سید محمدحسن آیت الله زاده شیرازی

سید محمدحسن آیت الله زاده شیرازی

مدرک تحصیلی: استادیار گروه فلسفه دانشگاه شهید بهشتی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۱۰ مورد از کل ۱۰ مورد.
۱.

واقع گراییِ ساختاری و ساختارگراییِ تجربه گرا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: واقع گرایی/ناواقع گرایی علمی واقع گرایی ساختاری رمزی سازی اشکال نیومن ساختارگرایی تجربه گرا سویه نظرگاهی/اشاری

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۹ تعداد دانلود : ۱۹۸
مقاله پیشِ رو مطالعه ای انتقادی و مقایسه ای بر دو روایت از ساختارگرایی علمی است. پس از مقدّمه ای کوتاه، در بخش 2 مقدّماتِ مفهومیِ جدالِ کهنه واقع گرایی-ناواقع گرایی در فلسفه علم را به اجمال فراهم می آوریم؛ واقع گراییِ علمی رویکرد معرفتیِ مثبت و خوش بینانه ای به نتایج نظریه های علمی (به ویژه درباره هویّات مشاهده ناپذیر) است. دو استدلال مهم پیرامون جدال یادشده در بخش 3 معرّفی و بررسی خواهند شد؛ اختلاف واقع گرا و ناواقع گرا نهایتاً بدین بازمی گردد که بایستی (به معنایِ خاصّی) به دنبال تبیینِ موفّقیّت های علم باشیم یا خیر. در بخش 4، با تکیه بر مقاله ای جریان ساز از جان وُرال، خواهیم دید که واقع گرایی ساختاری با نظرداشت همان دو استدلال مهم پیرامون (نا)واقع گرایی علمی، و به عنوان موضعی میانی و روایتی تعدیل شده از واقع گرایی پیشنهاد شده است: شناختِ فراتجربیِ علمی تنها متوجّه ساختار جهان (مشاهده ناپذیر) است. هرچند وُرال در این باره صراحت ندارد، تلاش می کنیم فهمی اوّلیه از معنای ساختار نزد وی فراهم آوریم. صورت بندی دقیق ترِ وُرال از واقع گراییِ ساختاری بر پایه رمزی سازی در بخش 5 معرّفی و ارزیابی خواهد شد. شاید مشهور ترین تهدید برای واقع گرایی ساختاری اشکالِ نیومن باشد: ساختارگرایی مستلزم صدقِ بدیهیِ نتایج غیرِمشاهده ایِ نظریه های علمی است. در بخش 6، مفصّلاً بدین اشکال پرداخته و استدلال می کنیم که واقع گرایی ساختاری می تواند از آن رهایی یابد. از سوی دیگر، باس ون فراسن از روایتی ناواقع گرا از ساختارگرایی علمی دفاع می کند، ساختارگرایی تجربه گرا، که خاستگاهش وابستگیِ بازنمایی علمی به مدل ها یا ساختارهای ریاضی است. پس از معرّفی این دیدگاه در بخش 7، تفاوت های آن با واقع گرایی ساختاری را تحلیل خواهیم کرد. پیش از جمع بندی و پایان سخن، در بخش 8 خواهیم دید که ساختارگراییِ تجربه گرا نیز از مشابهِ اشکال نیومن و تهدید بدیهی شدگی در امان نیست. از جمله چنین تهدیدی است که ون فراسن را به سویه ای غیرِساختاری از بازنماییِ علمی متوجّه می سازد: سویه نظرگاهی/اشاری. در واپسین استدلال، برآنیم نشان دهیم که به رسمیّت شناختنِ این سویه از بازنمایی علمی تنها در صورتی برای دفعِ اشکالِ بدیهی شدگی کافی ست که ون فراسن از تعهّد جداگانه اش به تعبیرِ تحت اللّفظی زبان علم عقب بنشیند.
۲.

تجربه های نزدیک مرگ به عنوانِ بحرانی در پارادایم علوم زیست-پزشکی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۲۶۰ تعداد دانلود : ۲۲۸
تجربه های نزدیک مرگ حکایت اشخاصی است که، در آستانه مرگ بالینی، با تلاش کادر درمان یا عواملی دیگر به زندگی بازگشته اند و، پس از بازگشت، گزارش هایی حیرت انگیز از وضعیت نزدیک مرگ روایت می کنند. این تجربه ها اغلب با مشخصه هایی در اقصی نقاط جهان گزارش شده است که، براساسِ بررسی های آماری پژوهشگران، دارای مؤلفه هایی با هسته مشترک است و، به دلیلِ وجود هسته مشترک و فراگیر بودن تجربه ها، به عنوانِ مقوله مهم تجربی در پارادایم زیست-پزشکی حاضر مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است. بااین حال و به رغمِ توجه جامعه پزشکی به این تجربه ها، این سؤال همچنان مورد بحث است که آیا پارادایم حاضر تبیین موفقی از علت پدیدارشدنِ این تجربه ها ارائه می دهد؟ اگر پارادایم حاضر در تبیین موفقِ این تجربه ها ناکام باشد، آیا می توانیم این تجربه ها را اعوجاج پارادایم علوم زیست-پزشکی بدانیم؟ در این پژوهش برآنیم تا موضوع تجربه های نزدیک مرگ را به عنوانِ یک نمونه موردی در ساختار پارادایم زیست-پزشکی و باتوجه به تفسیر انقلاب های علمی تامس کوهن ارزیابی کنیم.  نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که موضوع تجربه های نزدیک مرگ در ساختار پارادایم زیست-پزشکی به اعوجاجی مقاوم  تبدیل شده و پارادایم حاضر در مواجهه با این تجربه ها در دوران فوقِ عادی به سر می بَرد. زیرا به رغمِ فرضیات گوناگونی که در 48 سال گذشته و پس از انتشار کتاب ریموند مودی در تبیین این تجربه ها مطرح شده است، هیچ فرضیه ای تاکنون پدیده منسجم تجربه کنندگان را با تمام ملزومات آن توضیح نداده است. علاوه براین، تکثر مفصل بندی ها و منطق های بدیعی که به منظورِ حل معمای تجربه کنندگان مطرح شده است نشان می دهد که پارادایم حاضر در ارائه الگوی حل به دانشمندانی که بر موضوع تجربه های نزدیک مرگ متمرکز شده اند دچار ابهام شده و هرچند هنوز پارادایمی وجود دارد، اما هیچ اتفاق نظری درباره چیستی آن در میان آزمایش ها و نظریه پردازی پژوهشگران مشاهده نمی شود. 
۳.

چگونه نظریۀ صادق ساز آرمسترانگ یک معیاری برای تعهد هستی شناختی است؟(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دیوید آرمسترانگ تعهد هستی شناختی نظریۀ صادق ساز کواین اصول فرض و وضع

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۵۶ تعداد دانلود : ۲۵۷
معیار تعهد هستی شناختی محوری ترین و مناقشه برانگیزترین مسأله در حیطۀ فرا-متافیزیک است. مقالۀ حاضر تلاش می کند بر اساس دیدگاه دیوید آرمسترانگ، متافیزیک دان تحلیلی استرالیایی معاصر، نظریه ای را پیرامون معیار تعهد هستی شناختی بسط دهد. به این منظور، ابتدا مسألۀ معیار تعهد هستی شناختی توضیح داده می شود، سپس نظریۀ مشهور، یعنی دیدگاه کواین، در این باب معرفی می گردد. در گام بعد نسخۀ آرمسترانگ از نظریۀ صادق ساز ارائه می شود، سپس معیار تعهد هستی شناختی آرمسترانگ بر اساس نظریۀ صادق سازِ او صورت بندی می شود و در پایان لوازم این دیدگاه بیان و با قول مشهور مقایسه می شود و مزایا و معایب آن ارائه و ارزیابی می گردد. آرمسترانگ تعهد هستی شناختی یک نظریه را با صادق سازهای آن نظریه پیوند می دهد و از آنجا که او به نسخۀ خاصی از نظریۀ صادق ساز پایبند است، تعهد هستی شناختی او هم که بر این نظریه مبتنی است، صورت ویژۀ خود را می یابد. این معیار فاصله خود را از دیدگاه ماینونگ حفظ می کند در عین آنکه یک نظریه تسویری نیست.
۴.

مسأله منشأ و اجتناب ناپذیری متافیزیک در فرامتافیزیک: مطالعه موردی دیالکتیک عقل محض بر پایه تفسیر مارکوس ویلاشک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پرسش پذیری متافیزیک ضرورت گرایی و امکان گرایی کانت دیالکتیک استعلایی مارکوس ویلاشک ریچارد رورتی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۹۲ تعداد دانلود : ۱۷۸
هدف این نوشتار این است که این پرسش را که چرا انسان ها، تقریباً به طور لاینقطع، پرسش های متافیزیکی طرح می کنند به عنوان پرسشی درجه-دوم در فرامتافیزیک پیش بکشد و نشان دهد که یک فرامتافیزیک بالغ، بدون بحث از «منشأ و وجه پرسش های متافیزیکی» که از آن به پرسش پذیری متافیزیک تعبیر می کنیم، نه تنها از تبیینِ برآمدن و باز-برآمدنِ این پرسش ها نزد انسان ها عاجز خواهد بود بلکه در متعین کردن پرسش های متافیزیکی نیز خام دستانه عمل خواهد کرد. در این راستا ابتدا می کوشیم چارچوبی نظری برای مواضع بدیل ممکن در باب پرسش پذیری را ترسیم کنیم و در انتها به عنوان یک مطالعه موردی، بر اساس تفسیر مارکوس ویلاشک از نقد عقل محض، فرامتافیزیک کانت را نمونه ای معرفی خواهیم کرد که چارچوب نظری مذکور در آن قابل ردیابی است و نشان خواهیم داد که بواسطه ی همین توجه، فرامتافیزیک کانت در نسبت با دیگر منتقدان متافیزیک، از خصلتی دو لایه برخوردار است. در مورد نقد کانت بر متافیزیک باید جور دیگری اندیشید.
۵.

ون اینواگن و فلسفه: فرافلسفه پیتر ون اینواگن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: پیتر ون اینواگن فرافلسفه استدلال فلسفی تعریف متافیزیک شهودِ فلسفی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۲۰ تعداد دانلود : ۱۴۲
پیتر ون اینواگن در همان حال که فیلسوفِ مهم و تاثیرگذاری است، دربسیاری از مواضع، مطابق روشِ متداول فلاسفه تحلیلی بحث را پیش نمی برد و این منجر به اتخاذِ برخی مواضعِ نامتعارف از طرفِ او شده است. در این مقاله سعی کرده ایم تصویری روشن از نگاهِ او، به فلسفه و روشِ درستِ آن ارائه دهیم. برای این کار، مستقیماً به سراغ تعدادی از آثار او رفته و سعی کردیم مولفه های فرافلسفه او، یعنی نگاه او به استدلال، تعریف و تحلیلِ واژگانِ فلسفی، متافیزیک، شهودِ فلسفی و فراهستی شناسی را استخراج کرده تا با کنارهم قرار دادن این مولفه ها، تصویر مان را از فرافلسفه او کامل تر کنیم. به باور نویسنده گان، بدون درنظر گرفتن این تصویرِ کامل، فهمِ فلسفه ورزی او به درستی ممکن نخواهد بود. بنابراین هر یک از بخش های این مقاله درنظر دارد به یک سوالِ فرافلسفی در نظرِ این فیلسوف، پاسخ دهد و نویسده گانِ آن باور دارند که کنارهم قرار دادن این پاسخ ها می تواند تصویر خوبی از فرافلسفه او ارائه دهد.
۶.

بررسی راه حل باربور برای حل تعارض بین علم و دین با توجه به تقریر کارول از این تعارض(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: باربور کارول علم دین تعارض پسینی ترابط پیشینی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۱ تعداد دانلود : ۹۰
ایان باربور در کتاب "دین و علم" از انحاء ارتباط میان علم و دین سخن گفته است. او ارتباط میان "روش های علم" و "روش های دین" را بررسی کرده و برای ارائه دیدگاهی نظام مند، انحاء این ارتباط را در چهار مدل توضیح داده است: تعارض، استقلال، گفتگو و وحدت. به نظر می آید که او مدلهای غیر از تعارض را صرفا برای حل و رفع مدل تعارض فرا خوانده است. در نهایت، از میان این مدل های ممکن تنها از مدل گفتگو برای حل تعارض جانبداری می کند. امروزه تمرکز بسیاری از صاحب نظران در تعارض  علم و دین بر روی راه حل باربور و توسعه ی آن است. در این مقاله نشان می دهیم که راه حل باربور برای حل تعارض بین علم و دین در مواردی خاص (مثل مورد کارول) کارا نیست. این از آن رو است که اساسا تعارضی که کارول مطرح می کند، از نوع تعارض پیشینی مورد ادعای باربور نیست، و برای حل تعارض کارولی باید به سمت راه حلهای دیگر پیش برویم.  این راه حلها ،گر چه به طور مبسوط در این مقاله بحث نشده است، میبایست پسینی و اساس مطالعات محتوایی و تاریخی علم استوار باشد
۷.

هیوم و بیداری کانت از خواب جزمیت؛ نگاهی دوباره(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: علیت اصل علی عام قوانین علی خاص رساله تمهیدات

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۸۳ تعداد دانلود : ۹۳۹
ایمانویل کانت در تمهیدات به صراحت می گوید که تذکر و هشدار دیوید هیوم بود که او را نخستین بار از خواب جزمیت بیدار کرد. علیرغم اذعان کانت، هنوز بر کانت شناسان روشن نیست که هیوم دقیقاً چگونه کانت را از خواب جزمیت بیدار کرد. اختلاف مفسران برخاسته از این است که در مورد هیچ کدام از جوانب این تأثیر و تأثر اجماعی وجود ندارد. آیا بحث هیوم از علیت کانت را از خواب جزمیت بیدار کرد، یا بحث او از تعارض های قوه تخیل؟ اگر اولی ست، کدام بحث هیوم از علیت؟ کدام کتاب هیوم بر کانت تأثیر گذاشته است؟ آیا کانت اساساً آشنایی دست اولی با مکتوبات هیوم داشته است؟ در مقدمه، پرسش های مختلف مرتبط با مسیله را متمایز می کنیم. در بخش اول، به جنبه تاریخی تأثیر هیوم و میزان آشنایی کانت با دو کتاب هیوم می پردازیم. در بخش دوم، استدلال می کنیم که بحث هیوم از «اصل علی عام» در کتاب رساله ای در باب طبیعت انسان کانت را از خواب جزمیت بیدار کرده است. اگر دیدگاه ما درباره نسبت هیوم و کانت درست یا موجه باشد، آنگاه سایر تأثیرات هیوم بر کانت را نیز باید با نظر به همین دیدگاه تبیین کرد. در نتیجه گیری، خلاصه ای از یافته های تحقیق را ارایه می کنیم.
۸.

بررسی امکان تاریخ نگاری علم بر مبنای معانی متفاوت از انقلاب علمی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۶۹۵ تعداد دانلود : ۴۱۷
کتاب های متعددی در حوزه های تاریخ، جامعه شناسی و فلسفه علم، تحت عنوان انقلاب علمی وجود دارد. ممکن است گمان برود همان گونه که مورّخان، تاریخ جنگ ویتنام را نوشته اند، چیزی به نام انقلاب علمی وجود دارد که مورّخان آن را ثبت کرده اند. در این مقاله نشان داده می شود که این تصور اولیه را تا آنجا باید تصحیح کرد که پرسید: آیا اساساً می توان تاریخی از علم جدید به نگارش درآورد که در آن انقلاب وجود داشته باشد؟ به بیان دقیق تر، آیا امکان دارد که یک مورخ و نه فیلسوف یا دانشمند، سیر تحولات علم جدید را ثبت کند و در آن به کشفِ تاریخیِ انقلاب نائل آید؟ پاسخ ما بر اساس معانی متفاوت از انقلاب علمی یکسان نیست؛ دست کم به دو معنا از انقلاب علمی، انقلاب شبه سیاسی و انقلاب های علمی تامس کوهن، چنین امکانی وجود ندارد. در اینجا نشان داده می شود تاریخ نگاری علم بر مبنای انقلاب علمی به دو معنای فوق از انقلاب یا بر پایه شواهد روشن تاریخی شکل نگرفته و یا با پیش فرض های فلسفی انجام شده است؛ اما امکان تحقق تاریخی معنای سوم از انقلاب، انقلاب علمی پسینی، بدون پیش فرض فلسفی و مستند به تحقیقات تاریخی وجود دارد.
۹.

بکستر و آرمسترانگ، طرح دو رویکرد در متافیزیک و امکان تعامل(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: این همانی جزیی متافیزیک بکستر آرمسترانگ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۳۱ تعداد دانلود : ۳۵۴
این مقاله متمرکز بر استفاده آرمسترانگ از متافیزیک بکستر در تبیین تحقق کلیات در جزییات است. برای آرمسترانگ صادق ساز گزاره های ضروری این همانی های جزیی هستند. آرمسترانگ گمان میکند که بر مبنای این همانی جزیی، آنطور که در  متافیزیک بکستر بین کلیات و جزییات رخ می دهد، نه تنها میتوان تحقق کلیات در جزییات را توضیح داد، بلکه حتی میتوان ضرورتِتحقق کلیات در جزییات صحبت کرد. به نظر نگارنده این استفاده مختل است. زیرا 1) کلیات و جزییات، آنچنان که در متافیزیک آرمسترانگ طرح میشود، دارای اجزاء (فورمال) نیستند، و لذا نمیتوانند این همانی جزیی را تقویم کنند و 2) این همانی جزیی، آنچنان که در متافیزیک بکستر طرح میشود، مفاد بین شمارش دارد که اساساً با فهم آرمسترانگی از این همانی جزیی در تقابل است.
۱۰.

چگونه نظریه آرمسترانگ را در مورد علیت و قانون طبیعت صحیح بفهمیم(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تعمیم گرایی منفردگرایی قانون طبیعت صادق ساز آرمسترانگ

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۶۰ تعداد دانلود : ۳۶۳
نظریه علیت منفرد و قانون آرمسترانگ بسیار شنیده شده است. اما مهم آن است که آنها را به عنوان بخشی از سیستم متافیزیکی او فهم کنیم. او  یک نظریه پرداز در مورد صادق ساز است و تمام آرای متافیزیکی او می بایست در راستای وضع صادق سازها تفسیر شود. در این مقاله پس از طرح مسأله مورد مناقشه بین تعمیم گرایان و منفردگرایان در موضوع علیت، ابتدا چهارچوب کلی متافیزیک آرمسترانگ و سپس نظریه علیت او را به اختصار بیان می کنم. مطابق فهم من، او یک منفردگرا است، اما به وجود قانون به عنوان بخشی سازنده از اوضاع امور جهان اعتقاد دارد. در پایان معلوم خواهم کرد که این طریق از فهم نظریه او در مورد قانون طبیعت بعضی از کج فهمی را بر ملا می کند. به طور خاص معلوم می شود که نقض معروف الکساندر برد در مورد دوری بودن بیان آرمسترانگ اساساً وارد نمی باشد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان