استعاره ، بدن و فرهنگ: مفهوم پردازی دل، جگر و چشم در بوستان سعدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
لیکاف و ترنر ( 1989 ) مسئلة خلاقیت شاعرانه را در کتاب فراترازاستدلالمحضبررسی، و دو ادعای مهم را در این زمینه مطرح کردند: 1. شاعران اغلب استعاره های مفهومی را که در شعر به کار میگیرند، با مردم عامی شریک اند. 2. خلاقیت استعاری در شعر نتیجة به کارگیری و تغییر استادانة این استعاره های مفهومی مشترک بر اثر بهرهگیری شاعران از چهار ابزار مفهومی ترکیب، پرسش، پیچیدهسازی و گسترش است. هدف اصلی این پژوهش، معرفی این شگردها و بررسی قابلیت کاربرد آن ها در تحلیل شناختی پارهای از استعاره های شعری مبتنی بر واژگان اندام های بدنی دل وچشمدر بوستانسعدی است. تحلیل دادهها نشان میدهد سعدی اغلب از استعاره های مفهومی روزمره در شعرش استفاده کرده است. بنابراین، خلاقیت این شاعر می تواند نتیجة بهره گرفتن از ابزارهای نام برده در به کارگیری استادانة استعاره های مشترک باشد. برپایة تحلیل دادهها، سعدی در آفرینش استعاره های بررسیشده بیشتر از ابزار ترکیب و کمتر از ابزار پرسش بهره برده و از ابزارهای پیچیدهسازی و گسترش به طور متوسط استفاده کرده است.