رابطه علّی هوش فرهنگی و سرزندگی تحصیلی با یادگیری خودراهبر از طریق میانجیگری اهمال کاری تحصیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، آزمون الگوی رابطه علّی هوش فرهنگی و سرزندگی تحصیلی با یادگیری خود راهبر از طریق میانجیگری اهمال کاری تحصیلی دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی واحد دزفول بود. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه دانشجویان دختر دانشگاه آزاد اسلامی واحد دزفول بودند که از بین آنها به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نمونه ای 354 نفری انتخاب شدند. برای سنجش متغیرهای پژوهش از پرسشنامه های یادگیری خودراهبر فیشر و همکاران (2001 )، سرزندگی تحصیلی دهقانی زاده و حسین چاری (1391)، اهمال کاری تحصیلی سولومون و راتبلوم (1984) و هوش فرهنگی آنگ و همکاران (۲۰۰۴) استفاده شد. ارزیابی مدل پیشنهادی با استفاده از تحلیل مسیر انجام گرفت. نتایج نشان داد که در کل نمونه، تمامی ضرایب مسیر بین متغیرها از لحاظ آماری معنی دار بودند. به علاوه مسیرهای مستقیم هوش فرهنگی، سرزندگی تحصیلی و اهمال کاری تحصیلی به یادگیری خود راهبر از لحاظ آماری معنی دار بودند. هم چنین مسیرهای مستقیم هوش فرهنگی و سرزندگی تحصیلی به اهمال کاری تحصیلی نیز معنی دار بودند. از سوی دیگر، نتایج نشان داد رابطه غیرمستقیم هوش فرهنگی و سرزندگی تحصیلی با یادگیری خودراهبر از طریق اهمال کاری تحصیلی معنی دار بودند. در مجموع، نتایج پژوهش نشان داد که به نظر می رسد یادگیری خودراهبر پدیده ای است که از عوامل بسیاری از جمله هوش فرهنگی، سرزندگی تحصیلی و اهمال کاری تحصیلی تاثیر می پذیرد.