آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۲

چکیده

متن

منشور، ش 63، 29/3/84
در اسلام و متن اصیل آن، قرآن کریم، عقلانی، گری و توجه به عقل به شدت مورد تأکید قرار گرفته است و اگر گاهی هم عقل‏ستیزانی پیدا شده‏اند، در اقلیت بوده‏اند و فاقد جایگاه خاصی در میادین فکری. اولین طیف ظاهرگرا در تاریخ اسلام خوارج بودند. این گروه که ابتدا از خوشه‏چینان عقل فعال امت (امیرالمومنین علیه‏السلام ) بودند، جدا شده و به شدت قشرگرا شدند، تا جایی که ا زهرگونه تفکر عاری گردیدند. رگه‏هایی از اندیشه آنها در وهابیون قابل مشاهده است.
بعد از خوارج، «اشاعره» پدید آمدند که در اصول فکری، عملاً عقل را رها کردند و در مقابل معتزله که مکتبی عقل‏گرا بود قد برافراشتند و آموزه‏های کلامی آنها را با توجه به ظواهر آیات و روایات مورد خدشه قرار می‏دادند. اشاعره با فلسفه مخالف بودند و به عدل الاهی قائل نبودند و حسن و قبح عقلی را نمی‏پذیرفتند و در تاریخ فلسفه اسلامی منشأ مذمت عقل از ایشان شکل گرفت. غزالی نمونه بارز فقیه و متکلم اشعری است که کتاب تهافت الفلاسفه را نوشت و در آن به نقد کلامی آراء فلسفی پرداخت، کتابی عاری از هرگونه برهان و تأمل فلسفی. گفته‏اند فلسفه مشاء پس از غزالی، دیگر کمر راست نکرد. آنان از روی قشری‏گری و جهالت، بی‏رحمانه‏ترین لطمه‏ها و تکفیرها را به فلاسفه نسبت دادند.
مکتب ابن‏تیمیه دیگر نحله‏ای است که آموزه‏های ظاهرگرایانه در پیروانش جلوه خاصی دارد. این مکتب، که سلف وهابی‏گری عصر ماست، بیشتر به مسلمانان صدر اسلام نظر دارد و اغلب طرفدارانش اهل حدیث هستند، و در نقل حدیث هم ظاهر آن برایشان مهم است و هرگز بطون کلام را جویا نمی‏شوند. ابن‏تیمیه و هم‏فکرانش که قائل به تجسیم بودند و عقل‏گرایی و استدلال را مخالف شرع انور می‏دانستند، به شفاعت و زیارت اهل قبور اعتقادی نداشتند. اخلاف آنها (وهابیان و طالبان) هرگونه تجدد و مظاهر تمدن را نیز مخالف شرع می‏پندارند.
طیف دیگری که به مخالفت با عقل می‏پردازند و خود به تأویل رومی‏آورند، «تأویلیان» نام گرفتند که باعث نوعی بنیادانگاری وهمی در بین عوام مردم شدند.
همه آنچه گذشت مربوط به جهان اسلام است. ولی ایران پیوسته مرکز علوم عقلی بوده است. در قرن دهم و یازدهم نهضتی به نام اخباریه برسر کار آمد. ایشان گروهی از فقهای شیعه هستند که در مقابل اصولی‏ها بوده‏اند. اصول کلی بینش اخباریه این است که روایت اگرچه واحد یا ضعیف باشد، بر نظر مقدم است. در فهم اخبار هم ظاهر را اخذ می‏کنند و به الفاظ بسنده می‏نمایند. در مقابل، اصولیان رنگ و بوی تعقل دارند و حتی از اندیشه‏های آنها بوی فلسفه به مشام می‏رسد.
اخباریون به دو دسته تقسیم می‏شوند: یک‏دسته تندرو به رهبری میرزا محمد امین استرآبادی که به ظاهر الفاظ عمل می‏کنند و نسبت به منطق، فلسفه و اصول کینه می‏ورزند. دسته دیگر معتدل‏اند و غالبا در نظر، اصولی ولی در عمل به ظاهر اخبار عمل می‏کنند و چندان با دانش اصول و فقه استدلالی سر عناد ندارند. جمع کثیری از عالمان شیعه را در این زمره می‏توان یافت؛ علمای بزرگی چون مرحوم نایینی و شیخ وحید بهبهانی سال‏ها کوشیدند تا به اصول‏گروی در مقابل اخباری‏گری حیات دوباره ببخشند. البته در این میان هیچ‏کس در حد مرحوم شیخ انصاری زحمت نکشیده است. در زمان دولت صفوی، فلسفه به برکت اندیشمندانی چون میرفندرسکی، شیخ بهایی و میرداماد و نیز صدرالمتألهین درخشش فوق‏العاده یافت. به گونه‏ای که اکنون پس از چهارصد سال در کنگره‏ای که به یاد ملاصدرا برگزار شد، جمله اساطین شرق و غرب زبان به ستایش او گشودند و او را فیلسوفی مبدع می‏دانند. چنان‏که مرحوم علامه طباطبایی با طراوت‏بخشی به اندیشه‏های ملاصدرا و به همراهی شاگرد اندیشمندش مرحوم استاد مطهری، مردانه در مقابل افکار الحادگرایانه ایستادگی کردند. امروزه هرچند اخباری‏گری ظاهرا طرفداری ندارد و کسی نمی‏پسندد که به آن موصوف شود، ولی در عمل رگه‏هایی از آن در میان علما مشاهده می‏شود. چنان‏که عده‏ای در مقابل علامه طباطبایی ایستادند و نگذاشتند تا به نقد و بررسی کتاب بحار الانوار بپردازد و هنوز هستند بزرگانی که یک «خبر واحد بلاسند» را بر هزاران برهان عقلی ترجیح می‏دهند.

تبلیغات