافته به صورت عمیق با 13 نفر متشکل از مدیران و کارکنان دانشی و متخصصان و کارشناسان کسب وکارهای دانش بنیان فناوری اطلاعات، زیرمجموعه پارک های علم و فناوری دانشگاه های ایران، که دارای مجوز از وزارت علوم، تحقیقات و فناوری بودند، در پاییز و زمستان 1398، انجام گرفت. معیار انتخاب خبرگان این بود که حداقل سه سال سابقه کار مفید در شرکت های دانش بنیان، با تعداد 50 نفر نیروی کار، داشته باشند. در این پژوهش تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار اطلس تی نسخه 8 در سه مرحله کدگذاری اولیه و محوری و انتخابی صورت گرفت که به شناسایی 8 مقوله و 16 مفهوم محوری و 50 کد نهایی انجامید. نتایج تحلیل داده ها نشان داد آوای کارکنان دانشی به تعامل بیشتر با مشتریان، دستیابی به مزیت رقابتی، بهره وری و عملکرد بالا در شرکت های مربوطه منجر می شود. همچنین نتایج این پژوهش می تواند به مدیریت در بهبود تصمیم گیری های در رابطه با موانع و چالش هایی که کارکنان دانشی در رشد و توسعه شرکت هایشان با آن مواجه اند کمک کند.
شناسایی و رتبه بندی عوامل مؤثر بر برندسازی ملی در حوزه نخبگان و استعدادهای برتر: رویکردی آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش، شناسایی عوامل مؤثر بر برندسازی ملی در حوزه نخبگان و استعدادهای برتر و رتبه بندی آنان مبتنی بر مطالعه ای توصیفی اکتشافی و با رویکردی توسعه ای- کاربردی است. جامعه آماری شامل نخبگان، مدیران بنیاد ملی نخبگان و اساتید مربوطه در حوزه برندسازی ملی می باشند. نمونه آماری به روش هدف مند قضاوتی به تعداد 15 نفر انتخاب شده اند. گردآوری داده ها به دو روش کتابخانه ای و میدانی (مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان و پرسشنامه خبره مبنا) بوده است. برای تجزیه وتحلیل داده ها در مرحله کیفی از روش تحلیل تم و در مرحله کمی، از روش نظریه اعداد خاکستری بهره گرفته شده است. درنهایت، نتایج تحلیل تِم منتج به شناسایی عوامل مؤثر بر برندسازی ملی در حوزه نخبگان و استعدادهای برتر شد که از شش عامل اصلی و 13 زیرمعیار تشکیل یافته است. همچنین نتایج بخش کمی نشان داد که اولویت عوامل مؤثر بر برندسازی ملی در حوزه نخبگان به ترتیب شامل، مشارکت و همکاری ذی نفعان (با وزن 186/0)، سیاست زدایی فرایند برندسازی (با وزن 179/0)، تعهد ذی نفعان (با وزن 170/0)، فرهنگ سازی (با وزن 167/0)، پشتیبانی دولتی (با وزن 155/0) و تغییر ساختار دولتی و نهادها (با وزن 140/0) است.
ارائه الگوی آموزش حرفه ای کارکنان (مورد مطالعه: شرکت آژند قشم)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سازمان ها برای بقای خود به کارکنان توانمند نیازمند است. در واقع محیط رقابتی کنونی سازمانها، به کارکنان اثربخش و کارآمد نیاز دارند تا بتوانند به اهداف خود در جهت رشد و توسعه همه جانبه دست یابند.در این راستا هدف تحقیق حاضر ارائه الگوی آموزش حرفه ای کارکنان می باشد. در این تحقیق جهت تلفیق داده های کیفی و کمی از روش تلفیقی اکتشافی متوالی، طبق مدل ایجاد طبقه بندی با تاکید بر داده های کیفی، استفاده شد.در بخش کیفی جامعه مشارکت کنندگان را خبرگان آشنا به موضوع پژوهش تشکیل دادند که با روش هدفمند تا اشباع نظری 15 مصاحبه صورت پذیرفت.به منظور تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده در بخش کیفی از رویکرد گرندد تئوری و نرم افزار MAXQDAاستفاده شد در بخش کمی نیز جامعه اماری شامل کلیه کارکنان شرکت آژند قشم ( پاناسونیک ) هستند که تعداد انها برابر با 3122 نفر هستند .نمونه اماری دراین تحقیق با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی و فرمول کوکران حجم نمونه 342 نفر تعیین شد. در بخش کمی از پرسش نامه محقق ساخته به منظور جمع آوری داده های مورد نیاز به منظور سنجش و اندازه گیری متغیرهای مورد بررسی استفاده شده است که روایی آن به نظرات خبرگان و پایایی با آلفای کرونباخ تایید شد.جهت تجزیه و تحلیل داده ها در بخش کیفی از تکنیک معادلات ساختاری و نرم افزارهای SPSS25-PLS2 استفاده شد.یافته های بخش کیفی نشان داد که ابعاد اصلی مدل را عوامل سازمانی،عوامل مدیریتی،عوامل فردی و عوامل ساختاری تشکیل می دهند و شامل 74 زیر مولفه هستند و نتایج بخش کمی نیز نشان می دهد که تمامی مقادیر بدست آمده از مولفه ها بر روی آموزش حرفه ای کارکنان تاثیر مثبتی دارند و روابط معنادار می باشد. همچنین یافته ها در خصوص اعتبار سنجی مدل نشان داد مدل ارائه شده از برازش مناسبی برخوردار است.
بکارگیری رویکرد کیفی فراترکیب جهت ارائه الگوی پیامدهای یادگیری زدایی در سازمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آموزش و توسعه منابع انسانی سال هشتم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳۰
240-256
حوزه های تخصصی:
یادگیری زدایی سازمانی توجه محققان بسیاری را معطوف خود نموده است و این مهم به عنصر مهم نوآوری و فرآیندهای تغییرات پایدار فردی و سازمانی تبدیل شده است. هدف پژوهش حاضر شناسایی پیامدهای یادگیری زدایی سازمانی با استفاده از روش فراترکیب است. در راستای این روش پس از فیلتر مقالات، در نهایت تعداد 40 تحقیق که بطور مستقیم به موضوع پیامدهای یادگیری زدایی سازمانی پرداخته بودند وارد مرحله تحلیل در نرم افزار مکس کیودا شدند. پس از مرحله تلفیق تعداد 28 رمز متمایز شناسایی، و از بین رمزهای شناسایی شده رمزهای؛ خروجی های نوآوری با 6 ارجاع، یادگیری مجدد و انعطاف-پذیری سازمانی با 4 ارجاع، و نوآوری رادیکال و عملکرد کلی با 3 ارجاع به ترتیب بالاترین تعداد ارجاعات را در متون پژوهشی داشتند. در سطوح انتزاع بالاتر رمزها در قالب 11 مفهوم و در نهایت در قالب 6 مقوله (توانمندی های نوآورانه، ارتقاء موضع رقابتی در زنجیره ارزش، کارآفرینی سازمانی، چابکی و تحول سازمانی، مدیریت دانش مشارکتی، و توانمندسازی منابع انسانی) قرار داده شدند.
شناسایی عوامل مؤثر بر استقرار و توسعه حکمرانی الکترونیک در سازمان های دولتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمرانی و توسعه دوره ۱ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
1 - 25
حوزه های تخصصی:
امروزه فناوری اطلاعات و ارتباطات در قالب حکمرانی الکترونیک نقش مهمی در پیشرفت و توسعه جوامع مختلف داشته است؛ ازاین رو، پژوهش حاضر با هدف شناسایی عوامل مؤثر بر استقرار و توسعه حکمرانی الکترونیک در سازمان های دولتی انجام شده است. بدین منظور پس از تعریف موضوع و انجام مطالعات اکتشافی و کتابخانه ای اولیه، عوامل و مؤلفه های شناسایی َشده از طریق روش دلفی و توسط پرسشنامه ای محقق ساخته به نظر خبرگان رسید و پس از اخذ نظرات اصلاحی کیفی و کمّی از سوی ایشان بر اساس روش های آماری مربوط تحلیل و درنهایت تناسب مدل، مؤلفه ها و ترکیب عوامل به اجماع آنان رسید. جامعه مورد مطالعه در این بخش شامل 28 نفر از خبرگان دانشگاهی و حرفه ای آشنا با موضوع است که به صورت غیراحتمالی و قضاوتی انتخاب شدند. در ادامه، به منظور آزمون مدل پرسشنامه ای محقق ساخته در بین 360 نفر از مدیران و کارشناسان سازمان های منتخب بخش دولتی در استان خراسان جنوبی که به روش خوشه ای تصادفی انتخاب شدند، توزیع گردید و تجزیه وتحلیل داده های به دست آمده در این بخش نیز با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی توسط نرم افزار Smart PLS 3 انجام شد. درنهایت، یافته های پژوهش نشان داد که سه دسته عوامل زمینه ای، محتوایی و ساختاری بر استقرار و توسعه حکمرانی الکترونیک در سازمان های دولتی مؤثر می باشند که از این میان، عوامل محتوایی با ضریب تأثیر 56/8، بیشترین اثرگذاری را بر استقرار و توسعه حکمرانی الکترونیک در سازمان های دولتی دارند.
ارائه ی چارچوب خط مشی زیرسیستم های مدیریت منابع انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت منابع انسانی پایدار سال سوم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۴
230 - 201
حوزه های تخصصی:
اهمیت زیرسیستم های مدیریت منابع انسانی در محیط خط مشی سازمان ها بسیار حائز اهمیت شده است. با توجه به فضای رقابتی سازمان های امروزی، کیفیت تصمیم های مرتبط با مدیریت منابع انسانی نقش مهمی در موفقیت سازمان ها ایفا خواهد کردکه این مهم از رهگذر بهره گیری از ظرفیت خط مشی های مدیریت منابع انسانی می باشد. هدف این پژوهش ارائه ی چارچوب خط مشی زیرسیستم های مدیریت منابع انسانی است. این پژوهش از نظر فلسفه ی پژوهش مبتنی بر فلسفه ی تفسیرگرایی است و بر همین اساس رویکرد کاربردی پژوهش، رویکرد استقرایی است و در نهایت روش پژوهش، مبتنی بر تحلیل محتوای کیفی است. به علاوه این پژوهش با توجه به هدف و جهت گیری کلی از نوع بنیادی است. منبع گردآوری داده ها، اسناد، کتاب ها و مقالات پراستناد هستند. شیوه ی تحلیل داده ها، تحلیل تم می باشد که مضمون فراگیر (5 مضمون)، مضمون سازمان دهنده (102 مضمون) و مضمون پایه (51 مضمون) بررسی شده است. این مضامین فراگیر شامل ابعاد نرم منابع انسانی و ابعاد سخت منابع انسانی می باشند. نتایج این پژوهش نشان دادکه می توان زیرسیستم های مدیریت منابع انسانی را در قالب پنج زیرسیستم کارمندیابی (6 تم)، آموزش و توسعه (8 تم)، ارزیابی عملکرد (10 تم)، جبران خدمات (15 تم) و روابط کار (9 تم). در نهایت، براساس یافته های پژوهش پیشنهادهایی ارائه شده است.
شناسایی و رتبه بندی عوامل شکست رستوران های زنجیره ای در بحران کووید-19 با استفاده از روش بهترین- بدترین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این مقاله قصد دارد مهم ترین عواملی را که باعث شکست رستوران های زنجیره ای در بحران کووید-19 می شود، با رویکرد مبتنی بر منابع شناسایی و اولویت بندی کند تا بتوانند تصویری روشن از این عوامل برای عبور از چالش های این بحران داشته باشند. روش: روش این پژوهش از نوع آمیخته و جامعه آماری این پژوهش رستوران های زنجیره ای هستند که در مرحله اول که به صورت کیفی انجام شده است، پس از بررسی مقاله های گذشته و شناسایی تعدادی عوامل، برای صحت سنجی آنها و یافتن عوامل دیگر با خبرگان مصاحبه صورت گرفت، خبرگان به صورت هدفمند از میان مدیران و مشاوران رستوران ها انتخاب شدند و عوامل شناسایی شده در سه گروه مدیریت، فرهنگ و منابع دسته بندی شدند، با استفاده از آزمون t میانگین عوامل به دست آمد و در مرحله دوم که به صورت کمی انجام شده است، با طراحی پرسش نامه با استفاده از روش بهترین- بدترین مقایسه زوجی بین شاخص ها انجام و عوامل رتبه بندی شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که عامل عدم انعطاف پذیری به عنوان زیرمجموعه فرهنگ با وزن 0/155 در درجه اول اهمیت قرار دارد، پس از آن عامل عدم بهره وری با وزن 0/140 به عنوان زیرمجموعه مدیریت و در نهایت عامل کاهش سرمایه گذاری با وزن 0/042 به عنوان زیرمجموعه منابع قرار دارند.