تحلیل بصری آثار سینمایی بر اساس مبانی هنرهای تجسمی (مطالعه موردی: هامون و پری اثر داریوش مهرجویی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۷
457 - 467
ساختار معنایی در یک فیلم، ساختمانی به هم پیوسته از عناصر دیداری و شنیداری است که از آن ها برای پیشبرد روایت، انتقال معنا و مفهوم و احساس استفاده می شود. لازمه این امر آشنایی کارگردان با مبانی هنرهای تجسمی است تا با آگاهی از فنون آرایش قاب تصویر به عنوان پایه ای ترین عنصر ارتباطی در سینما، ضمن جلوگیری از دلزدگی مخاطب، در رسیدن به اهداف متعالی رسانه که جزو لاینفک آن نیز هستند، موفق باشد. در این پژوهش با استفاده از روش تحلیلی _ توصیفی به تجزیه و تحلیل عناصر میزانسن روایت ها در آثار داریوش مهرجویی به عنوان کارگردانی مؤلف پرداخته شده است. بررسی ترکیب بندی نماهایی از دو اثر قهرمان محور «هامون» و «پری» که بیشترین نقش را در تعریف شخصیت ها دارند، نشان می دهد که مهرجویی از اصول هندسی، نور، رنگ و مفاهیم هنری چون تقارن، تعادل و زوایای طلایی دید به گونه ای توصیفی برای بیان معانی استفاده می کند. او از این رویکرد در طراحی خلاقانه صحنه ها، متناسب با درون مایه فیلم هایش برای ایجاد ادراک چند حسی در مخاطب بهره گرفته، با کاربرد هدفمند عناصر بصری در قاب تصاویر، مخاطب را با درونیات شخصیت های فیلم هایش آشنا می کند. اهداف پژوهش: واکاوی کاربرد میزانسن در آثار سینمایی داریوش مهرجویی. تبیین نقش عناصر بصری در بیان مفاهیم و دلالت های ضمنی در آثار داریوش مهرجویی. سؤالات پژوهش: بسترسازی برای بیان معانی و مفاهیم در سینمای مهرجویی چگونه انجام یافته است؟ داریوش مهرجویی با بهره گیری از چه عناصر و تکنیک های هنری، معنا و حس و حال مد نظر خود را به بیننده منتقل می کند؟