ابراهیم استاجی

ابراهیم استاجی

مدرک تحصیلی: استادیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه حکیم سبزواری

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۲۸ مورد از کل ۲۸ مورد.
۲۱.

فتوت نامة سلطانی؛ ضرورت تصحیح مجدد(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ادبیات عامیانة تصوف تصحیح مجدد فتوت نامة سلطانی کاشفی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 29 تعداد دانلود : 702
مولانا حسین واعظ کاشفی سبزواری یکی از نویسندگان ذی فنون فارسی در قرن نهم هجری است. این نویسنده در بیش تر شاخه های علوم و شبه علوم روزگار خود متبحّر و صاحب تألیف بوده است. یکی از مهم ترین آثار او، فتوت نامة سلطانی، از آثار ارزشمند ادبیات عامیانة تصوف به شمار می رود. محمدجعفر محجوب این اثر را بیش از چهل سال پیش بر اساس دو دست نویس ناقص تصحیح کرده و، بر همین مبنا، به دلیل نقص و شمار اندک دست نویس ها، نارسایی هایی بدان راه یافته است. با توجه به این که نگارندگان در سال های اخیر موفق شده اند سه دست نویس دیگر از این اثر را کشف و تهیه کنند، لازم است تصحیح جدیدی از این اثر ارائه شود. با تصحیح جدید این اثرْ بسیاری از نقایص چاپ محجوب برطرف می شود و خوانندگان می توانند به متنی منقّح و نزدیک به متن مورد نظر نویسنده دست یابند. نگارندگان در این مقاله بر آن اند، با ذکر دلایلی چند، اثبات نمایند که تصحیح مجدد این اثر بر اساس پنج دست نویس موجود از فتوت نامة سلطانی گریزناپذیر است. بدیهی است با تصحیح مجدد و چاپ این اثرْ بخشی از فرهنگ عامیانة تصوف در قرن نهم هجری در معرض استفاده و داوری پژوهشگران این عرصه قرار خواهد گرفت.
۲۲.

فرضیّه تعلّق «نوفل» در لیلی و مجنون به گروه عیّاران و فتیان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: لیلی و مجنون عیار نوفل آیین عیاری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 959 تعداد دانلود : 502
هدف از پژوهش حاضر شناخت و تحلیل شخصیت نوفل و طبقه اجتماعی او در لیلی و مجنون و بررسی نقش این شخصیت گذاری در جریان رویدادها بوده است. این پژوهش به روش کتابخانه ای و در دو بخش انجام یافته است: در بخش آغازین، به جریان مستقلّ ادب عیّاری و مرام جوانمردی از دوران پیش از اسلام تا کنون و نخستین نمودهای مکتوب این جریان در آثاری چون سمک عیّار ، داراب نامه، حمزه نامه، ابومسلم نامه، امیرارسلان و... توجّه شده است. بدین منظور، نگارندگان ابتدا نگاهی به اصطلاح «عیّار» داشته، سپس آیین و مرام اخلاقی- اجتماعی این گروه را به اجمال بررسیده اند؛ بخش دوم بر بازخوانی و بازشناسی شخصیّت نوفل در لیلی و مجنون تأکید می کند. هرچند تا امروز شناخت شخصیّت نوفل - به دلیل فقر پژوهشی موجود در ادب عیّاری- ضرورتی تحقیقی نبوده، کیستی نوفل و هدف و انگیزه او در کمک به مجنون همواره سؤالی اساسی بوده است و اینکه چرا وی پس از رفع موانع و جنگ هایی که با قبیله لیلی دارد، با وجود پیروزی بر آنان، حاضر نمی شود به ظلم و بدون رضایت پدر، لیلی را به مجنون بسپارد و جوانمردی را شیوه خود می داند. درمجموع، این مقاله کوشیده است در لیلی و مجنون حکیم نظامی، با تکیه بر نشانه های مشهود و مستقیمی که در مورد شخصیّت نوفل، مرام و آیین او و طبقه اجتماعی اش وجود دارد، به بررسی تطبیقی این نمودها با آیین فتوّت و عیّاری بپردازد و به پرسش ها و ابهامات در این زمینه پاسخ گوید. برآیند کلّی این پژوهش آن است که نوفل در لیلی و مجنون به عیّاران و فتیان تعلّق دارد.
۲۳.

اساطیر ایران در آیینة خوانش و دریافت حسین مجیب المصری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اسطوره ادبیات تطبیقی اساطیر ایران اسطوره شناسی تطبیقی حسین مجیب المصری

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات ادبیات و مطالعات بین رشته ای اسطوره شناسی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه ادبیات تطبیقی تطبیق ادبیات فارسی و ادبیات عرب
تعداد بازدید : 122 تعداد دانلود : 651
اسطوره­شناسی تطبیقی، از زمینه­های پژوهشی نسبتاً جدیدی است که از نیمة دوم قرن نوزدهم، به طور گسترده کاربرد یافته است. ارتباط این رویکرد، از یک سو در زمینة ادبیات تطبیقی و از سوی دیگر، در حوزة نقد اسطوره­ای پیوستگی و انسجام می­یابد. با اینکه ضرورت شناخت اساطیر ملل و اقوام جهان، به­صورت گسترده و تطبیقی، نخست از سوی پژوهندگان اروپایی احساس شد و پژوهش­های گسترده­ای انجام دادند که بیشتر محدود به اساطیر اقوام ­اروپایی (یونان و روم) بود، اما گسترة کاربرد این رویکرد، در شناختگی اساطیر ملل اسلامی، از کاوش­های جزئی یا موردی برخی مضامین اسطوره­ای، فراتر نرفت. حسین مجیب المصری، در سال 2000 با شناخت این فقر پژوهشی، با تحقیقی با نام «دراسة مقارنة للأسطورة بین الأدب العربی و الفارسی و الترکی»، نخستین گام را در تطبیق اسطوره­های ایرانی، عربی و ترکی برداشت و شگفتا که هنوز پس از گذشت یک دهه، حتی اشاره­ای نیز بدان­ها نشده است. مجیب المصری در این پژوهش تطبیقی، هریک از اساطیر ایرانی، عربی و ترکی را در سه بخش جداگانه مورد بررسی قرار می­دهد. هرچند این اثر، هماهنگ با رویکرد نقد اسطوره­ای قرن بیستم نیست، اما در ­نقد و سنجش اسطوره­های ایرانی، دستاوردهای نوینی را در عرصة اسطوره­شناسی تطبیقی، ارائه می کند و اسطوره­های ناشناخته­ای از اساطیر عربی و ترکی را، با نمونه­های مشابه ایرانی تطبیق می دهد که تاکنون در هیچ پژوهشی، مورد بررسی قرار نگرفته اند. در این مقاله می کوشیم ارتباط اسطوره و کارکرد اسطوره­شناسی در ادبیات تطبیقی را نمایان و سپس دستاوردهای حسین مجیب المصری را معرفی کنیم و در حوزه­ای محدودتر، به­نقد آرای حسین مجیب المصری در خوانش و دریافتی که از اساطیر ایران داشته است، بپردازیم و در پایان، وجوه اشتراک اساطیر فارسی با اسطوره­های تطبیقی عربی و ترکی را، در دو بخش اسطوره­های دینی و تاریخی نشان دهیم. هدف از این پژوهش نشان دادن توانایی­های بالقوة اساطیر ملل اسلامی، تأکید بر پژوهش در بستر اسطوره­شناسی تطبیقی و ضرورت تغییر توجه یک سویة اسطوره­شناسان ایرانی و غیر ایرانی است.
۲۴.

تحلیل ریخت شناسی داستان سیاوش بر اساس نظریه ولادیمیر پراپ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شاهنامه ریخت شناسی داستان سیاوش نظریة پراپ

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه شاهنامه پژوهی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات علوم ادبی رویکردهای نقد ادبی ریخت شناسی
تعداد بازدید : 769 تعداد دانلود : 652
شاهنامه فردوسی، بزرگ ترین اثر حماسی ادب فارسی، با داشتن داستان هایی با ویژگی های مدرن و امروزی، راه را بر نظریه های ادبی متاخر برای آزمون، مقایسه و تطبیق باز کرده است. روش ولادیمیر پراپ روسی یکی از بهترین شیوه های تحلیل و طبقه بندی ریخت شناسی داستان ها و قصه های اساطیری و حماسی شاهنامه به جهت ماهیت خاص آن ها است. نوشته حاضر با بهره گرفتن از شیوه پراپ، که کارش را بر پایه کنش شخصیت ها نهاده است، به تحلیل داستان سیاوش می-پردازد. تطبیق داستان سیاوش با نظریه پراپ، فرضیه علمی و اساسی این تحقیق است. در این بررسی نشان می دهیم که این روایت با مقداری جابجایی در کنش های اشخاص قصه، کاملا با خویشکاری های ارائه شده توسط پراپ هماهنگ است. بیست و پنج خویشکاری اصلی و فرعی موجود در این داستان، نشان دهنده و گواه این مدعاست. کنش ها بین پنج شخصیت اصلی تقسیم شده است و کنش «مصیبت»، «فریب کاری» و «عمل قهرمان»، عناصر جدایی ناپذیر و تکرار شونده داستان هستند. روند داستان، عبور از آرامش به اوج فاجعه با سه حرکت است و سه حرکت موجود در داستان با وجود مضمون و ظاهری متفاوت، دارای ساختاری واحد هستند.
۲۵.

ساختار و ویژگی های داستان های عاشقانه- حماسی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

نویسنده:

کلید واژه ها: داستان عاشقانه حماسی شاهنامه ساختار ویژگی های داستان ها

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 356 تعداد دانلود : 116
تجلی عشق در حماسه ها داستان های عاشقانه حماسی است که چنان که از نامشان پیداست، از دیدگاه انواع ادبی آمیزه ای از نوع حماسی و غنایی است. در این مقاله کوشش شده است ساختار و ویژگی های این داستان ها در یکی از بزرگ ترین حماسه های ایران و جهان یعنی شاهنامه بحث و بررسی شود و آن ها را از نظر راوی، وزن، استقلال یا عدم استقلال، هدفدار بودن، منجر شدن به ازدواج، نوع عشق مطرح شده، حوادث و حالات عشق، پند و موعظه و... مورد بررسی قرار داده شود و به نتایجی دست یافته شود که آن ها را از منظومه های غنایی متمایز نماید و وجوه تشابه و افتراق آن ها بر شمرده گردد.
۲۶.

سرای سکوت (بحثی درباره سکوت و تولد دوباره مولوی در دیدار با شمس تبریزی)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: مولوی شمس تبریزی تولد دوباره سکوت عرفانی

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه مولانا پژوهی
  2. حوزه‌های تخصصی ادبیات حوزه های ویژه عرفان و تصوف در ادبیات بررسی مفاهیم عرفانی و اصطلاحات تصوف در ادبیات
تعداد بازدید : 58 تعداد دانلود : 711
«سکوت» یکی از مفاهیم بنیادین عرفان، به ویژه عرفان اسلامی، است. یکی از کسانی که به این سکوت عرفانی نائل می شود و تولد دوباره می یابد، مولوی است. مطالعه در آثار او و رابطه اش با شمس تبریزی نشان می دهد که شمس، خاموشی و سکوت را به مولوی آموخت تا از درون مولوی متشرع، مولوی عارف و عاشق زاده شود. این طبیب حاذق روان دریافته بود که انباشتگی اطلاعات در مولوی مهم ترین مانع است و به همین دلیل به او آموخت «که تعلم نیز حجاب بزرگ است». شمس با دقت مراقب احوال مولوی بود و مولوی هم شیفته شمس، اما تا تهی شدن از خود راه درازی در پیش بود. به همین دلیل، شمس به دفعات آموزه های خود را تکرار می نمود. حتی به نظر می رسد مسافرت های گاه و بی گاه شمس با هدف خاصی صورت می گرفته است تا مولوی سرانجام نه شمس تبریزی، بلکه شمس درونی خود را بیابد. آموزه های شمس بی نتیجه نماند. چنان که تغییر حال مولوی و آثار او زاده دیدار او با شمس، تاثیر آموزش های او و فراگیری سکوت عرفانی بود. شاید به همین دلیل مولوی تخلص «خاموش» را برای خود برگزید. سرانجام مولوی با تسلیم کامل خود به شمس، خاموشی را تجربه کرد تا با نشستن در مرکز این توفان، آتشفشان دلش سر باز نماید و سرانجام با فراگرفتن سکوت عرفانی، تولد دوباره بیابد و به مولوی عاشق و عارف جاودانه ای بدل گردد.
۲۸.

رومی: آلیاژی فوت شده از فرهنگها(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 132
تمام فرهنگها واژه "رومی" را صفت نسبی تلقی و معنا کرده اند. نوشتار حاضر می کوشد تا با توجه به بیتی از طاهربن فضل چغانی و مطلبی کوتاه از تحفه حکیم مومن ، همچنین بهره گیری از گویشهای محلی خراسان و سایر منابع آن را به عنوان آلیاژی از آلیاژهای مس و روی ، مس و قلع یا مس و سرب (که در فرهنگها نیامده است) مورد بررسی قرار دهد. برای اثبات این موضوع ، واژه "برنج" در منابع گوناگون جستجو و انواع آن ذکر شده است تا بتوان اثبات کرد که "رومی" همان آلیاژ زرد رنگ و طلایی برنج است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان