نویسندگان: فضل الله قدسی
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله   تعداد دانلود  :  ۶۲۰

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۶

چکیده

زبان فارسی در مناطق گوناگون قلمرو خود، قبل از مرگ نادر افشار، سرنوشت و سرگذشت یکسان داشته است. دورشدن از روزگار وصل و جدا افتادن این زبان در سراندیبی به نام افغانستان سرنوشتی بود که زبان فارسی از سال 1747 با تشکیل حکومت مستقل به دست احمدشاه ابدالی با آن مواجه شد. تشکیل حکومت مستقل در افغانستان، چنان که این کشور را از لحاظ سیاسی و اجتماعی وارد مرحله تازه ای کرد، زبان فارسی را نیز در یک مسیر پر از فراز و فرود و ورطه پر از ماجرا قرار داد. از آن تاریخ تاکنون حدود 258 سال سپری شده؛ در تمام این مدت فرمانروایی بر مقدرات این مرز و بوم به سلاطین و شاهانی سپرده شد که زبان مادریشان پشتو بوده؛ و نیز، در این 258 سال، هویت زبانی در تصاحب حکومت و سپس برخورداری از سهمیه قدرت زیر چتر شاه و سلطان وامیر نقش اصلی و تعیین کننده داشته است. حاکمانی که در این برهه از تاریخ برمقدرات کشور فرمان رانده اند ،نسبت به زبان فارسی ، شیوه های رفتار متفاوتی داشته اند: و برخی از آنان رفتار عاری از تعصب و برخی دیگر برخورد خصمانه و ستیزه جویانه نشان داده اند. درمجموع، این 258 سال، از لحاظ برخورد حکومت ها با زبان فارسی، به سه دوره تقسیم می شود. دوره اول، از آغاز تشکیل حکومت به دست احمدشاه ابدالی در سال 1125 ش/ 1747 م تا به حکومت رسیدن نادرخان از خاندان محمدزایی (1308 ش)؛ دوره دوم، از سال 1308 ش تا روی کارآمدن کمونیست ها و کودتای نورمحمد ترکی (1357 ش)؛ دوره سوم، از 1357 ش تاکنون. این سه دوره وجه مشترکی نیز داشته که همان عدم حمایت حاکمیت ها از زبان فارسی بوده، هرچند در سراسر مدت این دوره ها، زبان فارسی زبان رسمی و زبان دربار بوده است. حتی در دوره دوم، که به آن خواهم پرداخت، تضعیف زبان فارسی از اهداف راهبردی حکومت ها بوده است. عواملی که، به رغم کم لطفی ها و بی مهری ها و چه بسا خصومت های دویست و پنجاه ساله حاکمان و حکومت، سیطره زبان فارسی را بر حداقل نود درصد مردم افغانستان مقتدرانه نگه داشته چیست؟ تشخیص این عوامل به کاوش و پژوهش جداگانه نیاز دارد. ...

تبلیغات