شهلا اسلامی

شهلا اسلامی

مدرک تحصیلی: استادیار گروه فلسفه، دانشکده الهیات و فلسفه، واحد علوم و تحقیقات، دانشگاه آزاد اسلامی، تهران، ایران

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۲۱ مورد.
۱.

جایگاه هنر نقاشی در آموزش تفکر فلسفی به کودکان بر اساس آرای لیپمن (با تأکید بر سه عنصر خلاقیت، نقد و مراقبه)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هنر نقاشی آموزش تفکر تفکر فلسفی در کودکان آرای لیپمن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 322 تعداد دانلود : 599
ذات فلسفه، فلسفه ورزی و اندیشیدن است. تفکر جزء ذاتی رشد انسان است. یکی از روش های کارآمد در زمینه بهبود آموزش تفکر فلسفی به کودکان که در آرای لیپمن مورد توجه قرار گرفته است، هنر نقاشی است. هرچند لیپمن اشاره مستقیمی به هنر نقاشی نکرده است و به صورت کلی، اهمیت هنر در تفکر فلسفه برای کودکان را مورد توجه قرار داده است، می توان چنین استنباط کرد که هنر نقاشی از مهم ترین روش های بهبود آموزش تفکر فلسفی به کودکان تلقی می گردد. هدف اصلی این پژوهش بررسی جایگاه نقاشی در آموزش تفکر فلسفی به کودکان براساس آرای لیپمن است. این پژوهش ماهیتاً کیفی و با روش توصیفی- تحلیلی و  به روش کتابخانه ای تئوری مقاله تدوین گردید و در مرحله بعد از انتخاب موضوعات در نقاشی های شاخص از  کودکان 9 تا 11 سال برای ورود به بحث و بررسی آن نقاشی پرداخته شد و ابعاد آموزش تفکر آن ها بررسی گردید. نتایج نشان داد که هنر نقاشی یکی از روش های مؤثر در بهبود تفکرات کودکان تلقی می گردد و می تواند ذهنیات کودکان را تقویت کند. همچنین به واسطه نقاشی کودکان خوب دیدن و خوب اندیشیدن را یاد گرفته و تفکرات انتقادی خود را بهبود می بخشند. در نهایت، براساس تحلیل نقاشی ها دریافت گردید که کودکان مورد پژوهش به خوبی مفهوم را از دل نقاشی ها متوجه شده و ادراک مطلوبی را از نقاشی ها بیان کردند. آرای لیپمن نسبت به هنرها ازجمله هنر نقاشی، آرای مثبتی است و اذعان داشته که هنر بر بهبود تفکرات و خلاقیت کودکان مؤثر واقع می شود.اهداف پژوهش:شناخت جایگاه هنر نقاشی در آموزش تفکر فلسفی به کودکان براساس آرای لیپمن.بررسی جایگاه سه عنصر نقد، خلاقیت و مراقبه در آموزش تفکر فلسفی به کودکان.سؤالات پژوهش:در آرای لیپمن میان نقاشی و آموزش تفکر برای تغییر ذهن چه ارتباطی وجود دارد؟نقاشی بر بهبود تفکر فلسفی کودکان در آرای لیپمن چه تأثیری دارد؟
۲.

پیامدهای منطق حاکم بر تکوین میلِ درون ماندگار در فلسفه ادبیاتِ ژیل دلوز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: میل رخداد دلوزی خط گریز ماشین ادبی شیزوکاوی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 217 تعداد دانلود : 690
ژیل دلوز فیلسوف پساساختارگرای فرانسوی که فلسفه ای برمبنای هستی شناسیِ میلِ درون ماندگار پایه ریزی کرده، کتاب ها و تک نگاری های جداگانه ای نیز درباره هنر و ادبیات به نگارش در آورده است. این دو روند که در طی حیات فکری او به طور هم زمان به پیش رفته اند، مسئله نسبتِ میان درک تازه دلوز از میل و رخدادِ ادبیات را مطرح می سازد. دلوز با نقد فرایند ادیپی شدن ناخودآگاه در سنت روانکاوی فرویدی- لکانی، برساخته شدن میل را صرفاً روندی به منظور پرکردن فقدان لکانی نمی داند بلکه میل در نظر او، برسازنده امر نو، ایجابی و روایت گر است. ازسوی دیگر برای دلوز کار ادبیات وفاداری به رخداد و توانی است که ایجادکننده یک نسبت تازه با وضعیت امور است. دلوز با خلق مفهوم خط گریز و ماشین ادبی رسالت شیزوفرنیک و کارکرد ادبیات را آفرینش تأثیرها و تک بودگی های ناب و مرئی کردن نیروهای نامرئی در هر وضعیت و به بیان خلاصه تر، بردن زندگی به وضعیت توان غیرشخصی می داند. این پژوهش به این مسئله می پردازد که درک تازه دلوز از میل به مثابه امری درون ماندگار چگونه می تواند در مرکز فلسفه ادبیات او جای گیرد و این امر چه پیامدهای رهایی بخشی در پی خواهد داشت؛ یعنی چگونه میل درون ماندگار به مثابه شرط امکان ادبیات می تواند زمینه استعلاییِ تازه ای برای اندیشیدن از مجرای فلسفه و ادبیات بگشاید.
۳.

تجلی اندیشه مانی در نقاشی های قرون میانه(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 976 تعداد دانلود : 909
مسیحیت آغازین در اثر پیروی از سنت های آیین یهود، که در آن تصویرسازی منع می شد، توجهی به نقاشی ابراز نمی داشت اما با گسترش آن آیین، شاهد تجلی هنر نقاشی هستیم. در آثار برجای مانده از گور دخمه ها در شهر رم، مسیحیان به پیروی از سنت هلنی-   رومی انسان را به شکل موجودی ایدئال نقش کرده اند. با نظر به ثبات نگرش های هنری و زیبایی شناسی از عصر پیشا-مسیحی (شامل هارمونی، توازن، تناسب و ممسیس یا تقلید از طبیعت) و با ارجاع به آیه 26:1 از سفر پیدایش عهد عتیق که در باب آفرینش عنوان کرده است: «پروردگار انسان را به صورت خود آفرید»، انتظار می رفت که هنر مسیحی در همان مسیر هنر یونان و روم پیش برود و فقط جنبه مسیحی به خود بگیرد آن گونه که در هنر مسیحیت آغازین و در گور دخمه های شهر رم به چشم می خورد؛ اما به مرور شاهد ظهور هنری تصنعی و پر تلألو هستیم که یاد آور شیوه و اندیشه ثنویت گرای گنوسی-   مانوی است. مانی نخستین رهبر جهان مسیحیت است که سنت هنری را با توجه به اندیشه ثنویت گرا گسترش می دهد و آن را عملی قدسی بر می شمارد. حتی عده ای نقاشی های او را معجزه آسا می شمارند. او به عنوان یکی از نخستین مسیحیان با رویکردی متضمن اندیشه دوگانه پرستی به ابداع شیوه ای در هماهنگی کامل با اندیشه ثنویت گرا، به مفهوم شر انگاری ماده و جهان مادی، پرداخت. وی جهانی به دور از طبیعت گرایی و در تضاد با اندیشه مسیحیان، که طبیعت و جهان ماده را به عنوان مخلوق پروردگار می ستودند، مصور ساخت. در یافته های پژوهش، اندیشه ثنویت گرای مانی در نقاشی های قرون میانه قابل بازشناسی است.
۴.

بازخوانی نمایشنامه پایان بازی اثر ساموئل بکت بر اساس اصول اگزیستانسیالیسم(مقاله پژوهشی حوزه)

کلید واژه ها: بکت پایان بازی اِگزیستانسیالیسم انتخاب آزادی مسئولیت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 969 تعداد دانلود : 823
اگزیستانسیالیسم مکتبی فلسفی است مبتنی بر آزادی، انتخاب و مسئولیت که در پی رسیدن به تعریفی برای اصالت بشر است. این نگرش فلسفی در نمایشنامه های ساموئل بکت، نویسنده فرانسوی ایرلندی تبار سده بیستم و برنده جایزه نوبل ادبی 1969م، ازجمله پایان بازی بازتاب یافته است. بکت موضع سیاسی چپ یا راست نداشت و همواره مستقل بود. او درباره آثارش سخن نمی گفت؛ ازهمین رو هرکس از دید خود، آثارش را تفسیر می کند و برخی که شناخت درستی از او ندارند، بکت را انسانی مأیوس و آثارش را مبهم می انگارند. مقاله حاضر با تکیه بر روش کتابخانه ای، توصیفی و تحلیلی، در صدد است نشان دهد که بکت در نمایشنامه پایان بازی با توصیف موقعیت انسانی، به دنبال نقد ایستایی، رکود و انفعال آدمی است. بیشتر انسان ها در عین آزادی، از اندیشیدن، تلاش در جهت پیش بردن جامعه و پذیرفتن مسئولیت گریزانند؛ بدون هیچ اراده ای، میلی به شدن و تغییر زندگی خود و دیگران ندارند و با تنبلی و ناآگاهی، پذیرای استثمار و استعمار می شوند. بکت همچون دیگر اگزیستانسیالیست ها، رستن و رهایی آدمی را در خودسازی، بیداری و قدرت اراده و انتخاب می داند.
۵.

هنر و امکان گسست از سوبژکتیویسم از منظر هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هنر امکان گسست سوبژکتیویسم تفکر هایدگر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 242 تعداد دانلود : 976
بیان مسئله: مارتین هایدگر همچون فریدریش نیچه تاریخِ متافیزیک را تاریخِ بسطِ نیهیلیسم می داند. اما در نگرش او به انسان مدرن، آنچه موجب بی خانمانی انسان ها شده، ساختن جهانی خیالی چنان که نیچه گفته است نیست: جهانی خیالی که ما آن را حقیقی و ارزشمند تصور کرده، و به واسطه آن، زندگی این جهانی و نیازهای طبیعی خود را بی ارزش فرض کرده ایم. هایدگر معتقد است نیهیلیسمِ حقیقی آنجاست که متافیزیک به واسطه رویکرد سوبژکتیوِ خود، در پیش زمینه آنچه به حضور می آید یعنی موجودات باقی مانده، «وجود» و «موجود» را با هم خلط کرده و در نتیجه حتی پرسش از «وجود» را نیز فراموش کرده است. ازاین رو هایدگر سوبژکتیویسمِ متافیزیکی را عاملِ اصلیِ وضعیتِ نیهیلیستیکِ انسانِ مدرن می داند. بر این اساس پژوهشِ حاضر، پرسش از امکانِ گسست از سوبژکتیویسم را به عنوانِ ضرورتِ فلسفی امروز ما مورد بررسی قرار داده است.هدف پژوهش: مقاله پیش رو بر آن است تا علاوه بر پاسخ به چیستی نیهیلیسم، متافیزیک و سوبژکتیویسم در اندیشه هایدگر، به سنجش هنر در مقام امکانی برای گسست از سوبژکتیویسم بپردازد.روش تحقیق: با توجه به موضوع و اهداف این پژوهش از روش توصیفی استفاده شده است.نتیجه گیری: با تکیه بر تفسیر هایدگر از شعر «مِنِه مِسین» از هولدرلین در مقاله «شاعران به چه کار آیند؟» و همچنین توصیفی که او ازکارهای پُل سزان ارائه می دهد، این موضوع طرح می شود که هنرمند با اجازه دادن به حضوریافتنِ عدم در کار هنری نه تنها صحنه را برای رخدادِ حقیقتِ وجود آماده می کند بلکه همزمان با آگاه کردن ما از تمایزِ میانِ «وجود» و «موجود» این دوگانگی را رفع کرده و به وحدتی رازآمیز بدل می کند و در نتیجه امکانِ گسست از سوبژکتیویسم را فراهم می آورد.
۶.

بازخوانی نمایشنامه اوه! ای روزهای زیبا اثر ساموئل بکت بر اساس اصول اگزیستانسیالیسم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بکت آه ای روزهای زیبا انتخاب آزادی مسئولیت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 752 تعداد دانلود : 847
اگزیستانسیالیسم، مکتبی فلسفی مبتنی بر اصالت بشر و سه اصل آزادی، انتخاب و مسئولیت است. این نگرش در نمایشنامه های ساموئل بکت، نویسنده فرانسوی ایرلندی تبار سده بیستم و برنده جایزه نوبل ادبی 1969، ازجمله آه! ای روزهای زیبا بازتاب یافته است. بکت همواره مستقل بود و هیچگاه وارد بازیهای سیاسی نشد. او درباره آثارش سخن نمیگفت. ازهمین رو هر کس از منظر خود آثارش را تفسیر میکند و برخی که شناخت درستی از او ندارند، بکت را انسانی ناامید و آثارش را مبهم نشان میدهند. این پژوهش، به ترتیب، پس از بدست دادن خلاصه، خاستگاه، فردسانها و ساختار نمایشنامه، با بهره گیری از نمایشنامه، از منظری نو، با روش کتابخانه ای، توصیفی و تحلیلی، نشان میدهد بکت در نمایشنامه آه! ای روزهای زیبا با توصیف موقعیت انسانی و صحنه پایانی زندگی دو فردسان، بدنبال نقد ایستایی، رکود و انفعال انسان است. بیشتر انسانها، در عین آزادی، از اندیشیدن، تلاش برای پیش بردن جامعه و پذیرفتن مسئولیت گریزانند. بدون هیچ اراده ای، میلی به شدن و تغییر زندگی خود و دیگران ندارند و با تنبلی و ناآگاهی، پذیرای استثمار و استعمار میشوند. بکت مانند دیگر اگزیستانسیالیست ها، رهایی انسان را در خودسازی، بیداری و قدرت اراده و انتخاب میداند. کلیدواژه ها بکت، آه! ای روزهای زیبا، اگزیستانسیالیسم، انتخاب، آزادی، مسئولیت.
۷.

وسواسِ ذهنی: ناواقع گرایانه یا ناعمل گرایانه؛ تحلیلی فلسفی از اندیشیدنِ وسواسی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 956 تعداد دانلود : 296
وسواسِ ذهنی -که عموماً بیماری یا اختلالی روانی تلقّی می شود- همراه با افکاری است که مکرراً و بی آنکه شخصِ مبتلا بر آن ها مهاری داشته باشد در ذهن حاضر می شوند و اضطرابِ سنگینی ایجاد می نمایند. در روان شناسی، این افکار به عنوانِ افکاری نامعقول که هیچ مبنایِ منطقی ندارند معرفی می شوند؛ روان پزشکان نیز می کوشند تا از طریقِ تجویزِ دارو راهِ ورودِ این افکار به مغزِ بیمار را مسدود کنند. فارغ از رویکردهایِ روان پزشکانه یا روان شناسانه، این مقاله با اتّخاذِ رویکردی فلسفی، تحلیلی از وسواسِ ذهنی ارائه می کند که بر مبنایِ آن، اندیشیدنِ وسواسی ازآنجاکه در جریانِ پیوسته و ممتدِ زندگی انقطاع و اختلال ایجاد می کند، ناکارآمد است؛ امّا درعین حال، معطوف به حقیقت است و به جزئیاتِ واقعی ای از امور نظر دارد که به چنگِ آگاهیِ متداول و روزمرّه نمی افتد. بنابراین، ناواقع گرایانه خواندنِ افکارِ وسواسی حاصلِ خلطی است که میانِ دو مفهومِ ناواقع گرایی و ناعمل گرایی صورت می گیرد.
۸.

مطالعه ای در باب جایگاه و ضرورت آزادی در معرفت شناسی نزد هگل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آزادی روح فردی روح عینی روح مطلق هگل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 619 تعداد دانلود : 658
اساساً در متن و کانون نظام فلسفی هگل، فلسفه روح او قرار دارد. هگل در پدیدارشناسی روح، تلاش کرده است تا حرکت روح و سرمنزل های آن در تاریخ را مورد واکاوی قرار دهد. از منظر هگل، تاریخ جهان، تاریخ حرکت روح به سمت عقلانی شدن است. در واقع حرکت روح در تاریخ حرکتی خردگرایانه و عقلانی است و در هر منزل از تاریخ ما شاهد تعامل روح با تاریخ واقعی و عینی از یک سو و تاریخ فردی و آزادی فرد از سوی دیگر هستیم. تعامل این دو، سرانجام در روح مطلق که همان آزادی است، تحقق می یابد. بنابراین می توان صورت بندی حقیقی روح مطلق را در تاریخ مشاهده کرد. روح مطلق از نظر هگل، منزلگاهی است که همه حقایق ازلی تاریخی در آن به شکوفایی و تحقق غایی خود می رسند. به عبارت دیگر، روح مطلق، همان پرنده ای است که آزادانه بر دشت ها و تپه های تاریخ پرواز می کند. در فلسفه هگل، روح مطلق بدون آزادی امکان تحققِ ذات حقیقی اش را از دست خواهد داد. در واقع آزادی عنصر حیاتی و قوام بخش فلسفه روح هگل است. بی گمان در فلسفه هگل، همه امور، نسبتی با آزادی در مقام پدیدارکننده روح مطلق در دیالکتیک تاریخ دارند. بنابراین در تحقیق حاضر که بر اساس روش توصیفی-تحلیلی صورت گرفته است، ضمن تلاش برای تشریح فلسفه روح هگل، به ویژه روح فردی، عینی و مطلق، به جایگاه و ضرورت آزادی در فلسفه روح هگل اشاره خواهد شد.
۹.

بیان امر الهی در پیکرسازی گیاهی (بر اساس پدیدارشناسی روح و درس گفتارهای زیباشناسیِ هگل)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: امر الهی دین طبیعی پیکرسازی دین گیاهی هگل

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 547 تعداد دانلود : 891
در «پدیدارشناسیِ روح»، شواهدی دال بر این همانیِ مطلق و امر الهی وجود دارد. امر الهی در نزد هگل ذاتِ عقلانی دارد؛ بنابراین امر الهی بی کرانه، می بایست در موجودِ کران مند حضور یابد تا روح، خود را در جهان محقق سازد. این پویش و عزیمتِ روح در «دین طبیعی» و به موازاتِ آن در هنر نمادین پدیدار می شود. «پیکره های گیاهی» نخستین ریختِ تن یافته امر الهی اند. این ریختِ بدوی ابتدا به صورت ستون های ساده نشان داده می شود که کمترین «کار» بر روی آن ها انجام شده است. این ستون ها عمدتاً از ملحقات معماری هستند. پیکره های گیاهیِ مستقل به ندرت یافت می شوند، زیرا در این مرحله روح آزاد نیست و شناخت او از خویشتن در حدّ شناختِ گیاهان است. در «دین گیاهان» معصومیتی وجود دارد که با آغاز زیستِ جانوری و پیکار و پویشِ ناشی از آن، از دست می رود. با پایان دین طبیعی و هنر نمادین، پیکره های گیاهی به صورتِ «رفع شده» در ادیان و هنر ادوارِ بعدی تداوم می یابد. دین گیاهی، سرآغاز بیان امرِ الهیِ تن یافته در ادیان است.
۱۰.

خوانشی هرمنوتیکی از نگاره «هفت واد» بر اساس پدیدارشناسی هرمنوتیکی هنر نزد هایدگر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پدیدارشناسی هرمنوتیکی هایدگر وجود هنر نگارگری هفت واد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 513 تعداد دانلود : 466
پدیدارشناسی هرمنوتیکی، از جریان های پدیدارشناسی پساهوسرلی است که با مساعی مارتین هایدگر شکل گرفت و در آن، تمرکز از روی چگونگی قوام یافتن معنای جهان در آگاهی انسان (مساله پدیدارشناسی کلاسیک) برداشته شده و به سوی رویکردی جهت آشکارگی جلوه هایی از حقیقت وجود چرخش یافت. هایدگر در دوره دوم اندیشه اش با به کار گرفتن رویکرد پدیدارشناسانه هرمنوتیکی در مورد آثار هنری، نقش هنر را در انکشاف حقیقت وجود مورد توجه قرار داده و در این راستا در کتاب سرآغاز کار هنری، خوانشی از نقاشیِ یک جفت کفش اثر ون گوگ ارایه داد. در مقاله حاضر رویکرد هایدگر برای خوانش نگاره ای ایرانی به نام «هفت واد»، متعلق به کتاب شاهنامه طهماسبی از مکتب نگارگری تبریز صفوی، الگو قرار گرفته تا با روشی تحلیلی-تطبیقی و با تمرکز بر تحلیل موقعیت دازاین به عنوان معیار کیفیت آشکارگی عالم، امکان گشایش وجوهی مغفول از وجود فراهم آورده شود. نتیجه کار هموار شدن راهی است برای پدیدارشناسی هرمنوتیکی آثار نقاشی در مقام عمل، با قابلیت بسط یافتن در دیگر آثار هنری، که در مورد نگاره هفت واد، فارغ از مقصود هنرمند و زمینه خلق اثر، در دو بخش روایت و اجزای تصویر به کار گرفته شده و منجر به ارایه تاویلی منحصر به فرد از وجود گشته است.
۱۱.

مطالعه مؤلفه های بنیادی نظریه نهادی جورج دیکی در آثار مفهومی هنرمندان (مطالعه موردی؛ آثار مارسل دوشان، باربارا کروگر و کیت آرنت)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نظریه نهادی هنر مفهومی جورج دیکی شیء مصنوع جهان هنر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 474 تعداد دانلود : 62
چکیده بیان مسئله: شناخت و ادراک آثار هنری شکل گرفته در دوران معاصر، از جمله هنر مفهومی که به عنوان نخستین جنبش هنری پست مدرن می توان از آن یاد کرد، تنها در پرتو شناخت نظریه نهادی جورج دیکی امکان پذیر است. جورج دیکی، با طرح مؤلفه های بنیادی نظریه نهادی همچون شیء مصنوع، جهان هنر و اعطای شأن هنری، راه را برای ورود اشیای حاضر آماده و پیش ساخته به هنر گشود. البته هنرمندان مفهومی همچون مارسل دوشان، باربارا کروگر، کیت آرنت و دیگران آثار هنری فاقد کیفیت و صفات زیبایی شناسانه خلق می کنند، اما از آنجا که جهان هنر  که به گفته جورج دیکی مجموعه ای از «هنرمندان، موزه داران، منتقدان هنر، مدرسان و ...» است  به این آثار صلاحیت اعطای شأن هنری را می دهند، این آثار به اثر هنری تبدیل می شوند. هدف پژوهش: نگارندگان در این پژوهش در پی انطباق مؤلفه های بنیادین نظریه نهادی جورج دیکی با آثار برخی هنرمندان مفهومی هستند. از آنجا که بسیاری از آثاری که هنرمندان مفهومی خلق کرده اند با مؤلفه هایی چون جهان هنر و شیء مصنوع و ماهیت اثر هنری در نظریه نهادی مطابقت دارد، بنابراین می توان فلسفه خلق چنین آثاری را با نظریه نهادی جورج دیکی تحلیل کرد و تطبیق داد. روش پژوهش: این پژوهش به روش تحلیلی-تطبیقی انجام شده است. نتیجه گیری: در آرای جورج دیکی طرح خصوصیات شیء مصنوع و جهان هنر کاملاً قابل انطباق با آثار هنر مفهومی است. درواقع، چیزی در ذات هنر یا اثر هنری موجود نیست که آن را به اثر هنری تبدیل کند، بلکه مهم دادن اعطای شأن هنری به اثر است و آن توسط مؤلفه ای چون جهان هنر صورت می گیرد. از این نظر تمامی نظریه های هنری که براساس صفات و کیفیات زیبایی شناسی بنیان شده اند به چالش کشیده می شوند و مفهوم هنر خوب و هنر بد بی ارزش می شود.
۱۲.

مفهوم نیستی در حکمت دائو و تجلی آن در نقاشی منظره چینی با رویکرد آثار مایوآن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نیستی تهیگی مایوآن دائوئیسم نگارگری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 901 تعداد دانلود : 319
اگر واژه ی اندیشیدن را در معنای کامل آن، یعنی فکرکردنی همراه با پروا و بیم در پیش چشم آوریم، آنگاه می توانیم بگوییم هیچ ایده ای چون نیستی و عدم، جانِ آدمی را اندیشناک نکرده است. کمتر نظام فرهنگی و معرفتی است که در بنیاد ساختار معنابخشی خود، در جست وجوی پاسخی برای پرسمانِ (Problem) نیستی نباشد. در آیین دائوئیسم، نیستی به مفهومی بنیادین بدل گشته است. آیین دائو، تأمل در مَغاکِ نیستی را، راهی برای درک هستی می داند. متفکران دائوئیست همواره در تلاش هستند تا زندگی و هستی را در ارتباط با تهی بودن و نیستی به فهم در آورند؛ در حقیقت در این آیین، نیستی محملی است برای درنگ هستندگان در مفهوم هستی. اندیشه های دائوئیسم و نیستی اندیشی این اندیشه ها در طول تاریخ چین توانسته اند در صورت های فرهنگی گوناگونی نفوذ کنند. به طور مشخص ردپای این اندیشه در مکتب هایی از نگارگری چینی وجود دارد و می توان طنین تأملات دائوئیستی این نقاشان را در آثارشان پیدا کرد. هدف ما در این پژوهش پی گیری نشانه های نیستی اندیشی دائویی در آثار یکی از بزرگترین نقاشان عصر حکومت دودمان سونگِ جنوبی (1279-1127 میلادی )، یعنی مایوآن ( 1225-1160 میلادی) است. در این پژوهش 10 اثر از مایوآن به صورت انتخابی برگزیده شده و با استفاده از روشی توصیفی-تحلیلی مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج پژوهش بیانگر این نکته است که آموزه های دائویی درباره ی نیستی در نقاشی دوره ی سونگ جنوبی عمیقا نفوذ کرده است و در قالب یک سنت هنری شاخص به دوره های بعدی منتقل شده است. اهداف پژوهش: بررسی مفهوم نیستی و تهیگی در آیین دائو و تأثیر آن بر نقاشی چینی. بررسی مفهوم نیستی یا تهیگی در خلال آثار مایوآن. سؤالات پژوهش: مفهوم نیستی دائوئیستی، چه تأثیری بر هنر نقاشی چینی نهاده است؟ مفهوم نیستی چگونه در آثار مایوآن تجلی پیدا کرده است؟
۱۳.

نسبت تاریخ نگاری با مسئله مرجع در عکاسی نزد رولان بارت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تاریخ نگاری اسطوره مرجع نشانه شناسی عکاسی رولان بارت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 550 تعداد دانلود : 685
تاریخ نگاری عینی، به تعبیر دیگر، عینیت گرایی در تاریخ نگاری  و مسئله وجود مرجع واقعی در عکاسی به ظاهر پیوند آشکاری با هم ندارند، چنان که بیشتر جستارهای معاصر که درباره نسبت تاریخ و عکاسی نگاشته شده اند با توجه به تعاریف جدید از قابلیت بازنمایی عکاسی و بدون توجه صریح به جریان های تاریخ نگاری نوشته شده اند؛گرچه همگی در نقد بازنمایی عکاسانه به آثار رولان بارت و دیگر هم عصرانش، به عنوان متون کلاسیک این حوزه، ارجاع داده اند. اما نکته ای که کمتر بدان پرداخته شده است آن است که توجه بارت به مسئله مرجع در عکاسی فراتر از ساختارگرایی صرف است و بازخوانی آراء بارت در دو حوزه به ظاهر متفاوت تاریخ نگاری و عکاسی نشان می دهد که نگرش انتقادی او به سنت تاریخ نگاری عینی در تمام مسیر فکری اش، از ساختارگرایی تا پساساختارگرایی، در حوزه های مختلف از جمله عکاسی حاضر بوده است. به عبارت دیگر، آنچه بارت در واکاوی مسئله مرجع در عکاسی جستجو می کند در اصل همان مسئله تاریخ نگاری عینی و نسبت آن با واقعیت است، همان واقعیتی که از نگاه او قابل بازنمایی نیست. بارت، که در واکاوی ساختار روایت های تاریخی بر امکان عینی گرایی در تاریخ نگاری تردیدهای جدی وارد می کند، در جستجو برای یافتن مرجع عکس ها در حوزه نشانه شناسی، اسطوره «عکس مساوی با واقعیت است» را به چالش می کشد و بدین ترتیب رویکرد واقع گرایی را در تاریخ و عکاسی از منظر نشانه شناسی به پرسش می گیرد.
۱۴.

رویکرد پراگماتیستی در تعلیم و تربیت: ریچارد رورتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پراگماتیسم نئوپراگماتیسم تعلیم وتربیت ریچاردرورتی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 861 تعداد دانلود : 906
رویکرد رورتی به متافیزیک، پراگماتیستی است لذا مواجهه وی با متافیزیک بر مبنای فایده گرایی و کارآمد بودن اندیشه ها شکل میگیرد. وی همانند بسیاری از فیلسوفان پست مدرن مفهوم حقیقت را انکارمیکند و در این کار از تفکرات پراگماتیستی وپست مدرنیستی بهره می جوید. رد ذهن به مثابه آینه طبیعت، ضد بازنمودگرایی، ضد ماهیت باوری و تأکید بر زبان از مقدماتی هستند که رورتی با آنها حقیقت را انکار می کند. رورتی معتقد است که آدمی در هر موقعیت به تعریف جدیدی از خود ویا به بازآفرینی خویش می پردازد و این تحولی است که مستمراً در دو بعد فردی و جمعی مورد توجه است. رورتی تعلیم و تربیت را به دو مرحله پیش از دانشگاه و دانشگاه تقسیم می کند. ازنظر رورتی آنچه در دوران پیش ازدانشگاه مورد توجه قرار میگیرد، عناصر هم گرایی نام دارندکه انسان را به سمت اجتماع سوق می دهند و آنچه در دوره دانشگاه می تواند مورد توجه قرار گیرد عناصر ناهمگرا نام دارند که انسان را به تفرد و خودآفرینی تشویق می کنند. سؤال اینجاست که آیا رورتی توانسته است با طرح مبانی فلسفی و ارائه راهکارهای تربیتی ویژه خود، بهیک چارچوب مشخص و کارآمد، متناسب با شرایط جوامع امروزی دست پیدا کند؟ در این مقاله پس از بررسی مبانی فکری رورتی و نگاه او به مقوله تعلیم وتربیت، به نقدهای وارده پرداخته و امکان بهره گیری از نظرات او را در نسبت با شرایط فرهنگی جوامع امروزی بررسی خواهیم کرد. واژگان کلیدی: پراگماتیسم، نئوپراگماتیسم، تعلیم و تربیت، ریچارد رورتی.
۱۵.

هنر، حیطه عمومی؛ تلاشی برای دست یابی به فلسفه هنر آرنت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هانا آرنت تکثر حیطه عمومی حیطه خصوصی پدیدارشناسی حیات سیاسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 277 تعداد دانلود : 460
هانا آرنت فیلسوفی سیاسی ای است که هنر را به عنوان امکانی برای تحقّق نوعی حیات سیاسی می فهمد و تلاش می کند تا با استفاده از مبنای رهایی بخشی به نام هنر، نوعی از حیات سیاسی را که به زعم او در دوران جدید مخدوش و مفقود شده احیا کند. با توجّه به آن که آرنت هرگز اثری مجزّا و مدوّن ذیل عنوان زیبایی شناسی سیاسی یا فلسفه هنر ننگاشته است، در این مقاله، با گردآوری، تدوین و بازاندیشی و تحلیل آرای پراکنده آرنت در کتب، مقالات، درس گفتارها و یادداشت های او، به نظریّه زیبایی شناسی آرنت که در افق نوعی فلسفه سیاسی طرح ریزی می شود، دست خواهیم یافت. مخدوش شدن و ناپدید شدن خاصیّت سیاسی حیات بشری در فلسفه آرنت پیوند و ارتباطی بسیار نزدیک به مخدوش شدن، گشت و استحاله حیطه عمومی دارد. از این رو، حیطه عمومی و برپا داشتن آن به نوعی آرمان فلسفه سیاسی آرنت به حساب می آید.
۱۶.

نسبت حقیقت و ایمان از نظر کی یرکگور(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلید واژه ها: ایمان حقیقت انفسی حقیقت عینی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 394 تعداد دانلود : 907
سورن کی یرکگور، فیلسوف اگزیستانسیالیست، حقیقت را از دو منظر می نگرد و بالتبع آن را به دو گونه نیز منقسم گرفته است: حقیقت عینی و حقیقت انفسی. از منظر اهمیت فرد و انتخاب او، حقیقت حقیقت انفسی است. هر گاه که به حقیقت عینی نظر می افکنیم، حقیقت همچون شئ ای به تصور می آید که با ما مرتبط است و آن گاه که حقیقت را از منظر انفسی بنگریم، حقیقت خود مورد نظر است، حتی اگر در عین و  بیرون از انسان جلوه گر نشده باشد. اکنون سؤال اصلی این است که چه نسبتی میان حقیقت و ایمان می توان برقرار داشت. حقیقت انفسی حقیقتی ابدی است که با وجود انسان پیوند خورده است و نکته مهم از دیدگاه کی یرکگور آن است که حقیقت انفسی همان ایمان است. ایمان، یا به گونه انفسی تعلق به حقیقت داشتن یا در حقیقت بودن و هستی داشتن، بالاترین حقیقت دسترس پذیر  برای فرد هستومند است.  
۱۷.

ادبیات همچون راهنمایی برای اخلاق: بازخوانی نسبت ادبیات و اخلاق در دو دوره اندیشه ورزی سارتر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: امر خیالی ادبیات اخلاق اِگزیستانسیالیسم سارتر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 421 تعداد دانلود : 581
در اگزیستانسیالیسمِ سارتر انسان در دو حوزه اخلاق و هنر در موقعیت آفرینندگی قرار دارد. سارتر این آفرینندگی را به امر خیالی نسبت می دهد و معتقد است که هنرمند آنچه را در جهانِ واقعی نیست اما باید هست شود براساس آگاهی خیالی اش می آفریند. ما در این پژوهش قصد داریم ضمن بررسی نسبت هنر و اخلاق در دو دوره تفکر فلسفی سارتر، به این پرسش اصلی پاسخ دهیم که چگونه تلقی او از نسبت هنر و امر خیالی در دوره نخست زمینه مناسب برای رویکرد بعدی را آماده می سازد؛ رویکردی که براساس آن ادبیات به عنوان شاخه هنری برگزیده می تواند همچون راهنمایی برای ساختن ارزش های اخلاقی به کار گرفته شود. ارزش هایی که با مدد گرفتن از آگاهی خیالی و با مشارکت نویسنده و مخاطب آفریده و بازآفرینی می شوند. بر این اساس خواهیم دید که در اگزیستانسیالیسمِ سارتر ادبیات نسبت انکارنشدنی با اخلاق دارد و می تواند خلاءِ موجود در فلسفه وی، در زمینه احکام مدون اخلاقی را پر کند.
۱۸.

تحلیل گفتمان تصانیف عارف قزوینی در دوران مشروطیت، بر اساس روش شناسی فوکو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مشروطیت موسیقی عارف قزوینی گفتمان فوکو

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 283 تعداد دانلود : 284
دوره مشروطه، آغاز پیدایش و گسترش جریان خردگرایی مدرن در ایران است. با ورود مضامین سیاسی و اجتماعی در حوزه شعر و موسیقی، گفتمان سیاسی دوره مشروطه در بستر موسیقی و ادبیات شکل گرفت. تصانیف میهنی از ابزارهای قدرتمند برای گسترش پیام مشروطیت بود چنانچه تحولات اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی در این دوره بر چیستی تولید موسیقی موثر بود. این مطالعه با کاربرد روش شناسی فوکو در تحلیل تصانیف میهنی عارف قزوینی کوشیده است به این پرسش پاسخ دهد که تحولات دوره مشروطه چه صورت بندی را در گفتمان تصانیف عارف قزوینی پدید آورده است؟ موسیقی ایران با تصانیف انقلابی موسیقیدانهایی نظیرعارف قزوینی متحول شد. این تصانیف به ترتیب فراوانی مقوم گفتمان ناسیونالیسم، لیبرالیسم، پارلمانتیسم، دموکراتیسم، سوسیالیسم و سکولاریسم هستند. گفتمان ناسیونالیسم محور همه تصانیف را سامان بخشیده است. تغییر جایگاه شعر و موسیقی، صورتبندی نو در تصانیف و اشعار؛ نقد قدرت و شکل گیری موسیقی مبتنی بر موسیقی غربی، از ویژگیهای این دوره است.
۱۹.

نسبت میان بودن و داشتن در فلسفه گابریل مارسل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مارسل بودن داشتن اندیشه اولیه اندیشه ثانویه عشق

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 283 تعداد دانلود : 248
از نظر گابریل مارسل آدمی دو گونه ارتباط با هستی دارد: «بودن» و «داشتن» و این دو، لازمه زندگی هستند. انسان، غالباً مقوله ملک و «داشتن» را بر بعضی از عناصر شخصی و حتی بر افکار و تصورات خود اطلاق می کند و آن را به صورت ملموس توصیف می کند. در «داشتن»، کارکرد و به تبع آن علم کاربردی مطرح است و در آن، ما با مسائل و تکنیک و مهارت ها سر و کار داریم. ارتباط ما در «داشتن» ارتباط «من» و «او» است، یعنی ارتباطی یک طرفه که انسان، شئ مورد نظر را به مثابه ابزاری در برابر خود تلقی می کند و با اندیشه اولیه که با انتزاع و آفاقی سازی و مانند آن همراه است به شناخت آن نائل می گردد. در مقابل «داشتن»، «بودن» است که از مقولات منطقی نیست و ما نمی توانیم آن ها را تعریف کنیم. «بودن» فراگیر است و تمام هستی را در بر می گیرد. ارتباط ما در «بودن» از سنخ ارتباط «من» و «تو» و راز آلود است و ما با اندیشه ثانویه و از طریق مشارکت و تجربه زیسته خودمان می توانیم آن را بشناسیم. عشق، امید، وفاداری و آمادگی از مقولات «بودن» است که در «بودن» انسان تجلی می کند. آنچه در عصر جدید اتفاق افتاده گسترش حوزه «داشتن» است و مارسل با بیان این دو گونه ارتباط با هستی در صدد بازگرداندن تجربه اصیل انسانی یعنی تجربه «بودن» است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان