مرتضی مردیها

مرتضی مردیها

مدرک تحصیلی: عضو هیئت علمی دانشگاه علامه طباطبایی

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۱۳ مورد از کل ۱۳ مورد.
۱.

تحول معنایی عقل و عشق در شعر داستانی فارسی و برداشت امروزین (فردوسی، نظامی، مولوی)(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۱۸۷ تعداد دانلود : ۱۳۳
عقل و عشق دو اسم معنا هستند و مثل اغلب اسامی معنا، مفهومی کشسان داشتهاند. فیلسوفان و عارفان و شاعرانِ حکیم هرکدام به نوعی در تعریف و تحدید حدود یا تعریض حدود آنها سخن گفتهاند. در قالب یک نگاه بین رشته ای، ادبیات از یک سو، فلسفه (و روان شناسی شناخت)، از سوی دیگر، این مقاله در قالب یک تحلیل محتوای مقایسه ای، سیر تحول معنایی این دو واژه را در شاهنامه، پنج گنج و مثنوی پی می گیرد و از دلیل تفاوت دو مقام گفتار و کردار در اقبال به آنها پرسش می کند. بنا بر آنچه یافته شد، فردوسی عقل و عشق را در معانی نزدیک به عرف عمومی کاربرد آنها به کار گرفته؛ نظامی عشق بشری و زمینی را در اعلی درجه آن توضیح و بازنمایی کرده است و اشارات اولیه و بسط نایافته ای هم به مفاهیمی چون «عقل کلی» و «عقل تحت هدایت وحی» داشته است؛ مولوی در این کار به شکلی شاخص شالوده شکن بوده و معانی معنوی و آیینی به کلی متفاوتی بر این مفاهیم حمل کرده که تا مرز اشتراک لفظی پیش رفته است. در قالب یک تناقض نما، تعابیر مولوی از عقل و عشق، تاحدی به دلیل روش غیراستدلالی آن و دشواری درک و سختی اجرا، در یک فضای گفتاری اشرافیت معنوی محدود شد و کاربرد عمومی و عملی این دو مفهوم به نگاه و نمادپردازی اعتدالی نظامی و به ویژه فردوسی نزدیک ماند؛ در حالی که از حیث اشتهار و احترام ماجرا برعکس این است.
۲.

دولت رفاه و دوگانه ی سوسیال دمکراسی لیبرال دمکراسی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۳۱۳ تعداد دانلود : ۶۹۳
در دوره ی مدرنیته ی متاخر و بویژه در فاصله میان جنگ جهانی اول و اضمحلال نظام کمونیستی، مهمترین شکاف فعال در نظام حزبی کشورهای دمکراتیک، دوگانه چپ و راست بوده است. غالباً بزرگترین دو حزب رقیب، فارغ از نام های متفاوت، دو گرایش سوسیال دمکراسی و لیبرال دمکراسی را نمایندگی می کرده اند. دعوای این دو جریان بیشتر حول محور اخلاقی و کارکردی بودن یا نبودن اصل وجود دولت رفاه بوده است. پرسش این است که آیا فصل مشترک وضعیت کشورهای دمکراتیک در قرن بیست و یکم (پساکمونیسم) از منظر سازوکار نظام اجتماعی و اقتصادی به نظام ترجیحاتی نزدیکتر است که لیبرال دمکراسی نامیده می شود یا به آنی که ذیل عنوان سوسیال دمکراسی قرار می گیرد؟ در پی تقویت این ایده هستیم که تاحدودی برخلاف قرن بیستم، اینک نگاه علمی تجربی و واقعگرا به سیاست و برنامه ریزی اجتماعی، همگرایی این دو جریان را در قالب عملگرایی افزوده است و اختلافات سنتی نظری و ایدئولوژیک آنان به رغم بقا در سپهر تبلیغات، کارآمدی و جدیت خود را فرو نهاده است. تعارض مالیات / حمایت از یک شکاف ایدئولوژیک به موضوعی برای یک کارشناسی محدود و موقت همگرایی می کند. اصل دولت رفاه مساله نیست، حد آن مورد بحث است و اختلاف در نظر هم در این مورد در قالب نوعی عملگرایی رو به کاهش است.
۳.

اثرات رسانه های نو بر علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۳۱۱ تعداد دانلود : ۲۸۲
کمتر سپهری از زندگی فردی، اجتماعی، سیاسی، و حتی علمی است که در پی پیدایش و فراگیری اینترنت و دیگر تکنولوژی های اطلاعاتی و ارتباطاتی دستخوش دگرگونی نشده باشد. از میان انبوه حوزه هایی که از دنیای سیبرنتیک اثر پذیرفته است توجه ما در این مقاله به علوم انسانی و اجتماعی ناظر است. پرسش این است که فضای مجازی چه شرایط جدیدی برای علوم انسانی و اجتماعی فراهم کرده است، و این شرایط تا چه پایه برای رشد و توسعه و بهبود این علوم مددکار یا مشکل زا بوده است. طیف برآوردها از مثبت تا منفی گسترده است. با ظهور شبکه های اجتماعی، اکثریت گسترده ای از جامعه که مصرف کننده منفعل وسائط ارتباط جمعی کلاسیک بوده اند به مصرف کننده صاحب نظر یا حتی تولید کننده آماتور تبدیل شده اند. یافته ها حاکی از این است که در این تحول، دو فرایند دمکراتیزاسیون و لیبرالیزاسیون ارتباطات، و فضای مجازی علمی، همچون زیرمجموعه ای از آن، به همراه هم پیش رفته اند. برآوردهای مثبت بیش تر به مورد نخست و برآوردهای منفی بیش تر به مورد دوم منسوب است. با رویکردی تحلیلی، در پی تقویت این ایده هستیم که، همچون در دنیای غیرمجازی، این دو همراه هم اند، هرچند این مانع تلاش برای افزایش سرجمع مثبت آنها نیست.
۴.

علّت یابی های ساده ساز در مواجهات انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۲۷۱ تعداد دانلود : ۳۶۵
یکی از رایج ترین فعالیت های ذهنی افراد جست وجوی علل حوادث روزمره است. این فعالیت ممکن است متأثر از برخی رانه های غریزی و روانی و نیز برخی آموزه های اجتماعی به سمت ساده سازی اریب پیدا کند. ساده سازی در علّت کاوی و علّت یابی و تبیین های علّی سهل انگار و اغراق گر در مسائل مختلفی از قبیل بهداشتی، محیط زیستی، اخلاقی، حوادث و غیره، و به تَبَعِ آن ساده سازی در مقصریابی می تواند تاحدودی ناشی از گرایش غریزی به غلبه بر تعارضِ ذهنی (ناسازگاری شناختی) و فرار از رنج ناشی از منسوب کردن حوادث به اتفاق یا به کوتاهیِ خود باشد، و نیز ناشی از پذیرش کلیشه های تعلیلی رایج در جامعه. از منظر پیامد، علّت یابیِ ساده ساز، که لااقل دچار مغالطه جزء و کل است، ممکن است فرد را به رویارویی فکری- احساسی یا عملی با کسانی تحریض کند که علّت یا علّت اصلی (مقصر منفرد یا اصلی) مصائب آنها نبوده اند و از این رهگذر، تصورات و انتظاراتی برای فرد و جامعه ایجاد شود که به رادیکالیسم و بی اعتمادی و درنهایت رنج بیشتر و کارآمدی کمتر منجر شود. این مقاله در پی بررسی برخی شکل های این ساده سازی در مواجهات رایج انتقادی و تحلیلی در ایران امروز است و در پی تقویت ایدهٔ وجود ناسازگاری شناختی و میل به غلبه بر تعارض ذهنی در انگیزه ها، و خطر گسترش انتقاد غیرسازنده و تندروی و بی اعتمادی در عوارض است. محدوده جست وجوی داده ها برشی تصادفی از سایت های خبری-تحلیلی فارسی زبان و عامه پسند در فضای مجازی است که به نظر می رسد بازتابی از نوعی گرایش رایج فرهنگی جامعه را در مورد این موضوع خاص فراهم می کنند.
۵.

پیچیدگی امور و دشواری تبیین علّی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۳۰۶ تعداد دانلود : ۳۹۱
معمولاً تبیین علمی برابر با شناخت علل دانسته می شود. برخی به دلایلی در اینْ تردید روا داشته اند، با وجود این به نظر می رسد که هم در تأملات عقل سلیم و هم در بررسی عمیق و تخصصی شناخت، کماکان روال غالب به نفع این فتوا می دهد که ما به ازای درک تبیینی اغلب همان تعلیل یا کاوش علل است، اما علت کاوی و علت یابی کار آسانی نیست. این مقاله در مقام تقویت این ایده است که مشکل اصلی تبیین علّی در دنیای علم بیشتر مشکلی عملیاتی ناشی از دشواری تشخیص شبکه علل است، نه خود اصل علیت و ارزش معرفت شناختی آن. دشواری اصلی تبیین علّی و پیش بینی بردار برآیند، یا تعیین برونداد و معلول نهایی، عمدتاً نهفته در کثرت، تنوع، همکنش، و دینامیزم علل و عوامل دخیل در یک فرایند علّی است، که شبکه ای می سازد که تشخیص و تفکیک و تجمیع و برآورد و محاسبه بردارهای مؤثر در آن اغلب دشوار و گاهی عملاً ناممکن می نماید. رشد کند علم (نه فناوری)، حضور نظریه های رقیب، نگاه احتمالاتی، و تبیین های موقت و مردد و کم توان در علم بیشتر به این دشواری آزمایشگاهی مربوط است تا به مشکل معرفت شناختی اصل علیت.
۶.

افزایش داده ها و پیشرفت علم(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۴۲۷ تعداد دانلود : ۲۰۲
برخلاف آنچه که ممکن است به نظر برسد برخی شاخص ها نشان می دهند که علم از حدود ربع چهارم قرن بیستم به بعد دچار رکود شده است و از کشف های بزرگ کمتر نشانی هست. این در حالی است که این دوره شاهد بیشترین تعداد دانشمند، بیشترین بودجه تحقیقاتی و بیشترین تعداد مقالات علمی در جهان بوده است. افزون براین، انواعی از ابزارهای سخت و نرم جدید، انبوهی از داده های تجربی در عموم رشته ها از میکروفیزیک تا نجوم و از زیست شناسی تا علوم اجتماعی را فراهم کرده اند که علی القاعده باید به رشد علم شتاب بیشتری بدهند. این مقاله با بررسی این شاخص ها از چرایی واقعه می پرسد و بر این نکته متمرکز می شود که انبوهی داده ها مشکل چندانی از رشد علم حل نمی کند؛ زیرا رشد علم در گرو فرضیات آزمون پذیر است و داده های انبوه تر و گرفتن متغیر های بیشتر امکان فرضیه پردازی را دشوار می کند. به دیگرسخن، پشتوانه تجربی همواره کمک کننده به غنای تبیینی نیست، بلکه گاه منافی آن است.
۷.

نقش توسعه اقتصادی در تحول فرهنگی؛ عصر پساجنگ در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۴۱۱ تعداد دانلود : ۵۰۲
ظهور دولت سازندگی و برنامه تعدیل و توسعه اقتصادی لیبرالی و نیز تحول کالبدی فضای شهری نقطه چرخشی در تاریخ اخیر ایران بود. از سال 1368 به بعد، رشد سخت افزارهای اقتصادی جایگزین رکود دهه شصت شد. زیرساختهای اقتصادی در سطح کشور، از قبیل کارخانه، پالایشگاه، بندر، بزرگراه... نوسازی و تقویت شد و نهادهای ارتباطی و آموزشی و تفریحی و رفاهی در سطح شهرها ظهور کرد. در پی این تحولات یا به موازات آن، ایران شاهد تحولاتی در تقاضاها و ارزشها و رفتارها و سبک زندگی یا نرم افزارهای فرهنگی شد. مقاله حاضر در پی تقویت این فرضیه است که تحولات اقتصادی نقش علّی و ایجادی در تحولات فرهنگی داشت، و همانطور که فرهنگ در قدیم تاحدود زیادی مولود شرایط محیطی بود، اینک فضای جدید شهری متاثر از توسعه لیبرالی در حکم شرایط محیطی جدید بود. کمابیش به شکلی که در آغاز تمدن صنعتی غرب اتفاق افتاد، سخت افزارهای تمدنی مدرن، نرم افزار فرهنگی متناسب با خود را اقتضا کرد. آنچه طراح و مدیر اصلی این برنامه، هاشمی رفسنجانی، از آن زیر عنوان «توسعه آرام و طبیعی» نام برد، همان توسعه فرهنگی و سیاسی بود که تاحدودی به طور خودبه خود از درون توسعه اقتصادی بیرون آمد.
۸.

معنا و مبنای تبیین در علوم اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:
تعداد بازدید : ۵۵۸۶ تعداد دانلود : ۱۱۸۰
فلسفه علوم اجتماعی، همچون فلسفه علوم طبیعی، با پرسش از معنای علم و مفاد و معیار تبیین و توضیح علمی آغاز می شود. پرسش اصلی مقاله حاضر این است که «تولید علمی، در حوزه علوم اجتماعی، دقیقاً در پی چیست؟ به تعبیر دیگر، در یک توضیح و تبیین علمی در پی معلوم کردن چه مجهولی هستیم؟» به طور معمول، دست کم سه پاسخ به این پرسش داده می شود: علت، دلیل، و معنا. در این مقاله ضمن توصیف، تحلیل، و نقد هریک از این پاسخ ها، که مکتبی در فلسفه و روش شناسی علم محسوب می شوند، سعی می کنم نشان دهم که هیچ یک از این موارد، نمی تواند به داعیه غلبه مطلق در امر تبیین وفا کند، که البته این امر به معنای برابری ارزش آن ها نیست. فرضیهݘ مقاله حاضر این است که توضیح علّی، توضیح دلیلی، و توضیح معنایی، هم از منظر تحلیل نظری و هم در روال غالب عالمان علوم اجتماعی، به ترتیب، دارای بیشترین اهمیت و کارآمدی در امر تبیین علمی هستند.

کلیدواژه‌های مرتبط

پدیدآورندگان همکار

تبلیغات

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان