با ظهور مکتب اقتضایی در مدیریت، دیگر چیزی با عنوان بهترین راه وجود ندارد و به قول چارلز کیندل برگر استاد دانشگاه mit پاسخ هر مساله مدیریتی به عوامل مختلف بستگی دارد. این بدین معنی است که موفق بودن یک رویکرد در یک گوشه دنیا، ضمانتی بر موفقیت آن در گوشه دیگر دنیا نیست...
پژوهش حاضر در سال 91 در هلدینگ توس وبا هدف پیوند حاکمیت شرکتی با فرصتهایی که رویکرد تحلیل شبکه کل در شناخت جریانات حاکم بر شرکت ایجاد می نماید، به انجام رسیده است. هر یک از اعضای شرکت به عنوان عاملی در شبکه اجتماعی، سرمایه های مادی و معنوی همچنین دارایی های مشهود و نامشهود خود و سازمان وابسته، را با سایر ذینفعان حقیقی و حقوقی شرکت به اشتراک می گذارد. تحلیل شبکه های کل ابزار قدرتمندی برای شناسایی سرآغاز، مسیر و مقصد این جریان در شرکت بوده و با تشخیص قدرت های غیر رسمی و افراد کلیدی در سازمان، کنترل باکیفیتی را در کل ساختار سازمانی به وجود می آورد و در تحقق اهداف حاکمیت شرکتی در سازمان ایفای نقش می نماید. نتایج نشان می دهد، قدرت غیررسمی بالاتر با ایجاد اختیار در زمینه نشر یا عدم توزیع منابع موجبات ایجاد کنترل و نظارت بالاتر را در زمینه حاکمیت شرکتی به وجود می آورد.
در محیط تجاری سریعا در حال تغییر امروز، نیاز به اطلاعات تجاری سودمند برای سازمان ها نه تنها به منظور کسب موفقیت بلکه برای بقاء حیاتی می باشد. با توجه به ناتوانایی سیستم های اطلاعاتی مدیریت در برآورده کردن انتظارات تصمیم گیرندگان سازمانی در عرصه رقابت در سال های اخیر، فناوری های هنرگونه ای نظیر هوش کسب وکار به یکی از مفاهیم مهم در مدیریت سیستم های اطلاعاتی تبدیل شده و در خط مقدم فناوری اطلاعات برای پشتیبانی تصمیم گیری مدیریت قرار گرفته است. در همین راستا ارزیابی موفقیت این سیستم ها در سازمان ها ضرورت یافته و نیاز به ارائه مدلی برای انجام این ارزیابی احساس می شود. از این رو، در این پژوهش سعی شده است با شناسایی و معرفی مهم ترین فاکتورها و عوامل مؤثر در ارزیابی موفقیت این سیستم ها، یک مدل ارزیابی موفقیت هوش کسب وکار(در قالب یک مطالعه موردی) ارائه گردد. پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش، توصیفی پیمایشی و تحقیق میدانی محسوب می شود. نتایج حاصل از تحقیق نشان می دهد که از میان 50 عامل استخراج شده از ادبیات موضوع جهت سنجش موفقیت ابزارهای هوش کسب وکار در صنعت بانکداری کشور، بر حسب نظر اعضای نمونه آماری 24 عامل تاثیرگذار در هر یک از حوزه های نمایش، خلق دانش، یکپارچگی اطلاعات و حافظه سازمانی در مدل تحقیق شناسایی شدند.v
هدف از این پژوهش بررسی رابطه هوش فرهنگی با سرمایه اجتماعی و سرمایه فکری اعضای هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد آباده بود. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه ی آماری شامل کلیه اعضای هیات علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد آباده (48 نفر) در سال تحصیلی 1393-1392 بود که با روش نمونه گیری سرشماری کل 48 نفر به عنوان نمونه انتخاب گردید. داده ها بوسیله ی پرسش نامه ی هوش فرهنگی بر اساس نظریه ارلی و آنگ (2003) شامل 20 سوال که مولفه های فراشناختی، شناختی، انگیزشی و رفتاری را مورد سنجش قرار داد، پرسش نامه ی سرمایه فکری بر اساس نظریه ی بنتیس و همکاران (2000) با 39 سوال که ابعاد انسانی، ساختاری و رابطه ای را مورد سنجش قرار داد و پرسش نامه ی سرمایه اجتماعی براساس نظریه ی ناهاپیت و گوشال (1998) با 13سوال که ابعاد شناختی، ساختاری و رابطه ای را مورد سنجش قرار داد، جمع آوری گردیده است. روایی محتوایی پرسش نامه ها مورد تایید تعدادی از صاحب نظران علوم تربیتی و مدیریت قرار گرفت. پایایی پرسش نامه ها با استفاده از روش ضریب آلفای کرونباخ محاسبه گردید. پایایی پرسش نامه ی هوش فرهنگی 85/0، سرمایه اجتماعی 87/0، سرمایه فکری 88/0 بود. در این تحقیق، از آزمون ضریب همبستگی پیرسون برای بررسی رابطه ها استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان داد رابطه ی معنی داری بین هوش فرهنگی با سرمایه اجتماعی و سرمایه فکری و ابعاد آنها وجود ندارد. لیکن بین سرمایه اجتماعی با سرمایه فکری (75/0= r) و ابعاد آن رابطه ی معنی داری مشاهده گردید.