معرفت سیاه کوهیان

معرفت سیاه کوهیان

مطالب

فیلتر های جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۳۶ مورد.
۱.

تأثیر تمرینات تناوبی شدید و تمرینات تداومی متوسط بر شاخص های هوازی و بی هوازی در پسران ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: شاخص های بی هوازی برنامه تمرین تناوبی برنامه تمرین تداومی شاخص های هوازی

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 454 تعداد دانلود : 542
هدف از مطالعه حاضر، مقایسه اثر برنامه تمرین تناوبی شدید و تمرین تداومی متوسط بر حداکثر اکسیژن مصرفی (VO2max)، آستانه تهویه ای (VT) و نقطه جبران تنفسی (RCP)، زمان اجرای دو 3000 متر و همچنین اوج توان تولیدی (PPO) و میانگین توان تولیدی (MPO) بود. بدین منظور، تعداد 24 بازیکن فوتبال دانشگاهی داوطلبانه در این مطالعه شرکت کردند. آنان به صورت تصادفی به دو گروه تمرین تناوبی (12 نفر) و گروه تمرین تداومی (12 نفر) تقسیم شدند. هر جلسه تمرینی شامل 10 دقیقه گرم کردن، برنامه تمرین تناوبی (10-6 تکرار دویدن 30 ثانیه ای با شدت تمام و استراحت 4 دقیقه بین هر تکرار) یا برنامه تمرین تداومی (45 دقیقه دویدن با شدت 70 درصد VO2max هر آزمودنی) و 5 دقیقه سرد کردن بود که 3 جلسه در هفته و به مدت 8 هفته متوالی اجرا شدند. به دنبال مداخله تمرینی VO2max (6/7 درصد در مقابل 9/8 درصد)، VT (5/4 درصد در مقابل 9/3 درصد) و RCP (2/4 درصد در مقابل 8/3 درصد) افزایش، و زمان اجرای دو 3000 متر (4/4- درصد در مقابل 2/4- درصد) کاهش معنی داری به ترتیب در گروه تمرین تناوبی و گروه تمرین تداومی نشان دادند (05/0 p ≤). تغییرات این متغیرها بین دو گروه، تفاوت معنی داری با همدیگر نداشتند (05/0 p >). همچنین، افزایش PPO (3/8 درصد) و MPO (9/10 درصد) تنها در گروه تمرین تناوبی معنی دار شد (001/0 p ≤). به نظر می رسد که برنامه تناوبی شدید با روش تمرینی حاضر در مقایسه با تمرین تداومی متوسط، باعث سازگاری های مشابهی در آمادگی قلبی- تنفسی و اجرای استقامتی می شود. همچنین، برنامه تناوبی شدید باعث افزایش همزمان در ظرفیت بی هوازی می شود.
۳.

و آپوپروتئین های پلاسمایی در مردان میانسال ldl اثر تمرینات هوازی بر سایز(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 521 تعداد دانلود : 276
پیشرفت های جوامع صنعتی موجب افزایش خطر ابتلا به بیمارهای قلبی – عروقی شده است تحقیق حاضر با هدف بررسی تاثیر تمرینات هوازی بر سایز لیپوپروتئین با چگالی پایین LDL آپوپروتئین A و B بعنوان مهمترین عوامل بر بیماری های قلبی – عروقی مردان بزرگسال انجام گرفت 23 نفر از کارکنان غیر فعال دانشگاه تربیت مدرس بعنوان آزمودنی انتخاب و به صورت تصادفی در یکی از دو گروه تجربی یا گواه قرار گرفتند آزمودنی های گروه تجربی به مدت هشت هفته و هر هفته سه جلسه ودر هر گلسه حداقل به مدت سی دقیقه فعالیتی با 60 تا 70 در صد ضربان قلب ذخیره بیشینه انجام می دادند یافته های تحقیق حاضر نشان داد که اندازه LDL در گروه تجربی افزایش معنی داری داشت 001/0>P اما در گروه گواه بدون تغییر باقی ماند 861/0=P میزان ApoA-1 آزمودنی های دو گروه در طول هشت هفته تغییر معنی داری نشان نداد در میزان ApoB دو گروه نیز تغییر معنی داری مشاهده نشد می توان گفت تغییرات عوامل خطر زای قلبی – عروقی به ویژه سایز LDL خطر ابتلا به بیماری های قلبی – عروقی آزمودنی های گروه تجربی را کاهش می دهدد بر همین اساس برنامه های فعالیت بدنی با ویژگی تمرینات مورد استفاده در تحقیق حاضر می تواند با هدف پیشگیری از بروز بیماری قلبی – عروقی در بین افراد میانسال به کار گرفته شود
۴.

تحلیل و مقایسه روش های مختلف تعیین آستانه بی هوازی(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 203 تعداد دانلود : 235
تحقیق حاضر با هدف مقایسه روش های مختلف تعیین آستانه بی هوازی به اجرا در آمد بدین منظور 15 نفر(با میانگین + انحراف معیار سنی 32/1+ 21 سال قد 5/2 + 178 سانتی متر و وزن 78/6+ 2/64 کیلوگرم بعنوان آزمودنی های تحقیق انختخاب شدند برای تعیین نقطه انحراف ضربان قلب HRDP از پروتکل هافنمن استفاده شد ضربان های قلب فعالیت آزمودنی ها لحظه به لحظه بااستفاده از تله متری ثبت شد همزمان در 5 مرحله مختلف با استفاده از انژوکت نمونه خون از سیاهرگ دست چپ آزمودنی ها جمع آوری و میزان اسید لاکتیک آن ها به طور آنزیماتیک اندازه گیری شد در تعیین آستانه بی هوازی با استفاده از HRDP و منحی عملکرد ضربان قبل HRPC روش های بلک بورن 70 در صد ضربان قلب بیشینه روش 90 در صد ضربان قلب بیشینه معادله ناریتا مدل بلند بیشترین فاصله L.Dmax و مدل کوتاه بیشترین فاصله S.Dmax با روش سنجش لاکتات روش مبنا مورد مقایسه قرار گرفتند نتایج نشان داد که روش S.Dmax در برآورد ساتانه بی هوازی روش دقیقی است و تفاوت معنی داری بین این روش و روش مبنا وجود ندارد 83/8+ 167 در برابر 17/8+ 168 و 85/0=p از طرف دیگر مقایسه نتایج روش بلک بورن روش 90 در صد ضربان قلب بیشینه معادله ناریتا و مدل L.Dmax با روش مبنا نشان دهنده اختلاف معنی دارد در برآورد آستانه بی هوازی با استفاده از HRDP بود با توجه به نتایج به دست آمده می توان نتیتجه گیری کرد که روش S.Dmax می تواند جایگزین مطمئن روش سنتی پر هزینه و وقت گیر خون گیری متعدد ( سنجش لاکتات ) شود بر همین اساس مربیان و ورزشکاران برای تعیین آستانه بی هوازی و کنترل شدت برنامه تمرینات خود می توانند از این روش استفاده کنند
۶.

مقایسه پروتکل وابسته به زمان در برابر پروتکل های وابسته به مسافت در تعیین نقطه شکست ضربان قلب(HRDP) در بین دانشجویان پسر فعال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آستانهِ بی هوازی نقطه شکست ضربان قلب پروتکل وابسته به زمان و مسافت

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 689 تعداد دانلود : 542
هدف از اجرای این تحقیق مقایسه پروتکل وابسته به زمان، در برابر پروتکل های وابسته به مسافت، در تعیین نقطه شکست ضربان قلب (HRDP) در بین دانشجویان پسر فعال دانشگاه محقق اردبیلی است. بدین منظور 30 نفر (با م یانگ ین± انحراف مع یار سنی2/0±8/21سال، قد2± 173 سانت ی متر، وزن1/2 ± 1/68 ک یلوگرم، Vo2max 1/2±83/46 میلی لیتر/کیلوگرم/دقیقه) به صورت داوطلبانه در تحقیق شرکت کردند. آزمودنی ها در سه جلسه مجزا، با حداقل فاصله 72 ساعت، سه آزمون فزاینده را تا سر حد واماندگی انجام دادند. آزمون ها شامل پروتکل وابسته به زمان کویپر و همکاران و پروتکل های وابسته به مسافت جونزو داست، گیسل و هافمن بود. برای تعیین نقطه انحراف ضربان قلب در هر یک از پروتکل ها، ضربان های قلب فعالیت آزمودنی ها لحظه به لحظه، با استفاده از تله متری (مدل پولار) ثبت شد. برای تعیین HRDP و منحنی عملکرد ضربان قلب (HRPC)، از نرم افزار ویژه و روش بیشترین فاصله (Dmax) استفاده شد. برای تجزیه و تحل یل نتایج داده ها از روش آماری آنالیز واریانس یک طرفه (ANOVA) با اندازه های مکرر (آزمون تعقیبی بونفرنی) استفاده شد. یافته ها نشان می دهد در همه آزمودن ی ها و در هر سه پروتکل تمرینی وابسته به زمان و مسافت، HRDP به طور میانگین برای پروتکل کویپر و همکاران HRmax 88%، پروتکل جونز و داست HRmax 86% و پروتکل گیسل و هافمن HRmax 84% مشاهده شد. همچن ین نتایج نشان داد بین مقادیر میانگین های HRDP در دو آزمون کویپر و همکاران و جونز و داست اختلاف معنی دار وجود ندارد (675 /0= P و 211/0=F)، اما بین مقادیر میانگین های HRDP در دو آزمون کویپر و همکاران و گیسل و هافمن و همچنین جونزو داست، گیسل و هافمن اختلاف معنی دار مشاهده می شود (05/0P<). با توجه به نتایج می-توان چنین نتیجه گیری کرد که با استفاده از هر سه پروتکل تمرینی بر روی نوارگردان، با بهره گیری از روش Dmax، می توان HRDP را تعیین نمود.
۸.

تدوین هنجار های ترکیب بدنی وآمادگی جسمانی وزنه برداران جوان و بزرگسال نخبه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: ترکیب بدن توان انفجاری وزنه برداران نخبه هنجار آمادگی جسمانی انعطاف پذیری عضلات

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی فیزیولوژی ورزشی کاربردی
تعداد بازدید : 141 تعداد دانلود : 82
تدوین هنجارهای ملی ترکیب بدنی و آمادگی جسمانی در رشته های مختلف ورزشی و مقایسه آن با هنجارهای جوامع دیگر می تواند علاوه بر شناخت نقاط ضعف و قوت، باعث ارائه راهکارهای عملی برای پیشرفت ورزش قهرمانی در کشور شود. هدف این پژوهش، تدوین هنجارهای ترکیب بدنی و آمادگی جسمانی در وزنه برداران جوان و بزرگسال نخبه بود. تعداد 21 نفر از وزنه برداران نخبه جوان (سن 18/1 ± 90/14 سال) و 29 نفر از وزنه برداران نخبه بزرگسال (سن = 43/2 ± 38/20 سال) که در اردوهای تیم ملی جوانان و بزرگسالان حضور داشتند، به عنوان آزمودنی انتخاب شدند. داده هابا استفاده از آزمون های ترکیب بدنی و آمادگی جسمانی شامل درصد چربی بدن، توده بدون چربی، انعطاف پذیری عضلات تنه، انعطاف پذیری عضلات شانه، توان انفجاری بالا تنه و توان انفجاری پایین تنه جمع آوری شد. نتایج نشان داد میانگین توده بدون چربی، توان انفجاری بالا تنه و پایین تنه در آزمودنی های بزرگسال و انعطاف پذیری عضلات شانه در آزمودنی های جوان بیشتر بود(01/0 ≥p). بین توده بدون چربی بدن با انعطاف پذیری عضلات تنه (29/0 r=)، توان انفجاری پایین تنه (45/0 r=) و توان انفجاری بالا تنه (60/0 r=) و همچنین، بین انعطاف پذیری عضلات تنه با توان انفجاری پایین تنه (52/0 r=) همبستگی معناداری وجود داشت (05/0 p ≤). مطالعه حاضر علاوه بر ارائه هنجارهای ملی برای آزمون های ترکیب بدنی و آمادگی جسمانی در وزنه برداران نخبه نشان داد توان انفجاری وزنه برداران بزرگسال بیشتر از وزنه برداران جوان بود.می توان حداقل بخشی از این نتایج را به درصد چربی کمتر و توده بدون چربی بیشتر و همچنین انعطاف پذیری بیشتر عضلات تنه وزنه برداران بزرگسال نسبت داد.
۹.

تأثیر مکمل سازی طولانی مدت ال-کارنیتین به همراه تمرین استقامتی بر شاخص های چربی خون و سطوح پلاسمایی لیپوپروتئین لیپاز(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: تمرین استقامتی لیپوپروتئین لیپاز ال-کارنیتین شاخص های چربی خون

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : 277 تعداد دانلود : 793
این پژوهش که با هدف بررسی تأثیر مکمل سازی طولانی مدت ال-کارنیتین بر شاخص های چربی خون و سطوح پلاسمایی لیپوپروتئین لیپاز در تمرین استقامتی انجام گردید از نوع مطالعات نیمه تجربی می باشد که به منظور انجام آن، ۲۰ دانشجوی غیر ورزشکار به طور تصادفی به دو گروه مکمل (۱۰ نفر با میانگین سنی ۹/۰±۱/۲۰ سال، وزن ۵/۲±۲/۷۴ کیلوگرم و قد ۸/۴±۱/176 سانتی متر) و گروه کنترل (10 نفر با میانگین سنی 6/0±1/20 سال، وزن 6/4±7/67 کیلوگرم و قد 6/4±7/177 سانتی متر) تقسیم شدند. هر دو گروه به مدت شش هفته و هر هفته سه جلسه به تمرینات هوازی بر مبنای اصل اضافه بار پرداختند. شدتبرنامهتمرین درهرجلسه،65الی75 درصد ضربانقلببیشینه هرفردبود. در این مدت، گروه مکمل روزانه 13 میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن خود مکمل ال-کارنیتین دریافت کرد و گروه کنترل نیز سه میلی گرم به ازای هر کیلوگرم وزن بدن خود نشاسته مصرف کرد. همچنین، پیش و پس از دوره تمرین، نمونه گیری خون به منظور اندازه گیری تری گلیسرید، کلسترول تام، لیپوپروتئین پرچگال، لیپوپروتئین کم چگال، لیپوپروتئین بسیار کم چگال، عامل خطرساز بیماری های قلبی و لیپوپروتئین لیپاز انجام گرفت. داده ها با استفاده از نرم افزار آماری اس.پی.اس.اس نسخه 20 و آزمون های تی هم بسته و تی مستقل تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها نشان می دهد که مصرف مکمل سازی ال-کارنیتین موجب افزایش معنادار لیپوپروتئین پرچگال (0.05>P) و کاهش کلسترول تام و درصد چربی بدن در گروه مکمل شده است (0.05>P)؛ اما شاخص توده بدن، میزان تری گلیسرید، لیپوپروتئین بسیارکم چگال، لیپوپروتئین کم چگال، عامل خطرساز بیماری های قلبیو لیپوپروتئین لیپاز در هر دو گروه تغییر معناداری را نشان نمی دهد. این نتایج بیانگر این است که اگر افراد جوان در کنار تمرینات هوازی از مکمل ال-کارنیتین استفاده کنند ممکن است در افزایش لیپوپروتئین پرچگال و کاهش کلسترول تام و درصد چربی بدن آن ها تأثیر داشته باشد؛ اما بررسی تأثیر مکمل ال-کارنیتین همراه با تمرینات هوازی در شاخص های چربی خون و سطوح پلاسمایی لیپوپروتئین لیپاز نیاز به مطالعات بیشتری دارد.
۱۰.

تأثیر مکمل مالتودکسترین در طول فعالیت هوازی بر مقدار گلوکز خون و شاخص های بی هوازی پسران ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: فعالیت هوازی مکمل مالتودکسترین شاخص های بی هوازی پسران جوان

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 562 تعداد دانلود : 855
هدف از این پژوهش، بررسی تأثیر مصرف مالتودکسترین بر مقدار گلوکز خون و شاخص های بی هوازی پسران جوان ورزشکار بود. 30 پسر جوان ورزشکار به عنوان نمونه انتخاب و به دو گروه تجربی (تعداد= 15؛ میانگین و انحراف معیار سنی 8 /0±67 /16 سال، قد22 /5±27 /171سانتی متر و وزن 29 /4±87 /67 کیلوگرم) و کنترل (تعداد= 15؛ میانگین و انحراف معیار سنی 03 /1±73 /16 سال، قد 41 /5±34 /173 سانتی متر و وزن 25 /4±11 /69 کیلوگرم ) تقسیم شدند. آزمودنی ها در طول 60 دقیقه دویدن با 70 درصد ضربان قلب بیشینه، هر 15 دقیقه، محلول مالتودکسترین 5 درصد یا دارونما به مقدار 3 میلی لیتر به ازای هر کیلوگرم وزن بدن مصرف کردند. قابلیت های بی هوازی شامل اوج توان، میانگین توان و شاخص خستگی با استفاده از آزمون وینگیت اندازه گیری شد. برای سنجش مقدار گلوکز خون از دستگاه گلوکومتر استاندارد استفاده شد. برای سنجش اندازة اثر مصرف مالتودکسترین بر متغیرهای وابسته از آزمون آماری اومگا دو (2) استفاده شد. براساس اطلاعات به دست آمده، 84 /61 درصد از کاهش گلوکز خون در گروه کنترل را می توان به اثر متغیر مستقل نسبت داد که بسیار زیاد ارزیابی می شود. با توجه به نتایج می توان گفت که مصرف مکمل مالتودکسترین در طول 60 دقیقه فعالیت هوازی با 70 درصد ضربان قلب بیشینه بر میانگین تغییرات گلوکز خون و متغیرهای بی هوازی در پسران جوان ورزشکار تأثیر معنی دار و اندازة اثر قابل قبولی دارد.
۱۳.

مقایسه پاسخ های حاد سیستم انعقادی خون به فعالیت ورزشی در مردان فعال و غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: انعقاد خون حوادث قلبی- عروقی زمان ترومبوپلاستین نسبی فعال شده زمان پروترومبین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 848 تعداد دانلود : 680
هدف: در این مطالعه تأثیر حاد فعالیت ورزشی بر پلاکت ها و سیستم انعقادی خون در افراد فعال و غیرفعال بررسی و مقایسه شد. مواد و روش ها: 15 مرد فعال با میانگین سنی 37/1±9/24 سال و 15 مرد غیرفعال با میانگین سنی 34/1±6/25 سال، فعالیت ورزشی زیربیشینه را با 70 درصد حداکثر اکسیژن مصرفی بر روی دوچرخه ارگومتر، بمدت 30 دقیقه اجرا کردند. نمونه های خونی برای اندازه گیری زمان پروترومبین(PT)، زمان ترومبوپلاستین نسبی فعال شده(aPTT)، فیبرینوژن و تعداد پلاکت ها(PC) قبل، بلافاصله بعد از فعالیت و بعد از 30 دقیقه برگشت به حالت اولیه جمع آوری شد. یافته ها: 30 دقیقه فعالیت ورزشی باعث کاهش معنی دار PT و aPTT شد (001/0≥P). همچنین، نتایج آزمون مجدور اتا نشان داد که به ترتیب 712/0 و 737/0 از تغییرات PT و aPTT را می توان به فعالیت ورزشی نسبت داد. نتیجه گیری: به نظر می رسد که فشار جسمانی منجر به افزایش تعداد پلاکت ها و تحریک سیستم انعقادی خون می شود که این مسئله ممکن است خطر تشکیل ترومبوز شریانی را، مخصوصاً در آزمودنی های غیرفعال افزایش دهد.
۱۵.

بررسی تأثیر بی تمرینی بر عملکرد و ترکیب بدن وزنه برداران نخبه تیم ملی(مقاله علمی وزارت علوم)

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 853 تعداد دانلود : 530
هدف از اجرای این پژوهش ،بررسی تاثیر دوهفته بی تمرینی برعملکرد ،ویژگی های آنتروپومتریک وترکیب بدن وزنه برداران است .تعداد 12نفر از وزنه برداران نخبه ی تیم ملی پیش وپس ازدوهفته بی تمرینی موردارزیابی قرار گرفتند.در این خصوص مشخصات مربوط به عملکرد ،وزن کل بدن،Fat %،LBM ،محیط دور کمر، دور باسن ودورشانه بلافاصله پیش وپس از دوهفته بی تمرینی اندازه گیری شد.نتایج بدست آمده بیانگر آن بود که میانگین + انحراف معیار رکورد وزنه برداران به طور معنی داری کاهش داشته است‹یک ضرب: 89/38 ?201 دربرابر 1/38?58/189،دو ضرب: 39/45?67/226 در برابر 67/38 ?215 ،پااز پشت30 ?88/171 در برابر34/29 ?162 ،پا از جلو:37/26?150 در برابر 64/24 ?45/141 دو ضرب سرپا:94/25 ? 17/139 در برابر 44/22 ? 130 ویکضرب سرپا: 63/23?71/122 دربرابر7/22?04/116 ›‹001/0P<›. LBM وFat% به ترتیب کاهش وافزایش اندکی نشان دادند. ‹LBM:57/18? 73/78 دربرابر 94/17? 04/78؛ Fat%: 61/4?17/8 دربرابر2/5?09/9› .مقادیر مربوط به محیط دور شانه ودور باسن کاهش داشت‹دور شانه: 84/11?28/124 در برابر 24/37?113 ؛دور باسن:37/11?58/103 در برابر80/10?7/102›، در حالی که مقادیر مربوط به دور شکمافزایش نشان می دهد‹58/9?08/110 در برابر 81/8?92/114›.
۱۶.

ارزیابی همگرایی پروت کل های وابسته به زمان و وابسته به مسافت در تعیین نقطه ی شکست ضربان قلب (HRDP) در بین دختران جوان غیرفعال(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: همگرایی نقطه شکست ضربان قلب پروتکل وابسته به مسافت پروتکل وابسته به زمان

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی علم تمرین
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی آسیب شناسی ورزشی و حرکات اصلاحی ورزش معلولین
تعداد بازدید : 675 تعداد دانلود : 931
نقطهی ش کست ضربان قلب (HRDP) نقطهی انحراف ضربان قلب از خط مستقیم در بررسی ارتباط بین بار کار و زمان تعریف می شود که به عنوان ملا کی برای برنامه ریزی شدت تمرینات هوازی مورد استفاده واقع می شود. هدف از اجرای تحقیق حاضر ارزیابی همگرایی پروتکل های وابسته به زمان و وابسته به مسافت در تعیین نقطه ی شکست ضربان قلب (HRDP) در بین دختران جوان غیر فعال بود. بدین منظور، تعداد 20 نفر از دختران غیرفعال به عنوان آزمودنی انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه 10 نفره، گروه پروتکل وابسته به زمان (گروه الف): سن 02/1±19 سال، قد 14/7±11/163سانتی متر، وزن74/7±00/57کیلوگرم، و حداکثر اکسیژن مصرفی14/1±89/32میلی لیتر/کیلوگرم/دقیقه) و گروه پروتکل وابسته به مسافت (گروه ب): سن 15/1±20 سال، قد 91/7±80/162سانتی متر، وزن 14/12±30/57کیلوگرم، و حداکثر اکسیژن مصرفی 35/1±21/33میلی لیتر/کیلوگرم/دقیقه)[جایگزین شدند. آزمودنی های گروه الف، پروتکل وابسته به زمان و آزمودنی های گروه ب، پروتکل وابسته به مسافت را با فاصله زمانی 72 ساعت تکرار کردند. HRDP تعیین شده با استفاده از دستگاه تجزیه و تحلیل گازهای تنفسی به عنوان روش مبنا مورد توجه قرار گرفت. برای ثبت لحظه به لحظه منحنی عملکرد ضربان قلب (HRPC) از دستگاه تله متری استفاده شد. برای پردازش داده ها و تعیین همگرایی بین پروتکل ها، از مدل گرافیکی بلاند-آلتمن و روش آماری Intraclass Correlation (ICC) استفاده شد. نتایج نشان داد پروتکل وابسته به زمان با روش مبنا همگرایی ندارد (ICC= -0.0191 ; ±1.96 ; 95% CI = -8.9 to +26.5 b/min). در حالی که یافته ها همگرایی متوسط به پایینی را بین پروتکل وابسته به مسافتو روش مبنا نشان داد (ICC= 0.4002 ; ±1.96 ; 95% CI = -5.1 to +35.5 b/min). بر اساس نتایج می توان گفت در تعیین HRDP، پروتکل وابسته به مسافت نسبت به پروتکل وابسته به زمان، با روش مبنا همگرایی بالاتری دارد. با این حال برای تعیین HRDP با استفاده از این پروتکل باید تردید نمود.
۱۷.

اثر تمرینات هوازی بر اندازه LDL و آپوپروتئین های پلاسمایی در مردان میانسال

کلید واژه ها: تمرینات هوازی عوامل خطرزای قلبی - عروقی سایز LDL آپوپروتئین

حوزه های تخصصی:
تعداد بازدید : 27 تعداد دانلود : 617
هدف از این تحقیق بررسی عوامل موثر در مدیریت ایمنی ورزشگاههای فوتبال کشور از دیدگاه تماشاگران بازیکنان و مدیران اجرایی ورزشگاهها است. مدیریت ایمنی به مفهوم کنترل و بهینه سازی کلیه عوامل ساختاری و مدیریتی است تا امکان ایجاد خطر برای کاربران کارکنان و کلیه افراد مرتبط با سیستم را به حداقل برساند. این تحقیق از نوع توصیفی است که به روش پیمایشی انجام شده است. جامعه آماری تحقیق را کلیه تماشاگران بازیکنان و مدیران اجرایی و مسئولان ورزشگاههای فوتبال لیگ برتر در سال 1379 تشکیل داده است که حدود 2000 نفر (2%) حجم نمونه تماشاگران 150 نفر (حدود 5 (%حجم نمونه بازیکنان و 26 نفر (برابر با حجم جامعه) حجم نمونه مسئولان را تشکیل داده است. ابزار اندازه گیری 3 پرسشنامه مجزا برای هر یک از گروههای تحت بررسی بود که از سوی محقق هنجاریابی گردید. بعضی از یافته های تحقیق عبارتند از: اکثر تماشاگران فوتبال در کشور ما را گروههای سنی زیر 25 سال تشکیل می دهند اکثر طرفدارانی که به رفتارهای نابهنجار اقدام می کنند در طبقه سنی 15 تا 20 سال قرار دارند. ساختار ورزشگاههای فوتبال در کشور و امکانات مربوط به آن ضعیف و نامناسب توصیف شده است. ساختار نامناسب ورزشگاه مهم ترین عاملی است که باعث نارضایتی تماشاگران می شود. مدیریت مجموعه که ترکیبی از عوامل : نظم جلوگیری از اتلاف وقت هنگام ورود و خروج برخورد نامناسب مامورین کنترل و نیروهای انتظامی و... است تا حدودی مناسب ارزیابی شده است. در جلوگیری از امکان بروز آشوب یا واکنش های رفتاری نامناسب توجه به داوری عادلانه نظم در انجام مراحل یک مسابقه برخورد با بازیکنان خاطی دارای بیشترین اولویت است. از دیدگاه بازیکنان حساسیت های کاذب و خبرسازی جراید و صدا و سیما در متشنج ساختن جو ورزشگاه و تاثیر سوء در رفتار تماشاگران قبل از شروع مسابقه بسیار موثر است. در نهایت الگوی استانداردهای پایه برای مدیریت ایمنی ورزشگاهها ارائه شده است
۱۸.

مقایسه دو و چهار هفته مکمل یاری کوآنزیم Q10 بر آستانه تهویه و آستانه تنفسی جبرانی ورزشکاران استقامتی مرد جوان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: آستانه تهویه آستانه تنفسی جبرانی مکمل یاری کوآنزیم Q10

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی قلب و عروق و تنفس
تعداد بازدید : 804 تعداد دانلود : 304
هدف از این پژوهش نیمه تجربی، تعیین تأثیر دو و چهار هفته مکمل یاری کوآنزیمQ10 بر آستانه تهویه(VT) و آستانه تنفسی جبرانی(RCP) ورزشکاران استقامتی مرد جوان بود. جهت انجام پژوهش، 14 مرد جوان ورزشکار (با میانگین سنی 2/1 ± 4/22 سال، درصد چربی 4/4 ± 5/12 و توان هوازی 7/2 ± 3/53 میلی لیتر/ کیلوگرم/ دقیقه) به طور تصادفی در دو گروه مساوی (هفت نفره) قرار گرفته و در یک پژوهش دوسویه کور به مدت چهار هفته، کوآنزیمQ10 (گروه مکمل) و دکستروز (گروه کنترل) را به مقدار 60 میلی گرم در روز به صورت کپسول مصرف نمودند. درادامه، دو گروه به منظور تعیین آستانه تهویه و آستانه تنفسی جبرانی، آزمون بیشینه فزاینده ایلیف را در روزهای اول، چهاردهم و بیست و هشتم بر روی نوارگردان انجام دادند. شایان ذکر است که گازهای تنفسی با استفاده از دستگاه گازآنالیزور نفس به نفس جمع آوری گردید و مقادیرVO2 ،VCO2 وVE اندازه گیری شد. اکسیژن معادل با آستانه تهویه و آستانه تنفسی جبرانی نیز در فواصل زمانی 15 ثانیه ای برآورد گردید. همچنین، به منظور مقایسه متغیرها از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر، آزمون تعقیبی بونفرنی (درون گروهی) و تی مستقل (بین گروهی) استفاده شد (P<0.05 ). نتایج نشان می دهد که در گروه کوآنزیمQ10 ، میانگین اکسیژن مصرفی معادل با آستانه تهویه وVO2max افزایش معناداری داشته است؛ اما این افزایش نسبت به گروه کنترل اختلاف معنا داری ندارد(P>0.05 ). علاوه براین، در هیچ یک از گروه ها، آستانه تنفسی جبرانی در سه مرحله زمانی اختلاف معناداری را نشان نمی دهد (0.34 =P,1.19 = ( 2,12 )F ). به طورکلی، مکمل یاری کوآنزیمQ10 به مدت دو و چهار هفته، تأثیر معناداری بر آستانه تهویه و آستانه تنفسی جبرانی مردان جوان ورزشکار نداشته است؛ در نتیجه، مکمل یاری کوآنزیمQ10 به مقدار 60 میلی گرم در روز به مدت دو و چهار هفته، تأثیری بر آستانه تهویه و آستانه تنفسی جبرانی ورزشکاران استقامتی مرد جوان ندارد.
۲۰.

تأثیر مصرف کوتاه مدت سیر بر فازهای ایزوکپنیک بافری و هیپوکپنیک پرتهویه ای در مردان ورزشکار(مقاله علمی وزارت علوم)

کلید واژه ها: مزاج مکمل سیر ایزوکپنیک بافری هیپوکپنیک پرتهویه ای

حوزه های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی
  2. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی تغدیه ورزشی و مکملها و مواد نیروزا
  3. حوزه‌های تخصصی تربیت بدنی فیزیولوژی ورزشی بیوشیمی و متابولیسم ورزشی
تعداد بازدید : 950 تعداد دانلود : 915
هدف از این پژوهش تعیین تأثیر مصرف کوتاه مدت سیر بر فازهای ایزوکپنیک بافری و هیپوکپنیک پرتهویه ای در مردان ورزشکار بود. سی مرد ورزشکار سالم (با میانگین سنی 87/0±05/20 سال، قد 76/4±67/178 سانتی متر و وزن 9/8±55/71 کیلوگرم) به دو گروه همگن مکمل و دارونما تقسیم شدند. گروه مکمل هر روز 1000 میلی گرم مکمل سیر و گروه دارونما هر روز 1000 میلی گرم نشاسته به مدت یک هفته مصرف کردند. همة آزمودنی ها قبل و پس از مکمل سازی سیر در پروتکل درمانده ساز وابسته به فرد شرکت کردند. V-Slope برای برآورد فازهای ایزوکپنیک بافری و هیپوکپنیک پرتهویه ای توسط دستگاه تجزیه تحلیل گازهای تنفسی اندازه گیری شد. مساحت سطح زیر منحنی با استفاده از عملیات انتگرال گیری برآورد شد. برای مقایسه نتایج پس آزمون همراه با کنترل نتایج پیش آزمون به عنوان کوواریانس، از آزمون آماری آنکووا استفاده شد. نتایج نشان داد با مصرف هفت روزة مکمل قرص سیر، حجم اکسیژن مصرفی و دی اکسید کربن تولیدی در آستانة هوازی، آستانة بی هوازی و بیشینه در گروه مکمل افزایش داشت؛ اما سطح زیر منحنی در فازهای ایزوکپنیک بافری و هیپوکپنیک پرتهویه ای هیچ گونه تفاوت معناداری را در دو گروه مکمل و دارونما نشان نداد. بر اساس یافته های این پژوهش می توان چنین ذکر کرد که سیر تأثیر مثبتی بر شاخص های تنفسی گذاشته است و باعث به تاخیر افتادن خستگی می شود؛ اما احتمالاً به خاطر شیفت یکسان آستانة هوازی و بی هوازی به سمت راست، هیچ گونه افزایش معناداری در سطح زیر منحنی فازهای ایزوکپنیک بافری و هیپوکپنیک پرتهویه ای پدیدار نمی شود که انجام پژوهش های آتی را اجتناب ناپذیر می نماید.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان