آرشیو

آرشیو شماره ها:
۶۲

چکیده

متن

مسئله هرمنوتیک و موضوعاتی همچون سکولاریزم و لیبرالیزم چندی است که دامان آموزه‏ها و علوم و معارف اسلامی را نیز گرفته است. در عصر ما عقلانیت و آزادی ذاتی در حیات انسانی حرف نخست را می‏زند و پیشتازی حل مسائل بشری را به دوش کشیده است، تفسیر و تأویل دین و تصحیح بینش و روش دینداری و دینداران اهمیتی فزون‏تر یابد و این نیز جز با پیش کشیدن پای عقل و نقش تعیین کننده و تأثیر گذار و بنیادین عقل در فهم اسلام و مباحث اسلامی ممکن نمی‏نماید.
با توجه به آنچه گفته شد، اهمیت کتابی همچون «مدخل مسائل جدید در علم کلام»، جلد سوم به قلم استاد آیت الله حاج شیخ جعفر سبحانی، بیشتر و بهتر مشخص می‏شود. کتابی شامل تمام زمینه‏های یاد شده که از نقطه عزیمت آموزه‏های اسلامی و قواعد فقهی، یا به تعبیری با الهام از اعتقادات و شریعت اسلامی آغاز شده و نظریات بنیانی و اساسی را در زمینه‏های فوق ارائه می‏کند.
_______________________________
*. این گزارش، در شماره14 و 15 نشریه کتاب قم چاپ شده است. با تشکر از جناب آقای سید علی فاطمی، با اندکی تغییر عبارتی و ویراستاری، با نظر موافق حضرت آیت الله سبحانی، نشریه کلام به چاپ آن اقدام کرد.
_______________________________
استاد سبحانی در هفتمین دهه از حیات پربار خویش با گذر از کتب و تألیفات متعدد در زمینه‏های مختلف، از آن جمله آثار درخشان تاریخی، بخصوص تاریخ صدر اسلام، اینک چندی است گام جدّی به حوزه علم کلام گذارده است و شاید در این میان مسئله‏ای مهم‏تر از این نباشد که یک تاریخدان برجسته اسلامی با قدرت بالا در تحلیل تاریخ اسلام، به حوزه فلسفه جدید و علم کلام کلام مدرن وارد شود و مبنای بحث‏های خویش را نیز تاریخ و آموزه‏های اسلامی و منابع روایی شیعه قرار دهد.
آیت الله سبحانی خود در مقدمه کتاب پس از آن که نسبت مکاتب بشری چون پوزیتیویسم، اومانیسم و تحلیل‏های اقتصادی یا روانشناسانه برگرفته از فروید را با اسلام روشن می‏سازد و از عدم توفیق هر یک، خطوطی چند می‏نگارد، نگرش امروز به دین را چنین توصیف می‏کند:«اکنون بشر به نوعی به دین روی آورده و گمشده خود را در اعتقادات دینی و اعتماد به قدرت لایزال الهی جستجو می‏کند».
***
مباحث کتاب «مسائل جدید در علم کلام» در هفت فصل به این شرح ترتیب یافته است:
فصل اوّل، هرمنوتیک. بحث هرمنوتیک در 3بند به شرح آمده است: هرمنوتیک، روش شناسی، اقسام تأویل قرآن و تأویل که آیت الله از آن به لفظ «حمل آیه بر خلاف ظاهر مستقر» نام برده است. فصل اوّل به طور کلی مباحثی در زمینه تفسیر واژه هرمنوتیک و انواع آن و شرایط تفسیر کتاب آسمانی(قرآن)، تفسیر به رأی یا پیش داوری، قرآن و تفسیر به باطن و نمونه‏هایی از آن را ارائه داده است. همچنین در باب تأویل در مقابل تنزیل، تأویل متشابه و نمونه‏هایی از آن بحث‏هایی ارائه شده و سپس باب هرمنوتیک فلسفی گشوده گردیده است. در این فصل شما با نظریات شلایر ماخر، هایدگر و گادامر در تفسیر متون و بالأخص متون دینی (شلایر ماخر) روبرو می‏شوید . آیت الله سبحانی در صفحاتی بعد، باب نقد این نظریات را نیز گشوده و به پیش فرض‏های مشترک و غیر مشترک و تطبیقی در این باره اشاره کرده است.
ایشان مبحث انتقادی خود را در 6بند دیگر ذیل عناوین: شکاکیت و نسبیت، انتحار این نظریه به دست خویش، تک معنایی هر متن به طور قطع، اختلاف فتاوی و ریشه آن و تأثیر زمان و مکان و تعدد قرائت‏ها و سرانجام دیدگاه حضرت امیر در تصویب آراء به شرح می‏آورد.
استاد در انتهای این بحث، در دل دو گفتار دیگر خویش، تصویب همه آراء را محکوم کرده و داوری بر اساس اوهام را بی‏پایه خوانده و این گونه قصه هرمنوتیک را به پایان می‏برد.
فصل دوم کتاب، در تعریف و تفسیر آزادی سیلان یافته است. فصلی که در 6بند: معیارهای آزادی، جهان‏بینی‏های گوناگون و تعریف یکسان آزادی، آزادی در جهان‏بینی الهی، تعریف‏های دیگر از آزادی، آزادی در خدمت انسان یا انسان در خدمت آزادی و آزادی بیان به توشیح آمده و بخش اعظم کتاب را به خود اختصاص داده است.
استاد سبحانی در بند نخست در شرح معیارهای آزادی، به تعریف آن در لغت و ملاک گزینش آن پرداخته و از چهار ملاک گرایش‏های درونی، آداب و رسوم، داوری‏های خرد ووحی الهی در این میان نام برده است. سپس در بند دوم که به توضیح «جهان‏بینی‏های گوناگون و تعریف یکسان آزادی» اختصاص دارد، آزادی را در مقابل استبداد به تصویر کشیده و از همین رو در گفتار بعدی افزوده است: غرب استعمارگر نمی‏تواند منادی آزادی باشد، سپس به بحث عدالتخواهی به جای آزادی پرداخته و آزادی قلم و بیان را میوه عدالت اجتماعی دانسته است. در یک گفتار از این بند نیز تأکید می‏شود «آزادی فلسفی از بحث ما بیرون است» در عین حال در گفتارهای پسین از عدم منافات محدودیت‏های اجتماعی با آزادی بحث شده و به تعریف‏های بی‏شمار برای آزادی اشاره نموده است.
بند سوم نیز با اشاراتی کوتاه، «آزادی در جهان بینی الهی» را به تصویر کشیده وآن را موجب «فراهم ساختن شرایط شکوفایی استعدادها» دانسته است.
موءلف در بند چهارم بحث خود نیز به تعریف‏های دیگر از آزادی پرداخته و در نقد مفهومی از آزادی که با نفی سلطه بیرونی (به نظر می‏رسد مفهوم آزادی یا رهایی مد نظر است) معنا می‏یابد، به نهاد الهی انسان اشاره کرده و گفتاری نیز در باب «عوامل چهارگانه محدود کننده در زندگی انسان» به میان آورده است.
در بند پنجم، «آزادی در خدمت انسان یا انسان در خدمت آزادی» مطمح نظر قرار می‏گیرد. در این بحث آیت الله به توصیف و تبیین جامعه دینی وجوامع لیبرال و سکولار پرداخته، گفتاری نیز در باب بینش‏های محدود بشری و اومانیسم و انسان محوری به میان می‏آورد.
امّا بند آخر «آزادی بیان» است. مفهومی سخت مناقشه برانگیز که پا در دامان کتاب استاد نیز کشانده است. در این بحث شما با تفاوت‏های جوهری آزادی در اسلام و غرب آشنا می‏شوید در عین حال که با تصریح آیت الله مبنی بر ترادف نفی تکلیف با آزادی در غرب و نقش مبنایی آزادی در مورد تکلیف در اسلام نیز روبرو می‏گردید. همچنین در گفتار دیگری «آزادی در اسلام در محدوده الهی» تعریف شده و در گفتار بعدی نیز شرایط آزادی بیان و گفتار در سه بخش زیر خلاصه شده است:1. مایه تجاوز به حقوق دیگران نباشد، 2. امنیت ملی را تهدید نکند، 3. با دموکراسی همسو باشد.
موءلف در گفتارهای بعدی، به بررسی آزادی خوارج در حکومت علی‏علیه السلام پرداخته و مباحثی در خصوص «آزادی عقیده و دستاویزی به نام ارتداد، آیا آزادی عقیده به طور مطلق مقدس است، ممنوعیت تفتیش عقاید در اسلام، تظاهر به ارتداد، توطئه‏ای بر ضد نظام و تجاوز به حقوق دینی» و ... نیز ارائه داده است.
این فصل با گفتارهایی در خصوص کتب ضلال، پدیده بردگی در اسلام و جهاد فی سبیل الله و انگیزه‏های آن خاتمه می‏یابد.
فصل سوم بسیار کوتاه است و ذیل «مبانی فلسفی دموکراسی»، حکومت در اسلام را بر دو اصل مردم‏سالاری و خداسالاری مستقر نموده و در این باب در مورد شرایط رأی دهندگان در حکومت مردم سالار دینی صفحاتی را مسطور نموده است.
در این میان نگاه فصل چهارم کتاب «مسائل جدید در علم کلام» به «انتظار بشر از دین» معطوف شده است و نخست با نادرست دانستن عنوان مسئله به تصحیح آن تحت عنوان «نیاز بشر به دین» یا «آثار سازنده دین» پرداخته و سپس اشکالات بحث را در 5بند «ابزاری بودن دین، اومانیسم یا اصالت انسان، مثلث مبهم: بشر، دین، انتظار، حق و باطل مطرح نیست و عقلانیت بروحی مقدم است» توضیح می‏دهد.
استاد سبحانی در فصل پنجم کتاب تحت عنوان «نیاز بشر به دین» از نیازهای روانی، اجتماعی، قوانین ثابت وجوامع متغیر، جامعیت قوانین اسلامی و حجیت عقل در قلمروهای خاص بحث کرده و با بحث در باب اجتهاد و بهره‏گیری متداوم از فقه به آثار سازنده دین در تکامل علوم، ضمانت اجرایی قوانین اجتماعی، تعدیل و رهبری غرایز و پرورش فضائل اشاره کرده و به هدف بعثت پیامبران و مسئولیت‏های انسان موحد در برابر خدا، مردم، طبیعت، خویشتن و ابزار شناخت توجه داده و بحث این فصل کتاب خویش را با گفتار «انتظار دین از بشر» به پایان برده است.
فصل ششم کتاب به مسئله «عرفی شدن دین» اختصاص یافته است. مسئله‏ای که در دهه اخیر و بواسطه تلاش برخی نواندیشان دینی به ادبیات دینی روز راه پیدا کرده و در جهت سازگاری دین با مسائل و مقتضیات روز به تفکر و چاره اندیشی نشسته است. امّا در این میان نظر آیت الله چیست؟ ایشان در این میان به دو کاربرد عرفی شدن دین در عصر حاضر اشاره کرده و در حوزه نخست در دو بند عقلانی شدن مفاهیم عقیدتی و قدسی و عقلائی شدن احکام رفتاری، به روشنی اظهار می‏دارد«عقاید اسلامی بستر چنین نظریاتی نیست و عقلانی بودن مایه بی نیازی از معارف غیبی نمی‏باشد. عرفی شدن دین نفی دین است عرفی شدن فقه با سپری شدن عمر دین به انجام می‏رسد، سرانجام اینکه عرفی شدن فقه، بیت العدل جدید است».
آیت الله سبحانی دومین کاربرد عرفی شدن دین را شیوع سکولاریزم و جداسازی ساخت دین از ساختار سیاسی ارزیابی می‏کند. ایشان در بررسی عوامل و زمینه‏های سکولاریزم به آموزه‏های کتاب مقدس، تفسیر متفکران و قدیسان مسیحی، فقدان نظام سیاسی در اناجیل، فساد در دستگاه‏های دینی (کلیسا) و مخالفت با علم و دانش اشاره کرده و سپس در تشریح وجود قوای سه‏گانه در اسلام و قانون‏گذاری الله و امضایی بودن برخی قوانین گفتارهایی چند را ضمیمه کرده است.
بحث فصل ششم نیز با توضیحاتی در باب «منطقة الفراغ» شرع و چگونگی گواه بودن خاتمیت بر عرفی بودن دین و ارزشیابی نظریه عرفی شدن دین، به پایان می‏رسد. فصل واپسین با تشریح «جایگاه عقل در معرفت دینی» آغاز می‏شود. فصلی در دو بند، که نخست به لزوم به کارگیری عقل در معرفت دینی از دو راه: دعوت قرآن به لزوم کارگیری عقل و ضرورت زمان اشاره کرده و در بند دوم، منزلت عقل در معرفت دینی را ذیل مباحثی چون خردورزی یا خردگرایی مطلق، ایمان گرایی مطلق و موضع قرآن در طرح براهین فلسفی توضیح می‏دهد. این بند با دو موضوع دیگر ادامه و خاتمه می‏یابد.
1. جایگاه عقل عملی و مسائل کلی ادیان که به لزوم بعثت و صفات پیامبران و تجهیز آنان با دلایل ایمان آفرین و هدف بخشی معاد به زندگی و... اشاره دارد و 2. منزلت عقل در معارف اسلام، معارفی که باید به آنها ایمان آورد، تفسیر صفات بشری در قرآن، جایگاه عقل عملی در استناط حکم شرعی و کشف حکم از طریق تنقیح مناط یا اولویت.
کتاب «مدخل مسائل جدید در علم کلام» با گفتارهایی چون تنقیح مناط آری! تخریج مناط نه! و شرح کوتاه مقاصد شریعت خاتمه می‏یابد.
کتابی از عالمی شناخته شده در آموزه‏ها و تاریخ اسلام که با 86 منبع و مستند معتبر پرداخته شده و در 344 صفحه توسط انتشارات موءسسه تعلیماتی و تحقیقاتی امام صادق علیه السلام در شمارگان 2000به بازار عرضه شده و قیمت پشت جلد آن 2500تومان است.
کتاب مسائل مدخل جدید در علم کلام کتابی برآمده از نوعی ایدئولوژی رسمی دینی، در حوزه کلام و فلسفه جدید دین است که می‏تواند ناقدان و متفکران نواندیش دینی و یا لائیک و غیر دینی را به مناظره‏ای جدّی در زمینه‏هایی همچون مفاهیم آزادی، سکولاریزم و تحول دینداری، کارکردها و زمینه‏های بکارگیری هرمنوتیک و علم تأویل و شرایط و محدویت‏های آن و همچنین دموکراسی دینی و نقش عقل در اسلام و انتظارات و نیازهای بشر نسبت به دین و موضوعاتی دیگر دعوت نماید، چه آن که خاستگاه و خاک رشد این کتاب، آموزه‏های دینی فقیهی تاریخدان و کار کرده است، منتها مسئله مهمتر پرسش‏های جدی‏ای است که در دل برخی اظهارات مطروحه در کتاب برای مخاطب پدید می‏آید: پرسش‏ها و تأملاتی در باب مسائلی همچون تعریف تأویل، تک معنا بودن متون، تعریف اوهام در داوری، آزادی بیان، بحث مرتد، دموکراسی، جداسازی ساخت دین از ساختار سیاسی و برخی دیگر از مباحث. این دست پرسش‏ها از سنخی هستند که شایسته است آیت الله خود به آنها پاسخ گویند، چه بسا که مشکلات و شبهات و شکیات بر هر موءمن ومسلم و حر و قائم به قسطی برطرف شود!
دنباله مطلب صفحه 159
ابوالحسین بصری، موءسس نظریه تفصیل در پاسخ به مشکل نامتناهی بودن مصالح دنیایی می‏گوید: اصلح تا آنجا که مفسده و زیانی ندارد خداوند انجام می‏دهد، وامّا مراحل بالاتر آن در صورتی که مفسده و زیانی نداشته باشد، ممکن است خداوند مقدار زاید را انجام دهد یا ندهد. مثلاً، کسی که انگیزه صدقه دادن یک درهم را دارد و ضرری هم متوجه‏اش نمی‏شود چنین می‏کند امّا اگر شمار زیادی از گدایان دور او را حلقه زنند که باید چندین درهم صدقه دهد، در این صورت اگر برایش مشقتی داشت صدقه نمی‏دهد و گرنه خواهد داد.(30)
_______________________________
30. کشف المراد، 343؛ المنقذ، 1/301؛ القواعد الکلامیه، 135.

تبلیغات