مجید ضرغام حاجبی

مجید ضرغام حاجبی

مدرک تحصیلی: استادیار گروه روان شناسی بالینی، دانشگاه آزاد اسلامی، واحد قم

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۶۶ مورد از کل ۶۶ مورد.
۶۱.

پیش بینی طرحواره ناسازگار خود انضباطی ناکافی بر اساس انگیزه پیشرفت، معنای زندگی و دشواری تنظیم هیجانی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: طرحواره های ناسازگار اولیه خود انضباطی ناکافی انگیزه پیشرفت معنای زندگی تنظیم هیجان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۱۱ تعداد دانلود : ۱۱۴
هدف این پژوهش، پیش بینی طرحواره ناسازگار خودانضباطی ناکافی بر اساس انگیزه پیشرفت، معنای زندگی و دشواری تنظیم هیجانی در دانشجویان بود. روش پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری شامل دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی واحد قم بود که نمونه ای متشکل از 368 نفر از آن ها به روش خوشه ای تصادفی انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسشنامه های طرحواره یانگ و همکاران، انگیزه پیشرفت هرمنس، معنای زندگی استیگر و همکاران، و دشواری تنظیم هیجانی گراتز و رومر جمع آوری شد و با روش رگرسیون چندگانه و ضریب همبستگی پیرسون تجزیه و تحلیل شد. یافته ها رابطه منفی و معنی داری بین انگیزه پیشرفت و دو زیر مقیاس وجود معنا و جستجو برای یافتن معنا در زندگی با طرحواره ناسازگار خودانضباطی ناکافی را نشان دادند (p <0.05). همچنین زیرمقیاس های عدم پذیرش پاسخ های هیجانی، دشواری در انجام رفتار هدفمند، دشواری در کنترل تکانه، فقدان آگاهی هیجانی و دسترسی محدود به راهبردهای تنظیم هیجانی، رابطه مثبت و معنی داری با طرحواره خودانضباطی ناکافی دارند (p <0.05). یافته ها به طور کلی بیانگر آن است که وجود انگیزه ضعیف پیشرفت، نبود معنای شایسته در زندگی و دشواری داشتن در تنظیم هیجانات می تواند باعث تداوم طرحواره ناسازگار خودانضباطی ناکافی در افراد گردد.
۶۲.

مدل درگیری تحصیلی بر اساس سرمایه روان شناختی با میانجی گری خودتعیین گری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: خودتعیین گری دانش آموزان درگیری تحصیلی سرمایه روان شناختی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۸ تعداد دانلود : ۸۷
هدف پژوهش حاضر بررسی مدل درگیری تحصیلی بر اساس سرمایه روان شناختی با میانجی گری خودتعیین گری بود. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر روش توصیفی از نوع همبستگی می باشد. جامعه مورد مطالعه پژوهش را کلیه دانش آموزان دختر پایه دوازدهم استان تهران در سال تحصیلی 99-1398 تشکیل می دهند. نمونه پژوهش 305 نفر از دانش آموزان دختر پایه دوازدهم شهرستان رباط کریم و پرند بود که به روش نمونه گیری چند مرحله ای انتخاب شدند. دانش آموزان به پرسشنامه های درگیری تحصیلی (ریو، 2013)، سرمایه روان شناختی  و خودتعیین گری پاسخ دادند. پس از جمع آوری داده ها، تحلیل داده ها با نرم افزار Spss-24 و Amos-21  و با روش آماری ضریب همبستگی پیرسون و معادلات ساختاری انجام گرفت. نتایج نشان داد که نقش میانجی گر خودتعیین گری در ارتباط بین سرمایه روان شناختی با درگیری تحصیلی، مثبت و معنادار است و الگوی پیشنهادی 33 درصد از واریانس درگیری تحصیلی دانش آموزان را تبیین می کند. بر پایه یافته های پژوهش مشخص شد تأثیر سرمایه روان شناختی بیش از آن که مستقیم باشد غیرمستقیم و از طریق خودتعیین گری است. در نتیجه با افزایش سرمایه روان شناختی، خودتعیین گری و درگیری تحصیلی دانش آموزان افزایش می یابد.
۶۳.

رابطه هوش هیجانی و تاب آوری با راهبردهای حل مسأله دانشجویان مقطع کارشناسی رشته های امداد و نجات و امداد سوانح هلال احمر استان تهران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

تعداد بازدید : ۹۶ تعداد دانلود : ۱۱۴
مقدمه: حل مسأله از ویژگی هایی است که هر فرد در زندگی فردی و شغلی با آن رو به رو می شود. از حوزه هایی که افراد شاغل در آن با مسائل پیچیده ای دست به گریبان بوده و اشتغال در آنها نیازمند راهبردهای حل مسأله مناسب است حوزه مدیریت بحران و امدادونجات و به تبع آن رشته های تحصیلی مرتبط از قبیل امدادونجات و امدادسوانح است. هدف از تحقیق حاضر بررسی رابطه هوش هیجانی و تاب آوری با راهبردهای حل مسأله دانشجویان کارشناسی رشته های امدادونجات و امدادسوانح هلال احمر استان تهران به عنوان شاغلان فعلی یا آینده حوزه های بحران و امدادونجات بوده است. روش: تحقیق حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش توصیفی، از نوع همبستگی بوده است. جامعه آماری شامل دانشجویان کارشناسی رشته های امدادونجات و امدادسوانح هلال احمر استان تهران و حجم نمونه براساس فرمول کوکران 88 نفر بوده است که به سه پرسشنامه تاب آوری کونور و دیویدسون، هوش هیجانی برادبری و گریوز و راهبردهای حل مسأله کسیدی و لانگ را تکمیل کردند. به منظور تحلیل داده ها از آزمون تحلیل رگرسیون دو متغیره استفاده شد. یافته ها: براساس یافته ها، سطح هوش هیجانی، تاب آوری و راهبردهای حل مسأله دانشجویان مورد پژوهش در سطح مطلوب و بالاتر از میانگین قرار دارد. همچنین رابطه بین این متغیرها از نظر آماری معنادار بود (05/0˂p) و هوش هیجانی و تاب آوری توان تبیین تغییرات راهبردهای حل مسأله را داشتند. بحث و نتیجه گیری: براساس نتایج پژوهش، حفظ وضع موجود و البته تلاش همه جانبه مراکز آموزشی سازمان هلال احمر و سایر ارگان های مرتبط با مدیریت بحران در خصوص ارتقای ویژگی های مربوط به عوامل انسانی برای مدیریت هر چه بهتر بحران ها و حوادث پیشنهاد می شود
۶۴.

پیش بینی افسردگی بر اساس حمایت اجتماعی و عوامل شناختی در کودکان بی سرپرست و بدسرپرست(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)

کلید واژه ها: افسردگی حمایت اجتماعی عوامل شناختی کودکان بی سرپرست و بدسرپرست

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۴ تعداد دانلود : ۵۳
مقدمه: یکی از اختلالات شایع دوران کودکی افسردگی است که پژوهشگران بر شناسایی عوامل مرتبط با آن در دوره کودکی تاکید کرده اند. هدف پژوهش حاضر بررسی پیش بینی پذیری افسردگی بر اساس حمایت اجتماعی و عوامل شناختی در کودکان بی سرپرست و بدسرپرست بود. روش: پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری این پژوهش را کلیه کودکان مراکز بهزیستی تهران به تعداد 1120 کودک 7 تا 12 سال در 79 مرکز در سال 1396 تشکیل داده که 545 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه افسردگی کودکان کواکس (1992)، پرسشنامه سبک اسنادی کودکان پترسون و سلیگمن (1984)، پرسشنامه نگرش ناکارآمد-کودکان (دوالساندرو و بورتون، 2006)، پرسشنامه مثلت شناختی کودکان (کاسلو و همکاران، 1992) و پرسشنامه حمایت اجتماعی پروسیدانو و هلر (1983) بودند که با رعایت اصول اخلاقی پژوهش به اعضای نمونه ارائه شدند. یافته ها: نتایج نشان دهنده این بود که از بین عوامل شناختی، سبک های اسنادی، نگرش ناکارآمد و مثلث شناختی پیش بین های معناداری برای افسردگی کودکان بودند. همچنین مشخص شد که حمایت اجتماعی نیز پیش بین معناداری برای افسردگی کودکان می باشد. بحث: این یافته ها به معنای آن است که در تبیین ریشه های آسیب شناختی افسردگی در کودکان، به ویژه کودکانی که دارای ساختار منسجم خانوادگی نیستند، بایستی به نقش حمایت اجتماعی در کنار عوامل شناختی توجه ویژه ای داشت. .
۶۵.

مقایسه اثربخشی درمان ذهن آگاهی مبتنی بر فعال سازی طرحواره های معنوی–اسلامی با درمان هیجان مدار (EFCT) بر سازگاری زناشویی زوج های دارای فرزند معلول(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: هیجان مدار ذهن آگاهی طرحواره های معنوی - اسلامی سازگاری زناشویی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۶ تعداد دانلود : ۵۴
هدف: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی درمان هیجان مدار و درمان ذهن آگاهی مبتنی بر فعال سازی طرحواره های معنوی- اسلامی بر سازگاری زناشویی بود. روش پژوهش: پژوهش حاضر جزء طرح های نیمه آزمایشی با پیش آزمون -پس آزمون-پیگیری سه گروهی است. جامعه آماری پژوهش حاضر، کلیه زوجین دارای فرزند معلول ذهنی، جسمی_حرکتی یا ذهنی و جسمی - حرکتی بوده که تحت پوشش سازمان بهزیستی قرار داشته و دارای پرونده در مرکز خدمات بهزیستی مثبت زندگی خوانسار بوده و در سال 1401 در شهرستان خوانسار سکونت داشتند؛ به منظور تشکیل سه گروه با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند (با در نظر گرفتن ملاک های ورود و خروج)، ابتدا 46 نفر انتخاب شده و سپس به صورت تصادفی 16 نفر (8 زوج) در گروه آزمایش اول و 16 نفر در گروه آزمایش دوم و 16 نفر در گروه گواه گروه بندی شدند. سه گروهی که به این ترتیب تشکیل شد مشابه هم بوده و اندازه گیری متغیرهای وابسته برای هر دو گروه آزمایش در یک زمان صورت گرفت؛ همچنین مرحله پیگیری سه ماه بعد از پس آزمون روی هر سه گروه اجرا شد. ابزار پژوهش شامل مقیاس سازگاری زناشویی اسپانیر (1976) بودند. داده های پژوهش با استفاده از آزمون تحلیل واریانس اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج تحلیل داده ها نشان داد بین دو گروه درمان ذهن آگاهی مبتنی بر فعال سازی طرحواره های معنوی- اسلامی و درمان هیجان مدار در سطح 05/0 برای مؤلفه رضایت زناشویی معنادار است (05/0>P)؛ در نتیجه بین میانگین نمرات پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری مؤلفه رضایت زناشویی در دو گروه تفاوت معنادار وجود دارد که درمان هیجان مدار بر سازگاری زناشویی تاثیر بیشتری داشت (05/0=P). نتیجه گیری: طبق یافته های این مطالعه ذهن آگاهی مبتنی بر فعال سازی طرحواره های معنوی-اسلامی و درمان هیجان مدار سبب بهبود همبستگی زناشویی، توافق زناشویی، ابراز محبت و رضایت زناشویی در زوج های دارای فرزند معلوم می شود و نمایانگر افق های تازه در مداخلات زوج درمانی است و می توان از آن به عنوان یک روش مداخله ای موثر سود جست؛ بنابراین، به نظر می رسد این مداخله برای زوج های دارای فرزند معلول نیز کاربردی است
۶۶.

مدل یابی توافق زناشویی بر اساس طرحواره های ناسازگار اولیه با میانجی گری سبک های ازدواج در زنان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: توافق زناشویی سبک های ازدواج طرحواره های ناسازگار اولیه زنان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۴ تعداد دانلود : ۱۶
پژوهش حاضر با هدف مدل یابی توافق زناشویی بر اساس طرحواره های ناسازگار اولیه با میانجی گری سبک های ازدواج در زنان انجام شد. روش پژوهش توصیفی- همبستگی از نوع مدل یابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر را زنان متأهل در سه ماهه اول سال 1401مناطق 2، 7 و 11شهر تهران تشکیل داد، که از میان آن ها به روش نمونه گیری هدفمند تعداد 300 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. در این پژوهش از ابزارهای توافق زناشویی (RDAS) (باسبی و همکاران، 1995)، طرحواره یانگ (YSQ-SF) (یانگ، 1994) و پرسشنامه محقق ساخته سبک های ازدواج استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از مدلیابی معادلات ساختاری استفاده گردید. یافته های پژوهش نشان داد که مدل از برازش مناسبی برخوردار است. نتایج نشان داد بین حوزه های طرحواره های ناسازگاراولیه با توافق زناشویی رابطه منفی و معنادار وجود دارد (01/0>P). همچنین سبک های ازدواج می تواند رابطه بین، طرحواره های ناسازگار اولیه با توافق زناشویی را میانجی گری کند (01/0>P). با توجه به این یافته ها می توان نتیجه گرفت از آنجا که ازدواج یکی از تصمیمات مهم زندگی محسوب می شود می توان با تمرکز بر طرحواره های ناسازگار اولیه و آموزش های پیش از ازدواج بر توافق زناشویی و بهبود سبک های ازدواج و تداوم روابط بین زوجین بر افزایش کیفیت رابطه زوجین افزود.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان