محمدرضا آراستی

محمدرضا آراستی

مدرک تحصیلی: دانشیار دانشکده مدیریت و اقتصاد، دانشگاه صنعتی شریف، تهران، ایران

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۲۴ مورد از کل ۲۴ مورد.
۲۱.

شناسایی عوامل موثر بر ظرفیت نوآوری بنگاه های اقتصادی: مطالعه موردی شرکت های اتوماسیون صنعتی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تحلیل عاملی اکتشافی ابزار اندازه گیری ظرفیت نوآوری شرکت های اتوماسیون صنعتی ایران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۶۳ تعداد دانلود : ۱۲۸۹
این مقاله به موضوع ظرفیت نوآوری و نحوه اندازه گیری آن در بنگاه های اقتصادی می پردازد. ظرفیت نوآوری، توان بالقوه یک بنگاه/کشور در انجام فعالیت های نوآورانه است که از آن جمله می توان به معرفی و عرضه محصولات و خدمات جدید، رویه ها و فرایندهای نو و یا ایده های جدید در رابطه با سازمان اشاره کرد. در این مقاله مفهوم ظرفیت نوآوری و دیگر مفاهیم مرتبط با آن تبیین شده و معیارها و مدل های ارزیابی ظرفیت نوآوری مورد بررسی قرار گرفته است. از میان مدل های موجود، مدل نظری ارائه شده توسط مورل و بولی (محققین فرانسوی)، انتخاب و توسعه داده شده است. همچنین ابزاری (یک پرسشنامه) برای ارزیابی ظرفیت نوآوری در سطح بنگاه های اقتصادی، بر مبنای این مدل طراحی و به هدف اعتبارسنجی سازه ای، در میان 108 شرکت اتوماسیون صنعتی ایران توزیع شده و مورد آزمایش قرار گرفته است. نتایج حاصل از تحلیل عاملی اکتشافی، پایایی و روایی پرسشنامه را مورد تایید قرار داده و به علاوه امکان بکارگیری آن را در شرایط کسب و کار ایران نشان می دهد. دستاورد دیگر تحقیق، ارائه یک دسته بندی اولیه از عوامل شکل دهنده ظرفیت نوآوری است که در قالب پنج شاخصه کلی تقسیم می شوند: «ایجاد فضای کاری مناسب از طریق رهبری فعالیت های نوآوری»، «رویه مند بودن فرایندها و ارتباطات درون و برون سازمانی»، «مدیریت استراتژیک دانش»، «جمع آوری و تولید ایده های نو» و «مدیریت منابع انسانی بر محور نوآوری». این عوامل به همراه پرسشنامه تایید شده می تواند مبنای تحقیقات بعدی را تشکیل دهد.
۲۲.

ارتباط میان راهبرد فناوری و راهبرد کلان در سطح شرکت های دارای کسب و کار متنوع(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: چارچوب نظری تحلیل محتوی راهبرد فناوری در گروه شرکت های دارای کسب و کار متنوع راهبرد تنوع

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۵۳۶ تعداد دانلود : ۸۲۳
این مقاله به موضوع راهبرد فناوری و ارتباط آن با راهبرد کلان در شرکت های دارای کسب و کارهای متنوع می پردازد. در دو دهه گذشته، هم راستایی راهبرد فناوری و راهبرد کسب و کار، یکی از محورهای مهم پژوهشی را در دو حوزه راهبردی و مدیریت فناوری به خود اختصاص داده است. تمرکز این تحقیقات بیش تر بر بنگاه های دارای کسب و کار واحد بوده و در همین خصوص چارچوب ها، مدل ها و ابزارهای تصمیم گیری مختلفی توسعه یافته و به وسیله شرکت ها به کار گرفته شده اند. علی رغم این که شرکت های دارای کسب و کارهای متنوع، نقش مهمی را در اقتصاد کشورها ایفا می کنند و به دلیل برخورداری از دارایی های فناورانه مختلف، نیازمند برنامه جامع و کلان راهبردی در زمینه فناوری هستند، تعداد اندکی از پژوهش ها به این موضوع پرداخته اند و خلأ وجود چارچوبی نظری در این زمینه، احساس می شود. هدف این مقاله دستیابی به چارچوب اولیه بر مبنای مطالعه ادبیاتی و بر اساس رویکرد قیاسی، با استفاده از روش تحلیل محتوی است. به همین منظور ده ها منبع در زمینه های راهبرد فناوری، مدیریت فناوری، مدیریت شرکت های مادر و راهبرد تنوع بررسی شده اند. نتایج این مطالعه نشان می دهد که مفهوم راهبرد فناوری در سطح شرکت های مادر (گروه) به وسیله صاحب نظران دو حوزه راهبرد و مدیریت فناوری پذیرفته شده و ضرورت ارتباط آن با راهبرد کلان این شرکت ها ، تأکید شده است. در این تحقیق همچنین مؤلفه های راهبرد فناوری در سطح گروه و نحوه شکل گیری آن مبتنی بر راهبرد کلان گروه ، شناسایی و تبیین شده و بر همین اساس چارچوب نظری اولیه پیشنهاد شده است که می تواند مبنایی برای مطالعات بعدی در این حوزه قرار گیرد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان