مناسبات پوشش زنان و قشربندی اجتماعی در صدر اسلام؛ بازخوانی احادیث بر اساس رویکرد انسان شناسی تفسیری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای تاریخی سال ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۲۸)
139 - 170
حوزه های تخصصی:
در چند دهه ی اخیر حجاب از مسائل پر اهمیت جامعه ی ایرانی بوده است. مهم ترین نقش در این میان مربوط به خوانش متون دینی است که معنا و کیفیت حجاب را تعیین می کند. تقریباً تمام مطالعات در راستای واکاوی حجاب در صدر اسلام با روش فقهی انجام شده است. با عنایت به اینکه حجاب ماهیتاً امری است فرهنگی، توجه به ابژ ه های تاریخی-فرهنگی آن -که معمولاً مورد غفلت واقع شده اند- می تواند وجوه متمایزی از معنای کنش «باحجاب بودن» را نمایان کند.از این رو، در پژوهش حاضر با در نظر گرفتن احادیث به عنوان تاریخ شفاهی و تحلیل آن ها با استفاده از رویکرد انسا ن شناسی تاریخی تلاش شد تا حجاب در بافت اجتماعی-فرهنگی خود مورد بررسی قرار بگیرد. مسئله اصلی درک درهم تنیدگی ساختار اجتماعی و سیستم فرهنگی است. مطالعه معنای حجاب و درک تأثیر ساختار اجتماعی و سیستم فرهنگی صدر اسلام بر روی آن، هدف پژوهش حاضر است.یافته ها حاکی از آن است که معرفی حجاب به عنوان کنشی برای کنترل شهوت در جامعه صحیح نیست. محور اصلی معنای حجاب متأثر از جامعه برده داری اسلام است که مقام و منزلت زنان وابسته به قشر اجتماعی آن ها است. حجاب یک امر ضروری برای زنان مومن آزاد است، در مقابل کنیزان و اهل ذمه محدودیت های کمتری دارند؛ زیرا ارزش حفظ احترام زن مؤمن آزاد است. اگر معنای حجاب مبتنی بر کنترل شهوت جامعه بود، می بایست حجاب برای زن به ما هو زن واجب می بود. در صورتی که حجاب حتی برای همه زنان مسلمان نیز واجب نبود بلکه صرفا حجاب از زنان مومن آزاد خواسته می شد.