تبیین پارادایم انتقادی و مدل نوین تحقق بازآفرینی پایدار شهری جهت کاربست در بافت تاریخی شیراز
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: تحولات دهه 2010م را می توان شروع نخستین گام های عملی به سوی ایجاد فصل مشترک فی مابین پایداری و بازآفرینی تلقی نمود. در بافت های تاریخی، موضوع پایداری و حفاظت با هدف ایجاد تعادل و به عنوان محرک هایی برای توسعه و بازآفرینی در برنامه ریزی شهرهای تاریخی مورد توجه قرار گرفته است. شهر شیراز که در بردارنده ی بافت تاریخی چشمگیر و شایستگی هایی از بعد چشم انداز شهری است نیازمند مدلی برای سنجش پایداری و بازآفرینی شهری است
روش بررسی: وشتار حاضر با هدف تدوین مدل مفهومی تحقق بازآفرینی پایدار شهری جهت کاربست در بافت تاریخی شیراز به دنبال پاسخ به سوال اصلی تحقیق است که با توجه به شاخص های پایداری و متون بازآفرینی شهری چگونه می توان مدلی مناسب برای تحقق بازآفرینی شهری پایدار اتخاذ کرد؟ نوشتار حاضر بر مبنای محتوای سوال تحقیق و نیل به هدف تحقیق، با رویکرد تحلیل محتوای کیفی و از نوع استقرائی انجام شده است. برای انتخاب شاخص های مربوط به بافت تاریخی شیراز، روند توسعه شاخص با ترکیب و تطبیق شاخص ها با روش سنجش شاخص های توسعه پایدار که توسط گوردن میشل (1996) ارائه شده، بدست آمد. بر اساس این سازگاری، فرآیند انتخاب شاخص های بافت تاریخی در این مقاله 11 مرحله دارد.
یافته ها و نتیجه گیری: نتایج حاصل از مدل تحقق و سنجش پایداری در بافت های تاریخی و ارتباط آن با بازآفرینی شهری حاکی از آن است که این روش سنجش در هر بافت تاریخی به مجموعه ای متفاوت از شاخص ها با توجه به ساختارهای کالبدی/عملکردی، اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی بستگی دارد که باید قابل سنجش بوده و در طی مشارکت طولانی مدت از شهروندان، تیم های درگیر پروژه های بازآفرینی و طی یک فرآیند بازخورد چرخه ای بدست آمده باشند تا اطمینان حاصل شود که شاخص ها معتبراند. با استفاده از مدل پیشنهادی یک رویکرد استراتژیک برای ایجاد محدوده های پایدار تاریخی مدرن می تواند براساس اطلاعات کیفی و کمی توسعه یابد. در نهایت پس از ارائه دستاورد علمی و پژوهشی، کاربرد مدل نوین تبیین شده در بافت تاریخی شیراز مورد شرح قرار گرفته است.