حسین طاهری چادرنشین

حسین طاهری چادرنشین

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۹ مورد از کل ۹ مورد.
۱.

مقایسه پروتئازها ی آنژیوژنیکی مردان فعال و غیر فعال، متعاقب فعالیت ورزشی زیربیشینه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آنژیوژنز متالوپروتئیناز ماتریکس (MMPs) فعالیت ورزشی زیربیشینه

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 741 تعداد دانلود : 943
هدف تحقیق حاضر، مقایسه متالوپروتئینازهای سرمی (MMPs) مردان فعال و غیرفعال در پاسخ به یک وهله فعالیت زیربیشینه بود. بدین منظور 8 مرد فعال (میانگین ± انحراف -معیار: حداکثر اکسیژن مصرفی 6/1±43 ml.kg-1.min-1) و 8 مرد غیر فعال (میانگین ± انحراف معیار: حداکثر اکسیژن مصرفی 4/1±31 ml.kg-1.min-1) فعالیت زیر بیشینه را با 50 درصد max2VO انجام دادند. نمونه های خونی قبل، بلافاصله و 2 ساعت بعد از اجرا گرفته شدند. داده ها با استفاده از اندازه های تکراری و آنوای دوطرفه بررسی شدند. فعالیت زیربیشینه، سطوح 2-MMP سرمی در گروه فعال (119/0 P=) و غیرفعال (175/0 P=) را به-طور معنی داری تغییر نداد، اما موجب افزایش معنی دار 9-MMP سرمی بلافاصله (001/0 P=) و 2 ساعت بعد از فعالیت (000/0 P=) در گروه فعال و بلافاصله (009/0 P=) و 2 ساعت بعد از فعالیت (003/0 P=) در گروه غیر فعال شد. باوجود این، نتایج نشان داد که تفاوتی معنی دار بین 2-MMP (711/0 P=) و 9-MMP سرمی (423/0 P=) بین دو گروه فعال و غیرفعال در هیچ یک از مراحل زمانی وجود ندارد. به طور کلی به نظر می رسد که پاسخ متالوپروتئینازهای آنژیوژنیکی به یک وهله فعالیت زیربیشینه در مردان فعال و غیرفعال مشابه باشد.
۲.

تأثیر مکمل دهی ویتامین E بر پاسخ فاکتور آنژیوژنیکی به فعالیت وامانده ساز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فعالیت وامانده ساز آنژیوژنز VEGF سرمی آنتی اکسیدان ویتامین آلفا دی توکوفریل استات

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 307 تعداد دانلود : 425
هدف از این تحقیق بررسی تأثیر مکمل دهی ویتامین E بر پاسخ فاکتور آنژیوژنیکی (سطوح VEGF سرم) به فعالیت وامانده ساز و بررسی ارتباط مکمل دهی ویتامین E با VEGF سرمی در مردان فعال است. بدین منظور، 30 مرد فعال (میانگین ± انحراف معیار: حداکثر اکسیژن مصرفی 54/2 ± 19/40 میلی لیتر بر کیلوگرم در دقیقه) انتخاب و براساس max2VO به دو گروه مکمل (400 واحد بین المللی ویتامین E به طور روزانه) و دارونما (4/0 گرم آمیلیوم به طور روزانه) تقسیم شدند. پس از 14 روز مکمل دهی، آزمودنی های هر دو گروه فعالیت وامانده ساز (20 دقیقه فعالیت با 50 درصد max2VO و سپس40 دقیقه بعدی با 65 درصد max2VO و 5 دقیقه پایانی با حداکثر تلاش تا حد واماندگی) انجام دادند. نمونه های خونی قبل از دوره مکمل دهی، قبل، بلافاصله و دو ساعت بعد اجرای وامانده ساز گرفته شدند. از آزمون های تحلیل واریانس و همبستگی پیرسون برای تحلیل داده ها استفاده شد. بر اساس نتایج، دو هفته مکمل دهی ویتامین E باعث افزایش معنی دار سطوح سرمی ویتامین E گروه مکمل نسبت به گروه دارونما شد (006/0P=). همچنین، فعالیت وامانده ساز موجب افزایش معنی دار VEGF سرمی بعد از اجرا در گروه مکمل (001/0P=) و دارونما (000/0P=) شد. با وجود این، بین سطوح VEGF سرمی در دو گروه مکمل و دارونما در هیچ یک از وهله های زمانی تفاوت معنی داری مشاهده نشد (865/0P=). همچنین، بین سطوح ویتامین E و میزان VEGF سرم پایه ارتباط معنی داری وجود نداشت (221/0P=). در نهایت، به نظر نمی رسد مکمل دهی ویتامین E با دوز 400 واحد به مدت 14 روز تأثیر معنی داری بر سطوح VEGF سرمی استراحتی و VEGF ناشی از فعالیت وامانده ساز داشته باشد.
۳.

پاسخ فاکتور رشدی آندوتلیال عروقی به فعالیت زیربیشینه وامانده ساز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: حداکثر اکسیژن مصرفی فعالیت زیربیشینه وامانده ساز آنژیوژنز VEGF سرمی مویرگ عضله اسکلتی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 429 تعداد دانلود : 650
هدف از تحقیق حاضر، بررسی پاسخ فاکتور رشدی آندوتلیال عروقی (VEGF) به یک وهله فعالیت زیربیشینه وامانده ساز و رابطه آن با VO2max در وهله های زمانی مختلف بود. به این منظور، 12 مرد فعال (میانگین 24 سال) به صورت داوطلبانه انتخاب و فعالیت زیربیشینه وامانده ساز را انجام دادند. نمونه های خونی قبل، بلافاصله و دو ساعت بعد از اجرا گرفته شد. از آزمون تحلیل واریانس و همبستگی پیرسون برای آنالیز داده ها استفاده شد. فعالیت موجب افزایش معنی دار VEGF سرمی بلافاصله (0001/0p=) و دو ساعت بعد از اجرا (0001/0p=) شد. از طرفی، همبستگی معنی د اری بین VO2max وVEGF قبل از اجرا وجود نداشت (352/0p=)، ولی بلافاصله (006/0p=) و دو ساعت بعد از اجرا (026/0p=) همبستگی معنی داری مشاهده شد. براساس یافته های این تحقیق، انجام یک وهله فعالیت زیربیشینه وامانده ساز می تواند محرکی برای افزایش فاکتور آنژیوژنیکی VEGF باشد و هرچه آزمودنی توان هوازی بیشتری داشته باشد، احتمالاً آنژیوژنز بیشتری را تجربه می کند.
۴.

اثر تمرینات مقاومتی همراه با مکمل دهی ژل رویال بر بیان ژن عامل رشد عصب و گیرنده تیروزین کیناز A در بافت هیپوکامپ موش های صحرایی نر آلزایمری شده(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 698 تعداد دانلود : 411
زمینه و هدف : اگرچه تمرینات ورزشی و آنتی اکسیدان ها سلامت مغز را بهبود می بخشند، اثر تعاملی تمرین مقاومتی و ژل رویال به خوبی مشخص نشده است. لذا هدف از مطالعه حاضر، بررسی اثر تمرینات مقاومتی با مکمل دهی ژل رویال بر بیان ژن عامل رشد عصب (NGF) و گیرنده تیروزین کیناز A (TrkA) در بافت هیپوکامپ موش های صحرایی نر آلزایمری شده بود. روش تحقیق : در این مطالعه تجربی، به 42 سر موش صحرایی نر نژاد اسپراگ داولی، تری متیل تین (8 میلی گرم/کیلوگرم وزن بدن) تزریق شد. سپس موش ها به صورت تصادفی و به طور مساوی به 7 گروه شامل گروه کنترل، تمرین مقاومتی، تمرین مقاومتی+مصرف ژل رویال با دوز 100 میلی گرم/کیلوگرم، تمرین مقاومتی+مصرف ژل رویال با دوز 200  میلی گرم/کیلوگرم، مصرف ژل رویال با دوز 100 میلی گرم/کیلوگرم، مصرف ژل رویال با دوز  200 میلی گرم/کیلوگرم، و گروه شم تقسیم شدند. پروتکل تمرین مقاومتی به مدت 8 هفته، سه جلسه در هفته با شدت 30 تا 100 درصد وزن بدن موش ها انجام شد. بررسی بیان ژن ها با استفاده از روش Real-time PCR انجام شد و تمام پرایمرها توسط نرم افزار Allele IDv7.8 طراحی گردیدند. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها، از روش تحلیل واریانس دو -راهه و آزمون تعقیبی بونفرونی در سطح معنی داری 05/0>p  استفاده شد. یافته ها : پروتکل تمرین مقاومتی موجب افزایش بیان NGF گردید (001/0=p). مصرف ژل رویال (با دوز 100 و 200 میلی گرم/کیلوگرم)، تمرین مقاومتی+مصرف ژل رویال (با دوز 100 و 200 میلی گرم/کیلوگرم) موجب افزایش معنی دار بیان NGF و گیرنده TrkA شد (001/0=p). از طرف دیگر، اثر مکمل ژل رویال بر بیان NGF و گیرنده TrkA وابسته به دوز مصرفی بود؛ به گونه ای که اثر دوز  200 نسبت به دوز 100 میلی گرم/کیلوگرم؛ به طور معنی داری بیشتر بود (001/0=p). نتیجه گیری : هر دو مداخله تمرین مقاومتی و مصرف ژل رویال، به تنهایی و در ترکیب با همدیگر، موجب افزایش بیان نوروتروفین ها در هیپوکامپ موش های صحرایی مبتلا به آلزایمر می گردد؛ اما مصرف ژل رویال با دوز بالاتر، بهبودی بیشتری ایجاد می کند. 
۵.

اثر تعاملی مصرف ویتامین E همراه با تمرینات ورزشی تداومی و تناوبی بر محتوای مغزی عامل رشد اندوتلیال عروقی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین تناوبی تمرین تداومی ویتامین E سوکسینات عامل رشدی اندوتلیال عروقی پراکسید هیدروژن

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 119 تعداد دانلود : 914
زمینه و هدف: پراکسید هیدروژن (2O2H) باعث بیان عامل رشد اندوتلیال عروقی (VEGF) می شود، این در حالی است که این دو عامل خود تحت تاثیر تمرینات ورزشی و ویتامین E قرار می گیرند. هدف مطالعه حاضر بررسی اثر مصرف ویتامین E سوکسینات و تمرینات تداومی و تناوبی برVEGF و 2O2H مغز موش های صحرایی بود. روش تحقیق: 56 سر موش صحرایی آلبینو ویستار (12 هفته سن، 250 تا 300 گرم وزن) به طور تصادفی در 7 گروه کنترل (C)، حامل (V)، مکمل (S)، تمرین تداومی (CT)، تمرین تداومی + مصرف مکمل (CT+S)، تمرین تناوبی (IT) و تمرین تناوبی + مصرف مکمل (IT+S) تقسیم شدند. مغز موش ها متعاقب 6 هفته تمرین تداومی (80 درصد max2VO) و تناوبی (95 تا 100 درصد max2VO) توام با مصرف ویتامین E (60 میلی گرم/کیلوگرم وزن بدن/روز) برداشته شد. محتوای VEGF به روش ساندویچ الایزا و 2O2H به روش رنگ سنجی اندازه گیری شدند. از آزمون تحلیل واریانس یک طرفه و آزمون تعقیبی بونفرونی برای استخراج نتایج در سطح 0/05>p استفاده شد. یافته ها: سطوح 2O2H (به ترتیب با 0/01=p و 0/001=p) وVEGF (به ترتیب با 0/007=p و 0/001=p) مغز به طور معنی داری در هر دو گروه CT و IT نسبت به گروه C افزایش یافت؛ به گون ه ای که افزایش 2O2H وVEGF در گروه IT نسبت به CT بیشتر بود (0/02=p برای هر دو عامل 2O2H وVEGF). با وجود این، مکمل دهی ویتامین E تاثیری بر 2O2H (به ترتیب با 0/59=p= 0/99 ،p و 0/51=p) و VEGF (به ترتیب با 0/99=p= 0/99 ،p و 0/67=p) مغز سه گروه S،CT+S وIT+S نداشت. به علاوه، همبستگی معنی داری بین 2O2H و VEGF مغز دیده شد (0/001=p= 0/73 ،r). نتیجه گیری: اجرای تمرینات ورزشی تناوبی با حداکثر شدت نسبت به اجرای تداومی، موجب افزایش بیشتری در عوامل درگیر در رگ زایی می شود و مکمل دهی ویتامین E سوکسینات تاثیری بر این سازگاری های ندارد.
۶.

تاثیر فعالیت مقاومتی حاد بر سطوح سرمی برخی شاخص های التهابی و آسیب عضلانی در زنان غیر فعال(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 436 تعداد دانلود : 365
زمینه و هدف: مطالعات نتایج متناقضی را پیرامون اثر حاد تمرین ورزشی بر شاخص های التهابی، آسیب اکسایشی و آسیب عضلانی مطرح ساخته اند. از این رو، هدف مطالعه حاضر بررسی اثر حاد فعالیت مقاومتی شدید بر سطوح سرمی عامل نکروز دهنده تومور آلفا ( TNF- α ) به عنوان شاخص التهابی، مالون دی آلدهید ( MDA ) به عنوان شاخص فشار اکسایشی، و لاکتات دهیدروژناز ( LDH ) و کراتین کیناز ( CK ) به عنوان دو شاخص آسیب عضلانی بود. روش تحقیق: بدین منظور 20 زن سالم غیرفعال (میانگین سن 1/56 ± 21/55 سال و شاخص توده بدنی 3/26 ± 21/68 کیلوگرم بر متر مربع) به طور تصادفی به دو گروه فعالیت مقاومتی شدید و کنترل تقسیم شدند. آزمودنی ها فعالیت مقاومتی حاد را با شدت 85 درصد یک تکرار بیشینه در 8 ایستگاه (پرس سینه، پرس پا، قایقی نشسته، پرس بالای سر، باز کردن   زانو، باز کردن بازو، خم کردن بازو و بلند کردن پاشنه) در 3 نوبت انجام دادند. قبل و بلافاصله بعد از فعالیت مقاومتی، نمونه های خونی جمع آوری شدند. با استفاده از کیت های تجاری متغیرهای MDA و TNF- α به روش الایزا اندازه گیری شدند و سطوح LDH و   CK به روش فتومتریک مورد سنجش قرار گرفتند. از آزمون t وابسته و مستقل به ترتیب برای مقایسه درون گروهی و بین گروهی متغیرهای وابسته در سطح (0/05 > p ) استفاده شد. یافته ها: یک جلسه فعالیت مقاومتی شدید موجب افزایش معنی دار (0/001= p ) سطوح سرمی TNF- α   و MDA شد. همچنین، سطوح سرمی شاخص های آسیب عضلانی LDH ( p =0/03 ) و CK ( p =0/001 ) متعاقب فعالیت مقاومتی حاد به طور معنی داری افزایش یافت. نتیجه گیری: یک جلسه فعالیت مقاومتی شدید با آسیب اکسایشی و عضلانی در زنان غیرفعال همراه است و اتخاذ تدابیر تمرینی و تغذیه ای هنگام اجرای این نوع تمرینات، ضروری به نظر می رسد.
۷.

اثر شدت تمرین مقاومتی بر سطوح سرمی آیریزین و نیمرخ لیپیدی زنان سالمند غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 136 تعداد دانلود : 715
زمینه و هدف : عضلات اسکلتی به عنوان یکی از جایگاه های تولید کننده آیریزین می توانند بر متابولیسم چربی و هزینه انرژی تاثیر گذار باشند. هدف از مطالعه حاضر بررسی اثر شدت تمرین مقاومتی بر سطوح سرمی آیریزین و نیمرخ لیپیدی در زنان سالمند غیرفعال بود. روش تحقیق: در مطالعه حاضر 28زن سالمند غیرفعال به طور تصادفی در سه گروه کنترل، تمرین مقاومتی با شدت بالا (80 درصد یک تکرار بیشینه) و تمرین مقاومتی با شدت پایین (40 درصد یک تکرار بیشینه) تقسیم شدند. تمرینات مقاومتی 3 جلسه در هفته در طول 8 هفته به اجرا در آمدند. قبل و بعد از مداخله، نمونه های خونی پس از 12 ساعت ناشتایی جهت اندازه گیری سطوح سرمی آیریزین و نیمرخ لیپیدی گرفته شد. متغیرهای وابسته به روش ساندویچ الایزا و فتومتریک اندازه گیری شدند. برای تحلیل داده ها از آزمون های آماری تحلیل کواریانس در سطح معنی داری 05/0>p استفاده گردید. یافته ها: نتایج نشان داد که سطوح سرمی آیریزین در هر دو گروه تمرین مقاومتی با شدت بالا (02/0=p) و پایین (02/0=p) نسبت به گروه کنترل به طور معنی داری بالا رفت. از طرف دیگر، درصد چربی بدن (به ترتیب با 002/0=p و 001/0=p) و سطوح سرمی کلسترول تام (به ترتیب با 01/0=p و 03/0=p) پس از تمرین مقاومتی با شدت بالا و پایین، نسبت به گروه کنترل، به طور معنی داری پایین آمد. نتیجه گیری: به طور کلی اجرای هر دو نوع تمرین مقاومتی با شدت بالا و پایین، به دلیل تاثیر مثبت بر بهبود سطوح سرمی آیریزین، درصد چربی و نیمرخ لیپیدی؛ برای زنان سالمند مفید هستند.
۸.

تأثیر یک جلسه فعالیت ورزشی تداومی روی نوارگردان بر میزان پروتئین شوک گرمایی 72 و ظرفیت آنتی اکسیدانی تام پلاسمای موش های دیابتی شده توسط استرپتوزوتوسین(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : 190 تعداد دانلود : 982
زمینه و هدف : پروتئین شوک گرمایی 72( HSP72)  و ظرفیت آنتی اکسیدانی تام  (TAC) دو شاخص مهم در دفاع درونی بدن می باشند. هدف از تحقیق حاضر بررسی تأثیر یک جلسه فعالیت ورزشی تداومی روی نوارگردان بر میزان HSP72 و TAC پلاسمای موش های دیابتی شده توسط استرپتوزوتوسین بود. روش تحقیق : بدین منظور 40 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار به وزن 165±1 گرم و سن 6 تا8  هفته، به طور تصادفی در 4 گروه (هر گروه 10 سر)، کنترل دیابت، و 3 گروه دیابتی+تمرین حاد استقامتی (گروه های 1، 2 و 3 که به ترتیب 30 دقیقه، 4 ساعت و 24 ساعت پس از ورزش کشته شدند)، تقسیم شدند. موش های صحرایی با تزریق استروپتوزوتوسین محلول در بافر سیترات 1/ 0 مول (PH = 5/4) به صورت درون صفاقی، دیابتی شدند. پروتکل تمرینی با سرعت 10 متر در دقیقه آغاز شد و به تدریج به 18 متر در دقیقه رسید. مدت دویدن تقریبا 60 دقیقه بود. برای تعیین سطوح HSP72 و TAC به ترتیب از روش الایزا و رنگ سنجی استفاده شد. یافته ها : به دنبال اجرای یک جلسه فعالیت در موش های دیابتی، میزان HSP72 پلاسمای تمام گروه ها افزایش یافت. افزایش HSP72 در گروه 30 دقیقه پس از فعالیت، نسبت به گروه کنترل، غیر معنادار بود؛ اما سطوح این شاخص در گروه 2) 4ساعت( نسبت به گروه کنترل(p=0/03) و در گروه 3(24ساعت) نسبت به گروه کنترل و گروه 30 دقیقه، افزایش معناداری را نشان داد (به ترتیب P=0/001 و P=0/005 ) افزایش ظرفیت آنتی اکسیدانی تام  (TAC)  فقط در گروه 3 نسبت به گروه کنترل معنی دار بود .(P=0/03) نتیجه گیری : نتایج به دست آمده نشان دهنده اثرات مفید یک جلسه فعالیت استقامتی حاد بر سطوح HSP72 و ظرفیت آنتی اکسیدانی تام در بیماری دیابت می باشد. با توجه به این، احتمالا می توان فعالیت استقامتی حاد را به عنوان یک توصیه درمانی در مقابله با عوارض این بیماری به کار برد.
۹.

تاثیر هشت هفته تمرین ترکیبی همراه با مصرف ویتامین E بر مولکول های چسبان نوع یک و نیمرخ لیپیدی سرم مردان دارای اضافه وزن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرینات ورزشی ویتامین E مولکول چسبان سلولی نوع 1 نیمرخ لیپیدی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 922 تعداد دانلود : 677
زمینه و هدف : مولکول های چسبان سلولی نوع یک و نیمرخ لیپیدی به عنوان عوامل اصلی در بروز آترواسکلروز و بیماری های التهابی می باشند. بنابراین، هدف مطالعه حاضر بررسی اثر هشت هفته تمرین ترکیبی (مقاومتی- هوازی) همراه مصرف مکمل ویتامین E بر سطوح سرمی مولکول های چسبان سلولی نوع یک (ICAM-1) و نیمرخ لیپیدی در مردان غیر فعال دارای اضافه وزن بود. روش تحقیق : بدین منظور 32 مرد سالم غیر فعال و دارای اضافه وزن (نمایه توده بدن، 0/91 ± 26/69 کیلوگرم بر متر مربع) در مطالعه نیمه تجربی حاضر شرکت کردند و به طور تصادفی در چهار گروه برابر از نظر تعداد (هشت نفر) شامل گروه های کنترل، مکمل، تمرین + دارونما  و تمرین + مکمل تقسیم شدند. شرکت کنندگان 400 واحد بین المللی ویتامین E را روزانه در مدت هشت هفته مصرف کردند. تمرینات ترکیبی (مقاومتی هوازی) به مدت هشت هفته با تکرار سه جلسه در هفته به اجرا درآمد. نمونه های خونی در حالت ناشتا قبل و بعد از دوره مداخله گرفته شد. از آزمون تحلیل کوواریانس در سطح معنی داری 05/0>p برای ارزیابی داده ها استفاده شد. یافته ها : هیچ گونه تغییر درون گروهی معنی داری در سطوح سرمی ICAM-1، لیپوپروتئین کلسترول با چگالی پایین (LDL-C) و تری گلیسرید (TG) مشاهده نشد (0/05<p). با وجود این، لیپوپروتئین کلسترول با چگالی بالا (HDL-C) در گروه تمرین + مکمل افزایش معنی داری پیدا کرد (0/05>p). تفاوت بین گروهی معنی داری در سطوح سرمی ICAM-1 و نیمرخ لیپیدی بعد از مداخله مشاهده نشد (0/05<p). نتیجه گیری : نتایج مطالعه حاضر مبین این است که تمرین ترکیبی توام با مصرف ویتامین E اثری بر سطوح سرمی ICAM-1 ندارد، ولی باعث بهبود آمادگی هوازی مردان غیرفعال دارای اضافه وزن می شود. 

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان