مرجان بدیعی ازنداهی

مرجان بدیعی ازنداهی

مدرک تحصیلی: استادیار جغرافیای سیاسی، دانشگاه تهران

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۴۰ مورد از کل ۵۵ مورد.
۲۱.

تبیین نقش ژئوپلیتیکی شهر(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شهر فضا ژئوپلیتیک قدرت رقابت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۹۵ تعداد دانلود : ۴۹۳
در جهان امروز، فرآیند جهانی شدن و نوآوری های ارتباطی و اطلاعاتی سبب شده تا «شهرها»؛ به بازیگر رقابت های ملی تا جهانی تیدیل گردد. هیچ نقطه شهری در جهان نمی تواند به حفظ جایگاه و نقش سنتی خود در سلسله مراتب شهری تکیه نماید، زیرا سایر نقاط شهری در ساختار شبکه ای با سایر شهرهای دیگر در رقابتند تا جایگاه خود را در شبکه ارتقا داده و بر سایر رقبا خود غلبه کنند. در شهرهای معاصر، نیروها، کنشگران و بازیگران شهری با توجه به علایق و منافع مدرن و کاملا حساس خود در حوزه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی با نقش آفرینی متفاوتی روبرو هستند و به همین دلیل رقابت هایی از نوع مثبت یا منفی بین آنها پدید آمده یا در حال پدید آمدن است. با توجه به اهمیت این موضوع، جغرافیدانان سیاسی و ژئوپلیتیسین ها به مطالعه و بررسی فرآیند مهمی که در واقع همان «ژئوپلیتیک شهری» است و در پی رقابت های شهری ایجاد شده و باتوجه به افزایش رقابت کنشگران شهری در حال رشد و پیشروی به جلو است، می پردازند. مقاله حاضر با روش توصیفی- تحلیلی در صدد بیان این موضوع است که ژئوپلیتیک شهری از سویی شامل مجموعه ای از رقابت ها، ایده ها و برداشت هایی مشترک از جناح های سیاسی، فرقه های مذهبی و یا کانون های دیگر اجتماعی است که گروه های اجتماعی را به جنب و جوش واداشته و جهان بینی آنها را جهت داده و سامان می بخشد. از سویی دیگر مفهوم این بررسی نشان می دهد، چگونه این برداشت ها، زمینه اتخاد تصمیمات توسط شهروندان و وقوع رقابتها، تغییرات و تحولات و حتی گاهی اعتراض هایی را در محیط های شهری فراهم می کند و سپس با الهام گرفتن از وضیعیتهای ژئوپلیتیکی تغییر می یابد. از این رو نوعی ژئوپلیتیک در مقیاس شهری، شهرها را به بازیگران مهمی در فضاهای گوناگون جغرافیایی تبدیل کرده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد، پدیده شهر بصورت چندبعدی از سوی جغرافی دانان سیاسی و ژئوپلیتیسین ها با تاکید بر عناصر محوری فضا، سیاست و قدرت و رقابت مورد مطالعه و بررسی قرار می گیرد.
۲۲.

تبیین عواملِ علمی و فناوریِ کلیدی تأثیرگذار بر قدرتِ دفاعی ایران در افقِ زمانی 1410(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: قدرت قدرت دفاعی قدرت علمی آینده پژوهی نرم افزار میک مک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۹۹ تعداد دانلود : ۲۵۲
رشد چشم گیر علم و فناوری در چند دهه اخیر موجب بروز تحول در عرصه های مختلف گردیده است که در این میان صنایع نظامی و نیروهای نظامی نیز بی تأثیر از این رشد نبوده اند و امروزه شاهد تحول عظیم در تکنولوژی های نظامی هستیم و ارتش هایی که قادر به حرکت همگام و هم زمان با رشد علم و فناوری نباشند، در عرصه عمل و نبرد مجبور به تحمل شکست از ارتش های مجهز به تکنولوژی به روز خواهند بود. در کشور ایران نیز با توجه به تهدیدهای بی شمار و اهمیت و نقش قدرت دفاعی در کاهش تهدیدهای پیش رو، لزوم شناسایی و کاربست عوامل و مؤلفه های تأثیرگذار علمی و فناوری بر قدرت دفاعی کشور بیش از پیش نمایان خواهد شد. در همین راستا در مقاله پیش رو به منظور تبیین عوامل علمی و فناوری کلیدی تأثیرگذار بر قدرت دفاعی ایران در افق زمانی 1410 با مطالعه اسناد و سوابق علمی پیشین صورت پذیرفته مرتبط و استفاده از نظرات 50 نفر از خبرگان، تعداد 93 پیشران علمی و فناوری احصاء و در گام دوم با تشکیل پانل خبرگی پیشران های مشابه با یکدیگر ادغام و تعداد 38 عامل مشخص گردید. در ادامه بر اساس نظر خبرگان اقدام به رتبه بندی و تعیین ارزش عوامل نموده و تعداد 25 عامل مهم و اثرگذار تعیین و در انتها با استفاده از نرم افزار آینده پژوهی میک مک و به کارگیری روش تحلیل ماتریس متقاطع، تعداد 11 عامل مهم و دارای نقش تأثیرگذار و تعداد پنج عامل به عنوان عوامل علمی و فناوری کلیدی تأثیرگذار بر قدرت دفاعی ایران مشخص گردیدند.
۲۳.

تبیین مهم ترین نیروهای پیشران تأثیرگذار بر قدرت دفاعی ایران در افق زمانی 1410(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ایران قدرت دفاعی امنیت نظامی آینده پژوهی پیشران

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۵۰ تعداد دانلود : ۶۰۶
موقعیت ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی ایران در منطقه راهبردی خلیج فارس منجر به ایجاد وضعیت های خاص و بروز تهدید علیه امنیت ملی و منافع ملی کشور در گذشته، حال و آینده شده است که در مقاطع خاص تاریخی نیز منجر به بروز جنگ و درگیری با کشورهای همسایه و سایر قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای گردیده که با توجه به حاکم بودن شرایط عدم قطعیت در پیش بینی آینده مناسبات و تحولات ایران در منطقه و نظام بین الملل، درک جایگاه و توان دفاعی-نظامی جهت مقابله با تهدیدهای متصور در آینده از ضروریات می باشد. در همین راستا در مقاله پیش رو به منظور تبیین عوامل نظامی کلیدی تأثیرگذار بر قدرت دفاعی ایران در افق زمانی 1410 با مطالعه اسناد و سوابق علمی پیشین صورت پذیرفته مرتبط و استفاده از نظرات 50 نفر از خبرگان، تعداد 141 نیروی پیشران نظامی احصاء و در گام دوم با تشکیل پانل خبرگی نیروهای پیشران مشابه با یکدیگر ادغام و تعداد 53 نیروی پیشران مشخص گردید. در ادامه با استفاده از الگوی فریدمن اقدام به رتبه بندی و تعیین ارزش نیروهای پیشران نموده و تعداد 40 نیروی پیشران مهم و اثرگذار تعیین و در انتها با استفاده از نرم افزار آینده پژوهی میک مک و به کارگیری روش تحلیل ماتریس متقاطع، تعداد 17 نیروی پیشران دارای نقش تأثیرگذار و تعداد پنج عامل کلیدی به عنوان عوامل نظامی کلیدی تأثیرگذار بر قدرت دفاعی ایران مشخص گردیدند.
۲۴.

مقایسه مفهوم «حاکمیت ملی» در قوانین اساسی مشروطه و جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: انقلاب اسلامی انقلاب مشروطیت ایران حاکمیت ملی قانون اساسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۷۳ تعداد دانلود : ۷۷۷
مطالعه و بررسی قانون اساسی هر کشور بنیانی برای شناسایی و تحلیل بسیاری از مفاهیم کلیدی جغرافیای سیاسی مانند «مفهوم حاکمیت ملی» در آن است. کشور ایران در کمتر از یک سده دو انقلاب بزرگ یعنی انقلاب مشروطه و انقلاب اسلامی را تجربه کرده است. پس از رخداد هر دو انقلاب، دو قانون اساسی تدوین شد که هر یک سرآغازی برای عملکرد حکومت و ملت در سرزمین ملی به شمار می رفته اند. پرسش اصلی مقاله حاضر، که با استفاده از روش «تحلیلی» نگاشته شده، این است که مفهوم حاکمیت ملی در دو قانون چه تفاوت ها و تشابهاتی داشته و چگونه به رابطه حکومت با ملت و سرزمین شکل بخشیده است. نتیجه تحقیق نشان می دهد که شرایط و عوامل تأثیرگذار داخلی و خارجی به لحاظ زمانی و مکانی بر چگونگی تدوین این دو قانون و نیز در ابراز مفهوم حاکمیت ملی در آن ها مؤثر بوده است. مقایسه مفهوم حاکمیت ملی نشان می دهد که قانون اساسی مشروطه و متمم آنْ حاکمیت را فقط از آنِ ملت می داند. درحالی که قانون اساسی جمهوری اسلامی حاکمیت مطلق را از آنِ خداوند می داند، ولی به حاکمیت انسان نیز قائل است. همچنین، مقایسه شیوه اعمال حاکمیت ملی در قانون اساسی مشروطه عمدتاً از طریق انتخاب نمایندگان مجلس شورای ملی است؛ درحالی که در قانون اساسی جمهوری اسلامی، مردم برای تعیین نوع نظام سیاسی و تصمیم گیری در مسائل مهم اقتصادی و سیاسی از طریق همه پرسی، انتخابات، و نیز نظارت بر کارگزاران حکومتی به اعمال حاکمیت می پردازند. ازاین رو، می توان گفت قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران به نسبت مفهوم جامع تری از حاکمیت ملی ارائه می دهد.
۲۵.

رویکرد سیستمی به شهر به مثابه یک سیستم سیاسی-فضایی از دیدگاه کوهن و سوجا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: سیستم شهر سیستم سیاسی شهر کوهن سوجا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۹۸ تعداد دانلود : ۶۰۷
در نگرش سیستمی، شهر بصورت نظامی یکپارچه ازسطوح فضایی مختلف، که نشان دهنده نوعی پیوستگی متقابل میان خرده سیستم های یک سیستم شهری است، مطالعه می شود. به بیان دیگر، یک سیستم شهری درچارچوب رویکرد سیستمی، نه تنها از مجموعه سکونتگاههای شهری تشکیل شده است، بلکه جریان ها و روابط فضایی میان شهرها را نیز دربرمی گیرد؛ بطوری که به دلیل ساختار و کارکردش در مقیاس های گوناگون توسعه به ایفای نقش می پردازد. این مقاله، با بهره گیری از روش توصیفی-تحلیلی، به تبیین دیدگاه های دو تن ازجغرافیدانان سیاسی بزرگ یعنی سائول برنارد کوهن و ادوارد سوجا در باره چگونگی مطالعه شهر به مثابه یک سیستم می پردازد. نتایج این تحقیق نشان می دهند، از نظر کوهن، «سیستم سیاسی» نقطه شروع تحلیل فرایندهای سیاسی است زیرا فرایندها در درون آن عمل می کنند؛ ازاین رو، اولاً، مفاهیم «فرایند» و «سیستم»، جدایی ناپذیرند. ثانیاً، «نیروهای اجتماعی» اساس سیستم سیاسی شهر هستند زیرا با ایجاد تبادلات سیاسی ، نهادها از طریق آنها عمل می کنند و به محیط مربوط شکل می دهند. درحالی که، سوجا، ضمن توجه به دو سیستم فضایی و سیاسی شهر براین باوراست، «سیستم فضایی شهر»، بخشی از فضاست که به طور رسمی و کارکردی، از طریق الگودهی به ویژگی ها و ساختاربندی جریان ها و اهداف سازماندهی شده است. اما در عین حال، یک نظم جغرافیایی ذاتی در جامعه انسانی وجود دارد؛ یک «آناتومی فضایی» از «رفتار انسان» و «سازمان اجتماعی» که مشخصه های قابل کشف و منظمی دارد. به همین جهت از نظر وی، نوعی نظم و ترتیب در سیستم های فضایی بویژه «سیستم سیاسی شهر» متمرکز است.
۲۶.

بازآرایی تشکیلات قضایی و امنیتی در ایران بر پایه ی الگوهای کارکردی توزیع قدرت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: توزیع فضایی قدرت امور محلی امور حاکمیتی الگوی نیمه متمرکز امور قضائی و امنیتی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۷ تعداد دانلود : ۱۰۸
جمهوری اسلامی ایران، پس از گذشت چهار دهه الگوهایی از سیاست و اقتصاد را به کار گرفته که هر کدام اثرگذاری های خاصی را در فضای جغرافیایی ایران برجای گذاشته است. نقطه ی مشترک همه ی الگوهای فضایی در جمهوری اسلامی ایران، کنشگری در چارچوب الگوی کاملاً متمرکز بوده است. تمرکز فزاینده ی امور در واحدهای سیاسی-فضایی متمرکز، سبب ساز کاستی ها و نارسایی هایی بوده که پراکنش فضایی عدالت و توسعه را مختل ساخته است؛ چراکه واحدهای سیاسی-فضایی، مجموعه ی متفاوت و ناهمگنی از عناصر و عوامل طبیعی-انسانی را در خود جای داده اند و فرم ها و فرایندهای توزیع فضایی قدرت در چنین واحدهایی باید اصل تفاوت و ناهمگنی را درنظر گیرند. در همین راستا، پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی به تبیین کاربست الگوی نیمه متمرکز حکومت محلی برای توزیع بهینه ی قدرت درون تشکیلات قضائی و امنیتی در ایران پرداخته است. نتایج، نشان از آن دارد که با دوگانه سازی توزیع فضایی قدرت در ایران به دو بخش امور محلی و امور حاکمیتی، چارچوبی منطقی برای مصداق یابی هر کدام از این دو بخش پدید می آید. در امور قضائی، تشکیلاتی مانند سازمان ثبت اسناد و املاک، سازمان زندان ها و اقدامات تأمینی-تربیتی کشور، مرکز امور شوراهای حل اختلاف و سازمان پزشکی قانونی به دلیل ماهیت خدماتی-رفاهی از قابلیت فزاینده ای برای واگذاری به حکومت های محلی برخوردار هستند. در امور امنیتی نیز، رده ها و سازمان های موجود در نیروی انتظامی، همچون معاونت صدور گذرنامه، سازمان وظیفه ی عمومی، رده هایی از پلیس پیشگیری و پلیس راهنمایی و رانندگی، به سبب ماهیت پیشگیرانه و خدماتی می تواند به نمایندگان امور محلی تفویض شود.
۲۷.

حکمرانی در قرن 21 و چالش های پیش روی آن

کلید واژه ها: حکومت حکمرانی مردم چالش های حکمرانی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۰۹ تعداد دانلود : ۵۹۹
جغرافیای سیاسی در چهارچوب روابط اجتماعی به چگونگی کنش متقابل "قدرت و فضا" می پردازد. از موضوعات قابل بحث آن می توان به حکومت، دولت و حکمرانی اشاره نمود. با ظهور عصر جهانی شدن و ارتباطات، الگوی جدیدی در مطالعه روابط دولت- جامعه مطرح شد که با استدلال به حرکت قدرت دولت به بالا (سازمان های فراملی)، به پایین (نهادهای فروملی) و به بیرون (سازمان های غیردولتی و خصوصی)، نقش صدر و ذیلی و تنظیمی دولت را رد کرد و الگوهای کورپوراتیستی و پلورال- کورپوراتیستی را مطرح نمود. افزایش "خودسازمانی" جامعه و ارتقای نقش آن در فرآیند حکمرانی به همراه تکه تکه شدن قدرت دولت موجب شده تا ابزارهای سنتی اجبارآمیز حکومت، ناکارآمد و ابزارهای اقناعی و مبتنی بر مذاکره بر گروه ها و سازمان های جامعه مد نظر قرار گیرند. دیگر نمی توان حکومت کرد بلکه باید با شناخت الگوهای حکمرانی، جامعه را به وسیله آنها مدیریت کرد. "دولت متکبر" باید جای خود را به "دولت فروتن" دهد. انتقال "حکمرانی" از ایده به عمل، در کنار تغییرات ساختاری و کارکردی حکومت، به چیزی بیش از یک دولت نیازمند است و سایر بازیگران نیز در بهبود کیفیت زندگی و رفاه گروه های مختلف ذی نفعان تاثیرگذارند. درواقع چالش های مقابل عملیاتی شدن آن بسیار پیچیده است. پژوهش حاضر با به کارگیری روش توصیفی- تحلیلی، پس از پرداختن به مفهوم و زوایای مختلف الگوی حکمرانی، به دنبال واکاوی چالش های پیش روی آن برآمد. نتایج نشان می دهند موانعی همچون اندازه دولت، دسترسی شهروندان به رهبران سیاسی، جابه جایی اهداف جمعی با اهداف فردی سیاست مداران و تعارض نهادهای ذی نفع در حکومت از مهم ترین چالش های اصلی اجرای الگوی حکمرانی به شمار می روند.
۲۸.

جستاری پیرامون مسئله قانون در جغرافیا با تأکید بر جغرافیای سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تحلیل های معرفت شناختی قانون علمی قوانین حقیقی قوانین اعتباری جغرافیای سیاسی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۷۶ تعداد دانلود : ۴۹۰
مسئله قانونمندی در جغرافیا از دیرباز موضوع مجادلات بسیاری بوده و در سطحی گسترده تر در حوزه فلسفه علوم طبیعی و اجتماعی مطرح شده است. در حوزه علوم اجتماعی، همواره دو رویکرد در زمینه قانونمندی این علوم وجود دارد. در برخی مکاتب با اتکا به رویکرد رئالیستی، بر همانندی علوم طبیعی و اجتماعی اصرار شده است، اما مکاتب ایدئالیستی، علوم اجتماعی را متفاوت از علوم طبیعی می دانند و قانونمندی این علوم را انکار می کنند. در علم جغرافیا، مکاتبی مانند محیط گرایی، رفتارگرایی، فضایی و سیستمی، با تکیه بر رویکرد طبیعت گرایی، دانش جغرافیا را دانشی قانونمند می دانند. درحالی که پیروان مکاتبی از جمله امکان گرایی، استثناگرایی و مکاتب رادیکال (انتقادی و پست مدرن) به این قانونمندی اعتقادی ندارند. هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی مسئله قانون در جغرافیا از منظری متفاوت با توجه به دو رویکرد فوق است. همچنین قانونمندبودن یا نبودن دانش جغرافیا در این مطالعه تحلیل می شود. از دیدگاه ما، از آنجا که جغرافیا جزء علوم اعتباری است نه حقیقی، قانونمندی مبتنی بر فراوانی مصادیق نیست. برخلاف دیدگاه جغرافی دانان طبیعت گرا، حتی اگر یک گزاره جغرافیایی، گزاره ای شخصی محسوب شود و میان موضوع و محمول آن رابطه علی باشد، آن گزاره در حکم قانون و قاعده ای کلی خواهد بود که قابل تعمیم به همه مکان ها و فضاهاست. نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد جغرافیا در زمره علوم قانونمند است که این مسئله با اتکا به رویکرد رئالیستی و به کمک تحلیل های منطقی و معرفت شناختی در مطالعه حاضر مشخص شده است.
۲۹.

جغرافیای سیاسی شهر، چیستی و چرایی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شهر فضا سیاست جغرافیای سیاسی شهر

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۶۸ تعداد دانلود : ۱۵۵
دانش جغرافیا و از آن میان شاخه ی جغرافیای سیاسی که متکفل بیان و تشریح روابط نظام مند میان انسان (سیاست) و محیط جغرافیایی است، از جمله علوم قدیمی است که سابقه ی آن به درازای عمر انسان بر روی زمین است. امروزه مهم ترین محیط فضایی انسان ساخت، شهرها هستند. شهر، یک مجموعه ی فضایی است که در این مجموعه رویدادهای مختلف اتفاق می افتد که هرکدام از این رویدادها زمینه ی مطالعاتی یک علم را بوجود می آورد. از جمله مهم ترین رویدادهایی که در شهر اتفاق می افتد، رویدادهای سیاسی است، به عبارتی، شهر همواره با مفهوم سیاست در ارتباط بوده و است. درصورتی که تاثیر مناسبات سیاسی و قدرت، در توسعه فضایی شهر مد نظر باشد، جغرافیای سیاسی با رویکرد غالباً درون شهری، به مطالعه این مناسبات می پردازد. بنابراین، جغرافیای سیاسی شهر؛ به مطالعه و بررسی تاثیر فعالیت های حکومت و صاحبان قدرت بر ابعاد مختلف (اجتماعی -فرهنگی، اقتصادی، امنیتی و زیست محیطی ) زندگی شهری و شهروندان می پردازد. پرسش اساسی که در اینجا مطرح می شود آن است که جغرافیای سیاسی شهر، چرا و چگونه به حوزه مطالعاتی مجموعه شهری امروز وارد شده است؟ » مطابق فرضیه مقاله، جغرافیای سیاسی شهر، برای سازماندهی فضای سیاسی شهر، به مطالعه، بررسی و ارائه راهکارهای اساسی می پردازد. از این رو می توان جغرافیای سیاسی شهر را بعنوان یکی از شاخه های علوم جغرافیایی در مطالعه  فضا و ویژگی های آن مورد توجه قرار داد.
۳۰.

تأمّلی در موضوع علم جغرافیا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ذات صفات ذاتی موضوع علم علوم حقیقی علوم اعتباری غایت علم جغرافیا

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۹۵ تعداد دانلود : ۵۰۷
بر اساس تعریف علمای علم منطق، موضوعِ یک علم عبارت از آن چیزی است که در آن علم از احوال و عوارض ذاتی و بی واسطه آن بحث می شود. عوارض ذاتی به آن دسته از صفات اشیاء و پدیده ها گفته می شود که مستقیماً از ذات پدیده یا شیء برمی خیزند و در موجودیّت خود نیازمند هیچ واسطه ای نمی باشند. به طور مثال، صفاتی چون رشد و تغذیه در زمره صفات ذاتی موجودات جاندار بوده و مستقیماً به ذات آن ها وابسته اند. همچنین صفت نطق(تفکّر) در انسان، صفتی است که به طور مستقیم به ذات انسان وابسته است. در حالی که وقتی به صفت نویسنده در مورد انسان اشاره می شود، این صفت با واسطه صفت تفکّر و نطق به انسان نسبت داده می شود. صفاتی نظیر وحدت و کثرت، حادث و قدیم، مجرّد و مادّی و نظایر این ها، در زمره صفات ذاتی هستی به​شمار می روند امّا صفاتی چون سنگین یا سبک، سرد یا گرم جزو صفات باواسطه هستی محسوب می شوند؛ زیرا هستی ذاتاً سنگین یا سبک، سرد یا گرم و ... نیست و این صفات صرفاً از طریق واسطه ای به نام جسم به هستی نسبت داده می شود. مطابق بیان فوق آن دسته از علوم که به مطالعه پدیده ها و اشیاء حقیقی که واجد ذات هستند، می پردازند؛ در زمره علوم حقیقی قرار می گیرند؛  نظیر فلسفه، ریاضیات و منطق. روشن است این دسته از علوم به دلیل پرداختن به هستی های دارای ذات، واجد موضوع می باشند. امّا آن گروه از علومی که به مطالعه در احوال پدیده های فاقد ذات می پردازند، جزء علوم اعتباری محسوب می شوند؛ نظیر علوم اجتماعی و از جمله علم جغرافیا. در علومی نظیر جامعه شناسی و جغرافیا، پدیده هایی همچون جامعه، کشور، ملّت، دولت، سازمان ها و نهادها، فضاها و نظایر آن ها که پدیده هایی برساخته و اعتباری بوده و فاقد ذات هستند، مورد مطالعه قرار می گیرند. شکّی نیست که پدیده های فاقد ذات، به طریق اولی فاقد صفات ذاتی نیز هستند و از آنجا که در تعریف موضوع یک علم، پرداختن به صفات ذاتی پدیده مورد مطالعه آن علم شرط اصلی است، لذا با فقدان ذات و ایضاً صفات ذاتی، به​خودی خود موضوع نیز منتفی خواهد شد. بر این اساس می توان گفت علم جغرافیا به​دلیل مطالعه پیرامون پدیده های فاقد ذات (اعتباری)، فاقد موضوع می باشد. هدف اصلی این مقاله تحقیق و بررسی پیرامون این مسئله است.
۳۱.

تبیین نظری بسترهای شکل گیری رقابت های ژئوپلیتیکی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: استراتژی کلان پیمان رقابت ژئوپلیتیک ساختار ژئوپلیتیک مسائل سرزمینی و مرزی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۷۸ تعداد دانلود : ۷۷۲
مفهوم رقابت در جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک، یکی از بنیادهای اساسی این دانش است که پویایی و تحرک ژئوپلیتیک با توجه به این مفهوم خواست های متفاوت و متعارضی را نمایش می دهد. به نظر می رسد خواسته ها و نیازهای انسان سیری ناپذیر است؛ بنابراین، برای تأمین قدرت و منزلت ژئوپلیتیکی به اقدامات رقابتی دست می زند؛ همچنان که فلسفة قانون رقابت، استیلا، برتری و دست یابی به فرصت هاست. رقابت که مقیاس های متفاوتی از محلی، ملی، منطقه ای و جهانی به خود می گیرد، سبب دسترسی حکومت ها و گروه ها به منابع فضایی (اعم از مادی و معنوی) می شود. از سوی دیگر، منافع مشترک مادی و معنوی در رقابت ژئوپلیتیک جای خود را به منافع تقابلی می دهد. همانطور که از منافع مشترک، همکاری، پیمان و ژئوپلیتیک صلح حاصل می شود، اما از منافع تقابلی، رقابت، منازعه و جنگ شکل می گیرد. این پژوهش با رویکرد تفسیری- تحلیلی به دنبال تبیین بنیادهای نظری مفهوم پایه ای رقابت در جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک است. بنیاد پژوهش کنونی بر این پایه قرار گرفته است که عوامل مفهومی (بسترهای) مؤثر در شکل گیری رقابت های ژئوپلیتیک کدام اند؟ فرضیه ای که به ذهن متبادر می شود این است که هرچند رقابت بین دولت ها در امتداد ابعاد زمان و موقعیت جغرافیایی شکل های متفاوتی به خود می گیرد، اما مسائلی از قبیل مسائل سرزمینی، تغییر ساختار ژئوپلیتیکی، آمادگی های نظامی، پیمان ها و راهبرد کلان می تواند بسترساز رقابت، و پایداری رقابت های ژئوپلیتیکی شود.
۳۲.

تبیین نظری تغییر ماهیت مناطق ژئوپلیتیک در رقابت بین قدرت ها(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ژئوپلیتیک رقابت مناطق ژئوپلیتیک

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۶۸ تعداد دانلود : ۳۸۰
از آغاز پیدایش ژئوپلیتیک، قدرت و رقابت جهت تسلط بر سرزمین و داشته های آن مبنای اصلی این دانش قرار گرفته است. بر این اساس، ژئوپلیتیک استعماری نیز که دوره نخست تاریخ ژئوپلیتیک با آن آغاز شده است، با اندیشه استعمارگری جهت تصاحب و تسلط بر مناطق جغرافیایی همراه شده است. رقابت جهت دست یابی به مناطق و داشته های آن تحت تأثیر دو نوع رویکرد قرار گرفته است. بن مایه رویکرد نخست بر حقایق جغرافیای طبیعی استوار است و رویکرد دوم مبتنی بر ایدئولوژی های برتری خواهانه است. همچنان که در دوره جنگ سرد نیز رقابت قدرت ها جهت سلطه بر مناطق ماهیت ایدئولوژیک پیدا می کند. قدرت های رقیب در قالب استراتژی هایی همچون سد نفوذ، دومینو، ضد دومینو و غیره، خود را آشکار می ساختند؛ سیاست هایی که زمینه کمتری از حقایق جغرافیایی در آن نمایان بود. بعد از فروپاشی شوروی عصر جدیدی آغاز شد، در این عصر قدرت های منطقه ای نیز صاحب موقعیت جدیدی شدند که مناطق و حقایق جغرافیایی اهمیت دوباره ای یافت. به این ترتیب، پژوهش کنونی در قالب روش تفسیری- تحلیلی به دنبال پاسخ به این پرسش است که مناطق ژئوپلیتیک در رقابت بین قدرت ها چه ماهیتی را به خود دیده است؟ فرضیه موجود نشان گر این است که مناطق ژئوپلیتیک در رقابت بین قدرت ها  ابتدا ماهیت طبیعی داشت، سپس ماهیت ایدئولوژیک یافت و در دوره کنونی نیز حقایق جغرافیایی مناطق مورد تأکید قرار می گیرد.
۳۳.

کشمکش های سرزمینی در شمال عراق: سرزمین، قومیت و سیاست(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: عراق فدرالیسم کرکوک اقلیم کردستان کشمکش های سرزمینی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۴۸ تعداد دانلود : ۶۳۵
جمهوری فدرال عراق در جنوب غرب آسیا دارای قومیت ها و مذاهب متعدد، همراه با منابع انرژی فراوان است و ریشه بسیاری از کشمکش ها در آن به کنترل، مالکیت یا نظارت بر «سرزمین»، «منابع» یا «مردم» آن بازمی گردد؛ به گونه ای که رابطه ای پیچیده بین سیاست، قومیت و سرزمین پدید آورده است. عراق یکی از وسیع ترین میادین نفتی جهان را دارد که درآمد سالانه حاصل از فروش نفت آن ها تأثیری چشمگیر بر نقش زیربنایی صنعت نفت در اقتصاد این کشور می گذارد؛ به طوری که در سال 2011، 95 درصد از درآمد دولت از محل صادرات نفت به دست آمده است. نکته مهم دیگر، چگونگی پراکندگی جغرافیایی منابع انرژی به ویژه در شمال این کشور و رقابت حکومت فدرال (حکومت مرکزی) و ایالت فدرالی اقلیم کردستان بر سر کنترل منابع راهبردی به ویژه در «کرکوک»، در شمال عراق، به عنوان دومین منطقه نفت خیز پس از بصره است. این منطقه از نظر ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی اهمیت دارد و به طور بالقوه می تواند به مهم ترین بحران عراق تبدیل و حتی زمینه ساز یک بحران در سطح منطقه ای و بین المللی شود. همچنین، وجود اقوام گوناگون در عراق مانند عرب، کرد و ترکمن که هریک ادعاهای سرزمینی ویژه خود را دارند، برانگیزنده احتمال بروز کشمکش های سرزمینی است؛ برای نمونه، کردها در ایالت اقلیم کردستان، «کرکوک» را بخشی از قلمرو فدرالی خود می دانند که حق بهره برداری و کنترل منابع آن را دارند، اما اقوام دیگر مانند عرب ها نیز ادعاهای مشابهی در این زمینه مطرح می کنند و حکومت مرکزی نیز با این امر مخالفت می ورزد. پژوهش حاضر با روش توصیفی- تحلیلی، چگونگی کشمکش های سرزمینی در شمال عراق را بررسی می کند. نتیجه تحقیق نشان می دهد نه تنها واقعیت های جغرافیایی، اجتماعی و فرهنگی، بلکه مواد مندرج در قانون اساسی این کشور نیز نقشی مهم در شکل گیری و تعیین سرنوشت این گونه کشمکش ها دارد.
۳۴.

فهم نقشه سیاسی از منظر قدرت/ دانش(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: قدرت دانش نقشه میشل فوکو کارتوگرافی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۹۸ تعداد دانلود : ۹۱۰
شناخت و فهم ماهیت و معنای بسیاری از پدیده ها، نیازمند گذر از معنای ظاهری و غور در اعماق معنایی آن هاست تا شناخت و درک انسان از آن ها تکمیل شود و به شناخت واقعی تری از آن ها نزدیک شود. یکی از روش های شناخت، استفاده از روش های فرا اثبات گرایانه است. امروزه یکی از روش های درک و فهم امور و پدیده ها، استفاده از رویکرد «قدرت/ دانش» است که میشل فوکو، اندیشمند فرانسوی، متفکر مطرح در این حوزه شناخته می شود. وی رابطة قدرت و دانش و تأثیرات دوجانبة آن ها را در ارتباط با پدیده ها و مفاهیم واکاوی می کند. «نقشه» از پدیده هایی است که شناخت واقعی آن به درک عناصر و عوامل بسیاری نیاز دارد. در نگاه نخست، نقشه به عنوان یک پدیده، بخشی از یک حوزة جغرافیایی یا کل کرة زمین را ترسیم می کند، اما این تمام معنای نقشه نیست و با واقعیت فاصله دارد. درنتیجه، در این پژوهش برای نخستین بار از دریچة «قدرت/ دانش» با تأکید بر آرای فوکو، به معنای نقشه نگاه می شود و رابطة قدرت و نقشه با «روش شناسی کیفی» بررسی می شود. نتایج این تحقیق نشان می دهد نقشه، نه تنها ابزار حکومت برای اعمال قدرت و سلطه است، بلکه به عنوان «بازوی قدرت» به «القا» و «اعمال» قدرت کمک می کند. نقشه در چرخة تولید قدرت قرار می گیرد و به همان صورتی که خود تولید و ساختة قدرت است، در بازسازی و تصویرسازی نظام فکری، قدرت تولید واقعیت دارد و فرد به سهولت اطلاعات مندرج در آن را به عنوان واقعیت های بازنمایی شده باور می کند.
۳۵.

دلایل افول دیدگاه فضایی- کمی در مطالعه های جغرافیای سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: رویکرد سیستمی جغرافیای سیاسی روش کمی دیدگاه فضایی رویکرد علم فضایی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۷۰ تعداد دانلود : ۷۲۲
طی بروز انقلاب فضایی کمی در علم جغرافیا، تحول هایی در اندیشه و روش شناسی این علم به وجود آمد. این دیدگاه بر شاخه های تخصصی جغرافیا به شکل های گوناگون تأثیر گذاشت. جغرافیای سیاسی در دهه های 1950 و 1960 همچنان جهت گیری سنتی یعنی دیدگاهی محیطی و ناحیه ای داشت، اما پس از وقفه ای طولانی، انقلابی در آن ایجاد شد. درواقع، زمانی دیدگاه فضایی کمی در پژوهش های جغرافیای سیاسی به کار گرفته شد که روند تکاملی خود را در دیگر شاخه های جغرافیا طی کرده بود و از درون آن، رویکردهای فضایی و سیستمی بیرون آمده و جغرافیای رفتاری متأثر از آن شکل گرفته بود. پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی بررسی می کند که چرا دیدگاه فضایی با تأخیر در مطالعه های جغرافیدانان سیاسی به کار گرفته شد و پس از آن نیز در دهه 1970 از محوریت مطالعه ها خارج شد. نتایج نشان می دهد عواملی مانند ناسازگاری پژوهش های بنیادی با روش پوزیتیویستی در جغرافیای سیاسی؛ تناسب نداشتن نظریه های محوری در دیدگاه فضایی- کمی با مسائل مطرح در جغرافیای سیاسی؛ نادیده گرفتن قدرت و سیاست در دیدگاه فضایی موجب شدند این دیدگاه با تأخیر به مطالعه های جغرافیدانان سیاسی وارد شود. همچنین تغییر الگو در علم جغرافیا در دهه 1970 و تغییر در نظام بین الملل، موجب شد دیدگاه فضایی در دهه 1970 از محور مطالعه های جغرافیدانان سیاسی خارج شود؛ هرچند امروزه جایگاه خود را به عنوان یکی از دیدگاه های مطرح حفظ کرده است.
۳۶.

تحلیل دیدگاه ها و موضوعات نوظهور در مطالعات مرز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هویت جهانی شدن مدیریت مرز سلسله مراتب مرزی مطالعات مرز

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۰۳ تعداد دانلود : ۸۶۴
مرز به عنوان پدیده ای پویا، یکی از موضوعات بنیادی مطالعات جغرافیای سیاسی به شمار می رود. در گذشته، بیشتر مطالعات مرزی، تقریباً به طور انحصاری بر حکومت ها متمرکز بودند، اما امروزه مرز، خطی قلمداد می شود که مقیاس های فضایی و اجتماعی متنوع را از یکدیگر جدا می کند. درواقع، بیشتر پژوهش های کنونی در جغرافیای انتقادی، بازتاب دهندة گرایش مجدد به وجود مرز است. در این مطالعات، مرزها به عنوان سازه های اجتماعی پویا درک می شوند. چنین آثاری، حول محور جدال و مناظره ای بین ایستایی و تغییر، ثبات و پویایی درباره موضوع «تحدید حدود فضایی» تولید و بازتولید اجتماعی مرزها سازماندهی شده اند. با توجه به دگرگونی های جهان امروز و نیز وجود خلأ ادبیات نظری درباره مرز و تحولات آن در حوزه جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک، ضرورت انجام دادن این پژوهش کاملاً احساس می شود. این تحقیق، بنیادی- نظری است و به روش تحلیلی، به بررسی دیدگاه ها و موضوعات نوظهور در مطالعات مرزی می پردازد. نتایج نشان می دهد جهان سرشار از مرزهای مختلف است و امروزه مرزها نه تنها در اطراف حاکمیت های سرزمینی حکومت ها، بلکه در اطراف ملت ها، گروه ها، مذاهب و افراد نیز کشیده شده اند. از این رو، مطالعه مرز مستلزم وجود دیدگاهی سلسله مراتبی و چندبعدی است.
۳۷.

مطالعه تطبیقی مفهوم «قلمرو» و «قلمروسازی» در قوانین اساسی مشروطه و جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ایران قانون اساسی انقلاب اسلامی انقلاب مشروطه قلمرو و قلمروسازی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۷۸ تعداد دانلود : ۷۵۰
«قانون اساسی» یکی از موضوعات مهم مورد مطالعه جغرافیای سیاسی است زیرا حکومت ها برای اعمال حاکمیت بر قلمرو، منابع و مردم کشور خود، نیازمند تدوین قانون اساسی و اجرای آن هستند. وقوع انقلاب، از پدیده هایی است که معمولاً تدوین یک قانون اساسی جدید را در پی دارد. کشور ایران نیز در طول یکصد سال گذشته، دو انقلاب بزرگ را تجربه کرده که به دنبال هر دو انقلاب، دو قانون اساسی جدید یعنی «قانون اساسی مشروطه» و «قانون اساسی جمهوری اسلامی» شکل گرفته است. محور نوشتار حاضر، بر مقایسه دو مفهوم «قلمرو» و «قلمروسازی» و ابعاد آنها در این قوانین اساسی استوار است و در انجام آن از «روش توصیفی تحلیلی» بهره گرفته شده است. نتایج تحقیق، نشانگر تفاوت این مفاهیم در دو قانون اساسی است بدین گونه که در قانون اساسی مشروطه، مفهوم «قلمرو» بخشی از فضای جهانی می باشد که به یک حکومت معین تعلق دارد، حقوق حاکمیت و مالکیت در آن اعمال می شود و دارای محدوده و مرزهای مشخص می باشد. اما در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، نه تنها قلمرو چنین مضمونی را دارا می باشد، بلکه در بسیاری از اصول آن مفهومی «فرا قلمرو» ارائه شده است که مترادف با «امت» بوده و چندان قائل به مرزهای کشور نیست. از نظر «قلمروسازی» و ابعاد آن (سازماندهی سیاسی فضا، قلمروداری و قلمروخواهی) نیز این دو قانون متفاوت از هم هستند. به عنوان نمونه در «قانون اساسی مشروطه» صرفاً به بحث «سازماندهی سیاسی فضا» و «قلمروداری» پرداخته شده است، درحالی که در «قانون اساسی جمهوری اسلامی» علاوه بر اینها، «قلمروخواهی» نیز در نظر گرفته شده است. همچنین، در «قانون اساسی مشروطه»، بیشترین اصول در ارتباط با «سازماندهی سیاسی فضا» است. در حالی که در «قانون اساسی جمهوری اسلامی» بیشترین «اصول» مرتبط با «قلمروداری» است. این تحقیق نشان می دهد که علت وجود تفاوت ها در مفهوم قلمرو و قلمروسازی، تفاوت در شرایط فضایی و دیدگاه های خاص نخبگان و قانون گذاران این دو قانون بوده است.
۳۸.

عناصر و مولفه های قلمرو سازی گفتمانی در ژئوپلیتیک انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: روش شناسی پساساختارگرایی تحلیل گفتمان قلمروسازی ژئوپلیتیک انتقادی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۴۳ تعداد دانلود : ۱۲۱۹
«قلمروسازی» یکی از مقوله های مهم جغرافیای سیاسی است و محور فلسفی و مبنای نظری آن را تشکیل می دهد. بحث قلمروسازی گفتمانی و فرایند شکل گیری آن، هرچند در جغرافیای سیاسی پیشینه ندارد، اغلب توسط سیاستمداران و سیاست سازان برای بهره برداری از اهداف سیاسی به کار گرفته شده است. آنچه در این نوشتار شایان توجه است، چگونگی فرایند قلمروسازی گفتمانی با بهره گیری از مدل تحلیل گفتمانی است. قلمروسازی گفتمانی، فرایندی است که برمبنای آن افراد، گروه ها یا کشورهای مسلط برای کنترل و مدیریت فضای جغرافیایی در راستای نظم سیاسی و ژئوپلیتیکی مطلوب خود، گفتمان هایی تولید می کنند که در آن، از اعمال قدرت صرف (قدرت سخت) برای کنترل فضا فراتر می روند؛ به طوری که کسانی که بر آن ها اعمال قدرت می شود، متوجه چنین فرایندی نمی شوند (قدرت نرم). مقالة حاضر با استفاده از عناصر سه گانة «فضا»، «قدرت» و «هویت» به تبیین چگونگی فرایند شکل گیری قلمروسازی گفتمانی در منطقة جنوب غرب آسیا می پردازد تا دریابد چگونه دانش ژئوپلیتیک انتقادی با استفاده از تحلیل گفتمان، درک و ساخته می شوند. برای تبیین بهتر مفهوم «قلمروسازی گفتمانی» فرایند شکل گیری نقشة سیاسی منطقة جنوب غرب آسیا به عنوان نمونه تحلیل می شود تا درنهایت، نشان داده شود که انگاره های گفتمان غرب چگونه با توجه به نیاز و اهداف نظام سرمایه داری، به قلمروسازی منطقة جنوب غرب آسیا اقدام کرده است.
۳۹.

تبیین جغرافیایی بنیادهای هویت در مقیاس محلی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هویت انسان مکان تبیین جغرافیایی مقیاس محلی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۲۸ تعداد دانلود : ۹۱۰
دو رکن اصلی جغرافیا را انسان و مکان شکل می دهد؛ به گونه ای که برخی جغرافی دانان از جغرافیا با عنوان علم مکان ها یاد می کنند. بحث درباره هر مکان، اغلب در سه مقیاس جغرافیایی، یعنی محلی، ملی و جهانی مطرح می شود؛ زیرا در هر مقیاس، مجموعه متنوعی از پیوندها و شبکه های ارتباطی یا فرایندهای اجتماعی جریان دارند. برخلاف رشته های دیگر علوم انسانی، «هویت» در علم جغرافیا حاصل تعاملات متقابل بین انسان و مکان زندگی اوست. از این رو باید ضمن تبیین جغرافیاییِ این پدیده، مؤلفه های تأثیرگذار بر آن شناسایی شوند. «تبیین جغرافیایی» چیزی نیست جز توضیح و تفسیر درباره «چرایی» یا «چگونگی» ظهور یک پدیده یا رخداد جغرافیایی و نتایج حاصل از آن. این نوشتار در راستای پرداختن به تبیین جغرافیایی بنیادهای هویت در مقیاس محلی، بر این نکته تأکید می ورزد که «چرا» و «چگونه»، «جغرافیا» بر شکل گیری «هویت» در «مقیاس محلی» تأثیر می گذارد. نتایج حاصل از این پژوهش نشان می دهد که نه تنها هویت هر مکان در مقیاس محلی (روستا، محله، شهر و ناحیه جغرافیایی)، به دلیل آنکه از عناصر کالبدی و کارکردی ویژه خود تشکیل شده «منحصربه فرد» است، بلکه «هویت ساکنان» این مکان ها نیز جدا از«هویت مکان» آنها نیست. پژوهش پیش رو از نوع کاربردی است که با بهره گیری از روش پژوهش توصیفی تحلیلی صورت پذیرفته است.
۴۰.

مطالعه تطبیقی قانون اساسی ایران و پاکستان از نظر مبانی حقوق شهروندی و تأثیر آن برحفظ وحدت ملی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ایران قانون اساسی حقوق شهروندی پاکستان وحدت ملی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۰۱ تعداد دانلود : ۶۰۴
افراد هر جامعه یا به گفته ای شهروندان هر حکومت، فارغ از هرگونه تفاوت، دارای حقوقی به نام «حقوق شهروندی» هستند. حقوق شهروندی مجموعه امتیازها و اختیارهایی است که بر عضویت یک فرد در جامعه سیاسی دلالت می کند و تحقق آن مستلزم برخورداری از حق احترام برابر، آزادی، امنیت، آسایش، آگاهی و حق پیشرفت است. از آنجاکه قانون اساسی، شیوه اعمال حاکمیت، شکل حکومت و رژیم سیاسی، اختیارها و عملکرد قوای مربوط به حکومت، حقوق مهم و اساسی مردم و نیز، مشارکت شهروندان در اعمال قدرت را از طریق حق رأی یا گزینش آزادانه نمایندگان معین می کند، عالی ترین قانون هر کشور نیز به شمار می رود که گذشته از آثار حقوقی، آثار فراحقوقی نیز بر شهروندان خود دارد. از این رو، قلمرو مفهومی و کارکردی اصول قانون اساسی، می تواند موجب تدوام، ثبات و بقای یک جامعه سیاسی شده و نقش مهمی در ایجاد وحدت ملی ایفا کند که یکی از مهم ترین اهداف حکومت ها به شمار می رود. مقاله حاضر به روش توصیفی تحلیلی، به شیوه تطبیقی انجام شده است و هدف، پاسخ به این پرسش است که چگونه اصول مربوط به حقوق شهروندی مندرج در قانون اساسی کشورهای ایران و پاکستان، می تواند بر وحدت ملی آنها تأثیر گذارد. نتایج این پژوهش نشان می دهد که متغیر «دین و مذهب» در حقوق شهروندی سه گانه مندرج در قانون اساسی ایران، نقش تعیین کننده ای در حفظ وحدت ملی، به ویژه وحدت دینی دارد؛ درحالی که این متغیر در حقوق شهروندی درج شده در قانون اساسی پاکستان، در کنار اعطای حق آزادی به همگان (اعم از قومی، مذهبی، فرقه ای و حزبی در انجام اعمال و شعائر خود)، موجب شکاف و برخورد میان اقشار گوناگون جامعه شده و به جای وحدت ملی، از قابلیت ایجاد انشقاق ملی برخوردار است.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان