ناسازگاری های هویتی چین و آمریکا و تشدید ناسیونالیسم چینی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره دهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۳۸)
105 - 133
چارچوبهای نگرشی در هر جامعه ای متاثر از پیشینه تاریخی، بن مایه های ارزشی، مبانی هویتی و کیفیت مناسبات در تمامی ابعاد آن است. فرهنگ به طور اعم و فرهنگ استراتژیک بطور اخص نیز از جمله عوامل داخلی شکل دهنده به مبانی هویتی هر بازیگر در عرصه روابط بین الملل می باشد که می تواند کنش و واکنش یک کشور را در عرصه سیاست خارجی رقم بزند. مطالعه جوامع نیز نشان می دهد که بسیاری از تصمیمات دولتی تحت تأثیر سازگاری یا ناسازگاری فرهنگ کشور ها شکل می گیرند. با فروپاشی شوروی و پایان نظام دو قطبی، ایالات متحده آمریکا مدعی کسب جایگاه قدرت بلامنازع و قدرتمندترین دولت در نظام بین الملل گردید،قدرتی که توانایی جهت دهی به قواعد و رویه های بین المللی را به تنهایی دارا است. با این حال هم چنان قدرت های بزرگ تلاش خود را برای تغییر این وضعیت ادامه دادند. جمهوری خلق چین با عنصر ناسیونالیسم در حال رشد خویش،یکی از قدرت های بزرگی است که توانایی بالقوه اش فرصت اشغال جایگاه دولت پیشرو را به این کشور داده، به گونه ای که به دنبال به چالش کشیدن حاکمیت بین المللی تحت سلطه آمریکا است. این امر منجر به نگرانی استراتژیست ها و بسیاری از مسئولان حکومتی آمریکا شده است. پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که ناسازگاری هویتی چین و ایالات متحده چه تأثیری بر تشدید ناسیونالیسم چین داشته است؟ در پاسخ استدلال خواهد شد که تفاوت ها و ناسازگاری های هویتی فرهنگی چین با ایالات متحده سبب گردیده است تا ناسیونالیسم چینی از دهه 1990 به بعد افزایش یابد. بنابراین ناسیونالیسم در حال افزایش، یک عنصر مهم از یک روایت تازه در خصوص چین است.