مهدی دوایی

مهدی دوایی

مدرک تحصیلی: استادیار گروه علوم تربیتی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تهران مرکزی، تهران، ایران

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۲۹ مورد از کل ۲۹ مورد.
۲۱.

تدوین مدل دلزدگی زناشویی بر اساس سبک های دلبستگی در افراد متأهل: با نقش واسطه ای تمایز یافتگی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: دلزدگی زناشویی سبک های دلبستگی تمایز یافتگی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۵۵ تعداد دانلود : ۱۹۰
هدف: پژوهش حاضر با هدف تدوین مدل دلزدگی زناشویی بر اساس سبک های دلبستگی در افراد متاهل : با نقش واسطه ای تمایز یافتگی انجام پذیرفت. روش پژوهش: پژوهش به لحاظ هدف کاربردی طرح پژوهش توصیفی واز نوع همبستگی مدل یابی بود. جامعه آماری تحقیق حاضر شامل تمام زنان و مردان متاهل جوان بین 20-35 ساله مراجعه کننده به کلینیک های روانشناسی و مشاوره در سطح شهر تهران بود با استفاده از روش نمونه گیریدر دسترس 480 نفر(289 نفر زن، 191 نفر مرد) به عنوان نمونه انتخاب شدند، برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه های مقیاس دلزدگی زناشویی پاینر(1996)، پرسشنامه تمایزیافتگی اسکورن و فریدلندر(1998)، پرسشنامه سبک دلبستگی بزرگ سالان کولینز و رید در سال (1990) استفاده شد. یافته ها: نتایج نشان داد بین تمایز یافتگی با دلزدگی زناشویی رابطه ی منفی و معناداری برقرار است و چون بین سبک های دلبستگی نیز با تمایزیافتگی رابطه برقرار است، بنابراین تمایزیافتگی در رابطه ی سبک های دلبستگی با دلزدگی زناشویی نقش واسطه گری دارد البته تمایزیافتگی تنها برای رابطه ی سبک اجتنابی با دلزدگی نقش واسطه گری دارد زیرا با دو سبک دیگر رابطه ی معناداری ندارد. همچنین مدل مفهومی پژوهش بین تمایز یافتگی و دلزدگی زناشویی رابطه منفی و معنادار وجود داشت و تمایزیافتگی در رابطه با سبک های دلبستگی ناایمن (دوسوگر/اجتنابی) رابطه منفی دارد و از طرفی با سبک دلبستگی نا ایمن رابطه مثبت و معنی دار دارد و در ارتباط بین سبک دلبستگی اجتنابی و دلزدگی زناشویی نقش میانجی داشت(p<0/05) نتیجه گیری: با توجه به رابطه سبک های دلبستگی و دلزدگی زناشویی همچنین با توجه به نقش واسطه ای تمایزیافتگی در رابطه سبک های دلبستگی و دلزدگی زناشویی نتیجه گیری می شود توجه به این دو متغیر در مداخلات پیش از ازدواج و زوجی مشاوران و روانشناسان حوزه خانواده در پیشگیری از اسیب های رابطه زوجین موثر است.
۲۲.

اﺛﺮبخشی آموزش حل مسئله خلاقانه بر مدیریت هیجان و تاب آوری مادران دانش آموزان ﺳﺮآﻣﺪ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مدیریت هیجان تاب آوری حل مسئله خلاقانه دانش آموزان سرآمد

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰۷ تعداد دانلود : ۲۲۸
مقدمه: ﺗﻘﻮیﺖ ﻣﻬﺎرت ﺣﻞ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﺑﯿﻦ ﻓﺮدی در افراد ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﺪ ﺑﻪ آنها در ﻣﻮاﺟﻬﻪ ﺑﺎ ﻣﺸﮑﻼت ﺑﯿﻦ ﻓﺮدی یﺎری دﻫﺪ. ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ اﻫﻤﯿﺖ ﻣﻬﺎرت ﺣﻞ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﺑﺮای مادران و ارتباط بین ویژگی ها و مهارت های مادر با آرامش و سلامت خانواده به ویژه کودکان، در این پژوهش ﺑﻪ بررسی اﺛﺮبخشی آموزش حل مسئله با رویکرد خلاقانه بر مدیریت هیجان و تاب آوری در مادران دانش آموزان ﺳﺮآﻣﺪ ﭘﺮداﺧﺘﻪ ﺷﺪ. روش کار: پژوهش حاضر شبه آزﻣﺎیﺸﯽ ﺑﺎ ﻃﺮح ﭘﯿﺶ آزﻣﻮن_ﭘﺲ آزﻣﻮن با ﮔﺮوه ﮐﻨﺘﺮل بود. 20 نفر از داﻧﺶ آﻣﻮزان مقطع متوسطه یک دبیرستان پسرانه ﮐﻪ توسط معلمین خود به عنوان دانش آموز سرآمد شناسایی شده بودند و ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از بررسی های هوشی متعدد از سرآمد بودن آنان اطمینان حاصل شده بود، ﺑﻪ صورت در دﺳﺘﺮس اﻧﺘﺨﺎب و مادران آنها ﺑﻪ ﻃﻮر ﺗﺼﺎدﻓﯽ ﺑﻪ ﮔﺮوه آزﻣﺎیﺶ و ﮔﻮاه ﮔﻤﺎرده ﺷﺪﻧﺪ. ﺷﺮﮐﺖ ﮐﻨﻨﺪﮔﺎن ﮔﺮوه آزمایش در 10 جلسه ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ آﻣﻮزش ﺣﻞ مسئله خلاقانه، هر جلسه به مدت (90-70) دقیقه حل ﻣﺴﺌﻠﻪ ﺧﻼق ﺑﯿﻦ ﻓﺮدی ﺷﺮﮐﺖ ﮐﺮدﻧﺪ و ﮔﺮوه کنترل در لیست انتظار قرار گرفتند. داده ها با استفاده از پرسشنامه تنظیم هیجان شناختی Garnefski (2001) و پرسشنامه تاب آوری Connor-Davidson (2003) جمع آوری شد. داده ﻫﺎ با استفاده از آزمون تحلیل کوواریانس توسط نرم افزار SPSS-22 تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که در مدیریت هیجان ﺑﯿﻦ ﻣﯿﺎﻧﮕﯿﻦ ﻧﻤﺮات گروه آزﻣﺎیﺶ و ﮔﻮاه ﺗﻔﺎوت ﻣﻌﻨﺎداری وﺟﻮد داشت. آموزش حل مسئله خلاقانه تاثیر مطلوبی بر مدیریت هیجان و تاب آوری مادران دانش آموزان سرآمد داشت که این میزان برای مدیریت هیجان برابر با 483/0 و برای تاب آوری برابر با 522/0 بود. نتیجه گیری: نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهند که از آموزش مهارت حل مسئله بین فردی خلاقانه می توان در ارتقای مدیریت هیجان و تاب آوری مادران دانش آموزان سرآمد استفاده نمود.
۲۳.

رابطه علّی خودشناسی انسجامی و نیازهای بنیادین روان شناختی با بهزیستی روان شناختی: با توجه به نقش میانجی ذهن آگاهی در دانش آموزان

تعداد بازدید : ۱۸۲ تعداد دانلود : ۱۵۴
زمینه و هدف: امکانات آموزشی مناسب درکنار ذهن فعال و باانگیزه یادگیرندگان، پیشرفت کشور را به دنبال خواهد داشت؛ از این رو، یکی از اولویت های مهم پژوهشی در این عرصه، شناخت و بررسی عوامل مؤثر در سلامت روان دانش آموزان است که اجزاء اصلی سیستم آموزشی به حساب می آیند. لذا پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه علّی خودشناسی انسجامی و نیازهای بنیادین روان شناختی با بهزیستی روان شناختی با توجه به نقش میانجی گری ذهن آگاهی در دانش آموزان دوره متوسطه تهران انجام گرفت. روش پژوهش: این مطالعه توصیفی از نوع همبستگی با توجه به تعداد متغیرها بر روی یک نمونه 352 نفری انجام شد که به روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای از میان کلیه دانش آموزان مقطع متوسطه دوم منطقه 2 شهر تهران در سال تحصیلی 1400-1399 انتخاب شدند. پرسشنامه های خودشناسی انسجامی قربانی و همکاران (2008)، نیازهای بنیادین روان شناختی لاگاردیا و همکاران (2000)، بهزیستی روان شناختی ریف (1989) و ذهن آگاهی فرایبورگ (2006) اجرا شدند و داده ها با استفاده از روش های آمار توصیفی، همبستگی پیرسون و مدل یابی معادلات ساختاری در سطح معناداری 0.01>P توسط نرم افزار AMOS و SPSS ورژن 24 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: مدل ساختاری پیش بینی بهزیستی روانشناختی بر اساس نیازهای بنیادین روان شناختی و خودشناسی انسجامی با میانجی گری ذهن آگاهی در دانش آموزان با داده های گردآوری شده، برازش قابل قبول و مطلوبی داشت (0.01> P)؛ بنابراین می توان چنین نتیجه گیری کرد که ارضاء نیازهای بنیادین روان شناختی و خودشناسی انسجامی با میانجی گری ذهن آگاهی، بهزیستی روانی را در دانش آموزان دوره متوسط تبیین می کند. نتیجه گیری: با توجه به ارتباط مثبت و معنادار بهزیستی روانشناختی با نیازهای بنیادین روان شناختی و خودشناسی انسجامی و تأیید نقش میانجی ذهن آگاهی در این فرآیند و اهمیت بهزیستی روان شناختی در پرورش و ارتقاء عملکرد تحصیلی دانش آموزان، توجه به سطح ذهن آگاهی و ارضای نیازهای بنیادین روان شاختی دانش آموزان در مدارس از اهمیت بسیاری برخوردار است و توصیه می شود مدارس در برنامه کار خود برنامه هایی را برای ارتقاء سطح خودآگاهی دانش آموزان و آشنایی و به کارگیری بیشتر مفاهیمی چون ذهن آگاهی، ترتیب دهند و محیط های آموزشی را به گونه ای برنامه ریزی کنند که بتواند پاسخگوی نیازهای بنیادین دانش آموزان باشد.
۲۴.

شناسایی و ارزیابی عوامل مؤثر بر تربیت اخلاق معلمی با تأکید بر آموزه های اسلام در معلمان دوره دوم مقطع متوسطه شهر تهران

تعداد بازدید : ۱۶۷ تعداد دانلود : ۱۲۶
زمینه و هدف: توجه به اخلاق و اخلاق معلمی، امروزه تبدیل به یکی از موضوعات پذیرفته شده در مدارس و مراکز آموزشی و یکی از موضوعات جالب و قابل توجه برای محققین است که تحت عناوین مختلفی مانند اخلاق کار، اخلاق حرفه ای، و ... به آن پرداخته شود؛ بنابراین پژوهش حاضر با هدف شناسایی و ارزیابی عوامل مؤثر بر تربیت اخلاق معلمی با تأکید بر آموزه های اسلام در معلمان دوره دوم مقطع متوسطه شهر تهران انجام پذیرفت. روش پژوهش: پژوهش مذکور از نظر هدف بنیادی- کاربردی، از نظر داده های اطلاعاتی، از نوع آمیخته و از نظر نحوه اجراء، داده بنیاد در بخش کیفی و توصیفی پیمایشی در بخش کمی بود. شرکت کنندگان در بخش کیفی پژوهش، خبرگان آموزش و پرورش بود. برای تعیین نمونه ها از روش نمونه گیری غیر تصادفی هدفمند استفاده شد که 20 نفر با استفاده از اصل اشباع به عنوان حجم نمونه، در نظر گرفته شد. در بخش کمی نیز جامعه آماری، شامل تمامی معلمان دوره دوم مقطع متوسطه شهر تهران بود. برای تعیین حجم نمونه بخش کمی از فرمول کوکران استفاده شد و تعداد 300 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. روش نمونه گیری در این پژوهش تصادفی خوشه ای بود. در بخش کیفی پژوهش حاضر از مصاحبه های نیمه ساختمند استفاده شد. به منظور گردآوری داده ها در بخش کمی، از روش های کتابخانه ای (شامل کتاب ها، پایگاه های معتبر علمی و پایان نامه های دانشگاهی) و میدانی(پرسشنامه محقق ساخته ) استفاده شد. روایی و پایایی ابزار مورد بررسی و تأثیر قرار گرفت. روش تحلیل داده ها در بخش کیفی کدگذاری نظری برگرفته از روش نظریه پردازی داده بنیاد بود. در بخش کمّی از آزمون تی تک نمونه ای بهره گرفته شد. یافته ها: نتایج پژوهش حاضر نشان دادند که ابعاد تربیت اخلاق معلمی با تأکید بر آموزه های اسلام در معلمان دوره دوم مقطع متوسطه شهر تهران، شامل تربیت شناختی، تربیت عاطفی، تربیت رفتاری است. همچنین، ابعاد مؤثر بر تربیت اخلاق معلمی با تأکید بر آموزه های اسلام در معلمان دوره دوم مقطع متوسطه شامل، ارزش ها و هنجارهای اخلاقی جامعه، سیاست گذاری و برنامه ریزی در نظام آموزشی، معلم و برنامه درسی است. نتیجه گیری: بسترها و موانع پیاده سازی تربیت اخلاق معلمی با تأکید بر آموزه های اسلام در معلمان دوره دوم مقطع متوسطه شهر تهران شامل ابعاد محیطی، اجتماعی، آموزشی، حمایت، برنامه ریزی در نظام آموزشی و آگاهی معلمان معرفی شدند.
۲۵.

بررسی جایگاه قومیت و تجارب زیسته قومیتی دانش آموزان در برنامه های درسی متوسطه اول ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۱۶۲ تعداد دانلود : ۱۲۲
هدف این پژوهش بررسی جایگاه قومیت و تجارب زیسته قومیتی دانش آموزان در برنامه درسی رسمی- پنهان متوسطه اول ایران در سال تحصیلی 99-98 بود. روش پژوهش در بخش اول تحلیل اسنادی و تحلیل محتوای کیفی با 3 جلد کتاب مطالعات اجتماعی شامل 553 صفحه. واحد تحلیل محتوا؛ متن- تصاویر و فعالیت. بخش دوم روش تحقیق کیفی و از نوع پدیدار شناسی شامل نمونه گیری هدفمند مشارکت کنندگان 30 دانش آموز(فارس-آذری-کُرد-لُر-گیلک) و 20 دبیر بود. از ژورنال دانش آموزی و مصاحبه غیر رسمی استفاده شد. یافته ها نشان میدهد فقط 6 درصد از بخش های سه گانه محتوای بررسی شده به مؤلفه های مطلوب قومیت توجه داشته که در برنامه درسی رسمی بسیار نامطلوب میباشد. درتحلیل اطلاعات- یکسان سازی فرهنگی- تفکرات سطحی نسبت به فرهنگ اقوام- نابرابری آموزشی- بیگانگی با تنوع فرهنگی- غفلت در همزیستی مسالمت آمیز ظاهر شد که در مجموع جایگاه قومیت در برنامه درسی پنهان مطلوب نیست.
۲۶.

ارائه الگوی معرفت شناختی آموزش فکری قرآنی در دوره ابتدایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: معرفت شناسی آموزش فکری دوره ابتدایی رهنمودهای قرآن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۱ تعداد دانلود : ۱۲۴
پژوهش حاضر با هدف ارائه الگوی معرفت شناختی آموزش فکری قرآنی در دوره ابتدایی انجام پذیرفت.. پژوهش مذکور از نظر هدف بنیادی- کاربردی، و از نظر گردآوری داده ها، روش پژوهش آمیخته است. از نظر نحوه اجراء، تلاش محقق بر استفاده از روش داده بنیاد (مصاحبه با خبرگان) و استفاده از روش توصیفی پیمایشی است که در دو مرحله کیفی و کمّی به گردآوری داده های اطلاعات پژوهش اقدام می گردد. جامعه آماری در بخش کیفی پژوهش، شامل خبرگان آموزش و پرورش بود که برای تعیین نمونه ها از روش نمونه گیری غیر تصادفی هدفمند استفاده شد و تعداد 20 نفر با استفاده از اصل اشباع به عنوان حجم نمونه، در نظر گرفته شد. گروه دوم از جامعه آماری این پژوهش در بخش کمّی شامل تمامی معلمان ابتدایی شهر تهران به تعداد 2522 نفر بود. برای تعیین حجم نمونه بخش کمّی از فرمول کوکران استفاده شد: بنابراین تعداد 300 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. به طور کلی روش نمونه گیری در این پژوهش تصادفی خوشه ای حجم نمونه تعیین شد. در بخش کیفی پژوهش حاضر از مصاحبه های نیمه ساختمند استفاده شد. در بخش کمّی، پرسشنامه ای محقق ساخته تنظیم شد. روایی و پایایی ابزارها مورد تایید قرار گرفت. روش تحلیل داده ها در بخش کیفی کدگذاری نظری برگرفته از روش نظریه پردازی داده بنیاد بود. در بخش کمّی برای پاسخ به سؤال های پژوهش از آزمون تی تک نمونه ای بهره گرفته شد.. نتایج حاصل از تحلیل نشان داد که از میان 49 شاخص (گویه) موجود، 10 مؤلفه ی اصلی قابل شناسایی است. این مؤلفه ها شامل، شناخت اثباتی (شناخت خود، محیط و شناخت مهارتی)، شناخت تبیینی (شناخت معنوی فردی و اجتماعی)، شناخت حقیقی (شهود و آموزش تدریجی)، و شناخت اعتباری (قلب، حواس و ادراک) است. 
۲۷.

بررسی جایگاه تجارب زیسته قومیتی در برنامه درسی پنهان دوره متوسطه اول ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: برنامه درسی پنهان تجارب زیسته قومیتی قومیت متوسطه اول

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۳ تعداد دانلود : ۱۰۹
با توجه به چندفرهنگی بودن جامعه ایران و تکثر تجارب زیسته قومیتی، نقش تاثیر گذار آموزش و پرورش در ایجاد وفاق و همبستگی ملی در دانش آموزان فرهنگ های مختلف غیر قابل انکار است.هدف این پژوهش بررسی جایگاه تجارب زیسته قومیتی در برنامه درسی پنهان دوره متوسطه اول ایران بود.روش نمونه گیری هدفمند بوده و روش کیفی از نوع پدیدارشناسی میباشد. مشارکت کنندگان در پژوهش شامل 20 دبیر و30 دانش آموز از اقوام فارس، آذری، کُرد، لُر و گیلک در دبیرستانی از تهران بودند.در تحلیل داده ها مطابق روش اسمیت، مضامین اصلی شامل(یکسان سازی فرهنگی و توجه به فرهنگ مسلط، تفکرات سطحی نسبت به فرهنگ اقوام، نابرابری آموزشی، بیگانگی با تنوع فرهنگی، غفلت در همزیستی مسالمت آمیز) ظاهر شد. برای اطمینان از صحت یافته ها از سه سوسازی و ارجاع مجدد داده ها به مشارکت کنندگان استفاده شد.براساس یافته های این پژوهش می توان اذعان داشت که جایگاه تجارب زیسته قومیتی در برنامه درسی پنهان دوره متوسطه اول نامطلوب بود.
۲۸.

The Effectiveness of Family Therapy Training based on Bowen Systemic Approach on Humor and Intimacy of Female Couples in Tehran

کلید واژه ها: Family Therapy Bowen Systemic Approach Humor Intimacy

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۱ تعداد دانلود : ۹۶
Purpose : The aim of this study was the effectiveness of family therapy in Bowen's systemic approach on humor and intimacy of couples. Methodology : The research design was quasi-experimental with pre-test-post-test design with experimental and control groups. The statistical population of the study was all couples in Tehran in 2020. The statistical sample size of the study is 50 couples who, after consultation and explanation of the research conditions and the satisfaction of the sample, are divided into experimental and control groups (25 in the experimental group and 25 in the control group). The experimental group was exposed to the Bowen systemic approach during eight sessions of family therapy, and the controls did not receive any training from the researcher. The research instruments were the Thompson and Walker Marital Intimacy Scale 1983 and the 2003 Martin Humor Questionnaire. Analysis of covariance was used to analyze the data. Findings : Data analysis showed that the experimental group in the post-test phase after receiving family therapy Bowen systemic approach in the variables of humor and intimacy had a positive difference compared to the control group and the research hypotheses were confirmed. Conclusion : Based on the research findings, it can be concluded that Bowen's systemic approach to family therapy has an effect on couples humor and intimacy.
۲۹.

طراحی و اعتبار یابی برنامه درسی فوق برنامه برای دانشگاه فرهنگیان

کلید واژه ها: برنامه درسی فوق برنامه برنامه درسی دانشگاه فرهنگیان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۹ تعداد دانلود : ۹۳
مقدمه و هدف : این پژوهش با هدف طراحی برنامه درسی فوق برنامه برای دانشگاه فرهنگیان انجام شد. رویکرد پژوهش، از نظر هدف، کاربردی، از نظر داده ها آمیخته اکتشافی( کیفی- کمی)، از نظر ماهیت و نوع مطالعه در بعد کیفی، داده بنیاد پارادایمی و در بعد کمی پیمایشی مقطعی بود. روش شناسی پژوهش : از مصاحبه نیمه ساختار یافته در بخش کیفی، و از پرسشنامه محقق ساخته در بخش کمی بهره گرفته و برای سنجش روایی بخش کیفی، از نظر متخصصان و برای سنجش پایایی از روش های بازآزمون و توافق درون موضوعی استفاده شد. برای روایی پرسشنامه از روایی ظاهری، محتوایی استفاده و ضرایب تأیید شده و برای پایایی بخش کمی، از ضریب آلفای کرونباخ استفاده گردید. داده ها در بخش کیفی، از روش داده بنیاد و در بخش کمی، از آزمون تحلیل عاملی تأییدی و مدلسازی معادلات ساختاری مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. یافته ها : نشان داد که از میان 21 شاخص (گویه) موجود، 40 مقوله اصلی قابل شناسایی است که عوامل محوری شامل، هدف، محتوا و ارزشیابی، عوامل مؤثر شامل آموزشی، تکنولوژیکی و سازمانی، پیامدها شامل، فردی، آموزشی، علمی- کاربردی و سازمانی است. بحث و نتیجه گیری: نتایج نشان دادند که راهبردهای اجرای مدل برنامه درسی فوق برنامه را می توان در چند عامل، مدیریتی، سازمانی، فردی و آموزشی خلاصه نمود. هم چنین، بسترهای موجود شامل عوامل آموزشی، سازمانی، نگرشی و فردی شناسایی شدند و موانع موجود شامل موانع آموزشی، مدیریت و فردی گزارش شدند. در نهایت مدلی برگرفته از عوامل شناسایی شده ترسیم گردید که از اعتبار مطلوبی برخوردار بود.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان