واکاوی لطیفه های تبادل شده ی دانش آموزان دختر مقطع راهنمایی از حیث همسویی با اهداف پرورشی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شوخ طبعی از جمله ی نیازهای نوجوانان است که بروز آن در قالب هایی مختلف و از جمله بیان لطیفه تجلی می یابد. دانش آموزان با شنیدن هر لطیفه، تجاربی را در قالب برنامه درسی پنهان کسب می نمایند که عواطف و هیجانات آنها را تحت تاثیر قرار می دهد. در این مطالعه که با روش تحلیل محتوا انجام شده است، از هزار وهفتصد و سیزده دانش آموز دختر مقطع راهنمایی تحصیلی که در سال تحصیلی 89-1388 در شش مدرسه شهر مشهد به تحصیل اشتغال داشتند، خواسته شد تا سه مورد از آخرین لطیفه هایی را که از دیگر دانش آموزان مدرسه شنیده اند، مکتوب و تحویل پژوهشگران نمایند. بر این اساس، پنج هزار و یکصد و شصت و دو لطیفه بر اساس کد گذاری به شیوه ی قیاسی و استقرایی مورد تحلیل قرار گرفت. مقوله های کدگذاری در شیوه ی قیاسی مستخرج از اهداف مصوب آموزش و پرورش برای دوره ی راهنمایی تحصیلی بود که در قالب چهار مقوله ی اعتقادی، اخلاقی، اجتماعی و سیاسی، همسویی و یا عدم همسویی لطیفه ها با اهداف بررسی شد. مقوله های کدگذاری به شیوه ی استقرایی نیز پس از مطالعه ی مقدماتی بیش از نیمی از لطیفه ها توسط پژوهشگران کشف شد. همچنین در جهت تعیین ثبات و اعتبار بخشی به یافته ها، از کد گذار دوم برای ده درصد موارد استفاده شد که میزان توافق برابر با 83/0 مشاهده شد. یافته ها نشان دهنده ی عدم همسویی تمامی لطیفه ها با اهداف تعریف شده ی نظام آموزشی است. در نظر گرفتن نیاز نوجوانان به شادی و عدم فضای مناسب در نظام رسمی آموزش و پرورش برای پاسخدهی به نشاط آنان ایجاب می نماید که برنامه ریزان درسی با بازنگری در برنامه های درسی مدرسه، نسبت به تلطیف فضای عاطفی و هیجانی مبادرت نمایند. همچنین ضرورت دارد تا مولفین کتاب های درسی با بازنگری در محتوا، این کمبود را به مثابه برنامه درسی مغفول قلمداد نموده و حکایت ها و لطیفه هایی شاد و نشاط آور را به کتاب های درسی وارد نمایند.