«پلورالیزم دینى» از مباحث نوظهورى است که در سالهاى اخیر به طور گسترده در مجامع فرهنگى مطرح شده است . بررسى اجمالى خاستگاه و سیر تاریخى آن در میان متکلمان و فیلسوفان شرقى و غربى، گزارشى از انگیزههاى طرح پلورالیزم، قرائتهاى سه گانه از پلورالیزم دینى (پلورالیزم رفتارى، پلورالیزم رستگارى و پلورالیزم در عرصه معرفتشناسى) و بررسى و تحلیل آن، از جمله مباحثى است که در این مقاله آمده است .
مقاله حاضر در یک نگاه اجمالى به موضوع فلسفه فقه، در مقام نقد و بررسى دیدگاهى است که علم فقه را ناقص، محدود و براى اداره و تدبیر زندگى اجتماعى، ناتوان دانسته و بر این باور است که این علم، حیلتآموز، ظاهربین، مصرفکننده از دیگر علوم، تابع و متاثر از تحولات اجتماعى و سیاسى، تکلیفمدار و نه حقمدار است و جامعه فقهى را نیز لزوما یک جامعه دینى ندانسته و فقه را در پیشبرد جامعه مدرن، ناکارامد معرفى کرده است.
این مقاله در فضایى صمیمى به نقد و تحلیل دیدگاه یادشده پرداخته است. (2)
دانش نوبنیاد فلسفه دین، حاوى دهها عنوانى است که برخى از مسائل آن; مانند زبان دینى قرنها پیش در فلسفه و کلام اسلامى مورد بررسى قرار گرفتهاند.
مباحث زبان دینى در کلام اسلامى، ضمن مباحث صفات ثبوتى، صفات خبرى و تفسیر آیات متشابه و...مطرح بوده است که هر کدام مشکلات ویژه خود را داشته و باید به شیوه صحیح تفسیر و تبیین گردد.
از انگیزههاى طرح زبان دینى در کلام مسیحى، مىتوان به توجیه تعارض دین و علم، اختلاف کاربردى محمولات گزارهها و تحقیقپذیرى معنا در قضایاى ناظر به واقع اشاره کرد.
برخى، براى گزارههاى کلامى، چهار گروه تفسیر غیر خبرى ارائه دادند که هر یک در خور تامل و بررسى است و این مقاله به بخشى از این مباحث مىپردازد.