ندا مراد

ندا مراد

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۵ مورد از کل ۵ مورد.
۱.

بررسی نمای هفتگانه ی عشق در رمان رئالیستی «شوهر آهوخانم» برپایه نظریه «مثلث عشق» اشتنبرگ

نویسنده:
تعداد بازدید : ۱۵۲ تعداد دانلود : ۱۱۰
رابرت اشتنبرگ روانشناس آمریکایی در سال 1987 نظریه مثلث عشق را مطرح کرد. او در این نظریه معتقد است اگر در رابطه ای سالم سه مؤلفه ی صمیمیت، عق و تعهد به طور مساوی جمع شود عشق متعالی و پایدار شکل می گیرد؛ امّا به ندرت این حالت رخ می دهد. رمان شوهر آهوخانم نوشته ی علی محمد افغانی، یکی از گزینه های ادبی، برای بررسی نظریه ی روانشناسانه ی مثلث عشقِ اشتنبرگ است. در این رمان، اگرچه محور داستان بر حول شخصیت سیدمیران می چرخد امّا واقعیت این است که در این اثر، آهو مهم ترین شخصیت و قهرمان داستان است و جریانات و حوادث رمان و دیگر شخصیت ها در سایه ی وجود او رنگ و معنا می یابد. در واقع نویسنده از زاویه ی دید احساسی و عاطفی آهو به عنوان مادر و همسر، داستان را روایت می کند و از منظر او سه مؤلفه ی مثلث اشتنبرگ را در برش های میانی رمان و عشق متعالی را در بخش پایانی به نمایش می گذارد. این پژوهش در یک گفتار و دو مقدمه در پاسخ به این سؤال پژوهش که آیا در این رمان طبق نظریه ی مثلث عشق اشتنبرگ انواع حالت های هفتگانه عشق ترسیم شده است؟ به شیوه ای توصیفی- تحلیلی به این نتیجه می رسد که عشقِ جسمانی محض و وجود تک مؤلفه ی صمیمیت یا عشق و وجود تنها دو مؤلفه ی صمیمیت و اشتیاق رابطه ای زودگذر و ناپایدار را رقم می زند؛ مانند وقایعی که در رابطه ی سیدمیران و آهو و هما در اوایل و اواسط داستان اتفاق می اُفتد و امّا وجود سه مؤلفه ی صمیمیت، اشتیاق و تعهد بین سیدمیران و آهو در بخش پایانی، رابطه ای متعالی را شکل می دهد.
۲.

بررسی تطبیقی دیدگاه های فمینیستی در رمان های سال های ابری و مثل آب برای شکلات(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: رمان ادبیات تطبیقی مرد سالاری زن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۲ تعداد دانلود : ۸۸
ادبیات تطبیقی حوزه ای از پژوهش های ادبی است که در آن آثار دو یا چند نویسنده از دو زبان و ملیّت متفاوت با یکدیگر مقایسه می شود. در این بین، نویسندگان در تصویرسازی ها، شیوه بیان احساسات، انتخاب قالب ها و موضوعات و ترجمه ها از هم تأثیر و تأثّر می پذیرند. در این مقاله دیدگاه های فمینیستی در رمان «سال های ابری» اثر پرینوش صنیعی و «مثل آب برای شکلات» اثر لائورا اسکوئیول از زاویه دید فمینیستی در یک مقدمه و دو گفتار، با روشی توصیفی- تحلیلی بررسی به همراه شاهد مثال، بازخوانی می شود. مطالعه و تحلیل دیدگاه های فمینیستی این دو رمان نشان می دهد که تلاش برای شناساندن هویت و بازنمایاندن مظلومیت زنان و حقوق از دست رفته آنان، در نظام مرد سالاری وجه مشترک این دو اثر، بوده است. نویسندگان هر دو رمان، با موضوع و درونمایه های مشترک، جایگاه و وضعیت زن را بیان نموده اند. آنان روایتگر این بینش دیدگاه فمینیستی هستند که مرد سالاری در ذهن و زبان جوامع، نفوذ کرده و یکی از راه های پاک کردن این ذهنیت، تعظیم و بزرگداشت زنان است.
۳.

تبیین ساختار سلسله مراتب اداری گورکانیان، با تکیه بر منشآت بدایع الانشاء یوسفی هروی( 940 ق)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: نامه نگاری گورکانیان بدایع الانشاء یوسفی هروی مراتب اداری

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تاریخ گروه های ویژه منابع و کلیات
  2. حوزه‌های تخصصی تاریخ گروه های ویژه باستان شناسی یاستان شناسی آثار هنری و بومی ملل
تعداد بازدید : ۱۵۴۳ تعداد دانلود : ۱۴۹۶
نامه نگاری که در قدیم به آن فن «ترسّل» می گفته اند، به عنوان یکی از فنون انشاء و نویسندگی در گسترة فرهنگ و ادب فارسی، جایگاه ویژه ای دارد و نامه های برجای مانده از هر دوران حکومتی، اطّلاعات ارزشمند ادبی، تاریخی، اجتماعی، سیاسی و غیره را در برمی گیرد که پرداختن به آن ها در حیطة پژوهش های تاریخی بسیار راهگشاست. بدایع الانشاءیوسفی هروی یکی از این منابع مکتوب است که برحسب سلسله مراتب اداری و مشاغل دیوانی، در زمان همایون شاه گورکانی نگارش یافته است. هدف: نظر به اهمیّت میراث مکتوب، هدف این پژوهش در وهلة نخست، معرّفی نسخه ای مربوط به دورة گورکانیان، به منظور استفاده در پژوهش های ادبی و تاریخی و در وهلة دوم، تبیین ساختار سلسله مراتب اداری این دوره با تکیه بر محتوای این اثر است. روش/ رویکرد: روش مورداستفاده در این تحقیق، توصیفی- تحلیلی، بر اساس نسخة خطی بدایع الانشاءو سایر منابع تاریخی موجود است. یافته ها و نتایج: نامه های بدایع الانشاءبه عنوان یکی از آثار ارزندة دورة گورکانیان، اطّلاعات مفیدی درزمینة سلسله مراتب اداری، مشاغل دیوانی، مذاهب و آیین ها، آداب ورسوم و شیوة نامه نگاری مرسوم در این دورة تاریخی را آشکار می نماید.
۴.

بازتاب هویت ملی ایرانیان، در نامه های بدایع الانشاء یوسفی هروی(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۱ تعداد دانلود : ۹
هویت  چیستی هر چیزی است، اما در مورد آدمی هویت مجموعه ای از خصوصیت های پایداری است که به اعتبار آن، یک فرد انسانی از دیگران متمایز می شود و می تواند با آن خود را بشناسد و به دیگران معرفی نماید. هیچ ملتی، هرچند تازه و نوبنیاد و بدون پیشینه ی تاریخی، بی نیاز از داشتن هویت نیست. ادبیات، گسترده ترین افقی است که در خلال گزارش های آن، می توان مؤلفه های اصلی هویت را که از سرنوشت انسان در اجتماع به ظهور می رسد، بررسی کرد. یوسف بن محمد بن یوسف هروی، معروف به حکیم هروی، فرزند محمد بن یوسف از اهالی خوافِ خراسان بود که در ماوراءالنهر دانش آموخت و قسمت عمده ای از دوران حیاتش را در هرات گذراند. یوسفی از حکمای معروف عهد صفوی بود که بعدها به همراه پدر، به هندوستان مهاجرت کرد و در دربار گورکانیان هند مورد توجه و عنایت ظهیرالدین بابر و پسرش، همایون شاه قرار گرفت و دبیر دربار شد. او همانندِ بسیاری از اندیشمندان ایرانی و در مقام دبیری دربار، با آگاهی از مؤلفه های اصلی هویت ملی، اقدام به بازنمود مؤلفه های هویتی، در نامه های بدایع الانشاء نموده است. این مقاله در پنج بخش، با روشی توصیفی- تحلیلی، به تبیین مؤلفه های اصلی هویت ملی و مصادیق آن می پردازد و در صدد اثبات این مطلب است که این حکیم ایرانی خراسانی تبار، در اثر خود به مؤلفه های ملی، توجه ویژه ای داشته و با زبانی فصیح و نثری مسجع، آن ها را در نامه های بدایع الانشاء انعکاس داده است. نتیجه این پژوهش، نشان می دهد که این اثر، مؤلفه های هویت ملی ایرانی- اسلامی را داراست و یوسفی هروی، هم چون مبلغی نقش تأثیرگذاری در تبیین و ترویج این مؤلفه ها، در دیار هند را داشته است.
۵.

بررسی و تحلیل عناصر داستانی در دو داستان«زنی که مردش را گم کرد!» و « به کی سلام کنم؟»(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

نویسنده:

کلید واژه ها: عناصر داستان صادق هدایت سیمین دانشور «به کی سلام کنم؟» «زنی که مردش را گم کرد!»

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۸۲ تعداد دانلود : ۵۸۵
 داستان، آفرینشی هنری است که ذهن خلّاق نویسنده با الهام گرفتن از زندگی درونی و بیرونی بشر و آنچه پیرامون اوست، با عناصری بنیادین خلق می شود. عناصر داستان، شالوده و ساختار اصلی یک داستان را تشکیل می دهد که بررسی و شناخت این عناصر، مخاطب را در شناخت بهتر نویسنده اثر راهنمایی می کند؛ زیرا نویسنده بنا به فراخور افکار و اندیشه های خود، از عناصر داستانی بهره می گیرد و نتیجه ی این امر، خلق آثاری متفاوت با درون مایه و مضمونی تأثیرگذار است. صادق هدایت و سیمین دانشور از نویسندگان معاصری هستند که در تجربه های نویسندگی، اغلب مسائل و مشکلات گریبان گیر زنان را از موضوعات و مضامین اصلی داستان های خود قرار داده اند. مقاله حاضر نمودهای این مفهوم جامعه شناسانه و روان شناسانه را در عناصر دو داستان «زنی که مردش را گم کرد!» و «به کی سلام کنم؟» بررسی و تحلیل می نماید. دلیل انتخاب این دو نویسنده، تناسب موضوع در  این دو داستان رئالیستی است. در این نوشتار، در یک مقدمه و دو گفتار، با روشی توصیفی-تحلیلی با رویکردی کمی و کیفی ضمن بررسی تطبیقی عناصر داستانی، مباحث زن، جامعه، سیاست، آموزش، اقتصاد و غیره به همراه شاهد مثال، بازخوانی می شود و آشکار می گردد که در این دو اثر ، فقر موضوع محوری و تلاش برابری برابری اجتماعی پیام اصلی  نویسندگان است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان