عبدالرسول کشفی

عبدالرسول کشفی

مدرک تحصیلی: دانشیار دانشکده الهیات دانشگاه تهران، نویسنده مسؤول

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۶۷ مورد.
۱.

چیستی «گزاره های نخستین» در فلسفه ارسطو و نسبتِ آن با بدیهیاتِ شش گانه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ارسطو معرفت گزاره های نخستین بدیهیات تجربیات

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 330 تعداد دانلود : 107
مسئله ی اساسیِ این پژوهش تحلیلِ ماهیّتِ گزاره های نخستین(τἀ πρῶτον : تا پُروتون) در فلسفه ی ارسطو و هدف از آن کشفِ نسبتِ این گزاره ها با بدیهیّاتِ شش گانه و نقدِ آن است. ارسطو در تحلیلِ پَسین، گزاره های نخستین را در در پاسخ به مسئله ی تسلسلِ معرفتی، مطرح می کند. این گزاره ها با دو ویژگی شناخته می شوند: 1- متعلَّقِ معرفت اند و شروطِ آن همچون کلیّت و ضرورت را دارا هستند 2- هیچ میانجیِ اثباتی ندارند. در این پژوهش آشکار می گردد نسبتِ گزاره های نخستین در فلسفه ی ارسطو با بدیهیّات دوره ی اسلامی عموم و خصوصِ مطلق است؛ بدین معنا که بدیهیّات اعمّ از این گزاره ها هستند؛ امّا از طرفی گزاره های نخستین در فلسفه ی ارسطویی اعمّ از «اولیّات» در دوره ی اسلامی هستند. ارسطو از بینِ بدیهیّاتِ شش گانه، دو دسته از آنها یعنی اولیّات و فطریّات را در ذیلِ گزاره های نخستین می گنجاند. اخراجِ محسوسات و متواترات از دایره ی گزاره های نخستین به دلیلِ فقدانِ شروطِ معرفت و اخراجِ تجربیّات و حدسیّات به دلیلِ اثبات پذیری و علّت داشتنِ آنهاست. در فلسفه ی ارسطویی سلسله ی عِلل گزاره های تجربی نمی تواند تا بی نهایت ادامه پیدا کند؛ امّا وی در بیانِ اصولِ اثبات ناپذیر طبیعت و روشن کردنِ سنخِ آنها ناکام است. همچنین عدمِ ارائه ی ملاکِ مناسبی برای تشخیصِ گزاره های نخستین از سایر گزاره ها نظامِ منطقی-فلسفی وی در بابِ ساختارِ «دانش های برهانی» را دچار چالشِ جدّی می کند.
۲.

Metaphysical Foundations of Natural Laws in Avicennian Philosophy(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 866 تعداد دانلود : 487
Avicenna has aimed to establisha harmonized philosophical system that incorporates logic, epistemology, metaphysics, natural philosophy, and other types of knowledge. Although he has not directly written anything about the metaphysical foundations of science, we believe that there are some implications in his philosophy that could be considered astruthmakers of scientific propositions. As natural law is significantly correlated to “experiment”, we will first discuss the epistemological aspect of experiments in Avicennian philosophy. He believes that the observation of a repeated event could lead us to a causal relationship due to the fact that accidental events are neither permanent nor frequent. Following that, the logical approach which corresponds to this epistemology will be introduced. As Avicenna’s logic does not directly consider such an approach, we are to derive it from apparently disconnected chapters and then formulate them. It will be indicated that Avicenna has been aware of the differences between propositions that merely refer to existent instances and ones that consider the nature of instances. The latter obviously could refer to both existent instances and hypothetical instances. Finally, we present some points in his metaphysics that could establisha metaphysical basis for propositions concerning natural law. In addition, we will indicate that Avicenna’s system is able to justify the counterfactual conditionals that relate to laws of nature.
۳.

بررسی انتقادیِ تبیینِ علّیِ عمل در فلسفه صدر المتألّهین(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: قوای نفس مبادی اراده تبیین علی الگوی قیاسی - قانونی صدرالمتألهین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 25 تعداد دانلود : 527
مسئله اساسیِ این پژوهش بررسیِ «تبیینِ علّیِ عمل» و هدفِ آن کشفِ الگوی عامّ قیاسی- قانونی به روشِ تحلیلی-توصیفی در فلسفه ی صدرالمتألّهین و نقدِ این الگو از طریقِ بررسیِ لوازمِ منطقیِ آن است. از نظرِ ملاصدرا، عمل، فعلِ ارادیِ آدمی است که وی به آن آگاهی مرتبه ی دوم دارد؛ از این رو تبیینِ علّیِ عمل نیازمندِ کشفِ مبادیِ این دو عنصر یعنی فعلِ ارادی و آگاهیِ مرتبه ی دوم است. مبدأ اصلیِ صدورِ فعلِ ارادی در حکمتِ متعالیه تصدیق به فایده آن توسّطِ قوّه متصرّفه است و مبادیِ دیگر، همچون قوّه شوق، اراده و قوّه فاعله به طورِ مکانیکی نقشِ خود را در صدورِ فعلِ ارادی ایفا می کنند. سلطنتِ متصرّفه در پیدایشِ فعلِ ارادی با دخالتِ عقلِ عملی به عنوانِ مبدأ آگاهی ساز، تعدیل می شود به طوری که عمل فعلِ ارادی است که از کانالِ عقلِ عملی عبور کند. از نظرِ صدرالمتألّهین، علّتِ حصولِ یک عمل در نهایت یا تصدیقِ یکی از دو قوّه متصرّفه یا عاقله به انجامِ آن عمل بدونِ وجودِ تصدیقِ مُعارض است و یا تصدیقِ یکی از این دو قوّه ادراکی به انجامِ یک عمل و غلبه برشوقِ ناشی از تصدیقِ مُعارض قوّه دیگر است؛ بنابراین «تصدیق به سودمندیِ یک عمل» در صورت «نبودِ تصدیقِ معارض» یا «غلبه بر شوقِ ناشی از تصدیقِ مُعارض» الگوی عامّ قیاسی-قانونی را در بابِ عمل، در حکمت متعالیه می سازد. اشکالِ هنجارمندی، عدمِ تبیینِ علّی در هنگامِ تعارض شوق ها و جبرگرایی سه اشکالِ وارد بر نظریه صدرالمتألّهین در بابِ تبیینِ علّی است.همچنین تفسیرِ قُوای نفس به مراتب یا شئونِ نفس، دخالتی در الگوی تبیینِ علّی ندارد بلکه صرفاً منجر به تغییر در ادبیّاتِ بحث می شود وهمان اشکالاتِ مذکور پابرجا خواهد ماند.
۴.

بررسی انتقادی دیدگاه آلوین پلنتینگا درباب آموزه بساطت الهی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بساطت الهی ویژگی عینیت ذات و صفات آلوین پلنتینگا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 748 تعداد دانلود : 606
بساطت الهی در معنای این همانی ذات و صفاتِ خداوند از مهمترین آموزه های خداباوری کلاسیک است. بر مبنای خداباوری کلاسیک از آنجا که هرگونه ترکیب نشان از وابستگی کل به اجزا دارد و خدا بی نیاز محض است، پس هیچ گونه ترکیبی در خداوند راه ندارد. اتکای این آموزه بر مباحث متافیزیکی مانند «شیء» و «ویژگی» منجر به برخی انتقادات از سوی بعضی از فیلسوفان تحلیلی معاصر شده است.در نگاهِ انتقادی آلوین پلنتینگا، عینیت ذات و صفت، همچنین این همانی صفات با یکدیگر، با تکیه بر مبانی متافیزیکِ تحلیلی به این می انجامد که اولاً خدا فقط یک صفت داشته باشد و آن صفت چیزی نیست جز «خودش» و ثانیا پذیرش چنین عینیتی، صفت(و یا ویژگی) بودنِ خداوند را در پی خواهد داشت. مبتنی بر این دیدگاه ویژگی ها، هویت انتزاعی دارند و تمامی هویات انتزاعی هم از نظر علّی بی اثرند. در نتیجه، پذیرش این مبانی منجر به ناسازگاری آموزه بساطت با دیگر صفات خداوند همچون قیّومیت او می شود. در نهایت یا می باید به آموزه بساطت به دیده شک نگریست و یا از مبانی متافیزیکی دیگری برای توضیح رابطه ذات و صفات الهی دفاع کرد. مقاله حاضر کوششی است برای توضیح این ناسازگاری و نشان می دهد با پذیرش ویژگی بی حدی ذات در الاهیات کلاسیک، تبیین متافیزیکی رابطه ذات و صفات در خداوند، الگوی دیگری غیر از متافیزیک مقبول پلنتینگا می طلبد. دیگر آنکه با وجود عینیت ذات با برخی ویژگی ها مانند ویژگی «وحدت» و ویژگی «این همان بودن» تبیین آنها با الگوی رابطه مصداق یافتگی خلاف شهود و مستلزم تسلسل است.
۵.

بررسی معناشناسی نیایش در «خداباوری کلاسیک» و «همه خداباوری»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نیایش امر الوهی شخص وارگی ناشخص وارگی تخاطب ژرف اندیشی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 920 تعداد دانلود : 482
نیایش از منظر «خداباوری کلاسیک» نوعی «تخاطب» با امرِ الوهی/ مقدس است. در برابر، «همه خداباوری» به دلیل نفی شخص وارگی امرِ الوهی از پذیرش این تعریف امتناع و آن را به «ژرف اندیشی» تعریف می کند. نیایش به معنای «ژرف اندیشی» با چالش هایی روبه رو است. این معنا از نیایش افزون بر ناسازگاری مفهومیِ الوهیتِ ناشخص وار، با فهم متعارف از نیایش و واقعیت میدانی رفتار مؤمنان نیز ناسازگار است. ازاین رو، ژرف اندیشی نه تنها «همه خداباوری» را در موضعی برتر از «خداباوری کلاسیک» قرار نمی دهد بلکه آن را در تعریف دین نیز دست خوش چالش می کند. اگر در تعریفِ یک دین نتوان جایگاه بایسته ای برای نیایش یافت، می توان به ناسازگاری آن حکم داد و این اشکالی است که «همه خداباوری» را، به طور جدی، تهدید می کند. در این مقاله با مرور معناشناسی نیایش در دو تصور «خداباوری کلاسیک» و «همه خداباوری» به بررسی نقدهای مطرح خواهیم پرداخت و در پایان ضمن نشان دادن قوت اشکالاتِ وارد بر معنایِ نیایش در «همه خداباوری» نشان می دهیم که معنایِ این مقوله در «خداباوری کلاسیک» قابل دفاع تر است.
۶.

The Nature of the Soul from Mullā Ṣadrā and John Hick’s Viewpoint(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 570 تعداد دانلود : 302
What this essay is to discuss is Mullā Ṣadrā and John Hick’s viewpoint about the "nature of the soul". Mullā Ṣadrā considers the real nature of human beings to be "the immaterial soul" based on his own principles in the science of the soul. He explains the nature of the soul with respect to substantial motion that the human being is corporeal in coming into being and the immateriality of the human soul in survival and afterlife. John Hick considers the consciousness as the most basic characteristic of mind, which is identical with the soul. He considers the nature of the soul as “human self” which forms his truth. Most of the viewpoints of both thinkers are similar or close to each other such as belief in the existence of the soul and being two-dimensional, quality of Genesis, substantiality, incorporeity, and corporeality of coming into the soul.
۷.

Rene Descartes’s Cogito Argument Reconsidered(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 660 تعداد دانلود : 227
Asking from the truth of Cogito as the basis of knowledge, this paper tries to analyze all possible answers in Descartes’ philosophy. Inductively, four possible answers are open to consideration: either Cogito is true 1) based on argumentation, 2) because it is clear and distinct, 3) because of being innate, or, lastly, 4) because of intuition. All of these explanations either entail accepting some prior knowledge to Cogito or fall in a vicious circle. A proper way to explain Cogito’s truth is a new perspective to the meaning of intuition in Descartes’ philosophy. Through this perspective Cogito is a presential experience. Lack of any gap, separation, and disjunction in this presential experience is the reason for the truth of Cogito because this lack is the lack of error’s cause.
۸.

بررسی دیدگاه نلسون پایک در باب ناسازگاری میان قدرت و خیر خواهی مطلق خداوند(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: خیرخواهی مطلق قدرت مطلق نلسون پایک مسئله ناسازگاری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 178 تعداد دانلود : 664
بحث در باب سازگاری یا ناسازگاری میان قدرت مطلق خداوند و خیرخواهی مطلق او از مباحث اساسی در فلسفه دین از گذشته تا کنون بوده است. از نگاه برخی فیلسوفان دین، لازمه قدرت مطلق خداوند، امکان ارتکاب افعال ضداخلاقی از جانب اوست که با خیرخواهی وی ناسازگار است؛ و لازمه خیرخواهی مطلق او عدم امکان افعال ضداخلاقی است که با قدرت مطلق وی ناسازگار است. نلسون پایک با ارائه سه معنا از «قدرت» تلاش می کند که ناسازگاری فوق را حل کند. وی معتقد است که خدا می تواند مرتکب عمل ضداخلاقی شود اما سرشت او چنان است که مانع از تحقق این امر می شود. به باور جاشوا هافمن، راه حل پایک مستلزم نفی ضرورت از خیرخواهی خداوند است. در پاسخ، پایک با پذیرش نفی ضرورت خیرخواهی از خداوند معتقد است که رفع ناسازگاری فوق راه حلی جز پیشنهاد وی ندارد. به نظر می رسد که می توان با تفکیک ضرورت منطقی و ضرورت متافیزیکی ناظر به عنوان و یا شخص خداوند، از راه حل پایک دفاع کرد. عنوان خداوند در تمام جهان های ممکن خیرخواه است، اما شخصی که خداست صرفا در جهان واقع خیرخواه است. از این رو وصف ضرورت برای خیرخواهی خداوند همچنان پابرجاست اما این ضرورت ناظر به شخص خداوند نیست تا محدودکننده قدرت مطلق او باشد.
۹.

بررسی و مقایسه آرای ارسطو و فارابی در مسئله خطای حسّی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: معرفت خطای حسی سوفیزم ارسطو فارابی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 177 تعداد دانلود : 131
در فلسفه ارسطو و فارابی معرفت از حواسّ آغاز می گردد. این رویکرد به اکتسابِ معرفت، با دو چالش مطرح شده توسّط سوفیزم دربابِ ادراکاتِ حسّی _ یعنی «خطای حسّ» و «تفسیرهای متعارض از ادراکاتِ حسّی»_ مواجه می شود. ارسطو با تقسیمِ محسوسات به «مختصّ» و «مشترک» و طرحِ مفهوم «شرایط متعادل» و همچنین با طرح دوگانه ی «نمود» و «ادراک» تلاش می کند به این دو مسئله پاسخ دهد. فارابی نسبت به چالش دوّم موضِعی اتّخاذ نکرده است امّا در بابِ چالش اوّل با تقسیم یقین به «تامّ» و «غیرتامّ» راهکار متفاوتی را ترسیم می کند. از منظرِ وی یقینِ ناشی از «ادراکاتِ حسّی» یقین غیرتامّ است و با پایبندی به شرایط سه گانه ای، می توان به یقین های حاصل از شهودِ حسّی پایبند بود. به نظر می رسد هیچ یک از دو راهکارِ این دو متفکّر در حلّ مسئله خطای حسّی تامّ نیست؛ امّا راهکار ارسطو در تبیین مسئله، قابل دفاع تر از نظر فارابی است.
۱۰.

بررسی نسبت امرِ الوهی و شخص وارگی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: امر الوهی شخص الوهیت شخص وارگی ناشخص وارگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 550 تعداد دانلود : 699
نسبت «شخص وارگی» و «امرِ الوهی»، همواره، از مسائل مهم الهیات و فلسفه دین بوده و سبب شکل گیریِ دوگانه «شخص وارگی» و «ناشخص وارگیِ» امرِ الوهی شده است. «شخص وارگی» به معنای داشتن اوصافی مانندِ علم، قدرت، اراده و خیر است که در انسان نیز، به صورت محدود، دیده می شود. «تئیزم» با نسبت دادن چنین اوصافی به امرِ الوهی، مهم ترین مدافع شخص وارگی است. در مقابل، «پنتئیزم» چنین استدلال می کند که الف) شخص، مساوی انسان است؛ ب) جسمانیت، مشخصه بارز انسان است؛ ج) در نتیجه، داشتن صفاتی مانند علم و اراده مستلزمِ جسمانیت و مساوی انسان وارگی است. بنابراین، امرِ الوهیِ پنتئیستی از داشتن این اوصاف مبرّاست. چیستی نسبت میان الوهیت و شخص وارگی، پرسش اصلی مقاله حاضر است. نسبت جسمانیت با شخص وارگی و نسبت کمال با امرِ الوهیِ ناشخص وار، سؤالات فرعی پژوهش را تشکیل می دهند و بر آنیم تا نشان دهیم که شخص وارگی لازمه «الوهیت» است. این مسیر با بررسی مؤلفه های الوهیت، یعنی تعالی، تأثیرگذاری و عدم تناهی، و بیان دیدگاه های معارض پی گیری می شود. در پایان، روشن می شود که - بر خلاف ادعای منتقدان - «جسمانیت»، لازمه شخص وارگی نیست و همچنین انکار شخص وارگی امرِ الوهی و در عین حال، پذیرش مؤلفه های کمال مانند «آگاهی»، در گفتار قائلان به ناشخص وارگی تناقض آمیز و نامنسجم است.
۱۱.

دیوید لاند؛ دوئالیزم قوی و زندگی پس از مرگ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: حیات پس از مرگ خود دوئالیزم قوی دیوید لاند علیت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 376 تعداد دانلود : 301
در این پژوهش بر مبنای تفسیر و دفاع از دیدگاه دیوید لاند، به بررسی دوئالیزم قوی یا دوئالیزم جزییات در جهت اثبات حیات پس از مرگ می پردازیم. مهم ترین مانع در این مسیر مسئله علیت و تبیین نحوه تعامل دو جوهر جزیی به کلی متفاوت است، لذا با دلایل فلسفی و پدیدارشناسانه نشان می دهیم که مبنای این تعامل، تقدم امر ذهنی و ویژگی های ذاتیِ علّیِ تقلیل ناپذیر دو جوهر است که از طریق بدنمندی، دسترسی علّی به هم دارند. «خود» که جوهری غیرفیزیکی است، هیچ وابستگی و ابتنای وجودی به جوهر فیزیکی بدن ندارد، لذا با قطع رابطه علّی بعد از مرگ همچنان می تواند وجود داشته باشد. تمرکز پژوهش صرفاً بر نشان دادن معقولیت و معناداری و بررسی وقوع دوئالیزم یادشده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که چه علیت را به نظم طبیعت تقلیل دهیم چه آن را تبادل علّیِ نیروها و قابلیت های تقلیل ناپذیر دو جوهر بدانیم، تردیدی در معقولیت و معناداری آن نیست. لذا نظر به تجرد «خود» و ویژگی های علّی عاملی آن، بهترین تبیین بر شهود گریزناپذیر و مستقیم ما از اعمال ارادیمان آن است که بگوییم آنچه در این شهود به نظر رسیده واقعیت دارد و علیت دوئالیستی در عمل رخ می دهد. اگر دلایل ما پذیرفتنی باشند، می توانند در جهت اثبات حیات پس از مرگ به کار گرفته شوند.
۱۲.

تحلیلِ «تناقض نمای معرفت حسی» در فلسفه ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: معرفت ادراکات حسی کلیت ضرورت علیت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 26 تعداد دانلود : 305
در فلسفه ارسطو معرفت از حواس آغاز میشود و ادراکاتِ حسّی از طریق فعالیت قوّه «نوس»، معرفت را برای آدمی به ارمغان میآورند. ارسطو برخلاف افلاطون منکر هرگونه معرفت فطری است؛ امّا از طرفی آشکارا بیان میکند که ادراکاتِ حسّی متعلّق معرفت قرار نمیگیرند و نمیتوان به محسوسات معرفت داشت. این امر باعث ایجاد یک تناقضنما در فلسفه ارسطو میگردد. اگر ادراکاتِ حسّی متعلّق معرفت نیستند چگونه از «آنچه متعلّق معرفت نیست»، معرفت پدید میآید و این ادراکات به دلیل فقدانِ کدام جزء از اجزای «معرفت»، متعلّق «معرفت» به حساب نمیآیند؟ از نظر نگارندگان راهحلّ این پارادوکس به تعریف «معرفت» و نقشِ قابلی ادراکاتِ حسّی در پیدایش معرفت در نظر ارسطو بازمیگردد. ارسطو معرفت را صرفاً «باور صادق موجّه» نمیداند بلکه با شروط دیگری همچون ضرورت و علیّت دایره «معرفت» را محدودتر میکند. بنابراین هرچند باور به محسوسات باوری صادق است ، امّا این ادراکات بهخاطر عدم وجود شرط کلیّت و علیّت، متعلّق «معرفت» واقع نمیشوند.
۱۳.

بررسی انتقادی دیدگاه ادوارد جاناتان لو در باب وجود کلی ها(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: جاناتان لو کلی ها واقع گرایی نام گرایی شباهت انتزاعی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 583 تعداد دانلود : 57
ادوارد جاناتان لو (Lowe, Edward Jonathan) که یکی از فیلسوفان بریتانیایی عصر حاضر است که تحقیقات گسترده ای روی کلی ها انجام داده است. وی دیدگاه های نام گرایی، شباهت انگاری، تروپیزم و نظریه کلاف را مورد نقد قرار می دهد و در مقابل واقع گرایی را مبنای خوبی برای توجیه پدیده های جهان و قانون طبیعت می داند. از نظر لو کلی ها در عین وابستگی به افرادشان، اموری انتزاعی هستند، یعنی به قلمرو خارج از زمان و مکان تعلق دارند. از نگاه وی همراهی کلی با مصادیقش در زمان و مکان، مستلزم توالی فاسدی مانند اتصاف امر واحد به صفات متضاد است، لذا کلی ها نباید در زمان و مکان حضور داشته باشند. نگارندگان این مقاله، جاناتان لو را در تبیین نحوه وجود کلی ها و جایگاه آن ها ناموفق می دانند. هرچند که او می کوشد از طرفی با نام گرایی و از سوی دیگر با مُثُل افلاطونی مخالفت ورزد امّا انتزاعی دانستن کلی ها مستلزم یکی از این دو نظریه است. نگارندگان بر این باورند که امور کلی در ضمن زمان و مکانِ افراد حاضر هستند و اشکال هایی که متوجه حضور کلی ها در زمان و مکان است، ناشی از خلط احکام جزئی ها با کلی ها است.
۱۴.

بررسی دوگانه انگاری جوهری دکارتی درباره علیت ذهنی با تأکید بر آرای جاناتان لو(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: جاناتان لو دوگانه انگاری جوهری رنه دکارت علیت ذهنی فیزیکالیسم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 215 تعداد دانلود : 978
دفاع از دیدگاه دکارتیِ علیت ذهنی - بدنی، با توجه به یافته های امروزه عصب شناسان از مغز انسان و همچنین انتقادهایِ جدیِ فلسفی به آن، به نظر دشوار می رسد. باوجود این، جاناتان لو می کوشد، با بازبینی در برخی از مفروضات دکارت و نیز ارائه طرحی نوین از علیت ذهنی - بدنی، دیدگاه متفاوتی را در قالب دوگانه انگاری جوهری ارائه کند. در این مقاله برآنیم تا برتری دیدگاه وی را نسبت به تقریر دکارتی نشان دهیم. به این منظور، در ابتدا اهم مشکلات پیش روی دوگانه انگاری جوهری، اعم از مسئله ارتباط علّی، مسئله جفت شدن و مسئله بستار علّی، را توضیح خواهیم داد. سپس نشان می دهیم که جاناتان لو، با تجدیدنظر در برخی از مفروضات دکارتی، مسئله ارتباط علّی و مسئله جفت شدن را حل می کند. همچنین توضیح خواهیم داد که لو، با توجه به جایگاه و نقشی که برای ذهن در جهان مادی قائل است، می تواند علاوه بر تبیین حرکات ارادی انسان، طرح خود را با اصل بستار علّی نیز سازگار کند، اگرچه به نظر می رسد طرح او در این زمینه همچنان نیازمند شفافیت بیشتری است.  
۱۵.

خداباوری شکاکانه و محدودیت های شناختی بشر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: خداباوری شکاکانه محدودیت شناختی تمثیل والدین استفان ویکسترا ویلیام آلستون تمثیل پیشرفت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 603 تعداد دانلود : 368
یکی از مهم ترین استدلالاتی که به نفع محدودیت شناختی بشر از سوی خداباوران شکاک (خداباورانی که قائل به محدویت شناختی بشر در شناخت اهداف و دلایل خداوند هستند) ارائه شده، «تمثیل والدین» استفان ویکستراست. ویکسترا با ارائۀ این استدلال، نشان می دهد همان طور که کودک نمی تواند دلایل والدینش را برای رواداری رنج بداند، آدمی نیز نمی تواند از دلایل خداوند برای رواداری رنج آگاه باشد. به همین خاطر از نظر او نمی توان از نیافتن دلایل خداوند به نبودِ آنها استنتاج کرد. ازاین رو استدلال قرینه ای شر ناتمام می ماند. این استدلال از سوی فیلسوفانی چون بروس راسل و ویلیام رو و ترنت دوئرتی به چالش کشیده شده است. آنها در مقابل این استدلال، «تمثیل والدین مهربان» را عرضه می کنند که عکسِ استدلال ویکسترا، مطرح می کند والدین عاشق و مهربان در زمان سختی و رنج، کودکشان را تنها نمی گذارند یا به طریقی سعی می کنند تا دلیلِ سختی و رنج را برای کودک روشن کنند. لذا از نظر آنها اگر خداباوری صادق باشد، انتظار می رود که این جهان، جهانی شفاف باشد و بتوان به دلایل خداوند پی برد. در این مقاله می کوشیم نشان دهیم اساساً «تمثیل والدین» با محدودیت هایی مواجه است که نه می توان به سودِ خداباوری شکاکانه از آن بهره جست و نه علیه آن. از سوی دیگر ادعای شفافیت منتقدان را نیز نقد خواهیم کرد. در نهایت با پرداختن به استدلالات آلستون نشان خواهیم داد که ادعای محدودیت شناختی از سوی خداباوران شکاک بدون پشتوانه نیست. ملاحظه خواهیم کرد که استدلالات او معتبر است. از این رو، می توان، ادعای محدودیت شناختی از سوی خداباوران شکاک را موجه دانست.
۱۶.

The Coceivability of a Disembodied Personal Life Beyond Death Based on David Lund’s Views(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: Conceivability Afterlife Disembodied Self Perception Phenomenal Body

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 407 تعداد دانلود : 510
As science focuses exclusively on the physical, it seems to assume that the brain has a key role in the origin if not also the constitution of our consciousness; and thus the destruction of the brain, the nervous system, and the body makes it pointless or even absurd to think of any personal consciousness after death. But one need not be convinced by this. However, any effort to investigate a possible post-mortem life depends on forming a coherent conception of what such a life could be. Can we speak, without incoherence or contradiction, of a person continuing to exist after death in a disembodied state? Our concern in this study lies here. Based on Lund's view, we will present and defend an argument that one can conceive of a self who is fully embedded in the natural world and deeply embodied in a physical organism, and yet could have a rich variety of experiences in an afterworld encountered after death. In this theory, the close association of the mental and the physical is due to a causal connection - a connection that fails to establish that the physical brings the mental into existence and is compatible with theories that the source of consciousness is not in the brain (e.g., the transceiver or filter theory).
۱۷.

بستار فیزیکی و فاعلیت الهی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: بستار فیزیکی فاعلیت الهی علیت ذهنی فیزیکالیسم

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 496 تعداد دانلود : 396
در این مقاله در ابتدا با بیان تاریخی شکل گیری نگاه علمی جدید، مسأله ی تعارض نگاه علمی با فاعلیت الهی طرح می شود و در ادامه، انواع رویکرد ها به مسأله ی فاعلیت الهی و نگاه علمی جدید معرفی می شود. پس از آن با تبیین چیستی بستار فیزیکی (Physical Closure) که یکی از ارکان متافیزیکی مهم علم جدید است، نشان داده خواهد شد که این مفهوم مهم ترین مانع متافیزیکی در زمینه ی ارتباط مؤثر خداوند و جهان است و با پذیرش آن نمی توان از ارتباط فعالانه ی خداوند و جهان سخن گفت. پس از این تبیین، به طور خاص راهکار پلنتینگا در رفع تعارض نگاه علمی و فاعلیت الهی بررسی می شود و سپس رویکرد نوین دانشمندان خداباوری بررسی و ارزیابی می شود که قصد دارند فاعلیت الهی را ذیل قوانین نامتعین طبیعی بگنجانند. با بررسی این رویکردها نشان داده می شود که هیچ یک در مواجهه و نقد مناسب بستار فیزیکی موفق نیستند و در پایان، اراده ی آزاد و آگاه انسانی، رکنی محکم برای نقض بستار فیزیکی معرفی می شود.
۱۸.

تحلیل وجود شناختی اشیای انضمامی: نظریه هسته ای و ایده مقولاتی جوهر ارسطویی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: جوهر ارسطویی نظریه هسته ای تحلیل وجود شناختی اشیای انضمامی متافیزیک تحلیلی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 755 تعداد دانلود : 908
تحلیل وجود شناختی جزئی های انضمامی به ارتباط میان یک شیء انضمامی با صفات آن می پردازد. دو نظریه هسته ای پیتر سیمونز و نظریه مقولاتی جوهر ارسطویی ازجمله نظریه هایی هستند که می توانند تبیین نسبتاً قابل قبولی برای سه مسئله «این همانی تمیز ناپذیرها»، «ضرورت گروی تندروانه» و «تغییر» ارائه دهند. برغم برتری های این دو نظریه نسبت به سایر نظریه های موجود، هر یک با اشکالاتی روبرو هستند. به نظر می رسد که نظریه ارسطویی در نشان دادن غیرقابل تحویل بودن انواع چندان موفق نیست یا دست کم توضیحی دراین باره ارائه نمی دهد. نظریه سیمونز نیز به نوعی به نظریه ارسطویی بازگشت می کند. ضمن نشان دادن چالش های پیش روی هر نظریه، پیشنهاد نهایی مقاله آن است که می توان با الهام از نظریه سیمونز و معرفی نمودن رابطه ای بین کلی های چیستی، اصلاحی در نظریه ارسطویی پدید آورد تا بتواند از چالش تحویل ناپذیر بودن انواع عبور کند.
۱۹.

بررسی نقادانه خداباوری شکاکانه برگمن و بن بست شکاکیت اخلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: خداباوری شکاکانه برگمن نمونه بارز فرض های شکاکانه شکاکیت اخلاقی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 875 تعداد دانلود : 586
خداباوری شکاکانه یکی از انواع پاسخ های فیلسوفان خداباور در واکنش به مسئله قرینه ای شر است. این رویکرد که خود دربردارنده مجموعه ای از آراست، با تکیه بر محدودیت قوای شناختی بشر و پیچیدگی و ژرفای واقعیت ارزشی، در ادعای گزاف بودن شرور تردید می افکند. این مقاله مبتنی بر آرای برگمن، از فیلسوفان برجسته این حوزه، است. برگمن با مطرح کردن فرض های شکاکانه خود که مبتنی بر اصل «نمونه بارز» هستند، می کوشد تا استدلال ویلیام رو را به چالش بکشد. مقالات برگمن در این حوزه، تأثیرگذار و به شدت بحث برانگیز شدند. یکی از نقدهایی که به آرای او شده است، قرارگرفتن خداباوری شکاکانه در بن بستی اخلاقی است. منتقدان بر این باورند که این رویکرد هم از جنبه نظری اخلاق (توجیه اخلاقی) به بن بست می رسد، و هم از جنبه عملی اخلاق؛ از نظر آنان این موضع دقیقاً مخالف رویکرد ما در اخلاق روزمره است و به هیچ وجه مطلوب و پذیرفتنی نیست، لذا خداباوری شکاکانه پذیرفتنی نیست. برگمن درمقابل، گرچه محدودیت در حوزه ارزش ها را می پذیرد، آن را مانعی برای فعل اخلاقی نمی داند. این مقاله می کوشد ابتدا موضع برگمن را روشن کند، آن گاه به تقریر نقدهای واردشده و پاسخ های مطرح شده بپردازد. درنهایت روشن می شود با تکیه بر وظیفه گرایی اخلاقی و تاکید بر جایگاه اخلاقی متفاوت انسان و خداوند می توان از بن بست شکاکیت اخلاقی رهایی جست.
۲۰.

بررسی پاسخ خداباوری گشوده ی ویلیام هاسکر به مسئله تقدیرگرایی الهیاتی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: اصول استلزام قدرت واقعیات سخت/نرم اراده آزاد ناتعین گرایانه اصل امکان های بدیل علت فاعلی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 987 تعداد دانلود : 77
ویلیام هاسکر یکی از چهره های مهم خداباوری گشوده است. شاخصه خداباوری گشوده انکار معرفت پیشین خداوند به افعال اختیاری آینده انسان است. هاسکر تحلیل خاصی از اراده آزاد ناتعین گرایانه در ذهن دارد و برای دفاع از این مفهوم دست به تعدیل مفهوم علم مطلق الهی می زند و از این طریق استدلال تقدیرگرایی الهیاتی را به استدلالی به نفع ناسازگاری اختیار و معرفت پیشین تبدیل می کند. او با ارائه تحلیل خاص خودش درباره تمایز واقعیات سخت/نرم، دفاع از اصول استلزام قدرت، و نفی قدرت عام نشان می دهد معرفت پیشین خدا مستلزم آن است که انسان نتواند قدرت ترک فعلی که خدا بدان علم دارد را داشته باشد. در این صورت یکی از لوازم اصلی اراده آزاد ناتعین گرایانه یعنی اصل امکان های بدیل (PAP) محقق نخواهد شد، و این مستلزم نقض اختیار انسان است. اما مثال نقض هری فرانکفورت تقریری را که هاسکر از PAP ارائه کرده ابطال می کند، و به همین دلیل رویکرد گشوده هاسکر با مشکل مواجه است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان