بررسی نقش میانجی فرایند های خودشناختی در رابطه بین سرکوبگری (خودفریبی و دگر فریبی) با میل به طلاق در زنان و مردان متقاضی طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش ها و مدل های روان شناختی سال دوازدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۶
147 - 162
حوزه های تخصصی:
مقدمه: میل به طلاق زمینه ساز از هم گسیختگی ساختار بنیادی ترین بخش جامعه یعنی خانواده است. تردیدی نیست این مساله علل متفاوتی دارد که بر روی زوجین و کسانی که با آنان در ارتباطند اثرات نامطلوبی به جا می گذارد. این پژوهش با هدف بررسی نقش میانجی فرایندهای خودشناختی دررابطه بین سرکوبگری (خودفریبی و دگر فریبی) با میل به طلاق در زنان و مردان متقاضی طلاق انجام گرفت.
روش: جامعه آماری پژوهش شامل کلیه زنان و مردان متقاضی طلاق مراجعه کننده به سازمان بهزیستی شهرستان بندرعباس بودند. حجم نمونه با نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای 380 نفر تعیین شد. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه خودشناسی انسجامی(2008)، بهشیاری(2003)، خودمهارگری (2004)، مقیاس شفقت خود- فرم کوتاه (2011)، سرکوبگری (1990) و پرسش نامه میل به طلاق(1996) استفاده شد. و برای تجزیه و تحلیل داده ها مدل معادلات ساختاری به کار گرفته شد و از نرم افزار آماری Amos استفاده شد
یافته ها: نتایج نشان داد که بین سرکوبگری و میل به طلاق رابطه معنی داری وجود دارد. از بین فرایندهای خودنظم بخشی تنها رابطه میل به طلاق با شفقت مورد تایید قرار گرفت و در ادامه نتایج نشان دادندکه رابطه بین سرکوبگری با خودمهارگری، خودشناسی انسجامی و شفقت نیز از لحاظ آماری مورد تایید قرار گرفت. در نهایت شاخص های برازندگی نشان دادندکه در کل نمونه، مدل، با داده ها برازش قابل قبولی دارد.
نتیجه گیری: بابررسی فرایندهای خودشناختی به عنوان پیش بینی کننده طلاق و نقش این عوامل،می توان خود کارآمدی مدیریت طلاق را افزایش داد.