محمدرضا جلالی

محمدرضا جلالی

مدرک تحصیلی: استادیار روان شناسی، عضو هیأت علمی دانشگاه بین المللی امام خمینی قزوین

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۳۸ مورد از کل ۳۸ مورد.
۲۵.

تبیین روان شناختی ناپایداری سلطان محمد و شکست ایرانیان در رویداد حمله چنگیز و مغولان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلید واژه ها: ترس سلطان محمد مغولان درماندگی اکتسابی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 563 تعداد دانلود : 401
در مقاله پیش رو نویسندگان بی نفی دیگر علل شکست ایرانیان در برابر حمله مغول، بر عوامل روان شناختی پای فشرده اند. اعتقاد ما بر آن است که سلطان محمد و به تبع او ایرانیان به درماندگی اکتسابی دچار آمده بودند. از این رو ابتدا و به تفصیل روند روز افزون قدرت سلطان محمد احصا شده تا تمهیدی برای انتقال مفهوم روان شناختی زمینه ساز عدم مقابله و قبول شکست تدارک آید. در این جهت به تسخیر مناطقی چون بلخ و هرات و غزنه و مازندران و کرمان و سیستان و سمرقند و بخارا و تضعیف دشمنان دیرینی چون گورخانیان و قراختاییان و غوریان اشاره شده به جایی که مصمم گشت خلیفه الناصر الدین اله را به تایید اقتدار خویش به تمکین وادارد و به بغداد لشکر کشید. برخی همچون جوینی به مذهب خرافه باوران مقابله فعال او با خلیفه را که رفتار معمول سلاطین پر قدرت است و تا به آخر ادامه داشت سرآغاز ادبار و پریشان حالی او دانسته اند. اما درست تر آن است که سلطان در پاسخ به اندیشه های سنجیده سلاطین قراختایی و نایمانی – گورخان و کوچلوک خان – درایت کامل به خرج نداد و با اغوا شدن به روند تصاعدی قدرتش، عملا تمهیدات نظامی زمینه ای برای تهاجم به ایران را از سوی مغولان فراهم ساخت. در روند تسلیم محض سلطان در برابر چنگیز و مغول پذیرفتنی است که عواملی همچون تسلط و غلبه ترکان خاتون بر شخصیت فرزند، خرافه گری و مخالف خوانی متعصبان در اعتراض به حمله بغداد و مرکز خلافت، تقلیل مشروعیت مذهبی، نارضایتی مردمان مناطق از او و کارگزاران او، تبعات سوء نفی بلد و مجازات روحانیون ذی نفوذ، بخشی از علل شکست را تبیین می کنند، اما هر یک و مجموعه آنها عوامل متداول حکومت های شاهی در ایرانند، آنچه بر سر سلطان و ایران و ایرانیان در حمله مغول آمد چیز دیگری است. مستندات تاریخی شواهدی متقن در روند درماندگی رفتاری سلطان نشان می دهند. حتی تا عمل محرک و نابخردانه غایرخان که سلطان از ان حمایت پنهان و آشکار می کرد خللی در عزم سلطان مشاهده نمی شود. اما یکباره بعد مواجهه اولیه وی با پسر چنگیز و درونی کردن هیبت رزمندگی مغولان، اعتماد به نفس از سراسر وجود سلطان رخت بر می بندد و جسارت هر گونه کنش موثری را از او باز می ستاند. بعد از این سلطان نه تنها به تلقینِ نفس، از خویش سلب جرات می کرد، بلکه سرکردگان و لشکریان را نیز از عواقب خطرناک مقاومت می هراسانید. زار و حقیر و درمانده از جایی به جایی دیگر می گریخت و از رقم خوردن تقدیر الهی در روی آوری اقبال به مغولان و ادبار به ایرانیان می گفت. گریز و اجتناب او از پیش روی مغولان، جرات مغولان را تقویت می کرد و ترس فعلیت یافته در او را به ایرانیان تسری می داد. سرانجام این ترسندگی شدید درماندگی اکتسابی که هر گونه رفتاری را بی ثمر در کسب نتیجه دلخواه می سازد و ترکیب آن با تقدیرگرایی که سلطان و خواص و عوام مشترکا ترویجش می کردند آن شکست شوم و ناگواری بود که ابن اثیر بر آن است که تا پایان تاریخ نظیرش را هیچ مردمی نخواهند دید.
۲۷.

رفتارشناسی سیاسی مناسبات محمدشاه و حاج میرزا آقاسی در صحنه سیاست ایران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

نویسنده:

کلید واژه ها: محمدشاه حاج میرزا آقاسی قائم مقام

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 501 تعداد دانلود : 223
تمایلات صوفیانه محمدشاه قاجار در میان شاهان قاجاری، بسیار اختصاصی است. بیشتر شاهان این سلسله به تعصباتی مذهبی مانوس بوده اند. با این حال به اقتضای ساخت خودکامه قدرت به ویژه تا پایان سلطنت ناصرالدین شاه، استبداد رای و مطلق العنانی ویژگی مشترک رفتار سیاسی تمامشان بوده است. به همین دلیل محمدشاه در همان اوان سلطنتش یکی از شایسته ترین وزرای دوره قاجاری یعنی قائم مقام را به قتل رسانید. کاری که قبل از او فتحعلی شاه در خصوص اعتمادالدوله انجام داده بود و بعد از او ناصرالدین شاه در مورد امیرکبیر صورت داد؛ و به این ترتیب سنتی در وزیرکشی بنیان نهادند که ناصالح ترین وزیر مقتدر این دوره یعنی میرزاآقاخان نوری مستظهر به انگلیس، ضمانت ستاند که در صورت خبط و خیانت و عزل به هلاکت نرسد. در عین حال منش درویشی محمدشاه موجب شد صدارت 12 ساله باقی سلطنتش را به حاج میرزا آقاسی مطلوب و مراد و پیرش بسپارد، تا نه خود و نه دیگری جرات مخالفت با وی را نیابند. حاجی میرزا آقاسی برخلاف قائم مقام که از توان عظیمی در اداره کشور برخوردار بود، اصلاً بسندگی در کار مُلک داری نداشت. از این رو ایران از رهگذر این دو اقدام – عزل و قتل قائم مقام و نصب و تثبیت حاج میرزا آقاسی – به سرعت و شدت بیشتری در سراشیبی آغاز شده شاه پیشین حرکت کرد و واپس رفت. اما شخصیت حاج میرزا آقاسی یکسره بر خطا نیست و قضاوت درباره او به شفافیت بعضی وزرای دیگر نیست، چنان که قضاوت در خصوص محمدشاه به صراحت برخی شاهان دیگر قاجاری نیست. اینان بعضاً از سوی اهل فن به خصوص آنان که بر منش و مشرب فردی و مسلکی معطوفند، مورد مدافعه نیز قرار گرفته اند. در این نوشتار بر پایه شواهد، جُستاری در این زمینه در قالب مناسبات عمیق و پایداری که این دو با هم داشته اند و در پرتو و شعاع آن، ملک و ملت نادیده انگاشته می شده ، انجام پذیرفته است.
۲۹.

ناصرالدین شاه و امیرکبیر (تحلیل روان شناختی یک ارتباط)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلید واژه ها: امیرکبیر ناصرالدین شاه ارتباط شاه و وزیر

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تاریخ ایران اسلامی
  2. حوزه‌های تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی قاجار
  3. حوزه‌های تخصصی تاریخ ایران اسلامی حکومت های ایرانی- اسلامی قاجار سیاسی
تعداد بازدید : 911 تعداد دانلود : 744
ناصرالدین شاه تقریباً در سنین نوجوانی به سلطنت رسید، این زمینه به علاوه عوامل دیگری نظیر محرومیت های عاطفی و تربیتی از جانب پدر، و کمرویی و گوشه گیری در کودکی و نوجوانی، در وی زمینه ای سرشتی و اکتسابی در استعداد وابستگی به مرجعی مقتدر و پدرگونه آفریده بود. میرزاتقی خان این چنین فردی بود، او در جای پدر همه کمبودها را برای شاه جوان پر کرد و به وی همه آموزش های لازم را برای تمرین و ممارست در استقلال رای و رفتار، آموخت و تلقین کرد. امیر در این راه، پیشرفت در القائات ملی و اصلاحی خود را دنبال می کرد، اما خواسته یا ناخواسته خود و ایران را در دام دست پرورده آموزش های خویش انداخت، برکنار شد و سپس به قتل رسید؛ و ده ها سال بعد خود، شاهی مستقل از عواملِ قدرت درباری داخلی، و البته مستبد و ترسنده و ملاحظه کار نسبت به سیاست خارجی بر جای گذارد. تحلیل روان شناختی فراشد تکوینی ارتباط شاه و امیر که حاکی از نیاز متقابل در پیشبرد خواسته ها نیز هست، و جدای از روابط سلطنت و صدارت، روابط عاطفی و تربیتی فرزند ـ پدری و روابط آموزشی شاگرد ـ معلمی را هم در برمی گیرد، مدار بررسی اجمالی این مقاله است.
۳۵.

معراج السعاده در آئینه تاریخ و فلسفه تعلیم و تربیت

۳۶.

مقومات دموکراسی

نویسنده:
حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 535
آزادى و دموکراسىِ ایجابى بر پایه سه مقوله تفرد، تکثر و تحمل بنا مى‏شود و مؤلفه‏هاى انتخابات دموکراتیک را مى‏توان انتخاب‏گرى و انتخاب‏پذیرى، انتقادگرى و انتقادپذیرى، رقابت‏گرى و رقابت‏پذیرى و پاسخ‏دهى و مسؤولیت‏پذیرى بر شمرد. دموکراسى ایجابى در شرایط سیاسىِ تنگ و انحصارطلبانه ایران قابل تحقق نیست و حضور گسترده مردم و جوانان در انتخابات اخیر نشان‏دهنده رأى منفى مردم به رفتار و الگوهاى سیاسى حاکمان است.
۳۸.

پژوهشی در مفهوم جرأت ورزی و روشها و رویکردهای درمانی آن

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان