نویسندگان:
حوزه های تخصصی:
دریافت مقاله

آرشیو

آرشیو شماره ها:
۱۰۲

چکیده

متن

خبرنامه دبیرخانه نهضت آزاداندیشی و تولید علم، ش 2
آقای فیرحی دیدگاه‏های خود را راجع به ماهیت علم، رابطه علم و زندگی با علم و تمدن بیان می‏کند. به نظر ایشان، تمدن و اراده تمدنی بشر نسبت به علم تقدم دارد؛ در این صورت، علم تابعی از شیوه زندگی است و وضعیت انضمامی ذهن به گونه‏ای است که دو کار مهم انجام می‏دهد: 1. منطق تفکرات خود را از شرایط زندگی خود استخراج می‏کند؛ 2. چیزی را کشف نمی‏کند، بلکه می‏سازد؛ یعنی وضعیت صناعی علم. از نتایج این نظریه آن است که افول تمدن اسلامی، خطا در علوم نیست؛ بلکه خطا در شیوه‏های زندگی و متأثر از ساختارهای سیاسی ـ اجتماعی است. ایشان عنصر قدرت و اراده سیاسی را هم در تولید علم و هم در انحطاط آن مؤثر می‏داند و با ارائه نمونه‏هایی سعی در اثبات آن دارد.
پس از سخنان آقای فیرحی، اعضای شرکت کننده به نقد و بررسی دیدگاه‏های ایشان پرداختند. آقای صادقی به اثبات این مطلب می‏پردازد که تمدن، بدون داشتن علم نمی‏تواند شکل بگیرد. سپس آقای پیروزمند به ایراد دو اشکال بر نظریه آقای فیرحی پرداختند: 1. ایرادی که ایشان بر نظریه سنتی وارد دانستند، بر نظریه خودشان هم وارد است. چرا که اگر گفتیم علم تابع زندگی و شرایط زندگی و تمدنی است، به چه دلیل انسان به دنبال سؤالات و علم و نوآوری جدید برود؛ 2. مستقل نبودن علم و انضمامی بودن آن به معنای تقدم تمدن بر آن نیست. آقای قائمی‏نیا می‏گوید: آیا منظور از اینکه، قدرت بر دانش مقدم است آن است که قدرت به دانش جهت می‏دهد، یا قدرت، محتوای معرفت را می‏سازد. اگر منظور دومی باشد، به نسبیت‏گرائی و ساخت‏گرایی افراطی می‏رسیم. آقای کیاشمشکی در نقد و ارزیابی سخنان آقای فیرحی گفت: 1. منظور از علم کدام علم است؛ علوم انسانی، طبیعی، نظری، محض یا...؟ 2. می‏بایست بین جامعه‏شناسی علم و بحث‏های معرفت‏شناسی تفکیک قایل شد؛ 3. یک مرحله از علم می‏تواند پایه‏گذار مرحله دیگری از تمدن باشد و آن مرحله از تمدن پایه‏گذار مرحله دیگری از علم است؛ 4. شواهد آقای فیرحی استقراء ناقص است؛ 5 . قراین شما پیوند علّی را نشان می‏دهد، نه به طور مطلق؛ درحالی‏که دلیل مدار بودن معرفت و علم را نفی نمی‏کند... . آقای پارسانیا به تشریع ایرادات خود پرداخت و گفت: بین مدعایی که آقای فیرحی دارند با مبانی آن، ارتباط وثیقی وجود ندارد. باید بین علم و آگاهی مطلق فرق گذاشته شود. حتی در علم هم، بین علم در مقام نفس‏الامر و موارد دیگر، باید فرق قایل شد. گاهی ممکن است فرد به نظریه‏هایی برسد که اصلاً با جامعه و محیطش ارتباط نداشته باشد. اراده در ساختن تمدن، نقش اصلی را دارد؛ اما آیا بین اراده و آگاهی مطلق ارتباطی هست. بین اراده و علم، الزاما، ارتباطی نیست.
آقای جوادی، آخرین منتقد، این‏گونه انتقادات خود را مطرح کرد که درست است که در خیلی موارد، قدرت در علم دخالت کرده است، اما باید بکوشیم این دخل وتصرف را کمتر کنیم و تسلیم نشویم. بحث‏های هنجاری نباید با بحث‏های جامعه‏شناختی خلط شود. در پایان، بعد از طرح دیدگاه‏های منتقدین، فیرحی، مجددا به تبیین و دفاع از نظریه خود پرداخت و به برخی سؤالات و ایرادات مطرح شده جواب داد.

تبلیغات